تفاهمنامه
40 میلیارد
دلاری ایران و
روسیه
در
تاریخ 28
تیرماه گذشته
پوتین رئیس
جمهور روسیه
برای انجام
گفتگوهای مهم
و محرمانه
راهی تهران
گشت. قبل از
سفر پوتین
مسئولان دو
کشور از جمله
مسئولان «گاز
پرم» و شرکت
ملی نفت ایران
بر سر تدوین
یک تفاهمنامه
به توافق
رسیدند که در 28
تیر ماه در
تهران به
امضاء رسید.
یکی
از نکات مهم
این تفاهمنامه
سرمایهگذاری
40 میلیارد
دلاری غول
انرژی روسیه
«گاز پرم» در
صنعت نفت و
گاز ایران
است، که در
صورت عملی
شدن، بزرگترین
سرمایهگذاری
در تاریخ نفت
و گاز ایران
به شمار خواهد
آمد.
توسعهی
میدانهای
گاز کیش، پارس
شمالی،
افزایش فشار
در پارس جنوب،
تکمیل طرحهای
«ال ان جی» (جهت
تبدیل گاز
طبیعی به گاز
مایع به مقدار
زیاد برای
ذخیره و نیز
ساده کردن حمل
آن LNG) و کشیدن
لوله برای
صادرات گاز
طبیعی و معاملات
سوآپ، جمعا با
هزینه 25
میلیارد دلار
و نیز توسعه
میدان نفتی
کرنج، آذر،
چنگوله، آب
تیمور و
منصوری با
هزینه 15
میلیارد دلار
از اهم نکات
مورد توافق
این طرح به
شمارمیآیند.
امروز
کشورهایی
نظیر هند و
کره جنوبی
بزرگترین
خریداران گاز
مایع هستند و
ایران در صورت
تکمیل پروژه
«ال ان جی» میتواند
از قبل فروش
آن به این دو
کشور سود سرشاری
ببرد. لذا از
آنجا که «گاز
پرم» این
فنآوری را سالهاست
که در اختیار
دارد، تفاهمنامه
مذکور میتواند
کمک بزرگی
برای آینده
ایران محسوب
شود. بر اساس
اطلاعاتی که
در فضای مجازی
در ارتباط با
تسلط ایران بر
این فنآوری
ابراز شده،
ایران نیز در
مورد تبدیل
گاز استخراجی
به گاز مایع
پیشرفتهای
چشمگیری
داشته است و
در عرصه این
تبدیل میتواند
به صنایع
ساختهشده صد
در صد بومی
تکیه کند. به دیگر
سخن در صورت
عملی شدن این
قرارداد،
ایران در عرصهی
انرژی به عوض
رقابت با
روسیه، با آن
هم سو خواهد
شد و همکاری
آنها بر اساس
سود متقابل
صورت میگیرد.
روسیه
و ایران در
مجموع 70
تریلیون متر
مکعب ذخیره
گاز طبیعی در
اختیار دارند.
روسیه با 16/26% اولین
و ایران با 5/21%
دومین
جایگاه را در
جهان دارند.
لازم
به ذکر است که
در شمالِ گاز
پارس جنوبی، میدان
جدیدی کشف شده
است که بر
اساس تخمین
اولیه حدود یک
تریلیون متر
مکعب ظرفیت
گاز طبیعی آن
است. اما همین
ایران، امروز
- منهای مصرف
داخلی - فقط
1%
بازار گاز
جهان را در
اختیار دارد!
از آنجا که
گاز در
مبادلات
انرژی جهان در
دراز مدت نقش
اساسی ایفا
خواهد کرد،
همکاری ایران
با روسیه که
از تجارب غنی
در این زمینه
برخوردار است
اهمیت به
سزائی دارد.
اگر
ایران بخواهد
از موقعیت
ممتاز خود در
زمینه نفت به
عنوان سومین
ذخیره نفتی
جهان و گاز به
عنوان دومین
ذخیره گازی
جهان بهرهمند
گردد نیاز
مبرم به
سرمایهگذاریهای
کلان در این
عرصه خواهد
داشت. و در عین
حال روسیه نیز
برای دور زدن
تحریمها و
صدور نفت و
گاز و سایر
کالاها نیاز
مبرم به
همکاری با
ایران، ترکیه
و نیز سایر
کشورهای اوروآسیا
دارد.
علاوه
بر انرژی،
بدون تردید
همیاریهای
اقتصادی و
سیاسی و نیز
گسترش بیش از
پیش روابط در
حوزههای حمل
و نقل و
مبادلات
تجاری نیز میبایست
در دستور کار
قرار گیرد.
طبیعی است که
تفاهمنامه 40
میلیارد
دلاری فوق
الذکر مادام
که به قرارداد
تبدیل و امضاء
نشده است، علیالقاعده
الزامآور
نیست و تنها
حکم یک
توافقنامه
حاوی خواستهای
مشترک طرفین
را دارد. ولی
به صورت
بالقوه میتواند
به قرارداد
تبدیل شود.
گرچه در گذشته
در این راستا
توافقاتی با
«گاز پرم» انجام
گرفته بود که
تحقق
نپذیرفت، ولی
امروز تغییر
اوضاع و شرایط
جهانی، هر دو
کشور را وادار
به یک همکاری
راهبردی در
دراز مدت جدی
کرده است.
جنگ،
تحریم و به
تبع آن تغییر
مناسبات قطببندی
جهان، شرایطی
به وجود آورده
است که نزدیکی
و همکاریهای
راهبردی را
الزامآور
ساخته است. از
این منظر بخت
اجرائیشدن
این قرارداد
زیاد به نظر
میرسد و لذا
موقعیت
ممتازی در
انتظار ایران
است. مشروط بر
این که فساد،
رشوهخواری،
عدم پاسخگوئی
و عدم شفافیت
مانع آن نگردند.
غربگرایان
با تکیه بر
این مسئله که
تفاهمنامهها
قرارداد نیست
و یا «گاز پرم»
تا کنون تفاهمنامهها
را به قرارداد
نرسانده و یا
اجرا نکرده،
یا روسیه از
فنآوری و
سرمایه لازم
بهرهمند
نیست و... عملا
در شیپور
ضدروسی
سروران غربی
خود میدمند.
از
جمله آنها به
روسیه ایراد
میگیرند که
موشکهای اس-300
را دیر تحویل
ایران دادند،
ولی این که آمریکا
سامانه
پاتریوت را
اصلا به ایران
نداد را هرگز
به زبان نمیآورند.
آنها
از جمله جار
میزنند
روسیه
نیروگاه اتمی
بوشهر را با
تاخیر ساخت.
ولی نمیگویند
که بوشهر همان
نیروگاه اتمی
بود که قرار
بود آلمانها
قبل از انقلاب
بسازند و بعد
از انقلاب
عملا قرارداد
را فسخ و کشور
ما را ترک
کردند و تنها
آنهم با اکراه
اصلاحطلبان
روسیه وارد
قرارداد شد،
ولی از آنجا
که سیستم فنی
غرب به سیستم
فنی روسیه نمیخورد
مجبور شدند
قطعات ساختهشده
را اسقاط کنند
و نیروگاه را
مجددا از پایه
بنا کنند. که
همین امر سبب
تاخیر مضاعف
در ساختمان آن
شد. ولی آن را
با تمام
خرابکاریهای
اصلاحطلبان
حاکم ساختند.
ولی غرب نه
تنها نساخت و
زیرش زد بلکه
پول ایران را
نیز بالا کشید
و حتی حق
ایران را به
عنوان یک سهامدار
مهم در
کارخانه غنیسازی
اوردیف در
فرانسه را
نادیده گرفت.
جالب اینجاست
که ج.ا. بابت ساخت
همین نیروگاه
هنوز 800 میلیون
دلار به روسیه
بدهکار است و
غربگرایان
اصلاحطلب
علیرغم
آگاهی به این
مسئله دم بر
نمیآورند.
این اصلاحطلبان
علیرغم
اطلاع از همه
خرابکاریهای
حاکمان خود،
به مردم ایران
توسط مطبوعات
اصلاحطلبان
اخبار جعلی
داده
دروغ میگفتند
و تا زمانی که
سفیر سابق
ایران در
روسیه این
حقایق را در
شبکههای
مجازی فاش
نساخت مردم
ایران از آن
بیخبر بودند.
و تا امروز
نیز این
دروغگویان و
مبلغان روسهراسی
تحت تعقیب
قانونی قرار
نگرفتهاند.
خوب است به
خاطر آوریم که
دولت آلمان،
با یاری
اسرائیل و
آمریکا با
بدافزار
«استاکسنت»
به تاسیسات
هستهای نطنز
حمله کرد که
اقدامی بسیار
دشمنانه و خطرناک
بود و برای
نخستین بار در
جهان بدعتی را
گذارد که با
عرف به رسمیت
شناختهشده
جهانی در
تناقض کامل
بود. آمریکا
در اواخر ماه
مه ۲۰۱۲ توسط
رسانههای
خود اعلام کرد
که «استاکسنت»
مستقیماً به
دستور اوباما
رئیسجمهور
آمریکا
طراحی، ساخته
و راه اندازی
شده است. این
اقدام ضدبشری
و خطرناک از
مرزهائی عبور
کرد که تا آن
زمان برای
جامعه متمدن
بشری حرام و
منطقه ممنوعه
تلقی میشد.
اصلاحطلبان
هرگز به
لشگرکشی
تبلیغاتی
برضد اربابان
خود که منافع
ملی ایران را
نقض میکرد و
جهان را به
لبه پرتگاه
مرگ سوق میداد،
دست نزدند و
مردم را به
گمراهی بردند.
زیرا هدف آنها
فروش ایران به
غرب و در
راسشان آمریکاست.
یا
مثلا در دوران
ریاست جمهوری
آقای روحانی پس
از امضاء
برجام با
اوباما، پای
گروهی از
سرمایهگذاران
خارجی به
ایران باز شد
و از جمله یکی
از آنها شرکت
«توتال» کنسرن
نفتی فرانسه
بود که قرارداد
استخراج گاز
در منابع
مشترک با دولت
قطر را به دست
آورد. آقای
زنگنه وزیر
نفت تمام اسرار
و مدارک گاز
ایران در این
منطقه را دو
دستی تقدیم
کنسرن مورد
اعتماد دوست
غربی خود کرد
که آنان نیز
آن را برداشته
و پس از خروج ترامپ
از برجام، با
خود بردند و
آنها را در اختیار
قطر گذاردند و
با آنها
همکاری کردند.
چه کسی مسئول
این خیانت و
چه کسی پاسخگو
است؟ اصلاحطلبان
روسهراس راه
میروند و به کینه
و نفرت علیه
روسها و چینیها
دست میزنند.
دو
کشور روسیه و
ایران به دلیل
تحریمهای
گستردهی غرب
که تعداد آنها
مجموعا از 10
هزار میگذرد
- روسیه حدود 6400 و
ایران 3600 مورد -
تعامل سیاسی،
اقتصادی به
ویژه در زمینه
انرژی، و
نظامی خود را
روز به روز
گستردهتر میکنند.
از این رو
نگاه هر دو
کشور به شرق
معقول، سازنده
و در عین حال
راهبردی است.
بیجهت نیست
که پوتین
معتقد است:
«اتحادیه
اورآسیائی
باید از نظام
سوئیفت به نظام
خاص مرتبط با
این اتحادیه و
کشورهای عضو آن
تغییر کند».
امروز
جهان وارد جنگ
سرد جدیدی شده
است.
باید
توجه داشت که
جنگ سردی که
از مدتها قبل
از آغاز جنگ
اوکراین قدم
به عرصهی
مناسبات بینالمللی
گذارده است،
با جنگ سرد
دوران پس از
جنگ جهانی دوم
میان دو
ابرقدرت
آمریکا و
شوروی کاملا
متفاوت است.
منباب
مثال اگر در
آن دوران
آمریکا
فرمانی صادر
میکرد،
کشورهای
خاورمیانهی
وابسته به وی
نظیر ایران،
عربستان،
امارات، قطر
و... ملزم به
اجرای آن
بودند. در
بسیاری از کشورهای
آفریقائی و
آمریکای
لاتین نیز وضع
بر همین منوال
بود. اما بعد
از جنگ
اوکراین و اعمال
تحریمهای
گسترده علیه روسیه،
وضعیت کاملا
متفاوتی نسبت
به جنگ سرد گذشته
حاکم گشته
است. تناسب
قوای جهانی،
ظهور چین و
بریکس به
میدان رقابتهای
جهانی،
سازمان
همکاری
شانگهای،
تاثیرات
افکار عمومی
جهان، نفرت
مردم جهان از
زورگوئی غرب و
در راسشان
آمریکا،
ترازنامه
جنایات آمریکا
در یوگسلاوی،
افغانستان،
عراق، لیبی،
یمن، لبنان،
سوریه و مهمتر
از همه در
فلسطین
اشغالی
آبروئی برای
این «جامعه
جهانی متمدن»
باقی نگذارده
است که مدافع
تروریسم در
جهان بوده و
ناقض همه حقوق
بینالملل
است.
برای
نمونه نتیجه
سفر اخیر
بایدن رئیس
جمهور آمریکا
به عربستان به
وضوح نشان داد
که کشتیبان
را سیاستی دگر
آمده است. سفر
اخیر بایدن بیان
آشکار فقدان
اعتماد میان
آمریکا و
متحدانش در
منطقه بود.
متحدان
آمریکا در
خلیج فارس به
درخواست وی در
مورد افزایش
تولید نفت و
نیزعدم
همکاری با
روسیه پاسخ
منفی دادند.
نه عربستان،
نه امارات و نه
حتی مصر زیر
بار فشار
آمریکا جهت
قطع رابطه با
روسیه نرفتند.
چنین
مناسباتی در
سایر کشورهای
آسیائی،
آفریقائی و
آمریکای
لاتین نیز به
چشم میخورند
که اکثریت
مردم جهان را
تشکیل داده و
شامل مهمترین
ممالک جهان
هستند. چند تا
جزیره بیاهمیت
که ابزار
ماشین اکثریتسازی
برای آمریکا
در سازمان ملل
هستند لکههای
ناچیزی بیش
نیستند.
اگر
عربستان و
امارات در سال
1980 با پائین
آوردن قیمت
نفت به سود
آمریکا و زیان
شوروی عمل
کردند، امروز
آنها به
درخواست
بایدن مبنی بر
افزایش تولید
نفت پاسخ منفی
دادند. اگر
این نشانه زوال
تدریجی سلطۀ
آمریکا و قدرتیابی
نسبی روسیه و
چین نیست پس
چیست؟ روشن
است که دلار
قدرت خرید خود
را از دست میدهد
و افزایش تورم
در آمریکا در
اثر بازگشت کاغذپارههای
بیپشتوانه
به سرزمین
مادر در حال
افزایش است و آمریکا
به رکود
اقتصادی
مبتلا شده است.
ما
شاهدیم که
دوران نظم تکقطبی
جهان جای خود
را به روابط
سیال چند قطبی
داده است و
لذا نگرش
ایران به شرق
معقول به نظر
میرسد.
از
سوی دیگر ما
شاهدیم که
علیرغم
تقلاهای چند سویۀ
آمریکا و
اسرائیل برای
انزوای
ایران، عربستان
در صدد نزدیکی
با ایران، تا
سطح گشایش سفارتخانه
است. تحقق
چنین امری
بدون تردید
تاثیرات
مثبتی در حل منازعات
و مشکلات
کشورهای یمن،
سوریه، عراق و
لبنان خواهد
گذارد. کشور
امارات نیز بر
خلاف گذشته در
عین خروج
نیروهایش از
یمن وعادیسازی
روابط با
سوریه
مناسبات خود
با ایران را تا
سطح ارسال
سفیر ارتقا
داده است. این
اقدامات
«ناتوی» عربی،
عبری و غربی
را به دنیا
نیامده به گور
سپرد.
از
سوی دیگر
«استیون کوک»
(پژوهشگر ارشد
خاورمیانه در
شورای روابط
خارجی آمریکا)
در نشریۀ «فرن
پالیسی» نوشت:
«مسکو توانسته
است نفوذ خود را
فراتر از
روسیه ... به
آفریقا،
آمریکای لاتین
وخاور میانه گسترش
دهد». او به
خصوص در مورد نزدیکی
روسیه به
ایران
از بعد از
جنگ اوکراین
مینویسد:
«تهران
متخصصهائی
دارد که مسکو
خواهان
آنهاست. به
ویژه در مورد
بهترین راه به
منظور دورزدن
تحریمهای
غرب، همچنین
ایران
تجهیزات
نظامی مورد نیاز
روسها را
تولید میکند،
مانند
پهبادهای مرگبار
برای حمله به
تسلیحات
پیشرفته
اوکراین که
توسط غرب
تحویل داده
شده است».
علاوه
بر این ایران
از نظر
جغرافیائی به
عنوان
چهارراه
خاورمیانه (
شمال به جنوب
و شرق به غرب)
دارای اهمیت
ترانزیتی به
سزائی است. بیجهت
نیست که ایران
را به سازمان
همکاری
شانگهای و
گروه بریکس
دعوت میکنند
و اکنون روسیه
نیز در صدد
عقد قرارداد 40
میلیارد دلاری
در زمینه نفت
و گاز با
ایران بر میآید.»
از
طرف دیگر سفر
بیثمر اخیر
بایدن به
منطقه
خاورمیانه به
وضوح نشان داد
که هیچ یک از
کشورهای مهم
این منطقه حاضر
به قطع رابطه
خود با چین و
روسیه نیستند.
یکی
از علل را
باید در
عملکرد
آمریکا در
منطقه طی دو
دهۀ گذشته
جستجوکرد. جنگ
آمریکا و ناتو
علیه عراق و
فرار
مفتضحانه
آنها از
افغانستان و
نیز خروج آمریکا
از توافق هستهای
با ایران در
سال 2015 و خروج از
قرارداد زیستمحیطی
پاریس و...
عواملی هستند
که باعث فرو
ریختن دیوار
اعتماد میان
کشورهای
منطقه و آمریکا
گشته است.
سفر پوتین
به تهران در
عین حال این
هدف را دنبال
میکند که به
علت درگیری در
جنگ اوکراین
نمیخواهد
روابط مهم و
راهبردی خود
با کشورهای غرب
آسیا را
وانهد. او با
علم به این که
نفوذ آمریکا
در منطقه رو
به کاهش است
میخواهد که
به آن شتاب
بیشتری
ببخشد.
مضافا
این که همکاریهای
دو کشور روسیه
و ایران بدون
شک در خدمت ایجاد
و حفظ امنیت
آسیای مرکزی و
غرب آسیا قرار
خواهد گرفت.
این که ترکیه به
عنوان عضو
ناتو در
مذاکرات
تهران شرکت
جسته و بر سر
مسئله سوریه
به توافقاتی
میرسند
گواهی بر این
مدعا است. در
این رابطه همکاریهای
دفاعی،
تسلیحاتی
ایران و روسیه
بسیار حائز
اهمیت است. از
جمله راه
اندازی و فعالسازی
نیروگاه هستهای
بوشهر،
پشتیبانی از
ایران در حفظ
پروژه های
هستهای،
فروش اس-300 به
ایران،
مخالفت روسیه
در شورای
امنیت سازمان
ملل با تمدید
تحریمهای
تسلیحاتی
علیه ایران و...
در مقابل گویا
قرار است که
ایران هم 100
پهپاد به
روسیه تحویل
دهد.
نشریه
گاردین در این
زمینه مینویسد:
«علیرغم این
که آقای بایدن
اعلام کرده
است که «ایالت
متحده از
منطقه نخواهد
رفت و خلاء را
برای پرکردن
چین، روسیه و
هند باقی نمیگذارد»
نفوذ آمریکا
در منطقه رو
به کاهش است،
در حالی که
پوتین دوباره
کشورش را به
یک نیروی جدی
تبدیل کرده
است». و تونی
بلر نخست وزیر
پیشین
انگلستان با
صراحت میگوید:
«... دوران
هژمونی سیاسی-
اقتصادی غرب
به پایان خود
نزدیک شده است
و جهان به سمت
چند قطبی شدن
پیش میرود...
با پایان
هژمونی غرب...
برای نخستین
بار در تاریخ
معاصر شرق با
غرب برابری
خواهد کرد».
سفر
پوتین به
تهران علاوه
بر نزدیکی،
همگرائی،
همکاری در
زمینههای
سیاسی،
اقتصادی و
نظامی در عین
حال نشان از
عزم و همکاری
مشترک دو کشور
در مقابله با
تهدیدات،
مخاطرات و
تحریکات
نظامیای
دارد که از جانب
ناتو و در راس
آن آمریکا
متوجه هر دوی
آنهاست. تفاهمنامۀ
اخیر میان دو
کشور در عین
حال ائتلاف
نانوشته آنها
در مقابله با
آمریکا و
متحدان اروپائی
آنها نیز به
شمار میرود.
به
یک کلام این
سفر نشان از
عزم مشترک دو
کشور در بیاثر
کردن سیاستهای
گستردۀ
ضدروسی و
ضدایرانی
امپریالیسم
آمریکا و
اعوان و انصار
بینالمللی و
ایرانیاش
دارد.
عضویت
ایران در
سازمان
همکاری
شانگهای و گروه
بریکس در
آینده، تفاهمنامههای
25 ساله با چین و
اکنون تفاهمنامه
40 میلیارد
دلاری در
زمینه نفت و
گاز با روسیه،
نزدیکی به
اتحاد تجاری
اورآسیا -
متشکل از
روسیه،
ارمنستان،
قزاقستان، قرقیزستان
و بلاروس - و در
همین رابطه
امضای توافقنامهای
مبنی برانجام
هفتهای 35
پرواز مسافری
و باری میان
دو کشور و
عبور طرح «یک
جاده یک
کمربند» چین -
با آن سرمایهگذاری
- عظیم از
ایران عواملی
هستند که
ایران را به قطبهای
نوظهور وصل میکنند
که گامی است
مثبت و موثر
در جهت پایان
بخشیدن به
نظام تکقطبی
در جهان. این
روند در عین
حال به نفع
ایران و
ایرانی خواهد
بود.
مخالفان
نظم نوین
جهانی عملا هم
علیه ایران و هم
علیه ایرانی
وارد کارزار
شدهاند غافل
از این که
جمهوری اسلامی
گذراست و آنچه
ماندگار است
ایران و
ایرانی است.
تجربۀ
قراردادهای
استعماری
تاریخ دویست سالۀ
کشورمان که -
منهای دوران
کوتاهی در
زمان
زمامداری
دکتر مصدق -
منافع ملی ما
را در اختیار
غرب گذاردند
در مقابل
دیدگان ماست.
اما دلباختگان
به غرب را با
این واقعیات
کاری نیست.
به
دیدۀ حزب ما
تحکیم و گسترش
نگاه به شرق
میبایست
رویکرد اصلی
سیاست ایران
در شرایط کنونی
باشد. ایران
راه دیگری جز
پیمودن این
مسیر ندارد،
زیرا تنها
اتخاذ چنین
سیاستی کشور
را تا حدودی
در مقابل
تحریمهای
ضدبشری
آمریکا مقاوم
خواهد ساخت و
از نظر امنیتی
بر توان ایران
و حتی آسیای
مرکزی خواهد
افزود.
طبیعتا
امپریالیسم
روسیه و یا
چین نیز در پی
منافع خود
هستند. اما با
توجه به شرایط
قطببندی
جدید جهانی،
ایران باید
بتواند با حفظ
استقلال،
تمامیت ارضی و
حقوق متقابل
در این مسیر
گام بردارد.
نه
تنها مناسبات
با روسیه که
با هر کشوری
باید در خدمت
منافع ملی،
استقلال و
تمامیت ارضی
باشد. غرب در
تجربه نشان داده
است که چنین
مناسبتی را
نخواسته، و
بیرحمانه در
پی سلطهجوئی
است.
در
این میان اگر
قرار است که
سمتگیری
ایران به سوی
قطببندیهای
جدید سودی به
حال مردم
ایران داشته
باشد - که باید
داشته باشد -
آنگاه نظام
حاکم باید حتی
در چارچوب
مناسبات حاکم
سرمایهداری
به قدرت
مافیاها
خاتمه دهد، به
فساد، رشوهخواری
، فروش منافع
ملی پایان دهد
و از سیاستهای
غارتگرانه
اقتصادی
نئولیبرالی
دست بکشد، در
غیر این صورت
شکاف طبقاتی
آن چنان افزدوه
میگردد که از
نظام غارتگر و
سرکوبگر چیزی
باقی نخواهد
ماند و شرایطی
خلق خواهد شد
که ایران مجددا
در تحولات
بزرگ جهانی
بازنده شطرنج
جهانی خواهد
شد.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره
270شهریور ماه 1401
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan