جایگزینی
«شورا» به جای «اتحادیه
کارگری» یک
نظر انحرافی
در
ایران
اتحادیه
کارگری مستقل
که بتواند به صورت
قانونی
مبارزه کند،
وجود ندارد.
رژیم جمهوری
اسلامی نیز از
پیدایش
اتحادیههای
مستقل کارگری جلوگیری
میکند و بیشتر
هوادار
شوراهای
کارگری است و
نه اتحادیه
کارگری. رژیم
جمهوری
اسلامی، که عقلاش
بیشتر کار میکند
تا عدهای
سازمانهای
سیاسی
اپوزیسیون، که
به جای مبارزه
برای تأسیس
اتحادیههای
مستقل کارگری،
از شوراهای
کارگری سخن میرانند،
سیاست شورائی
خویش را اعمال
کرده و
شوراهای
اسلامی را مدتهاست
درست کرده و
نام «اسلامی»
را نیز بر
آنها گذارده
است.
«شورا» و
یا «اتحادیه»
یکی از نقاط
مهم اختلاف
میان «چپ»روها
و کمونیستها
در برخورد به
چکونگی
فعالیت در
میان کارگران
است و «چپ»روها
با پافشاری
خویش بر ایجاد
«شورا» به جای
سندیکای
کارگری نشان
میدهند که نه
از «شورا» چیزی
میفهمند و نه
از سندیکا.
آنها نسبت به
مبارزه طبقه
کارگر چه در
ایران و چه در
جهان بیگانهاند.
آنها میخواهند
همه چیز را از
نو شروع کنند
و «نوین» باشند،
یعنی تجربه
چند نسل
مبارزات
کارگران
ایران را به
دور
بیاندازند.
از نظر
تاریخی قدمت سندیکاها
بیشتر از
شوراهاست.
سندیکاهای
کارگری به
صورت خودجوش و
تعاون و
همکاری متقابل
در قرن هیجدهم
در اروپا پیدا
شدند در حالی که
شوراها برای
نخستین بار در
انقلاب ۱۹۰۵
روسیه در قرن
بیستم ظهور
کردند که در
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷
به صورت یکی
از ارکان اساسی
قدرت سیاسی در
اتحاد جماهیر
شوروی درآمدند.
اتحادیههای
کارگری، که در
دوران تکامل
مسالمتآمیز
سرمایهداری
از جانب طبقه
کارگر ایجاد
گردید، سازمانهای
کارگران در
مبارزه به
خاطر افزایش
قیمت کار در
بازار کار و
بهبود شرایط
کار بود.
مارکسیستهای
انقلابی با
نفوذ خود میکوشیدند
تا اتحادیههای
کارگری را با
حزب
پرولتاریا و
سوسیال دمکراسی
در مبارزه
مشترک به خاطر
سوسیالیسم
متحد نمایند.
ولی این اتحاد
به مفهوم
تغییر ماهیت
اتحادیه کارگری
به حزب
کمونیست
نبود، بلکه
تکیه بر نفوذ
کادرهای
کمونیست
کارگری بود که
آنرا در اتحادیه
کارگری در
میان کارگران
با تلاش
صیمیانه و
فداکارانه به
حدی رسانده
بودند که
احترام
کارگران و اعتماد
آنها را با
خود جلب کرده
و میتوانستند
کارگران را
برای حمایت از
نظریات حزب در
امور
مطالباتی و
دموکراتیک و
تا حدی نیز
امور
دموکراتیکی،
که جنبه همه
خلقی و عمومی
داشته باشند،
بسیج کنند.
«شوراها» نخست
در جریان
مبارزه تودهای
در روسیه و
سپس شوروی به
وجود آمدند و
فعال شدند و
سپس با افول
نهضت کارگری و
نامناسبی شرایط
انقلابی، این
تلاش فروکش
کرد و دیگر
اثری از آنها
دیده نمیشد،
ولی زمانی که
مجدداً نهضت انقلابی
اوج گرفت سر و کله
شوراها نیز در
میان کارگران
پیدا گشت. شوراها
پدیدهای
بودند که به
وضعیت سیاسی و
انقلابی کشور
بستگی داشتند
و در جائی که «بوی
کسب قدرت
سیاسی» به
مشام میرسید،
شوراها با
واسطه شم
طبقاتی خویش
فعال میگشتند
و یا در زمان نشست
و فروکش
مبارزه از
شوراها خبری
در میان نبود.
در حالی که
سندیکاها
همواره وجود
داشتند و
موجودیتشان
به اعتلاء و
یا افول نهضت
کارگری ربط
نداشت. در سند
زیر میبینیم
که
انترناسیونال
سوم چگونه جمعبندی
لازم از این
مبارزات و در
تجربه عملی به
دست آورده
است:
«۵- حقایق فوق
ثابت مینماید
که برای تشکیل
شوراها
مفروضات مشخص
ضرور است.
برای تشکیل شوراهای
نمایندگان
کارگران و
تبدیل آنها به
شوراهای
نمایندگان
کارگران و
سربازان
شرایط ذیل
ضرور است:
الف - وجود
قوه محرکه
انقلابی
عظیمی در میان
تودههای
وسیع
زحمتکشان،
مرد و زن،
سربازان و
کارگران به
طور کلی.
ب - حدت بحران
سیاسی - اقتصادی
به چنان درجهای
رسیده باشد که
قدرت شروع به
لغزیدن از
دستان حکومت
نماید.
پ - زمانی که
در صفوف تودههای
قابل ملاحظهای
از کارگران و
در درجه اول
زمانی که در
صفوف حزب
کمونیست
تصمیم جدی
برای آغاز
مبارزه سیستماتیک
و منظم برای
کسب قدرت جا افتاده
باشد.
۶
- در صورت عدم
وجود چنین
شرایطی
کمونیستها
میتوانند و
باید ایده
شورا را به صورت
سیستماتیک و
مصرانه تبلیغ
نموده و آنرا در
میان تودهها
تعمیم داده و
برای بخش
وسیعی از مردم
نشان دهند که شوراها
تنها نوع مؤثر
حکومت در طول
دوران گذار به
کمونیسم تمامعیار
میباشد اما
دست زدن به
ایجاد مستقیم
شوراها در صورت
عدم وجود
شرایط فوق غیر
ممکن است [همه
جا تکیه از
حزب کار ایران
(توفان)]. در چه
زمانی و تحت
چه شرایطی
شوراهای
نمایندگان
کارگران باید
ایجاد گردد
(مصوب کنگره
دوم انترناسیونال
سوم - مسکو -
۱۹۲۵) انتشارات
حزب کار ایران
(توفان) صفحه
اول».
در این
رهنمود
انترناسیونال
سوم در سال ۱۹۲۵
به روشنی میبینیم
که شورا به
عنوان «تنها
نوع موثر
حکومت» تعریف
میگردد که
ربطی به
مبارزه
کارگران در
چارچوب سندیکا
برای بهبود
شرایط زندگی
خودشان ندارد.
اتفاقاً
دشمنان طبقه
کارگر تلاش میکردند
که این مقولات
را با یکدیگر
مخلوط کنند و
در میان طبقه
کارگر
سردرگمی
ایجاد نمایند.
در همان سند
میآید:
«۷- کوشش
سوسیال - خائنین
در آلمان به
منظور
نمایاندن
شوراها به
عنوان چیزی که
درون سیستم
قوانین اساسی
بورژوا - دموکراتیک
میگنجد،
خیانت به امر
کارگران و
فریب
زحمتکشان میباشد.
شوراهای
حقیقی تنها به
عنوان نوعی از
سازمان دولتی
ممکن میباشد
که ماهیت
دموکراسی
بورژوازی را
نشان داده و
آن را با
دیکتاتوری
پرولتاریا
جانشین نماید».
در اینجا
میبینیم که
منظور از
حکومت شورائی
و یا تشکیل شوراها
برای کسب قدرت
سیاسی و تأسیس
حکومت شورائی
این است که
دموکراسی
پارلمانی
بورژوائی را
که تا آن روز
وجود داشته و
برای خودش حق
حیات قایل بود
و خود را
بهترین نوع و سیستم
موجود تبلیغ
میکرد، افشاء
کند و نشان
دهد که شورا
برای استقرار
دیکتاتوری
پرولتاریا
مبارزه میکند
و میخواهد
قدرت سیاسی را
به دست آورده
و دموکراسی خودش
را، که بدیل
دموکراسی
بورژوائی است،
مستقر سازد.
این در حالی
بود که دست
راستیها به
مجلس موسسان
بورژوائی
برای اداره
کشور اشاره
داشتند و در
آن مقاله در
مورد آنها
چنین آمده
است:
«۸-
تبلیغات رهبران
راست
مستقلیون
(هیلفردینگ،
کائوتسکی و
دیگران)، که
کوشش نمودند
قابل قیاسبودن
«سیستم
شوراها» را با
مجلس مؤسسان
بورژوازی
اثبات نمایند،
یا سوءتفاهم
کامل در رابطه
با قوانین
تکامل انقلاب
پرولتری است و
یا فریب
آگاهانه طبقه
کارگر. شوراها
دیکتاتوری
پرولتاریا میباشند.
مجلس موسسان
دیکتاتوری
بورژوازی است.
متحدنمودن و
سازشدادن
دیکتاتوری
طبقه کارگر با
دیکتاتوری بورژوازی
غیر ممکن است [تکیه
همه جا از حزب
کار ایران
(توفان)]».
۹-
تبلیغات برخی
نمایندگان
مستقلیون چپ
در آلمان، که
به کارگران
طرح حاضر و
آماده «سیستم
شوراها» را
ارائه داده،
که مطلقاً
هیچگونه
رابطهای با
پروسه مشخص
جنگ داخلی
ندارند،
دکترین
مشغولیاتی و
دلخوشکُنَکی
است که
کارگران را از
وظائف اساسی
خود مبنی بر
مبارزه واقعی
برای کسب قدرت
دور می گرداند».
در
این اسناد به
روشنی میآید
که شورا ابزار
اعمال حکومت و
دیکتاتوری
پرولتاریاست.
یعنی این که
شوراهای
کارگری (توجه
شود که با
شوراهای
سربازان و دهقانان
در روسیه در
انقلاب ۱۹۰۵ و
۱۹۱۷ فرق دارد
- حزب کار
ایران (توفان))
در ایران
حکومت را در
دست گرفته
رژیم جمهوری اسلامی
را سرنگون
کرده و موفق
به استقرار
دیکتاتوری
پرولتاریا
یعنی دولت
کارگری
شورائی میشوند.
این هدف که
مضموناش کسب
قدرت سیاسی
است، طبیعتاً
با مبارزات
اتحادیه
کارگران، که
برای بهبود
شرایط زندگی
آنهاست،
بسیار متفاوت
است. یکی با
نیت کسب قدرت
سیاسی مبارزه
میکند و
دیگری با نیت
مبارزه در
مناسبات نظام
و تلاش برای بهبود
شرایط زندگیاش.
این دو مقوله
را نمیشود با
هم مخلوط کرد،
زیرا دو هدف
گوناگون
دارند. کسانی
که با نقاب «چپ»
اعتراضات
کارگری ایران
را به سمت
پذیرش شعار
شورا میبرند،
یا معرفتی از
نظر تئوریک و
دانش
مارکسیسم ندارند
و از تجربه
جنبش کارگری و
کمونیستی
بوئی نبردهاند
و یا به این
مسایل آگاهاند
و با نیات
ناسالم
اعتراضات
کارگری را به
بیراهه دعوت
میکنند. این
است که باید
میان مبارزه
شورائی، که
تنها در زمانهای
اوج جنبش به
صورت خودرو
بروز میکنند
و تحت تأثیر
امواج جنبش در
زمان اعتلاء
هستند، با
اتحادیه
کارگری که لاکپشتوار
به طور دائم و
با پشتکار،
آهسته آهسته
به کارش ادامه
میدهد و در
طبقه کارگر
برای جلب وی
به تشکل و طرح
مطالباتاش
فعالیت میکند،
فرق گذارد. «چپ»روی
فقط منجر به
شکست جنبش
اعتراضی
کارگری و یاس
در کسب پیروزی
در جنبش
سندیکائی میگردد.
حزب کار ایران
(توفان) بارها
گفته و تکرار
میکند شعار
مبارزه
شورائی در
شرایط امروز
در میان
کارگران،
انحرافی، ضد
حزبیت و بر ضد
منافع خود
کارگران است.
جنبش اعتراضی
کارگران باید
مدافعان این
تفکر را یا به
راه راست دعوت
کند و یا آنها
را از جنبش
اعتراضی طرد
نمایند تا بخت
پیروزی داشته
و سنگ بنای
اتحادیه
مستقل کارگری
را به درستی
بگذارد.
برگرفته
ازتوفان
شـماره 250 دی ماه 1399
دسامبر 2020
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه
حزب کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی
پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ
حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan