پدر خوانده سیاهکار انقلاب ایران به گور رفت
علی اکبر هاشمی رفسنجانی یکی
از ارکان بنای جمهوری اسلامی و یکی از مهرههای
مهم ضد انقلاب حاکم در ایران در اثر
ایست قلبی درگذشت. قلب مملو از بیرحمی و آکنده از
ریاکاری و خباثت وی سرانجام از حرکت بازماند. نام رفسنجانی
که با سرکوب، دشنامگوئی و تهدید مخالفان همراه است، به ویژه
زمانی بر سر زبانها افتاد که در 4 خرداد 1358 توسط گروه فرقان مورد سوء قصد
قرار گرفت، ولی از چنگ ابلیس گریخت و بلای جان مردم شد.
وی هنوز جراحتش درمان نشده در یک نطق تحریک آمیز و سراپا
دروغ، کمونیستها را مسئول سوء قصد به جان خود معرفی کرد و متعصبان
مذهبی را با زبان بیزبانی به کشتار کمونیستها
ترغیب نمود. تنها بعد از اینکه روزنامه آیندگان مطالبی در
مورد گروه فرقان نوشت و اشاره کرد به اینکه مسئولان سوء قصد به جان
رفسنجانی مسلمانان بودهاند و نه کمونیستها، دسیسهای که
میرفت با رهبری رفسنجانی به انجام برسد و در فضای ترور و
تهدید، جوی خون به راه بیفتد، درهم شکست. بهترین
لقبی که شایسته این موجود مزور و ریاکار است، همان
"مارمولک" می باشد. وی سر مارمولک جمهوری
اسلامی بود. وی تلاش کرد در دوران زندگیش مشتی میرزابنویس
را به نگارش تاریخهای جعلی در مورد زندگی خودش و مبارزاتش
بگمارد تا وی را امیرکبیر ایران معرفی
نمایند. تاریخی که رفسنجانی نوشته است ارزشش در جعل
تاریخ است ونشان میدهد که چگونه نباید تاریخ نوشت.
رفسسنجانی که نماینده چرک و خون در جمهوری اسلامی بود به
این نوع آرایش چهره زشت خویش نیاز داشت. مردم ایران
به شدت از این همه ریاکاری وی در شگفت بودند و نسبت به
وی نفرت داشتند. القابی نظیر "آیتﷲ
کوسه" که مردم به وی داده بودند و وی را با کوسههای
خونخوار اقیانوسها قیاس میکردند و یا "اکبر
شاه" که منظور مردم این بود که وی جای محمد رضا شاه را
گرفته است و اگر آن یکی تنها شاه بود، ولی این
یکی شاهِ اکبر است که کنایهای نیز به نام کوچک
وی بود، این کنایه در واقع توصیف ماهیت این
مارمولک و گویای شناخت عمیق مردم از وی بود.
وی در حالیکه از اشغال سفارت آمریکا
حمایت میکرد تا ابتکار عمل مبارزه ضد امپریالیستی
را از دست کمونیستها به در آورد در پشت پرده با نماینده آمریکا
مک فارلین کتاب مقدس رد و بدل میکرد و به سازش و مذاکره مشغول بود.
هاشمی رفسنجانی یکی از طراحان
"انقلاب فرهنگی اسلامی"، بستن دانشگاهها و سرکوب
دانشجویان ایران بود. وی بعنوان یار امام جنایت
کارش گام به گام با بسیج نیروهای شبه فاشیستی حزبالله
و سپاه و بسیج، دست آوردهای دمکراتیک انقلاب بهمن 57 را از
بین برد و فضای اختناق سیاسی ایران با کودتای
ننگین سی خرداد 60 را به اوج خود رسانید. هاشمی
رفسنجانی از آمران کشتار کمونیستها، انقلابیون و
نیروهای ترقی خواه دهه شصت و از طراحان اصلی کشتار
سراسری زندانیان سیاسی در تابستان و شهریور 1367
بود.
علی اکبر ناطق نوری رئیس
پیشین مجلس شورای اسلامی در گفت و گویی با
کیهان تهران، در فروردین 1380 علل مختلف رویداد دوم خرداد، شکست
خود و انتخاب پیروزمندانه محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور(بخوانید
نامزد "نخودی" ریاست جمهوری-توفان) را از جمله دفاع
سینه چاک خودش از دولت هاشمی رفسنجانی اعلام کرد. برای
اینکه اوج نفرتی را که مردم ایران نسبت به این مارمولک
داشتند درک کنید نظر خوانندگان را به گزارشی که در اواخر سال 79 از
ایران داده شده است جلب می کنیم. در آن زمان محمد خاتمی
بعد از سخنرانی رفسنجانی در رفسنجان از وی ستایشی
به عمل آورد که نفرت مردم را برانگیخت بطوریکه دست اندرکاران با حیرت
زدگی می گفتند تاثیر منفی چنین ستایشی
به مراتب بیشتر از ستایشی بوده است که خاتمی حتی از
اسدﷲ لاجوردی "قصاب اوین" کرده است.
رفسنجانی شخص مورد اعتماد خمینی بود و
همراهش در همه فعالیتهای ضد مردم و ایران ستیزانه نقش
فعال داشت. نگاهی به مسئولیتهائی که وی در این
دوران به عهده گرفته است از نقش مهم وی در جمهوری اسلامی و
اعتمادی که نسبت به وی وجود داشته است پرده بر میدارد:
عضویت در شورای انقلاب از همان بدو امر، ریاست شورای
امنیت ملی، نخستین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام،
مجمعی که بر بالای سر همه چیز و تصمیمات مردم قرار دارد و
تصمیم گیرنده پشت پرده است و تمام آن تصمیماتی را که فقط
به نفع نظام تشخیص میدهد به رسمیت میشناسد. این
مجمع نه تنها برای سازش بین جناحهای گوناگون هیاتحاکمه
تشکیل شده، بلکه مجمعی بالای سر مجلس شورای اسلامی
و شورای نگهبان است که چنانچه تصمیمی از زیر دست
این دو ارگان در اثر غفلت رد شد، این مجمع آنرا ضد مصالح نظام تشخیص
دهد و جلوی اجرایش را بگیرد، وی نمایندهٔ
مجلس خبرگان رهبری، دومین رئیس مجلس خبرگان رهبری،
چهارمین رئیسجمهور ایران، جانشینی فرماندهی
کل قوا، رئیس شورای عالی دفاع، اولین رئیس مجلس
شورای اسلامی نیز بود. چنین فردی با این سوء
سابقه نه میتواند دموکرات باشد و نه آزادیخواه.
رفسنجانی عضو موسس "حزب جمهوری
اسلامی" بود که از رویداد انفجار دفتر این حزب جان سالم به
در برد به طوریکه شایع شده بود وی در این بمبگذاری
نقش داشته و میخواسته است رقیب خود آیتﷲ بهشتی را
از بین ببرد. وی بعدا برای اعمال نفوذ در میان
روحانیت "جامعه روحانیت مبارز" را بنا نهاد که این
سازمان به موثرترین تشکل سیاسی روحانیون محافظه کار
ایران بدل شد و وی تا روز مرگش در این تشکل عضویت داشت.
رفسنجانی سپس ریاست هیئت مؤسس و
هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی را
که خود به وجود آورده بود تا در میان روشنفکران جای پائی باز
کند، به عهده گرفت.
رفسنجانی فردی فاقد اصولیت بود،
سیاست وی ماکیاولیستی و مزورانه تنها با هدف
تقویت قدرت سیاسی جمهوری اسلامی به هر وسیله در
بدو امر بود. برای وی هدف، هر وسیله کثیفی را
برای تحکیم این نظام تقویت میکرد. وقتی
داماد و پدرِ وی آیتالله لاهوتی را دستگیر کردند،
وی برای نجات جان آنان علیرغم نفوذ فروانی که داشت گامی
برنداشت. شایع بود که آیتالله لاهوتی نیز مانند
آیتالله طالقانی تمایلات چپ دارد. در زندان آیتالله
لاهوتی با سم استریکنین کشته شد که مرگ وی را سکته
قلبی اعلام کردند. رفسنجانی که در جریان امر بود ترجیح داد
علیرغم اطلاع کامل از مسایل، در "خدمت منافع اسلام عزیز و
مرجع تشخیص مصلحت رژیم" بر این قتل سرپوش بگذارد و از
تقاضای مجازات عاملان قتل صرفنظر کند. این نوع قساوت قلب در کمتر
حیوانی پیدا میشود. حزب ما در آینده در مورد
خانواده مافیائی و نقش تبهکارانه رفسنجانی در کشتار مبارزان در
خارج و داخل و ثروتهای افسانهای وی بیشتر خواهد نوشت.
بر گرفته از توفان شـماره 203
بهمن ماه 1395ـ فوریه سال 2017
ارگان مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب کار
ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان
انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام