صهیونیسم
همدست نازیسم
جنگ
دراوکراین
واعلام نظر
آقای پوتین
مبنی بر این
که اهداف ما
در این جنگ
ازجمله نازیزدائی
است غرب را
در مقابل
انتخاب ناخوشآیندی
قرار داد.
آنها یا باید
به تکذیب حضور
نازیها در
حکومت
اوکراین میپرداختند
و یا آن که به
تکذیب این
واقعیت که دیگر
اظهرمن الشمس
است دست میزدند
که در اوکراین
نازی وجود
ندارد. غرب
راه دوم را
انتخاب کرد و
برای اینکه به
مقابله با این
تهاجم
ایدئولوژیک
روسیه بپردازد
مدعی
شد که آقای
زلنسکی که در
واقع دلقک دستنشاند بیاراده
آمریکا در
حکومت
اوکراین است،
خودش یک یهودی
است و با این
منطق گویا یک
یهودی نمیتواند
همدست نازیها
باشد.
این
تبلیغات
سیاسی و
ایدئولوژیک
آمریکا هم از
نظر تاریخی،
هم
ایدئولوژیک و
هم سیاسی از
بیخ و بن بیپایه
است و تنها
جنبه
عوامفریبی
دارد.
حزب کار
ایران (توفان)
این اسناد را
در نشریه شماره
265 خود منتشر
کرد: «نشریه
زوددویچه
تسایتونگ در
تاریخ21 فوریه 2014
در مورد اوکراین
مطالب زیر را
نوشت که امروز
اشاره به آن
را مصلحت نمیداند.
این نشریه به
زعم خودش که
مردم اوکراین از
ترس نازیها
حاضرند پوتین
را انتخاب
نمایند میگوید
رهبر این نازیها
در غرب
اوکراین ...
شخصی به نام
«استپان باندرا»
(Stepan Bandera) میباشد
که دستراستیها
در غرب
اوکراین وی را
به نام قهرمان
ملی خود معرفی
میکنند. این
عده حتی
پایتخت خود را
که نامش «لویو» (Lwiw) میباشد،
با استفاده از
ادبیات آلمان
«لمبرگ» (Lemberg) مینامند.
«... در دهه سی قرن
بیستم پیروان
باندرا وزیر
داخله لهستان
را ترور
کردند. آنها
اساتید
دانشگاهها و
دانشجویان که
موافق نظریات
ملیگرایانه
وی نبودند
ترور میکردند.
آنها در دفتر
مطبوعات بمب
میگذاشتند و
در خیابانها
به دنبال شکار
یهودیان و
کمونیستها
بودند... در
زمانی که ارتش
آلمان
(ورماخت) در ژوئن
1941 به شوروی
تجاوز کرد
باندرا با
پرچمهای خوشآمدید
از آنها
استقبال کرد.» .
نشریه
نامبرده ادامه
میدهد: «وی در
سال 1944... در کنار
هیتلر با سلاح
آلمانی بر ضد
ارتش سرخ
جنگید.»
امروز
پیروان
«باندرا»
سازمانی به
نام «منطقه راست»
دارند که
خودشان را
«ناسیونالیستهای
متدین» مینامند.
همانها که با
هم کوکتل
مولوتف درست
میکنند و
مراسم مشترک
مذهبی اجراء
مینمایند.
«رهبر آنها
گفت که پارهای
اعضاء آنها در
چچن علیه روسها
جنگیدهاند».
روزنامه فوق
مینویسد:
«استپان
باندرا فقط
برای چریکهای
شهری با چهرههای
پوشیده یک
نماد قابل
سجده نیست،
خیابانها را
به نام وی نامیدهاند
و در اوکراین
غربی یک دوجین
مجسمه برایش ساختهاند
که از وی با
مشتهای گره
کرده و یا
بدون آن تجلیل
میکنند. آقای
ویکتور
یوشچنکو (رئیس
جمهوری که از
آخرین رئیس
جمهور
اوکراین آقای
ویکتور یانوکوویچ
در یک
انتخابات
دموکراتیک
شکست خورد - توفان)
رئیس جمهور هم
عقیده رئیس
جمهور کنونی
اوکراین
(منظور پروشنکو
است که بعد از
کودتا بر سر
کار آمد- توفان)
لقب «قهرمان
ملی» را به
استپان
باندرا در سال
2010 عطا کرد».
متعاقب این
حرکت دولت
لهستان بسیار
خشمگین گشت و
زوددویچه مینویسد:
«در آن زمان
رئیس جمهور
لهستان لخ
کاشینسکی
معترضانه
اظهار داشت:
«بیش از 100 هزار
لهستانی باید
میمردند
تنها به این
علت که
لهستانی
بودند» و پارلمان
اروپا و مرکز
سیمون
روزنتال (یک
مرکز متعلق به
یهودیان برای
تعقیب نازیها
بعد از جنگ
جهانی دوم -
توفان) دست به
اعتراض برداشتند
و ولادیمیر
پوتین از مسکو
با کمی مسرت
از این خسارت
اظهار داشت:
یوشچنکو «به
چهره حامیان
غربی خود تف
کرد»». ما به
اسنادی که در
رسانههای
اجتماعی میگردد
اشاره نمیکنیم.
تمام رهبران
اوکراین سلامهای
هیتلری در همه
جا ظاهر میشوند
و حتی در مجلس
آلمان و کانالهای
تلویزیونی
آلمان اسناد مربوط
به ماهیت
نژادپرستانه
و حکومت نازیها
در کییف
منتشر شده
است. گروههای
تروریستی و
مسلح نازی به
نام «آزوف» به
صورت گردانهای
نظامی در ارتش
اوکراین
ادغام شده و
در مقامهای
موثر قرار
گرفتهاند و
با سیاست روسزدائی
و نسلکشی در
جنوب و شرق
اوکراین به
آدمکشی
مشغول گشتند.
این حقایق را
دیگر نمیشود
با انتشار
کوهی از
جعلیات و
اشاعه دروغ کتمان
کرد. پس میبینیم
تاریخنگاری
ناتوی
تجاوزکار با
واقعیاتی که
خودشان در هشت
سال پیش میگفتند
و مینوشتند
در تناقض
آشکار است.
عاملان
جنگ روانی در
ناتو به یهودی
بودن زلنسکی،
دولتمرد
سرگردان و
بازیگر
اوکراین
اشاره میکنند
که باید شاهدی
بر غیرنازی
بودن حاکمیت در
اوکراین باشد.
آقای زلنسکی
برای تاکید
غیرنازی بودن
دولتش به
اسرائیل سفر
کرده و در
مجلس اسرائیل
سخنرانی میکند
که به علت
ناشیگری در
بیان به شدت
مورد حمله
نمایندگان
صهیونیست
قرار میگیرد.
واقعیت این
است که یهودی
بودن الزاما
به مفهوم
ضدنازی بودن
نیست.
سرگئی
لاوروف، وزیر
امور خارجۀ
روسیه در تاریخ
02/05/2022 در مصاحبهاش
با رسانههای
ایتالیا،
بیان کرد که
یهودی بودن
رئیس جمهوری
اوکراین در
تضاد با ادعای
روسیه نیست که
هدف از حملۀ
خود به
اوکراین را
«نازیزدایی»
در این کشور
اعلام کرده
است. سرگئی
لاوروف در
ادامه سخن خود
افزود: «حتی
هیتلر هم خون یهودی
در رگ داشت» و
«در میان
یهودستیزان،
یهودی هم وجود
دارد.».
در
زمان جنگ
جهانی دوم پیش
از آن که
اروپا و آمریکا
به پیشنهادات
شوروی سوسیالیستی
مبنی
برهمکاری
مشترک در
مبارزه برضد
آلمان نازی
پاسخ مثبت
دهند، با
آلمان هیتلری
همکاری
مستقیم و روشن
داشتند. کنسرنهای
آمریکائی
ژنرال موتور و
فورد و راکفلر
یهودی نه تنها
به آلمان به
خاطر
ترغیبشان
برای تجاوز به
شوروی کامیونهای
نظامی و تانک
صادر میکردند،
بلکه سوخت
هواپیماهای
آلمانی را نیز
تامین مینمود.
دادگاههای
آمریکا توماس
مان نویسنده
مترقی آلمانی را
به محاکمه
کشیدند که به
چه مناسبت قبل
از این که
آنها یعنی
آمریکائیها
با آلمان نازی
وارد جنگ شوند
در انتشارات خودش
از مبارزه
علیه نازیها
و فاشیستها
دم زده است و
این مغایرت
کامل با سیاست
روز دولت
آمریکا داشته
است.
بعد از
جنگ نیز دولت
آمریکا در
آلمان غربی
بسیاری از
نازیهای
شکست خورده را
در دستگاه
اداری آلمان
نظیر دستگاه
قضائی،
دستگاههای
امنیتی،
ادارات دولتی،
دانشگاهها
و... مجددا به
کار گرفت تا
برضد کمونیستها
مبارزه کنند و
دانشمندان
نازی نظیر
«ادوارد فون
براون» پدر
موشکی آلمان
را به آمریکا
برد، به وی
تابعیت
آمریکائی داد
و به تطهیر
گذشته
نژادپرستانه
وی دست زد و آب
تطهیر بر سرش
ریخت. تمام
صهیونیستهای
آمریکائی از
این سیاست
حمایت کردند.
تا به امروز
نیز شما اظهار
نارضائی از
اسرائیل صهیونیسم
نسبت به این
حمایت روشن
آمریکا از
نازیها نمیشنوید.
در این
جاست که ما به
بخش بعدی میرسیم
و آن این
واقعیت است که
کارل مارکس
یهودیتبار و
فریدریش
انگلس در
بیانه حزب
کمونیست بیان
کردند که
تاریخ همه
جوامع انسانی
تاریخ مبارزه
طبقاتی است و
مبارزه
طبقاتی اصل و
نسب نمیشناسد
و به دین و اعتقادات
ربطی ندارد.
کارل مارکس
یهودیتبار
کمونیست بوده
و مورد نفرت
صهیونیسم و امپریالیسم
است. به همین
جهت نیز
امپریالیسم
آمریکا چارلی
چاپلین یهودیتبار،
این هنرمند بینظیر
و جاویدان
تاریخ سینما
را بعد از
محاکمه از
آمریکا اخراج
کرد و هرگز
مورد اعتراض
صهیونیستها
قرار نگرفت،
زیرا
صهیونیسم
ایدئولوژی سرمایهداری
و در خدمت
منافع
امپریالیسم
است. برای صهیونیسم
دشمنی با
سوسیالیسم و
دشمنی با
کمونیستها
در درجه نخست
قرار دارد و
نه تعلقات
دینی. اگر
دانشمندان
ایرانی با
تباریهودی
بودند،
صهیونیستهای
اسرائیلی از
ترور آنها
ابائی
نداشتند. نام
خانواده
«روتشیلد» (Rothschild) تاجر
بزرگ آلمانی
یهودیتبار،
و بعدا
بریتانیائی
را حتما شنیدهاید،
روتشیلدها
نقش مهمی در
ساختار دولتی
اسرائیل
داشتند. «جیمز
ا. د. روتشیلد»
ساختمان کنست
را به دولت
اسرائیل اهدا
کرد. دادگاه
عالی اسرائیل
نیز توسط
«دوروتی د.
روتشیلد»
ایجاد شدهاست.
این خانواده
سرمایهدار
به عنوان
سرمایهدار
عمل میکند و
نه به عنوان
یهودی. وجود
اسرائیل
صهیونیستی به
عنوان پایگاه
و سنگر
امپریالیسم
در خاورمیانه
به نفع نظام
سلطه و
استیلای
آمریکاست. اگر
روزی همین
اسرائیل
سوسیالیستی
شود، نخستین
کسانی که
فرمان قتل عام
یهودیان را صادر
خواهند کرد همین
روتشیلدها
خواهند بود.
آنها همآهنگ
با سیاست
بریتانیا در
جنگ جهانی دوم
که بر کشتار
یهودیان چشم
بستند، زیر
بغل هیتلر را
گرفتند و
تشویقش کردند
که به شوروی
حمله کند تا
هر دو رقبای
بریتانیا از
این جنگ ضعیف
بیرون آمده و
سرکردگی
بریتانیا در جهان
را تضعیف
نکنند، آری
آنها کاملا با
سیاست بریتانیا
موافق بودند و
از این سیاست
حمایت میکردند.
همین سیاست
طبقاتی را
کلیسای مسیحی
اعمال میکند.
آنها از کشتار
ژنرال پینوشه
در شیلی مسیحی
از ته دل
حمایت کردند و
مسیحیتبار
بودن مردم بر
طبقاتی بودن
مبارزه انقلابی
آنها نچربید.
در خود
اسرائیل نگاه
کنیم. اسرائیل
کشوری سرمایهداری
است و در آن
توسط نیروی
کار ارزش
اضافی تولید
میشود. این
ارزش اضافی را
طبیعتا
کارگران
اسرائیلی و
فلسطینی
تولید میکنند
و اگر روزی به
اعتصاب دست زده
و تقاضای
اضافه حقوق
نمایند که بیش
از انتظار
سرمایهداران
باشد، مسلما
توسط ماموران
امنیتی اسرائیل
سرکوب میگردند.
این تصور که
چون کارگران
اسرائیلی یهودیتبار
بوده و
ماموران
نظامی و
امنیتی یهودی
به آنها کاری
ندارند، تصور
واهی و ذهنی
میباشد زیرا
در این مبارزه
منافع طبقاتی
بر همه چیز
سایه انداخته
و نقش تعیین کننده
را بازی میکند.
بر این
اساس است که
وجود زلنسکی
در دولت اوکراین
و نه در
حاکمیت این
کشور، تنها
بیان یک نمایشنامه
رذیلانه است.
منافع
صهیونیسم و
یهودیتباران
در حاکمیت
اوکراین
ایجاب میکند
در پی نظم کهن
و کنونی جهان
باشند. هستی
صهیونیسم
اسرائیل بعد
از برهم خوردن
نظم فعلی در
خطر بسیار شدید
قرار خواهد
گرفت. مسئله
بود و نبود
آنها مطرح است
و این است که
حمایت زلنسکیهای
یهودیتبار
از نازیسم در
اوکراین که
برای حفظ نظم
آمریکائی و
استیلای آنها
بر جهان میجنگند
همآهنگی
دارد. از این
منظر طبقاتی
است که باید همدستی
صهیونیسم و
نازیسم را
دید. همین
ماهیت نشان میدهد
که بیجهت
نیست که
صهیونیستهای
اسرائیلی
همان بلائی را
به سر مردمان
بومی و صاحبان
اصلی سرزمین
فلسطین میآورند
که نازیها به
سر آنها
آوردند.
هلوکاست
نازیسم با
هولوکاست
صهیونیسم
فرقی ندارند و
ماهیتا
برادرند.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 268 تیر ماه
1401
www.toufan.de
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan