دیکتاتوری پرولتاریا

 دموکراسی برای اکثریت جامعه، دستآورد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و پرچم مبارزه بر ضد رویزیونیسم است

 

انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر پیروزی لنینیسم بود. یکی از دستآوردهای انقلاب اکتبر تحقق این ایده اساسی مارکس است که  در دوران گذار از سرمایه­داری به کمونیسم، در مرحله نخست آن که معمولا آنرا مرحله سوسیالیسم می­نامند، به یک دوران گذار سیاسی نیازمند است. در این دوران هنوز مخلوطی از اشکال تولیدهای ماقبل سرمایه­داری و سرمایه­داری وجود دارد و از نظر طبقاتی نیز قشر وسیعی از خرده بورژوازی که بر اساس منافع طبقاتی و وضعیت اقتصادی خویش همواره متزلزل است موجودیت خویش را حفظ کرده که تاثیراتش را در سراسر جامعه بازتاب می­دهد. این موانع به جز فعالیت خرابکارانه و تبلیغات بورژوازی سرنگون شده ولی نابود نشده است. لذا مارکس برای غلبه بر این مشکلات و موانع از دولتی در دوران گذار صحبت می­کند که چیزی جز دیکتاتوری پرولتاریا نمی­تواند باشد. این دیکتاتوری در زمانی مستفر است که در دوران سوسیالیسم هنوز سرمایه داری به طور کامل از بین نرفته و کمونیسم هنوز به پیروزی نرسیده است تا دولت زوال یافته و جامعه بدون طبقه به وجود آید. دیکتاتوری پرولتاریا  اعمال قهر انقلابی برای سرکوب طبقات از قدرت به زیر کشیده، ولی هنوز باقیمانده است که تلاش خواهند کرد با چنگ و دندان مجددا به قدرت باز گردند. اعمال قهر همیشه در تاریخ وجود داشته و این اختراع کمونیستها نیست. برده داران با توحش و بربریت بی نظیری برضد بردگان اعمال قهر می­کردند و حتی این سنت دوران برده­داری را در زمان کشف آمریکا به کار گرفتند تا نیروی کار خویش را در آمریکا با استفاده از همین روش تامین کنند. این طبیعتا یک قهر عریان بود. استعمار و سرمایه­داری با غارت مستعمرات و برای سرکوب جنبشهای دموکراتیک و کارگری نظیر قیام کمون پاریس از همین قهر ضد انقلابی استفاده کردند و نشان دادند که طبقات حاکمه تنها به نیروی قهر متکی هستند و خود را صاحب اختیار قهر دانسته و بارها اعلام کرده­اند که قهر باید در حطیه اختیارات دولت حاکمه بماند. قهر یک نیروی انحصاری است و به طبقه در قدرت تعلق دارد. به این جهت بر اساس پژوهش و تحلیل علمی سراسر تاریخ بشریت، تاریخ مبارزه بشر تاریخ مبارزه طبقاتی بوده که موتور تکامل است. این مبارزه با اعمال قهر به پیش می­رود و ماهیت دولتهای هر مرحله از این تکامل ماهیت دولت طبقه حاکم و تسلط آنها بر اساس دیکتاتوری طبقاتی است. کسی که ماهیت دیکتاتوری طبقات استثمارگر ماقبل سوسیالیستی را نفهمد و یا تحریف کند نمی تواند درک روشنی از دیکتاتوری پرولتاریا و لزوم آن در دوران سوسیالیسم تا زوال کامل دولت داشته باشد. لنینیسم بیان این واقعیت بود. رویزیونیستهای انترناسیونال دوم با دسیسه سکوت در مورد این نظریه مهم مارکس و انگلس تلاش می­کردند از بیان و تبلیغ مقوله دیکتاتوری پرولتاریا که دیکتاتوری برضد ارتجاع و ستمگران ولی وسیعترین دموکراسی برای زحمتکشان است طفره روند. لنینیسم مبارزه برای تحقق دیکتاتوری پرولتاریا برای دموکراتیزه کردن قطعی تمام جامعه و سرکوب بیرحمانه ضد انقلاب بربرمنش است. این اصل مارکسیستی در انقلاب اکتبر به اثبات رسید و در تمام دوران لنین و استالین تا روی کار آمدن دولت کودتاگر خروشچف در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اجراء شد. پذیرش یا دشمنی با مقوله دیکتاتوری پرولتاریا مرزی است که نشان می­دهد مارکسیستها-لنینیستها  و رویزیونیستها هرکدام دارای کدام پایگاه طبقاتی هستند. این مرز انقلاب و ضد انقلاب است.

 

 

لنین در مقاله ""سازمان موزون" و دیکتاتوری" می­نویسد: "قطعنامه آخرین کنگره(کنگره مسکو) شوراها مهمترین وظیفه لحظه کنونی را ایجاد "سازمان موزون" و بالا بردن انضباط قرار می­دهد به چنین قطعنامه­هائی اکنون همه با طیب خاطر"رای می­دهند" و آنها را "امضاء می­کنند"، ولی در باره اینکه عملی کردن آنها به کار بردن شیوه اجبار و آنهم اجبار به شکل دیکتاتوری را ایجاب می­نماید معمولا تعمق نمی­ورزند. و حال آنکه بزرگترین سفاهت و پوچترین خیالبافیها بود هر آینه تصور می­شد که بدون اجبار و بدون دیکتاتوری گذار از سرمایه­داری به سوسیالیسم امکان پذیر است. تئوری مارکس از مدتها پیش با نهایت صراحت برضد این یاوه­گوئی خرده بورژوآ-دموکراتیک و آنارشیستی سخن گفته است."(منتخبات چهارجلدی متن فارسی جلد دوم قسمت اول صفحه 553 نگارش آوریل 1918 یکسال بعد از انقلاب اکتبر).

"سوسیالیسم یعنی محو طبقات. دیکتاتوری پرولتاریا برای محو طبقات هرچه از دستش برمی­آمده انجام داده است. ولی طبقات را نمی­توان فورا محو ساخت.

 

طبقات در دوران دیکتاتوری پرولتاریا باقیمانده­اند و باقی خواهند ماند. دیکتاتوری زمانی غیر لازم خواهد شد که طبقات از بین بروند. طبقات بدون دیکتاتوری پرولتاریا  از بین نخواهند رفت."("اقتصاد و سیاست در عصر دیکتاتوری پرولتاریا"، منتخبات لنین چهارجلدی متن فارسی جلد دوم قسمت دوم صفحه 340 نگارش اکتبر 1919 دو سال بعد از انقلاب اکتبر).

حال ببینید که لنین  در آوریل 1320 یعنی سه سال تجربه اندوزی پس از انقلاب اکتبر در پاسخ به کسانی که به بیماری کودکی "چپ­روی" در کمونیسم دچار بودند در فصل "2- یکی از شرایط اساسی موفقیت بلشویکها" چه می­گوید: "دیکتاتوری پرولتاریا بیدریغ­ترین و بی­امان­ترین جنگ طبقه جدید علیه دشمن مقتدرتر یعنی بورژوازیست که مقاومتش پس از سرنگونی(ولو در یک کشور) ده بار فزونتر گردیده و اقتدارش تنها ناشی از نیروی سرمایه بین­المللی و نیرو و استواری روابط بین­المللی بورژوازی نبوده، بلکه ناشی از  نیروی عادت و نیروی تولید کوچک نیز هست... بنابر مجموعه­ی این علل دیکتاتوری پرولتاریا ضروریست و پیروزی  بر بورژوازی بدون یک جنگ طولانی، سرسخت و حیاتی و مماتی، جنگی که مستلزم پایداری، انضباط، استقامت، تزلزل ناپذیری و وحدت اراده است، امکان پذیر نیست.

باز هم تکرار می­کنم که تجربه دیکتاتوری پیروزمند پرولتاریا در روسیه به کسانیکه قادر به تفکر نیستند یا کسانیکه در باره این مسئله نیاندیشیده­اند، برای­العین نشان داد که مرکزیت بی­چون و چرا و انضباط بسیار شدید پرولتاریا یکی از شرایط اساسی پیروزی بر بورژوازیست."(صفحات 411 و 412).

 

تجلیل از انقلاب اکتبر تجلیل از دستآوردها و مضمون انقلابی آن است و نه  بیان چند عدد عبارات مودبانه برای رفع تکلیف و فریب مردم. مشتی رویزیونیست راه افتاده­اند و از "نهادینه کردن دموکراسی" در جهان سخن می­رانند تا ماهیت دیکتاتوری دول را انکار نمایند. دموکراسی آنها نیز مانند "دیکتاتوری­"شان غیر طبقاتی است و "سازمانهای غیر دولتی" را به جای حزب می­گذارند. باور کردنی نیست که در قرن بیست و یکم کسی ناظر این همه ریاکاری و دنائت حکومتهای "دموکراتیک" بورژوائی در آمریکا و اروپا باشد و دشنه­ی داعشِ دست پرورده این "دموکراتهای ذاتی" را در پس گردن خود حس کند و بر ویرانه­های فلسطین، عراق، افغانستان، لیبی، یمن، سوریه و.. بنگرد و هنوز خواب "دموکراسی ناب" بورژوائی ببیند و بر ضد دیکتاتور پرولتری تبلیغ کند. این عده دیگر نادان نیستند دشمنان طبقاتی هستند.

 

 

برگرفته از توفان شـماره 207 خرداد ماه  1396ـ ژوئن سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

****
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan