سفری به کره شمالی(3)

 

باز هم برگردیم به کره. پس از امضاء قرارداد آتش بس ژنو در 27 ژوئیه 1953 یک مزدور آمریکا سینگمان ری(Singman Rhee) را که سالها در آمریکا زندگی می کرد بر راس قدرت نشاندند که نامش در سرلوحه جلادان زمانه مکتوب است. سینگمان ری پس از اعتراضات و تظاهرات شدید مردم کره جنوبی به ویژه دانشجویان دوام نیاورد و با یک نیمه کودتای آمریکائی، ناگزیر به کناره گیری شد.

پس از آن انتخاباتی صورت گرفت که در آن حزب دمکرات، حزبی نسبتا رفرمیست و لیبرال پیروز شد. اما آمریکا تحمل این حکومت را نیز نداشت و به یک کودتای نظامی دیگر توسل یافت. کودتاچیان تمام نهادهای مردمی را منحل و هر نوع آزادی را ملغی ساختند. این نیز کافی نبود. بازهم یک کودتای نظامی وحشتناک تر در سال 1961. این بار ژنرال پارک چونگ هی(Park Chung Hee) برسرکار آمد و تا سال 1979 با همان شیوه فاشیستهای ژاپنی حکومت می کرد. این حضرت در به کار بردن ترور و اختناق، دست سینگمان ری را از پشت بسته بود. با اجازه آمریکا هزاران نفر را در ملاء عام تیرباران کرد. وقتی مردم و دانشجویان شهر گوان در سال 1979 قیام کردند، شهر را با هلیکوپتر و هواپیماهای نظامی به توپ بست. هزاران کشته و زخمی برجای ماند. نام ژنرال پارک نیز در سرلوحه دژخیمهای زمانه و شکنجه گران نامدار ثبت است. رسانه های غرب معمولا دیدگاهشان را به روی جانیان آنتی کمونیست می بستند و هنوز می بندند. از این حضرات که در خدمت امپریالیست فعال بودند، دیگر نامی نمی برند، اما زبانشان از بازگوئی و غلو جنایاتی که احیانا در دوران کمونیسم صورت گرفت فرو نمی افتد. حافظ چه خوش گفت:

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد

ننگ ما بود که بر هر سر بازار بماند.

پس از ژنرال پارک رئیس جمهور دیگری می شناسیم که در دوران جرج بوش بر سر کار آمد. اسمش لی میونگ باک( Lee Miung Bak) و در مملکت ارباب دیروزی-ژاپن- به دنیا آمده بود. از وحدت کره جنوبی و شمالی دفاع می کرد، منتها به بهای سرنگونی حکومت کره شمالی. می گفت و می کوشید کره شمالی را به هر قیمت که شده سرنگون سازد. برای جلب حمایت جرج دبلیو بوش و کسب اطمینان آمریکا، هزاران سرباز به کمک نیروهای متجاوز آمریکا به افغانستان و سپس به عراق فرستاد که پس از یک جریان گروگان گیری در عراق، با فشار افکار عمومی ناگزیر به کره جنوبی بازگشتند.

رئیس جمهور کنونی کره خانم پارک-گوان-هی است(دختر همان ژنرال پارک که از او به عنوان دژخیم کره یاد آوردم). خانم پارک به کمک لی-میونگ-باک به بالا کشیده شد که می دانست این خانم از آن پدر آموزش یافته و جانشین مناسبی برای اوست.

به کره شمالی ایراد می گیرند- و من هم این ایراد را درک می کنم – که قدرت مانند یک سیستم موروثی پادشاهی انتقال می یابد. زیرا پس از مرگ کیم ایل سونگ(رهبر مقاومت علیه ژاپن و سپس آمریکا) پسرش کیم-جونگ-ئون جای او را گرفت. اما کسی نمی گوید و نمی پرسد چرا خانم پارک – البته با چند سال فاصله- به جای پدر نشسته است. به هر حال اکنون خانم پارک به نظامیان اجازه داده است که هر کاری صلاح می دانند، با کره شمالی انجام دهند.

ناگفته نماند که در فاصله این دژخیمها، که به نفاق شمال و جنوب دامن می زدند، حکومت های ملایم تری هم بر سر کار آمدند که در تلاش تنش زدائی با کره شمالی و حل مسالمت آمیز مساله کره برآمدند. در انتخابات سال 2002 کیم-دائه-جونگز(Kim-Dae-Jungs) به ریاست جمهوری رسید و در تلاش نزدیکی با کره شمالی برآمد. سفری هم به پیونگ یانگ(پایتخت کره شمالی) کرد. قرار گذاشتند تا سال 2012 دروازه های دو کشور را بگشایند و کشور کره را، ابتداء با دو سیستم سیاسی و اقتصادی گوناگون با یکدیگر متحد سازند. رئیس جمهور بعدی کره جنوبی رو-مو-هیو(Roh-Moo-Hyum) همین سیاست را ادامه داد. کوه یخ می رفت که آب شود. اما این رئیس جمهور مورد لطف ارباب قرار نگرفت، پس از دوره ریاست جمهوری توسط عوامل لی-میونگ-باک به قتل رسید و بلافاصله تنش نوینی میان کره شمالی از یک سو و کره جنوبی، ژاپن، آمریکا از سوی دیگر از سرگرفت. و هنوز هم در جریان است و خانم پارک که حالا بر سر کار است(دختر همان مرحوم ژنرال پارک) نه می خواهد و نه اجازه دارد گامی به سوی تنش زدائی بردارد. و این در حالی است که مردم کره، هم شمالی و هم جنوبی خواهان وحدت و همزیستی با یکدیگرند. من این احساس را با گفتگوهای اندک اما متفاوتی با کره ای ها، هم در سئول و هم در پیونگ یانگ پیدا کرده ام. احساس من به تنهائی، همه جانبه نیست، می تواند یک طرفه باشد. اما رسانه های بین المللی نیز جز این نمی گویند. آری مردم وحدت می خواهند. اما این وحدت به سود امپریالیسم نیست.

امروز دیگر از اردوگاه شرق خبری نیست. روسیه و چین هم در گروه جهان خوارانند. مشکل ایدئولوژی هم در کار نیست. اما مشکل رقابت امپریالیستها با یکدیگر هست و باقی خواهد ماند و شدت خواهد گرفت، چه بخواهند و چه نخواهند. آمریکا بسیار دور اندیش است. امروز یک چرخش استراتژیک و سازش و نزدیکی با دشمنان این سو(اسلامیست ها، القاعده، طالبان و گروه های جدیدتر اسلامیست های افراطی) در جریان است که پشت جبهه را به سود امپریالیست ها سرو سامان می دهد. کشورهایی را که موی دماغ ارباب اند و اگر نیستند، شاید فردا باشند، فرو می پاشانند. سنگر نبرد و زدوخورد را به سوی شرق می کشانند. کره شمالی سرپلی است برای یورش احتمالی به روسیه، به چین و یا به هر دو که جای بحثش اینجا نیست. اما اظهار نظر اخیر مقامات درجه یک آمریکا را باید جدی گرفت که مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا، دیگر اروپا نیست، آسیای شرقی است.

ادامه دارد...

***

بر گرفته از توفان شماره   167 بهمن ماه 1392 فوریه سال 2014،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

http://rahetoufan67.blogspot.se/

http://kanonezi.blogspot.se/

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts