انقلاب اکتبر و پیروزی لنینیسم
در این سال ما صدسالگی تولد انقلاب کبیر
اکتبر در روسیه، پیدایش جامعهای نوین،
دنیائی نوین، با نام "شوروی
سوسیالیستی" را جشن میگیریم.
این انقلاب برای نخستینبار در
تاریخ بشری، دولتی تزارنوین، دولت شوروی
سوسیالیستی، دمکراسی ترازنوین، دمکراسی
برای زحمتکشان یا دیکتاتوری پرولتاریا را
پدید آورد.
ما برآنیم که در آن زمان در صد سال پیش این
نوزاد، هم اکنون علیرغم کِبَر سن، علیرغم تمام ضربات و حتی
علیرغم کودتای خروشچف و تصرف دوباره جامعه
سوسیالیستی به دست بورژوازی و همچنین علیرغم
وقفه موقت در ساختمان سوسیالیسم، هنوز زنده و شاداب و تنها بدیل
ممکنی است که آینده تابناک بشریت را تضمین میکند.
انقلاب اکتبر زنده است و صحنه تاریخ جهان را هرگز ترک ننموده، اگر چه در
این لحظه موقتا نفی گردیده است.
ما عوامل عینی این انقلاب را در
تاریخ گذشته روسیه، در تغییرات مناسبات اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی آن مییابیم، به بیان
دیگر در مبارزات طبقاتی آخرین عصرِ تاریخ روسیه. "در
راس انقلاب اکتبر طبقه انقلابیای، مانند طبقه کارگر روسیه قرار
داشت که در جنگها آزموده شده."، "طبقه کارگر روسیه در انقلاب متفق
مهمی مانند دهاقین تهیدست که اکثریت عمده دهقانان را
تشکیل میدادند داشت."، "انقلاب اکتبر در مقابل خود
دشمنی مانند بورژوازی روس داشت، که نسبتا ضعیف و با وضع
سازمانی بد و در سیاست نیز ناآزموده بود." و بالاخره
"بر راس طبقه کارگر، حزبی مانند حزب بلشویکی قرار داشت که
در پیکارهای سیاسی آزموده شده بود".(نقل قولها تمام
از استالین).
بدون چنین حزب قدرتمند بلشویکی، منضبط و
متشکل، که با رهبری نابغه چون لنین و همرزمان و رفقای وی،
که در طول زمان از نظر سیاسی، ایدئولوژی و
تشکیلاتی آبدیده و بلشویکی شده بودند، نمیتوانستند تمام شرایط
عینی نامبرده موثر واقع شوند. و یا اینکه سرنوشت انقلاب
به آینده دوری سپرده میشد. "لنینیسم
مارکسیسم عصر امپریالیسم و انقلاب پرولتاریائی است.
دقیقتر: لنینیسم بطور کلی تئوری و تاکتیک
انقلاب پرولتاریا و به طور اخص تئوری و تاکتیک
دیکتاتوری پرولتاریا میباشد.".(استالین راجع
به اصول لنینیسم). لنین قوانین عمومی
مارکسیسم را بر شرایط مشخص دوران خود(و در روسیه) در دوران بعد
از مارکس و انگلس تطبیق داد.
چه چیز بعد از درگذشت انگلس(1895) تا انقلاب اکتبر
تغییر یافت؟ درآمیختگی سرمایه صنعتی و
مالی(الیگارشی مالی) رو به افزایش گذاشت و به صورت
سرمایه عظیم مالی و انحصارات و سیادت سرمایه
مالی درآمد. لنین این تکامل را تحلیل و تزهای معروف
خود را در مورد مرحله بعدی سرمایهداری(سرمایهداری
انحصاری) معروف به امپریالیسم در اوایل سال 1917 انتشار
داد. این نظریه داهیانه لنین، مضمون دوران ما را به طرز
داهیانهای تصویر نمود و راه را برای پیروزی
کارگران، دهقانان و خلقهای تحت ستم هموار نمود.
در این زمان بود که میبایستی
لنین خود را برای پیروزی انقلاب
سوسیالیستی در کشور خود آماده میکرد.
یک دستآورد بزرگ لنین در رابطه با انقلاب
سوسیالیستی این است که "ناموزونی رشد
اقتصادی و سیاسی، قانون بلاشرط سرمایهداری است. از
اینجا چنین برمیآید که سوسیالیسم ممکن است
نخست در یک چند و حتی یک کشور سرمایهداری به طور
جداگانه غالب گردد."(لنین 1915).
لنین در این باره(برنامه جنگی انقلاب
پرولتری-1916) مینویسد: "رشد سرمایهداری در
کشورهای گوناگون با منتهی درجه ناموزونی عملی میشود.
با وجود تولید کالائی غیر از این هم ممکن نیست. از
اینجا این نتیجه مسلم حاصل میگردد،
سوسیالیسم در همه کشورها در یک موقع نمیتواند
غلبه یابد. نخست در یک یا چند کشور غلبه میکند و
سایر کشورها مدتی در حال کشورهای بورژوازی و یا
پیش از بورژوازی باقی میمانند.".
پس لنین نه میتوانست و نه میخواست که
برای ظهور انقلاب سوسیالیستی در کشورهای
پیشرفته در انتظار بماند. وی با رفقای همرزمش مبارزه عظیم
و گسترده درون حزبی را در تمامی سه زمینه، سیاسی،
ایدئولوژی و تشکیلاتی برانگیخت.
در تحت رهبری وی حزبی ترازنوین،
حزبی بلشویکی پایه گرفت. آموزشی مدرن و منطبق با
زمان برای انقلاب سوسیالیستی شکل گرفت،
لنینیسم تولد یافت.
چه چیز نو بود و چه چیز مردود،
غیرعملی و زیانبخش که به زبالهدان تاریخ سپرده شد؟
به طور خلاصه به برخی از این نظریههای
اپورتونیستی اشاره میکنیم:
1- مبارزه طبقه کارگر در درجه اول یک مبارزه
اقتصادی و حزب وی یک حزب کارگری خالص است، که در آن همه
طبقه کارگر شرکت دارند.
2- پس از انقلاب این حزب منحل میشود و به
جای مبارزه طبقاتی و دیکتاتوری پرولتاریا،
دمکراسی برای همه حاکم میشود.
3- وجود هر حزبی به دیکتاتوری منجر
میشود، بنابراین به جای دیکتاتوری حزب،
دیکتاتوری کارگران.
بلشویسم این نظریههای بیمحتوی
را چه از جانب منشویکها(راست و چپ)، و یا از جانب تروتسکیستها و
یا چپروهای افراطی به دور ریخت.
نظریههای لنین در مورد اهمیت و
روابط بین توده، طبقه، حزب و رهبری، برای آشنایان به
این مسایل روشن و صریح میباشد، ولی علیرغم
این لازم میآید که دائما تکرار شوند.
حقیقت این است که ما در جامعه طبقاتیای
زیست میکنیم که در آن طبقات مختلف و با تمایلات
گوناگون(آشتیپذیر و یا آشتیناپذیر) در کنار هم به
سر میبرند. مبارزه طبقاتی اجتناب ناپذیراست و میبایستی
به هر طریق به سود طبقهای منجر شود. مبارزه طبقاتی میان
پرولتاریا و بورژوازی میتواند فقط با پیروزی و
حاکمیت یکی بر دیگری انجام یابد. نوعی
"دمکراسی" و یا "صلح پایدار" بین
این دو قطب غیرممکن میباشد. قطب حاکم، برای مثال
پرولتاریا(در سوسیالیسم) میبایستی
دیکتاتوری خود را بر بورژوازی اعمال کند، با وسیلهای
که او در دست دارد، و آن دیکتاتوری پرولتاریاست. انقلاب اکتبر
با به دست آوردن قدرت سیاسی توانست آزادی و دموکراسی گستردهای
برای اکثریت مردم و نابودی تدریجی استثمار انسان از
انسان را ممکن گرداند.
دولت سوسیالیستی و حزب کمونیست
تنها یک وسیله مبارزه طبقاتی است که این بعد از انقلاب
نیز تداوم مییابد، گاه با شدت بیشتر از قبل.
بورژوازیِ سرنگون شده که نخست از طریق ایدئولوژی و
فرهنگی مبارزه میکند، میتواند خود را به عنوان یک طبقه
متشکل سازد و قدرت را(کودتای خروشچف در شوروی) دوباره به دست
گیرد.
انقلاب اکتبر تغییراتی اساسی در
جامعه به وجود آورد، زباله تاریخ را به دور انداخت، از مالکان بزرگ سلب
مالکیت نمود، کارگاهها، کارخانهها، زمین، زمینهای
کشاورزی، راهآهن و بانکها را به مالکیت همگانی مردم درآورد.
انقلاب اکتبر محرک نیرومندی برای جنبش
انقلابی کارگران در تمام جهان بود. این انقلاب نهیبی بود،
نه فقط برای شروع مبارزه رهائیبخش پرولتاریا و متحدان
وی(بطور عمده دهقانان فقیر) حتی برای جنبشهای
رهائیبخش و ضد امپریالیستی خلقهای تحت ستم در تمام
جهان.
دنیای ما از آن تاریخ، دنیای
دیگری است. از طریق و تاثیر این انقلاب، مرحله
نوینی در تاریخ بشریت آغاز گشته، مرحله جنبش بینالمللی
کارگری لنینی. از آن زمان در تمام جهان احزاب
کمونیستی سازمان یافتند و با به وجود آمدن انترناسیونال
کمونیستی به بزرگترین وزنه برای تاثیرگذاری و
تغییرات در تقریبا تمامی عرصههای اجتماعی
مبدل شدند. مارکسیسم-لنینیسم در تمام جهان اشاعه یافت.
انقلاب اکتبر بیش از همه با به وجود آوردن حزب
بلشویکی به وسیله لنین، به عنوان پیشآهنگ طبقه
کارگر، حزبی منضبط، رهبری کننده و دائما هشیار، جسور و مسلط به
مارکسیسم-لنینیسم، توانست پیروز شود.
اپورتونیستها چه در آن زمان و چه اکنون سعی
برآن دارند که کیفیت و ویژگی احزاب کمونیستی
را انکار نمایند و آنرا بیارزش جلوه دهند و با مخلوطی از
یاوهگوئیهای بورژوائی و به ظاهر دموکراسی
جایگزین سازند.
ما باید پرهیز کنیم که دوباره اشتباهات
گذشته را در بستهبندی جدید تکرار کنیم.
توصیه ما به تمام کمونیستها، به تمام
انقلابیون چنین است:
انقلاب سوسیالیستی بعدی را با دقت،
پرولتاریائی و مارکسیستی تدارک ببینیم.
برگرفته از توفان شـماره 206
اردیبهشت ماه 1396ـ مه سال 2017
ارگان
مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک
چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه تلگرام