المپیک صحنه ای برای رقابتهای سیاسی غارتگران و فریب مردم

 

المپیک سی و یکم در کشور برزیل، در شهر ریو دو ژانیرو برگزار شد. در آستانه برگزاری این المپیاد با رویای رقابتهای سالم ورزشی در سطح جهانی، جنگ تبلیغاتیِ سیاسی زننده ای، میان امپریالیستها در گرفت. بر اساس اسناد گزینشی که پژوهشگران آلمانی با سیاست منفرد کردن رقیب روسی خویش در همه عرصه ها منتشر کردند، دستگاه فاسد ورزشی روسیه در گنداب استفاده از مواد توانساز غرق است و سالها به صورت سازمان یافته ورزشکاران روسی را در میدانهای ورزشی با این مواد تغذیه می کرده است. به این جهت هجوم تبلیغاتی عظیمی علیه روسها و افشاء اقدامات آنها انجام پذیرفته است، تا برای "پاکیزه کردن محیط ورزش" مانع شرکت ورزشکاران روسیه که بسیاری رکورددار جهان هستند، در مسابقات المپیک شوند. البته حمله به المپیادهای برگزار شده در روسیه، داستان طولانی دارد و هربار به بهانه "پاکیزه نگهداشتن محیط ورزش"، روسها آماج یورش قرار می گیرند تا سیاست منفرد کردن روسیه در رقابت با سایر امپریالیستها کامل شود. این دستآویزها، زمانی کاملا رنگ سیاسی دارد و زمانی نیز "بیرنگی" سیاسی آنرا، رنگ ورزشی می زنند. در عرصه این کارزار سیاسی-تبلیغاتی-ورزشی، آمریکا، انگلیس و آلمان بر دیگران سبقت می گیرند. در رویداد اخیر فشار به مقامات ورزشی جهانی به اندازه ای بود که اتخاذ تصمیم قطعی یا به تاخیر می افتاد یا از مرجعی به مرجع دیگر پاس داده می شد. هدف این بود تا مقامات مربوطه را وادار کنند، به هر قیمت از ورود ورزشکاران روسیه به میدانهای رقابتهای ورزشی جهان جلوگیری کنند تا ورزشکاران خودی مدالهای طلای المپیک را درو نمایند. این شیوه کثیف مدعیان دموکراسی و ورزشِ سالم، کثیفتر از استفاده نامشروع ورزشکاران روسی با یاری حمایت دولتی از مواد توانساز است. مشتی دزد با فریاد دزد را بگیر به میدان آمده اند تا دزدی های خویش را بپوشانند.

رئیس دانشگاه، همراه با استادان بخش پزشکی مربوط به امور ورزشی از تحقیقاتی که توسط مسئولان دانشگاهی در امور مربوط به کشف و اختراع داروهای توانبخش و دستکاری شده انجام می شده است، کاملا با خبر بوده اند. یک دانشگاه دولتی که بودجه آنرا دولت پرداخت می کند، تمام هم و غم خود را بر این قرار داده است که با تقلب و فریبکاری و استفاده از حرص انفرادی برای کسب مزایای اقتصادی و خودنمائی ورزشکاران، جوایز و مدالهای المپیک و رقابتهای ورزشی جهان را نصیب ورزشکاران کشور خاصی کند، تا این کشور بتواند در جهان به ورزشکاران خویش ببالد، به دنیا فخر بفروشد، از نفوذ سیاسی و معنوی برخوردار شود و دکان دو نبش در چهار راههای رقابتهای جهانی و نژادی و سیاسی و اقتصادی بگشاید.

به پیشنهاد مقامات ذینفع، کلینیکی جداگانه برای این منظور ساخته می شود که مخارج ساختمان آن 10 میلیون یورو در سال 1970 بوده است. مبلغ 60 درصد این مخارج را دولت مرکزی و 40 در صد باقیمانده را دولت ایالتی و شهرداری منطقه ای تقبل کرده اند.

مسئولان پزشکیِ بخشِ ورزشی، توسط داروهای توانبخش خویش، تیم فوتبال جهانی را با داروهای توانساز به صورت هرکولهایِ با پشتکار و دونده هایِ خستگی ناپذیرِ صحنه های فوتبال در آورده، و آنها را از یک پیروزی به پیروزی دیگر رهنمون شده اند. وقتی سرانجام پرونده این تقلبات در یک دانشگاه رسمی دولتی بر ملا شد، دانشگاهی که با جان ورزشکاران بازی می کرده است، یکی از مطلعان بیان کرد: "تجربه به من در اینجا نشان داد که موارد استفاده از دوپینگ به صورت عالی سازماندهی شده اند و  سازماندهیِ برقراریِ سکوتِ مطلق، با موفقیت پیشرفته است".

کنسرنها وشرکتهای بزرگ از این ورزشکارانِ ساختگی، برای تبلیغات محصولات خویش استفاده می کردند و می کنند و مردم جهان را با توصیه های آنها در استفاده از کالاها و یا تغذیه مواد خوراکی فریب می داده اند و می دهند. به این ترتیب ورزش وسیله شستشوی مغزی قرار می گیرد.

اشتباه نکنید، ما در اینجا با حمایت دستگاه دولتی روسیه و پوتین برای این تقلب روبرو نیستیم؛ ما از تقلب دولت فدرال آلمان برای بیان حقانیت نظام اقتصادی آلمان در رقابت با آلمان دموکراتیک در گذشته و ادامه این سیاست تا حال صحبت می کنیم.

نشریه همشهری آنلاین تحت عنوان: "افشای کمک سازمان‌یافته دولت آلمان به دوپینگ" در تاریخ 14/05/1392نوشت:

"نتایج یک بررسی مطالعاتی نشان می‌دهد که دولت آلمان سال‌ها به طور سازمان‌یافته در مورد مواد نیروزا(دوپینگ) تحقیق و از این مواد استفاده کرده است. این مواد در رشته‌های گوناگون ورزشی، از جمله فوتبال استفاده شده‌اند.

به موجب گزارش وب‌سایت هفته‌نامه آلمانی "دی تسایت" در روز شنبه(۳ اوت/۱۲ مرداد 1392)، طبق بررسی مطالعاتی منتشرنشده دانشگاه هومبولت آلمان، دولت این کشور طی سال‌های جنگ سرد نه تنها پژوهش‌هایی بر روی مواد دوپینگی انجام داده، بلکه از این مواد استفاده نیز کرده است.

این وب‌سایت به نقل از روزنامه آلمانی "زود دویچه" نوشته است، در گزارش ۸۰۰ صفحه‌‌ای این دانشگاه جزئیات و ابعاد پژوهش‌ها‌ی انجام‌شده در مورد دوپینگ و کاربرد آن روشن شده است.

بنا بر این گزارش، دست کم از سال‌های دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد ورزشکاران در آلمان به صورت سازمان‌یافته و منظم دوپینگ شده‌اند.".

حال این دولت آلمان که تا خرخره در کثافت دوپینگ غرق است، دادستان کل برای ادعانامه علیه سوء استفاده های دولت روسیه(بخوانید پوتین و نه یلتسین و گورباچف-توفان) شده است. انسان از این همه ریاکاری، به حالت تهوع دچار می شود و از این همه دودوزه بازی و صحنه سازی در شگفت می ماند.

آرمسترانگ سلطان دوچرخه سواری آمریکائی در جهان، تمام عنوانهای قهرمانی خویش را از طریق استفاده از داروهای غیر مجاز به دست آورد. همه بر این حقیقت واقف بودند، ولی از ترس فشارهای دولت آمریکا سخنی نمی گفتند. این آقای قهرمان که سالها از میلیونها دلار مزایای تبلیغاتی و معنوی این عنوان تقلبی استفاده می کرد، سرانجام بعد از روشدن دستش در اثر فشارهای جهانی، به استفاده غیر مجاز و فریبکاری خویش اعتراف کرد. اعترافی که برای وی کوچکترین ضرری نداشت. زیرا نه وی را به زندان می اندازند، نه مزایای اقتصادی و ثروت افسانه ای را که از راه تقلب سازمانیافته سیاسی نصیب وی شده است، از وی بازستانده به نفر دوم این مسابقات-در صورت زنده بودن- که اکنون از نظر حقوقی نفر گمنام اول ولی بدون نام نشان شده است، می دهند و نه امکانات فراوان و مشهوریتی را که وی در اثر این نفوذِ ناشی از پیروزی، در طی سالهای گذشته به کف آورده و از آن استفاده کرده است، می توانند پس بگیرند. این روش در مورد همه ورزشکاران "هرکول شده" صادق است. این "هرکول"ها که از آنها ارزشهای دنیای ورزش امپریالیستی می سازند، باید برای جوانان این ممالک سرمشق های نمونه باشند. این "هرکول"ها فقط روسی و چینی نیستند، "عضو پیمان ناتو" نیز می باشند. دولت آمریکا این محدودیت را برای ماموران نظارت بر استفاده دوپینگ ایجاد کرده است که آنها حق ندارند ورزشکاران آمریکائی را بدون اطلاع قبلی آزمایش کنند. برای انجام آزمایش باید از سه ماه قبل، تاریخ آزمایش را به آنها اطلاع دهند تا آنها خود را برای آزمایش دوپینگ آماده گردانند. گرچه این محدودیت همه دانسته که سرپوشی بر استفاده دوپینگ از طرف ورزشکاران آمریکائی  به شمار می آید، ولیرسانه های غربی جرات ندارند بر ضد آن اعتراض کنند. زیرا همه این دستگاههای عریض و طویل المپیک از فشار و تهدید آمریکا می ترسند. آمریکا با گردن کلفتی و دستکاریِ توانِ ورزشکاران، یکی بعد از دیگری مدالهای المپیک را درو می کند. برخی از قهرمانان آمریکائی در رشته دو و میدانی به آنچنان رکوردهای جهشی و غیر قابل تصوری دست پیدا می کنند که فقط موجبات پوزخند ورزشکاران سالم را فراهم می آورند. این است سرنوشتِ شومِ نقشِ امپریالیسم در ورزش و محیط کثیفی که ایجاد کرده اند و مانع می شوند تا ممالک وابسته و ضعیف با امکانات و نفوذ کم خویش به رتبه های بزرگ ورزش دست پیدا کنند.

 

 

حملاتی که امروز به روسیه انجام می گیرد، نه به خاطر دوپینگ است، که همه ممالک امپریالیستی و صهیونیستی از آن استفاده می کنند، بلکه به خاطر رقابتها و تبانی های جهانی و تلاش برای منفرد کردن این امپریالیسم ضعیف است. امپریالیستهای غرب که روسیه را به بازی نمی گرفتند، حال ناچارند در سوریه و اوکرائین، در ایران و خاور میانه و در آمریکای لاتین وی را به حساب آورند و سهم وی را منظور دارند. شکست سیاستهای توسعه طلبانه ناتو به ویژه آلمان در اوکرائین و ترکیه و سوریه واکنشی ایجاد کرده است که روسیه را در عرصه ورزشی با بیرون کشیدن "زیرپوشهای کثیف" دوپینگی به مصاف به طلبد و حداقل در این عرصه پیروز شود.

 

 

ورزش همواره یک عرصه سیاسی مبارزه طبقاتی و رقابتهای امپریالیستی بوده و باقی خواهد ماند. امپریالیستها در المپیاد یازدهم در برلن که آنرا "المپیاد صلح" می نامیدند، به حمایت از هیتلر پرداختند. ورزشکاران ایتالیائی و فرانسوی و متحدان هیتلر با سلامهای نازی از مقابل هیتلر رژه رفتند، تا نقاب صلح به چهره این جنایتکار بشری بزنند و وی را تطهیر کرده و مردم جهان را فریب دهند. توماس مان نویسنده بزرگ انساندوست، در طی بیانیه ای از روسای همه ممالک شرکت کننده خواست، در این المپیاد جنگ افروزانه و ضد بشر شرکت نکنند که آغاز فاجعه برای بشریت است. تنها اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به رهبری استالین این المپیاد جنگ افروزانه را که زیر نقاب "صلح طلبی" برای فریب مردم و با صحنه سازی و همدستی سایر امپریالیستها و با تبلیغات ضد بلشویسم برای آماده کردن تجاوز به شوروی صورت می گرفت، تحریم کردند و در آن شرکت ننمودند. ریاکارانی که امروز از دوپینگ می نالند در آن روز سرمست باده پیروزی هیتلر در جنگ آتی با سوسیالیسم بودند برای هیتلر آرزوی موفقیت داشتند. 

 

کارگران در گذشته میان خویش رقابتهای رفیقانه برگزار می کردند تا روح دوستی و صمیمیت میان خلقها و زحمتکشان را تبلیغ نموده و ماهیت طبقاتیِ متمایزِ رقابتهای دوستانه و دشمنانه و کینه توزانه را از هم تفکیک کنند. برای کارگران و کمونیستها رقابتهای ورزشی باید رفیقانه و در خدمت دوستی میان مردم و نه کینه توزی ملی گرایانه کور باشد و منبعی برای نفرت و جنگ ایجاد نماید. باشگاههای ورزشی کارگران جهان در سال  1925 در فرانکفورت، و در سال 1931 در وین، در سال1936 در بارسلونا به عنوان "المپیاد خلق" که با آغاز جنگ داخلی با هجوم سلطنت طلبان خون آشام، خاتمه یافت و در 1937 در آنتورپن در هلند با پرچم "ضد جنگ و دیکتاتوری برای کار، آزادی و دموکراسی" به میدان آمدند و المپیادهای دوستی خلقها و کارگران را برپا کردند. بیش از نیم میلیون نفر مردم جهان بر این بازیها نظارت می کردند. برای نخستین بار کارگران در بخش جشن فرهنگی با شرکت چند هزار نفر، نمایش هنریِ پیدایش نظام سرمایه داری، استثمار کارگران، پیدایش سوسیالیسم و نابودی نظام سرمایه داری را، در المپیاد وین برگزار کردند. المپیک چین و بریتانیا که در خدمت تاریخ چین و بریتانیا بدون جنبه مبارزه طبقاتی آن بود، نسخه برداری ناشیانه ای از نمایش مبارزه طبقاتی کارگران در المپیاد کارگری در شهر وین به حساب می آمد. المپیاد کارگران در هلسینکی به خاطر جنایتکاری بورژوازی که رقابت را به عرصه های تسلیحاتی کشانید و جنگ جهای دوم را با دوپینگِ لیر و دلار  آغاز کرد، نتوانست برگزار شود و بعد از جنگ نیز پیروزی سوسیالیسم در بخش بزرگی از جهان به رهبری رفیق استالین، پرچم المپیادهای کارگری را با حکومتهای کارگری به دست گرفت که با خیانت رویزیونیستها به شکست انجامید.

امروز در المپیاد برزیل به جای تکیه بر سنت مبارزه کارگران، نمایش "بشردوستانه" تیم پناهندگان را با مقاصد شوم سیاسی عَلَم کرده اند. آنها به علل پیدایش پناهندگی که ناشی از جنگ، تروریسم، امپریالیسم و صهیونیسم است کاری ندارند، ولی برای عوامفریبی، عده ای را که از آنها می توانند در عرصه جهانی سوء استفاده تبلیغاتی کنند، به عنوان پناهنده به راه می اندازند، تا تبلیغات سیاسی نموده و حتی میلیونها دلار برای قهرمان سازی پناهنده ها خرج می کنند. در میان این پناهندگان حتی یک نفر فلسطینی که طولانی ترین تاریخ پناهندگی را به دوش خود می کشد، و قربانی صهیونیسم بین الملل است وجود ندارد، ولی در عوض از پناهندگان سوری سخن می گویند که در مقابل نمایندگان ورزشی حکومت مشروع سوریه در رقابتهای ورزشی شرکت می نمایند و بر ضد بشار اسد(بخوانید به نفع داعش-توفان) برای امپریالیستها رقاصی می کنند. و این شگرد جدید امپریالیستهاست که یک تیم قلابی در مقابل تیم مشروع هر کشوری که با آن موافق نیستند سر هم بندی کنند و به نقض حقوق مشروع کشورها و ملل حتی در عرصه ورزش بپردازند. اختراع این تیم پناهندگان در واقع حمایت از پناهنده ها نیست که آنها را به آتش می کشند و یا نظاره گر غرق آنها در دریاها هستند، بلکه ادامه همان سیاست تجاوزگرانه به حقوق ملتهاست که ما با نتایج آن در عراق ، افغانستان، لیبی، سوریه و... روبرو هستیم. این پناهنده ها، دانسته و یا ندانسته به آلت دست سیاستهای امپریالیستها بر ضد مصالح میهن خویش تبدیل می شوند. برای حزب ما این عده یک تیم پناهندگی ورزشی نیستند که شاید در هیچ رشته ورزشی نیز تخصصی نداشته باشند، بلکه کاروان متخصص تبلیغاتی برای پیشبرد مقاصد سیاسی امپریالیستها می باشند. درست مانند آن می ماند که فردا با آدمهائی نظیر منصور اُسانلو، "تیم کارگران ایران" را برای المپیاد ورزشی علم کنند.

 

برگرفته از توفان شـماره 198 شهریور ماه  1395ـ سپتامبرسال 2016

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

..........................

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگر آگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts