به­مناسبت صدمین سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر

نفی دیکتاتوری پرولتاریا، دشمنی با انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر است

 

بورژوازی از دیکتاتوری پرولتاریا واهمه دارد، زیرا می­داند که اعمال دیکتاتوری پرولتاریا تحت رهبری حزب پرولتری امکان رشد و تجدید قوا را از وی سلب کرده و به سلطه بورژوازی خاتمه می­دهد. به همین جهت بورژوازی در مبارزه ایدئولوژیک خویش بر ضد پرولتاریا و حزب وی همیشه به تحریف مضمون دیکتاتوری پرولتاریا دست می­زند و متاسفانه با نفوذ نیروها و افکار طبقات خرده بورژوازی در صفوف طبقه کارگر جای پای تبلیغات مسموم خویش را در میان کمونیستها گشوده است. در میان جریانهای مدعی اعتقاد به کمونیسم در میان ایرانیان، شما با کمتر جریانی روبرو هستید که به دیکتاتوری پرولتاریا اعتقاد داشته، آنرا تبلیغ نموده و یا اساسا مضمون آنرا فهمیده باشد. مدعیان اعتقاد به "کمونیسم مارکسی" تمام اطلاعات خویش در مورد دیکتاتوری پرولتاریا را از نشریات ضد کمونیستی  که نویسندگان "عالیقدر" ضد کمونیست نگاشته­اند، رونویسی کرده­اند. این ادعاها هم در فهم آسانتر است و هم پرمدعائی روشنفکران را تسکین می­دهد. فرار خرده بورژوامابانه آنها از دیکتاتوری پرولتاریا و آویزان شدن به "شوراها" و یا "کمون" گواه این واقعیت است. آنها با شعبده­بازی، مفهوم دیکتاتوری و مفهوم دموکراسی را چون دو مفهوم مجرد در مقابل هم قرار می­دهند و به اصل ماتریالیسم دیالکتیک خیانت می­ورزند. لنین در مورد این گونه افراد می­گفت: "از نقطه نظر عوامانه و بورژوآمابانه، مفهوم دیکتاتوری و مفهوم دموکراسی یک دیگر را نفی می­کنند. بورژوآ که معنای تئوری مبارزه طبقات را نمی­فهمد  و در صحنه سیاست همیشه ناظر زد و خوردهای کوچک دستجات و فرقه­های مختلف بورژوازی بوده است- دیکتاتوری را به معنای الغاء کلیه آزادی­ها و تضمینات دموکراسی، به معنای انواع خودسری­ها و سوء استفاده از قدرت به نفع شخص دیکتاتور تعبیر می­نماید."(دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک چهارجلدی به فارسی جلد اول قسمت دوم صفحه 161).

 

مبارزه طبقاتی و اعمال قهر انقلابی از جانب طبقه­ایکه در انقلاب شرکت کرده و قصد دارد قدرت سیاسی را تصاحب کند امری بدیهی است. دیکتاوری به مفهوم اعلام قهر و سرکوب است و در انقلاب اجتماعی و تلاش برای کسب قدرت سیاسی به صورت اعمال زور یک طبقه برای درهم شکستن مقاومت طبقه دیگر به کار می­رود و در تمام طول تاریخ چنین بوده است. قهر، مامای جامعه نوین از بطن جامعه کهن است. این اعمال قهر طبقاتی را به خودسری و اراده فردی و اعمال نفوذ و سوء استفاده از قدرت شخص نسبت دادن، ناشی از نادانی نیست، ناشی از کینه طبقاتی است، تا زمانیکه تنها به صورت ایده باقی می­ماند، نیاز به سرکوب ایدئولوژیک دارد.

 

دیکتاتوری پرولتاریا اعمال قهر پرولتری اکثریت جامعه بر ضد اقلیتی است که تا کنون بر مسند قدرت بوده و از خودسری، سوء استفاده شخصی با اراده و خودکامگی فردی و یا طبقاتی بر ضد اکثریت محرومان جامعه استفاده می­کرده است. دیکتاتوری پرولتاریا می­خواهد به این بی­عدالتی بی­پایان، پایان دهد و آنهم نه در کلام، بلکه در عمل و در اقتصاد و در پایه مادی زندگی عمومی مردم.

 

دیکتاتوری پرولتاریا، دیکتاتوری اقلیت نیست به همین جهت نیز نماد دموکراسی است. اساسا هیچ طبقه­ای نمی­تواند به صورت اقلیت در دوران کم و بیش طولانی در حکومت باقی بماند. هر حکومتی باید برای بقاء خود و حفظ سلطه خویش سعی کند، متحدان خویش را بیابد و آنها را با شیوه­های گوناگون و از جمله مزایای مادی به خود ملحق نماید و به این وسیله بقاء خویش را تثبیت کند و یا اینکه قهر عریان و بی­پروا را موقتا به خدمت بگیرد. این نتیجه را طبقات حاکمه در ممالک امپریالیتی با غارت ممالک تحت سلطه و پرتاب قطعه­ای از غنایم غارتگرانه خویش به سفره دیگر طبقات اجتماعی که در قدرت سیاسی شرکت ندارند، کسب می­نمایند. لفظ "اشرافیت کارگری" را لنین به این عده اطلاق می­کند که زمینه مادی پیدایش اپورتونیسم و رویزیونیسم در جنبش کارگری هستند.

در جائیکه دیکتاتوری پرولتاریا اعمال می­شود نیز باید پرولتاریا در هر مرحله مشخص مبارزه برای سرکوب دشمن طبقاتی و گام برداشتن به پیش، نیروهایی را که با آنها دارای منافع مشترک است متشکل کرده به خود ملحق نماید. پرولتاریا برای پیروزی بر دشمن به متحد نیاز دارد و این متحد را در هر مرحله از انقلاب با توجه به حل وظایفی که در مقابلش قرار دارد پیدا کرده و بسیج می­کند. تجربه کمونیستهای بلشویک شوروی برای ما بسیار آموزنده است. پرولتاریا در مبارزه اجتماعی برای نیل به اهداف خویش به این امر توجه می­کند که با کدام طبقه و قشر اجتماعی و در کدام مرحله و شرایط مبارزه سیاسی به "اراده واحد" نایل شود. این "اراده واحد" گویای کسب اکثریت در هر مرحله مشخص با سرکردگی ومدیریت پرولتاریاست. این ترکیب اکثریت نیست که ماهیت سیاست را تعییین می­کند، بلکه ماهیت سیاستی که رهبریِ این اکثریت را به دست آورده است، بیانگر ماهیت این جمع  طبقاتی است. در زمینه جلب نیروی اکثریت برای انقلاب لنین چنین بیان می­کند:

"پرولتاریا باید انقلاب دموکراتیک را به آخر برساند بدینطریق که توده دهقانان را به خود ملحق نماید تا بتواند نیروی مقاومت حکومت مطلقه را جبرا منکوب و ناپیگیری بورژوازی را فلج سازد. پرولتاریا باید انقلاب سوسیالیستی را به انجام برساند بدینطریق که توده عناصر نیمه پرولتاریای اهالی را به خود ملحق کند تا بتواند نیروی مقاومت بورژوازی را جبرا در هم شکند و ناپیگیری دهقانان و خرده بورژوازی را فلج سازد."(لنین همانجا در اثر دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک صفحه 122- تکیه از لنین).

لنین در جای دیگر می­نویسد: "خیر، نیروئی که قادر است به "پیروزی قطعی بر تزاریسم" نائل گردد فقط ممکن است مردم یعنی پرولتاریا و دهقانان باشند، در صورتی که نیروهای اساسی و بزرگ در نظر گرفته شود و خرده بورژوازی ده و شهر(که ایضا از "مردم" هستند) بین این و آن تقسیم گردد. "پیروزی قطعی انقلاب، برتزاریسم" عبارتست از استقرار دیکتاتوری انقلابی دموکراتیک کارگران و دهقانان."(همانجا صفحات 58 تا 59).

به وی ایراد می­گرفتند که دهقانان و کارگران دارای منافع مشترک طبقاتی نیستند و لذا در جلب این نیروی اکثریت برای تحقق آمال پرولتری، نمی­توان از دیکتاتوری واحد آنها صحبت کرد و لنین پاسخ می­داد: "یکی از اعتراضاتی که برضد شعار "دیکتاتوری انقلابی دموکراتیک پرولتاریا و دهقانان" می­شود این است که این دیکتاتوری لازمه­اش "اراده واحد" است("ایسکرا" شماره 95) در حالیکه پرولتاریا نمی­تواند با خرده­بورژوازی اراده واحد داشته باشد. این اعتراض بی­پایه است زیرا بنای آن بر تفسیر مجرد و "متافیزیکی" مفهوم "اراده واحد" گذارده شده است. اراده ممکن است در موردی واحد باشد و در مورد دیگر نباشد. فقدان وحدت در مسایل سوسیالیسم و در مبارزه برای سوسیالیسم مانع وحدت اراده در مسایل دموکراتیسم و مبارزه در راه جمهوری نمی­گردد. فراموش کردن این موضوع به ­معنای فراموش کردن فرق منطقی و تاریخی میان انقلاب دموکراتیک و سوسیالیستی است".(همانجا صفحه 100).

لنینیسم مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا را که دیکتاتوری اکثریت جامعه بر ضد اقلیت استثمارگر و ارتجاعی است با برجستگی نشان داد. گرچه این اراده واحد می­تواند از ترکیبهای طبقاتی گوناگون باشد، ولی در هر مرحله مشخص و برای حل وظایف مشخص همان مرحله گویای اکثریت جامعه است که تحت رهبری پرولتری قرار گرفته در مسیر هموار کردن راه استقرار سوسیالیسم گام می­گذارد.

رفیق استالین در اثر تاریخی خویش که جمعبندی از انقلاب اکتبر و پیروزی لنینیسم است این رویدادها و مضمون تاریخی آنها را چنین تنظیم می­کند:

"...مسئلهﻯ تودهﻫﺎی زحمتکش خرده بورژوازی شهر و ده و مسئلهﻯ جلب این تودهﻫﺎ به طرف پرولتاریا عمده ترین مسئلهﻯ انقلاب پرولتاریائی است. استحکام دیکتاتوری پرولتاریا و مقدرات انقلاب وابسته به آن است که این جماعت زحمتکش شهر و ده در مبارزه برای بدست آوردن قدرت از کدام طرف پشتیبانی کند، از بورژوازی یا از پرولتاریا و ذخیرهﻯ کدام یک از این دو باشد، ذخیرهﻯ بورژوازی یا ذخیرهﻯ پرولتاریا. شکست انقلاب سال 1848 و 1871 فرانسه بیشتر برای آن بود که ذخیرهﻫﺎی دهقانی به طرفداری از بورژوازی برخاستند. انقلاب اکتبر پیروز گردید چون توانست ذخیرهﻫﺎﯼ دهقانی بورژوازی را از کف وی خارج کند، چون توانست این ذخائر را به سوی پرولتاریا جلب نماید و پرولتاریا در این انقلاب یگانه نیروی رهبری تودهﻫای میلیونی مردم زحمتکش شهر و ده گردید.

کسی که به این مسئله پی نبرد، آن کس هیچگاه نه چگونگی انقلاب اکتبر، نه طبیعت دیکتاتوری پرولتاریا و نه بالاخره وضعیت اختصاصی سیاست داخلی حکومت پرولتاریائی ما را خواهد فهمید.

دیکتاتوری پرولتاریا صرفاً عبارت از قرار گرفتگان در رأس حکومت نیست که با دست دلسوزانهﻯ یک "استراتژ آزموده"،  "ماهرانه"  "دست چین" شده و به فلان یا بهمان قشر اهالی "عاقلانه تکیه کرده باشند". دیکتاتوری پرولتاریا اتحاد طبقاتی پرولتاریا و تودهﻫﺎی زحمتکش دهقانان است که برای سرنگون ساختن سرمایه و برای پیروزی نهائی سوسیالیسم، منتها با این شرط که نیروی رهبری کنندهﻯ این اتحاد پرولتاریا است، برقرار می گردد.(استالین- انقلاب اکتبر و تاکتیک کمونیستهای روس چاپ مسکو به فارسی ص 140- تکیه همه جا از توفان).

در دو جلد آثار منتخب رفیق استالین، از جمله در "مسایل لنینیسم" این ایده مارکس در مورد دیکتاتوری پرولتاریا را که توسط لنین به صورت مشخص در عمل انقلابی تحقق یافته است با تجارب و اسناد تاریخی به شرح زیر بیان می­کند:  

"در این مواد برنامهﻯ حزب کمونیست(بلشویک) اتحاد شوروی دربارهﻯ دستجات اجتماعی روستا و راجع به رفتار حزب نسبت به آنان چه گفته شده است؟ گوش کنید:

"حزب کمونیست روسیه در تمام فعالیت خویش در روستا مانند سابق به قشرهای پرولتری و نیم پرولتری روستا تکیه کرده، حوزهﻫﺎﻯ حزبی در ده، سازمانﻫﺎﻯ دهقانان تهیدست، نوع مخصوصی از اتحادیهﻫﺎﻯ پرولتری و نیمه پرولتری روستا و غیره تشکیل داده، آنها را با تمام وسائل ممکنه با پرولترهای شهری نزدیک کرده، از زیر نفوذ بورژوازی روستا و منافع خرده مالکانه رهانیده و بدین ترتیب قبل از هر چیز آنها را به شکل نیروی مستقلی متشکل می سازد.

سیاست حزب کمونیست روسیه نسبت به کولاکﻫﺎ و بورژوازی روستا عبارت از مبارزهﻯ قطعی علیه تمایلات استثمار طلبانهﻯ آنها و فرو نشاندن مقاومت آنها در مقابل سیاست شوروی می باشد.

 

سیاست حزب کمونیست روسیه نسبت به دهقانان میانه حال عبارت است از جلب تدریجی و منظم آنان به کار ساختمان سوسیالیستی. حزب این وظیفه را در مقابل خود قرار می دهد که آنها را از کولاکﻫﺎ جدا سازد، نسبت به احتیاجاتشان توجه دقیق مبذول دارد، علیه عقب ماندگیشان، بدون این که ابداً فشاری وارد آورد، به وسیلهﻯ تأثیر ایدئولوژیک مبارزه نماید و از این راه آنها را به طرف طبقهﻯ کارگر جلب کند و در مواردی که با منافع حیاتی دهقانان میانه حال تماس دارد، در سازشﻫﺎﻯ عملی با آنان ساعی بوده، در تعیین طرز اجرای تغییرات سوسیالیستی نسبت به آنان گذشتﻫائی بنماید."(تکیه از استالین است)، (کنگرهﻯ هشتم حزب کمونیست (بلشویک) روسیه ــ گزارش تند نویسی ص. 396)

 

آزمایش کنید، ببینید می توانید بین این مواد برنامه و شعار لنین کوچک ترین تفاوتی ولو لفظی هم باشد، بیابید! شما چنین فرقی را نخواهید یافت زیرا چنین فرقی در طبیعت هم وجود ندارد. علاوه بر آن، هیچ جای شبههﺍﻯ نمی تواند باشد، که شعار لنین نه تنها مخالف تصمیمات کنگرهﻯ هشتم مربوط به دهقان میانه حال نیست بلکه برعکس مناسب ترین طرز افادهﻯ صریح این تصمیمات می باشد. و اما این خود واقعیتی است که برنامهﻯ حزب کمونیست (بلشویک) اتحاد شوروی در ماه مارس 1919 در کنگرهﻯ هشتم حزب که به خصوص مسئلهﻯ دهقان میانه حال در آن، مورد مذاکره بود، تصویب شد، حال آن که مقالهﻯ لنین علیه پیتیریم ساروکین، مقالهﺍﻯ که شعار سازش با دهقان میانه حال را اعلام داشت، در ماه نوامبر سال 1918 یعنی چهار ماه قبل از کنگرهﻯ هشتم حزب در مطبوعات درج گردید.

 

مگر واضح نیست که کنگرهﻯ هشتم حزب، شعار لنین را که در مقالهﻯ وی علیه پیتیریم ساروکین اعلام گشت، به منزلهﻯ شعاری که حزب در فعالیت خود در روستا طی تمام دورهﻯ کنونی ساختمان سوسیالیستی موظف است آن را سرمشق خویش قرار دهد، تمام و کمال تائید نمود؟

 

نمک شعار لنین در چیست؟

نمک شعار لنین در اینست که این شعار به طور درخشانی وظیفهﻯ سه گانهﻯ واحد مربوط به فعالیت حزبی را در روستا درک می کند، وظیفهﺍﻯ که در یک فرمول فشرده افاده شده است: الف) به دهقان تهیدست تکیه کن؛ ب) ترتیب سازش با دهقان میانه حال را فراهم آور؛

ج) دقیقهﺍﻯ هم مبارزه را علیه کولاک قطع نکن. اکنون آزمایش کنید و یکی از حصهﻫﺎﻯ این فرمول را به منزلهﻯ اساس و مبداء فعالیت امروزی در روستا بردارید و سایر حصهﻫﺎﻯ آن را فراموش کنید ــ در این صورت شما حتماً در بن بست خواهید افتاد. آیا در شرایط مرحلهﻯ کنونی ساختمان سوسیالیستی بدون تکیه کردن به دهقانان تهیدست و بدون مبارزه علیه کولاک سازش حقیقی و استوار با دهقان میانه حال ممکن است؟ ممکن نیست. آیا در شرایط ترقیات امروزی بدون تکیه کردن به دهقانان تهیدست و بدون سازش با دهقانان میانه حال مبارزهﻯ موفقیت آمیز علیه کولاک ممکن است؟ خیر؛ غیرممکن است. چگونه می توان این وظیقهﻯ سه گانهﻯ واحد کار حزبی را در روستا با مناسب ترین وجهی در یک شعار عمومی بیان نمود؟ گمان می کنم شعار لنین با مناسب ترین وجهی این وظیفه را بیان کرده است. باید اذعان کرد که مناسب تر از آن چه لنین گفته است، نمی توان گفت..."(مقاله استالین: "لنین و مسئله اتحاد با دهقانان میانه حال"- در کتاب مسایل لنینیسم چاپ مسکو به فارسی صفحات 322 تا 324).

 

استالین به بهترین وجهی نظریات لنین و درک کمونیستی از دیکتاتوری پرولتاریا را تدوین کرده است. مخالفت با دیکتاتوری پرولتاریا به مفهوم مخالفت با دیکتاتوری اکثریت جامعه، مخالفت با حزب طبقه کارگر و دولت طبقه کارگر و ساختمان سوسیالیسم است. حزب رویزیونیستی توده ایران دیکتاتوری پرولتاریا را از برنامه خویش حذف کرده و مانند سوسیال دموکراتها به دنبال دولت همگانی تمام خلق است و دیکتاتوری بورژوازی را پذیرفته است. تجلیل از صد سالگی و آموزش از انقلاب اکتبر از جمله تجلیل از اصل دیکتاتوری پرولتاریاست.

 

برگرفته از توفان شـماره 211 مهر ماه  1396ـ اکتبر سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)


صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگر آگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan