ریشه­های اقتصادی طغیان مردم

 

ناگفته روشن است که علل طغیان مردمی در ایران را تنها نباید در افزایش بهای بنزین جستجو کرد. افزایش بهای بنزین در گذشته چندین بار انجام گرفته بود ولی دامنه اعتراضات مردم در گذشته تا به این حد نرسیده بود. افزایش کنونی بهای بنزین در شرایط اقتصادی  کنونی بر بستر دیگری انجام می­یافت که مولفه­های آن با سال 1386 به کلی فرق داشت و لذا تنها جرقه­ای بود که به آتش گرفتن خشم مردم منجر شد. رژیم سرمایه­داری جمهوری اسلامی که حزب ما به ماهیت سرمایه­داری این رژیم تکیه می­کند با روی کار آمدن جناح رفسنجانی در حکومت ایران به لگدمال کردن دستآوردهای انقلاب ایران پرداخت و تلاش نمود این دستآوردها که برای کارگران حقوقی قایل شده و دولت را موظف به حفظ اموال عمومی و دارائی­های ملت ایران کرده بود، پس بگیرد. سیاست تعدیل اقتصادی رفسنجانی همان تحقق سیاستهای اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است که به اقتصاد نئولیبرالی مشهور شده است. در چهارچوب تحقق این سیاست اقتصادی اموال عمومی مردم خصوصی می­شود، حقوق کارگران پایمال گشته، اتحادیه و تشکلهای کارگری تعطیل و سرکوب می­گردند، بازار ارز از کنترل دولتی خارج شده و سرمایه­داران خارجی می­توانند سودهای کلان سرمایه گذاریهای خویش را به صورت ارز به رسمیت شناخته شده از ایران خارج کنند و در روند تولید خود را مقید به رعایت هیچ مقررات و محدودیتهای محیط زیستی، ایمنی و... ندانند. بر اساس سیاستهای نئولیبرالی باید پرداخت یارانه­ها برای مایحتاج عمومی مردم و بهای سوخت حذف شود تا این کالاها قیمت اقتصادی خویش را در رقابت بازار "آزاد" سرمایه به­صورت خودکار به­دست آورند و برآیند رقابت عرضه و تقاضا باشند.

همین سیاست نئولیبرالی است که فرمان می­دهد تا مرزهای گمرکی از میان برود تا کالاهای ارزان قیمت کشورهای امپریالیستی که حتی در عرصه کشاورزی در خود این ممالک از پشتیبانی "مذموم" یارانه­ای این دولتها برخورد ار است، به ایران سرازیر شود، بازار ایران را در دست بگیرد، محصولات ایرانی همراه با تولید کنندگان آنرا نابود کند و سرانجام انحصار قوت لایموت مردم در ایران را به کف آورد. برنج ایرانی در مقابل برنج هندی قابل رقابت نیست و قند چینی که به همت وزارت بازرگانی و امتیاز دادن به تجار همدست حکومت به ایران وارد می­شود به­تعطیل کارخانه دولتی هفت تپه منجر می­گردد. تعطیل کارخانجات تولیدی در ایران که توانائی رقابت با کالاهای ارزان کشورهای پیشرفته را ندارند، تنها محصول فساد، رانت­خواری، پارتی بازی، رشوه خواری، باج سبیل و کمیسیون گرفتن نیست، اجرای کامل سیاست نئولیبرالی ممالک امپریالیستی است. ریشه همه این نابسامانی­ها در ایران، اجرای سیاست نئولیبرالی سرمایه­داری جهان است که دنیا را به قعر فاجعه کشانده است. اغلب جنبشهای اعتراضی مردمی در سراسر جهان به نتایج فلاکت بار این سیاستها است. کشور آرژانتین ورشکسته شده است و جنبش مردم شیلی که از جمله برای یک نظام آموزشی غیر خصوصی در کشورشان مبارزه می کنند هنوز ادامه دارد. پاره­ای از کشورها نظیر یونان در واقع ورشکسته­اند.

رژیم سرمایه­داری جمهوری اسلامی مبتنی بر یک نظام خانوادگی مافیائی مملو از آقازاده های مفتخور و با نفوذ و ارتباطات خانوادگی-دینی- مافیائی برپا شده است که بند محکم آن پیوندهای خونی و وفاداری به نظام است.

در ایران هیچکس پاسخگوی این همه مظالم  نیست و مجلس فرمایشی و تشریفاتی رژیم به عنوان شاهد دستگاه جابر حاکمه عمل می­کند. کارگران و زحمتکشان و کارمندان قادر نیستند با توسل به قانون، حتی دستمزدهای معوقه خود را به کف آورند. فساد، تبعیض و گسترش نابرابری چون قانقاریا سراپای این رژیم فاسد و متعفن را فرا گرفته است. دست­یابی به­ثروتهای باد آورده از طریق تجارت با خارج و تعطیل تولید داخلی به ثروتهای افسانه­ای در دست اقلیتی بیرحم و بیگانه نسبت به سرنوشت مردم ایران بدل شده است. این رژیم چشم خود را بر همه ناکارآمدیهای ساختاری خویش بسته و تنها می­خواهد با زور سرنیزه بار خود را به مقصد برساند. رژیم سرمایه­داری جمهوری اسلامی برخلاف اغلب رژیمهای متعارف سرمایه­داری به ایجاد سوپاپ اطمینان  و تامین حداقل خواستها و مطالبات اقتصادی و حقوق شهروندی توجه­ای ندارد و به این توهم دچار است که حفظ قدرت سیاسی برای ابد با تکیه بر خشونت ممکن است. آنها راه را بر هر مانور، سازش و ائتلافی بسته­اند و چنان به سوی بن­سیاسی پیش می­روند که هر ایجاد منفذی می­تواند به­انفجار اجتماعی بدل شود. سیاست آنها حفظ اقلیتی مفتخور و غارتگر به هر قیمت برای تسلط متوهم "ابدی" خود است.

ولادیمیر ساژین، عضو ارشد موسسه مطالعات شرقی آکادمی علوم روسیه در باره وضعیت اقتصادی ایران اظهار داشت:

"ایران وضعیت اقتصادی بسیار دشواری دارد". به ویژه، وی گفت: "اقتصاددانان ایرانی خود به فساد و یک سیستم ناکارآمد مدیریت اقتصادی اشاره می­کنند".

ساژین خاطرنشان کرد: "براساس صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران در سال جاری 9.5٪ کاهش یافته است. تورم امسال از 35٪ فراتر خواهد رفت و طبق گفته منابع دیگر حتی در بعضی مناطق 50٪ نیز خواهد بود. طی یک سال گذشته، پول ریال ایران 70 درصد از ارزش خود را در مقایسه با دلار از دست داده است.

قیمت ها طبق آمار ایران نسبت به سال گذشته 75٪ افزایش یافته اند. علاوه بر این، وی به میزان قابل توجه بیکاری در ایران اشاره کرد."

این اظهار نظر بازتاب واقعیت اقتصادی موجود است که رژیم آقازاده­ها از جمله به علت اینکه در دنیای محصور خود زیست می­کنند از آن بی­خبرند.

در این شرایط این مردم هستند که باید بار اختلاسها و دزدی­ها و بی­کفایتی مسؤلان مورد اعتماد و وفادار به­رژیم را بدوش کشیده تا کمبود بودجه را جبران نمایند وسپس نوبت افزایش مالیات ها برای مردم زحمتکش می­شود. ولی انواع نهادهای وابسته به­رژیم از پرداخت مالیات معافند!. رژیم سرمایه­داری جمهوری اسلامی هنوز چهل سال بعد از انقلاب اساسا متکی به درآمد نفت است و هنوز قادر نشده است یک نظام مالیاتی شفاف و کارآمد ایجاد کند تا ثروتهای کلان تجار بازار و سرمایه­داران وفادار به رژیم حاکم و ابواب­جمعی آنها شامل پرداخت مالیات شوند. افزایش مالیات بر غارتگران ثروتهای مردم به­راحتی می­تواند به جبران کسری بودجه منجر شود. این رژیم ملاحظه حال دستیاران خویش را می­کند . نظام مالیاتی منصفانه­ای را که نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی را حداقل کاهش دهد در دستور کار خود نمی­گذارد. گرانی و عدم توانائی تامین حداقل زندگی آه از نهاد مردم برآورده است. کارتن خوابی، گور خوابی و حاشیه نشینی میلیونها مردم از جریان سیلی در آینده حکایت می­کنند که همه چیز را در هم کوبیده و به صورت کور نابود می­گردانند. سونامی وحشتناکی در افق جامعه ایران جلوه می­کند که تنها با هشیاری و رهبری طبقاتی حزب طبقه کارگر ایران می­توان از نیروی لایزال آن برای تخریب و ساختمان ایرانی نو استفاده کرد. 

در کنار این وضعیت نابسامان اقتصادی و بی­کفایتی مسئولان امور در اداره کشور، تحریمهای ضد بشری و غیر قانونی امپریالیسم و صهیونیسم جهانی نیز مزید بر علت شده و به مردم ایران با این توهم که فقر و فاقه و گرسنگی منجر به طغیان گرسنگان به نفع امپریالیسم می­شود، فشارهای سهمگین وارد می­کند. همین روش را امپرالیستها با محاصره کوبا، ونزوئلا، سوریه در پیش گرفته به مردم این کشورها زور می­گویند.

این ممالک بیگانه هرگز مخالفتی با اجرای دقیق سیاستهای نئولیبرالی که در ایران اجراء می­شود ندارند. آنها هیچوقت مخالفتی با دزدی و رشوه خواری و قانون ستیزی نداشته­اند. آنها در همه جهان از اینگونه حکومتهای جابر مشروط بر اینکه غلام حلقه بگوش آنها باشند  حمایت کرده­اند. آنها به ایران نیمه مستعمره نیاز دارند که مجری اوامر آنها مانند رژیم گذشته در منطقه باشد. برای این غارتگران جهانی که نفوذ خود را در ایران در حدود نیم قرن گذشته از دست داده­اند بازگشت به گذشته و تسلط کامل سیاسی مطرح است. هرگز نباید به این خفاش­ها اعتماد کرد و جنایات گذشته آنها را در کشورمان به فراموشی سپرد.  

 

برگرفته از توفان شـماره 238دی­ماه 1398ـ دسامبر سال 2019

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan