مبارزه
با
نئولیبرالیسم
تنها با بسیج
زحمتکشان
میسر است
نئولیبرالها
طوری سخن میگویند
و تبلیغ میکنند
که توگوئی هیچ
کشوری در جهان
دارای منافع
ملی نیست و
ایران تنها
محصور دوستان
رنجیده خاطر
از جانب خود
ما بوده و
پدیدهای به
نام
امپریالیسم
در جهان،
محصول پندارهای
کمونیستهاست.
استقلال
سیاسی کشوری
در جهان مدرن
و «متمدن» که
گویا شالودهاش
بر احترام به
«حقوق بشر»،
«لغو مجازات
اعدام»،
«فمینیسم»،
همجنسگرائی
و... ریخته شده،
در معرض
هیچگونه خطر
دستدرازی
نمیباشد. چشم
طمعی برای
آقائی در دنیا
که هدفش غارت
کشورها باشد
هرگز وجود
ندارد. همه
چیز در امن و
امان است و
پارهای
ممالک که از
استقلال خود
سخن میگویند
دچار
مالیخولیا
هستند. از
منظر تبلیغاتِ
آنها دنیای
امروز دنیای
بیمرز، متکی
بر قانون،
احترام،
انصاف، زبانخوش،
مدارا و
تسامح، مملو
از رقابت
منصفانه دنیای
سرمایهداری
و آزادی صدور
و ورود
سرمایه،
پیروزی استعدادها،
توانائیها،
دنیای
نژادبرترهاست.
در دنیای
امروز از خشونت
و تروریسمِ
سرمایهداری،
نقض قوانین،
زورگوئی،
ریاکاری، بیشرمی،
نژادپرستی،
خوی استعماری
خبری نیست. ما
در دنیای امن
و امان سرمایهداری
آمریکائی،
غرب مرفه و
خوشبخت به سر
میبریم. آنها
واقعیت فلاکتبار
دنیای امروزی
را با یاری
رسانههایِ
دستوریِ
انحصاریِ
گروهی نفی
کرده و استدلالات
واقعگرایان
را تبلیغات
«پوچ» کمونیستهائی
جلوه میدهند
که گویا دیگر
از نظر تاریخی
شکست خوردهاند.
ما این دشمنان
را در عرصه جهان
و ایران میشناسیم
و بیشتر
خواهیم شناخت.
در کنار
این
نئولیبرالهای
امپریالیستی،
نئولیبرالهای
«کمونیستی» هم
وجود دارند که
حمایت از تمامیت
ارضی، حق
حاکمیت ملی،
منافع ملی،
استقلال
سیاسی و
مقاومت در
مقابل
زورگوئی،
اوامر و دستورات
امپریالیستی،
تحریم و
تجاوز
امپریالیسم
برای غارت
جهان و از
جمله ایران را
نشان عقبماندگی
جا زده از
«انترناسیونالیسم
پرولتری» به
این بهانهی
ارتجاعی که
گویا کارگران
وطن نداشته،
مرزی به رسمیت
نمیشناسند و
باید دروازههای
کشور خود را
به روی ارتشهای
اقتصادی،
سیاسی و نظامی
امپریالیستها
باز کنند، سخن
میگویند.
آنها لنینیسم
را رد میکنند
و تضادی به
نام تضاد
اساسی میان
خلقها و
امپریالیسم
را قبول
ندارند. این
قماش، شعار «پرولتاریای
سراسر جهان و
خلقهای
ستمدیده متحد
شوید» را کهنه
شده دانسته و
به نیروهای
انقلابی القاء
میکنند: تنها
تضاد کار و
سرمایه در
جهان و در
ایران وجود
دارد و برای کارگران
ایرانی فرقی
نمیکند با
سرمایهدار
ایرانی
مبارزه کنند و
یا با سرمایهدار
آمریکائی
آنهم بعد از
اشغال ایران
که از منظر
آنها حتی
اطلاق قید
«اشغال» نابجا
بوده بلکه
باید آن را
رقابت آزاد
سرمایهداری
بر اساس سیاست
مقرراتزدائی
صندوق بینالمللی
پول در ایران
دانست. برخورد
ارتجاعی این
متحدان
نئولیبرالیسم
«جهان وطنی» به
مبارزه مردمِ
جان به لب
رسیده فلسطین
علیه صهیونیسم[i]،
مبارزه مردم
یمن،
افغانستان،
سوریه، لبنان
و.. علیه
امپریالیسم،
صهیونیسم
برای رهائی کشورشان،
از همین منشاء
آلوده ریشه میگیرد.
و نیز بر اساس
تبلیغات نظری
این «جهانوطنی«های
سرسپرده،
طبقه کارگر به
حزب سیاسی
طبقه کارگر
نیازی ندارد،
به اتحادیه
کارگری صنفی مستقل
طبقاتی نیازی
ندارد،
استقلال
سیاسی کشورش
مهم نیست و
فرقی میان
ایران اشغالشده
و ایران مستقل
از نظر سیاسی
وجود ندارد،
استقلال
ایران مورد تهدید
هیچ کشوری
نیست و همه
این ادعاها و
واقعیات
روشنِ
غیرقابل
انکار،
توهمات بوده و
ناشی از
تبلیغات رژیم
جمهوری
اسلامی است.
آنها با نفی
امپریالیسم،
نفی استقلال،
نفی مبارزه
ملی، نفی
رابطه مبارزه
ملی و طبقاتی
زدودن مرزهای
ملی، نفی حقوق
قانونی جهانی
میهن ما که
ربطی به حکومتهای
وقت ندارد،
آنهم در دوران
امپریالیسم و
دعوت از
سرمایههای
آنها برای
ورود به
ایران، تحت
عنوان «مدرنیسم»،
مبارزه با
«ملیگرائی»،
جناح «چپ» لشگر
نئولیبرالیسمِ
امپریالیسم
جهانی را برای
هجوم به ایران
تشکیل میدهند.
این جناح «چپ»
در قلمرو نظری
همین نقش را در
آینده از نظر
نظامی، حمایت
آشکار از
تروریسم و
جاسوسی ایفاء
خواهد کرد.
این
«مدرنیست»ها به
تدریج متحدان
نئولیبرال
خویش را در
ایران پیدا
کرده و یا
رشتههای
پیوند خود با
آنها را تحکیم
بخشیده، همصدا
با آنها از
«آزادیهای
مدنی» و
«اقتصاد
غیردستوری»
سخن خواهند راند
و مانند آنها
پرچم فرسوده
«لیبرالیسم»
قرن هیجدهم را
به دست خواهند
گرفت. آزادیخواهی
این
نئولیبرالها
در ایران فقط
مشاطهگری
نظام سرمایهداری
«رقابتی» است.
این
نئولیبرالهای
وطنی مضمون
خیانت ملی و
طبقاتی خویش
را در پشت بیعدالتیها،
تبهکاریها،
چپاول جمهوری
سرمایهداری
اسلامی میپوشانند.
از نظر حزب ما
مبارزه برای
رفع تضییقات و
دخالت ناروای
دولتِ دینی در
امور خصوصی زندگی
مردم، آزادی
پوشش زنان و...
مطالبات مترقی،
پیشرفته،
انسانی و قابل
دفاع بوده و
حق هر انسان
به ویژه زنان
مبارز کشور ما
محسوب میشود،
ولی این
مبارزه محدود
چنانچه با
خواست آزادی
احزاب
کارگری،
غیردینی، ملی
و دموکراتیک،
اگر با خواست
آزادی
سندیکاهای
مستقل صنفی
کارگری و سایر
اتحادیههای
دموکراتیک و
شهروندی و...
همراه نباشد
در کُنه و
اساس خود
دموکراتیک و
آزادیخواهانه
نخواهد بود،
بلکه
دموکراسی و
آزادیخواهی
گزینشی بوده و
در واقع
شکستنی است.
این نوع
مبارزه با
دامنه محدود و
بیرهبر،
منافع کوتاهمدت
را در مقابل
چشمانداز
سیاسی بلندمدت
قرار میدهد و
به جای تکیه و
سرمایهگذاری
بر روی وحدت
ملی در مقابل
امپریالیسم،
همبستگی
سراسری و بسیج
عمومی، به
خواست گروهی،
مجرد،
هیجانی، لحظهای
و شکستپذیر
بدل میگردد.
نئولیبرالیسم
برای نابودی
ایران طبیعتا
بر نقاط ضعف
موجود نیز
تکیه میکند و
مبارزهاش
برای تحکیم
قدرت خود در
ایران فقط به
حیطه اقتصاد و
سیاست محدود
نمیگردد.
عرصه نبرد
فرهنگی و
ایدئولوژیک
نیز یکی دیگر
از آوردگاههای
این تفکر است
که به علت بذر
نفاق، بیعدالتی،
ریاکاری و
فسادی که در
طی چهاردهه با
همکاری همین
نئولیبرالهای
مافیائی
پاشیده شده،
زمینه مناسب
قابل بهرهبرداری
برای نابودی
ایران فراهم
گشته است. باید
این «چپ جهان
وطنی» راکه
متحد هجوم
نئولیبرالی در
ایران است
شناخت. یکی
فقر و فاقه،
فلاکت، بیخانمانی
اکثریت جامعه
ایرانی را
محصول کاهلی،
تنبلی، بیمسئولیتی،
پخمگی، بیاستعدادی،
ابلهی ... مردم
جلوه میدهد و
مناسبات حاکم
تولیدی
سرمایهداری
در قالب
نئولیبرالیسم
و جهانی شدن
سرمایه، نفی
تضاد اساسی
میان خلق و
امپریالیسم
را نادیده میگیرد
و دیگری
مبارزه مردم
را با استفاده
از شعارهای
انحرافی، نفی
ماهیت
تجاوزکارانه،
توسعهطلبانه
امپریالیسم و
صهیونیسم،
محدود کردن تمامی
مبارزه جامعه
به مبارزه در
کادر تضاد میان
کار و سرمایه،
نفی خواست
استقلال
سیاسی
کشورها، بیآزار
کردن جنایات
امپریالیسم،
صهیونیسم و تروریسم
و تعطیل این
مبارزه
ضدامپریالیستی
و ضد
صهیونیستی،
راه ورود و
بقاء
نئولیبرالیسم
را میگشاید.
در این نبرد،
هر کس در عرصه
ماموریت طبقاتی
خودش عمل میکند.
آنها
جهان را میدانی
برای رقابت
بدون مرز و
مانع تعریف میکنند
که هر کس
استعداد و
توانائی بیشتر
و شامه قویتری
در معاملات
اقتصادی
داشت، برنده
این رقابت است
و این حق اوست
و نباید این
پیروزی را که نصیب
ممالک غربی
است مورد
حسادت قرار
دهیم. اگر ما
هم به درستی
رفتار نمائیم
آمریکای فردا
خواهیم بود!!؟.
ولی آمریکای
فردا شدن چند
پیششرط دارد
و آن این که ما
خود را مهرهای
از ماشین
تولید عظیم
امپریالیستی
غرب به حساب
آوریم و در
سمت غرب
بایستیم که
وظیفه معینی
را برای
پیروزی ارباب
در این گردش
به عهده گرفتهایم.
ما هرگز نباید
جلوی این گردش
سرمایه
امپریالیستی
و جهانی را که
برای آنها
ثروت میآفریند
در ایران
بگیریم و به
این جهت باید
طالب رقابت
آزاد در بازار
سرمایه،
مقرراتزدائی
از دولت و
کشور، کاهش
بروکراسی،
ایجاد تسهیلات
قانونی لازم،
اعتماد سازی
نسبت به امپریالیستهای
غرب در ایران
باشیم تا در
کشور ما
سرمایهگذاری
کنند و قادر
باشند
سودخودشان را
نیز از طریق
ارز آزاد از
کشور خارج
نمایند. ما
باید این
«آزادی«ها را
برای سرمایهداران
و امپریالیستها
به رسمیت
بشناسیم تا
موجب احترام
آنان نسبت به
خودمان بشویم.
کارگران
«مزاحم» که
ممکن است با
اعتصاب و طلب
افزایش
دستمزد در این
روند طبیعیِ
غارت سرمایهدارن
خارجی اخلال
کنند، باید
توسط قانون،
قانونا
مجازات شده از
ایجاد حق هر
تشکل و همبستگی،
قانونا محروم
گردند تا
سرمایهداران
و یا رقبای
خارجی سرمایهداران
ایرانی با
خیال راحت در
ایران سرمایهگذاری
نمایند و هراسی
از هدر رفتن
اصل و سود
سرمایههایشان
نداشته باشند.
ما باید
بپذیریم نقض
حقوق کارگران
و سرکوب آنها
نقض حقوق بشر
نیست و سلبریتیها
مزدور ایرانی
نیز در
جشنوارههای
سیاسی-
تبلیغاتی-
ایدئولوژیک
در غرب، پرچمی
در دفاع از
مبارزات
کارگران
برنیافرازند و
سینه چاک نشوند.
قوانین سرکوب
و کشاندن
کارگران بر سر
کار و یا
شکستن اعتصاب
از وظایف دولت
ایران است و
طبیعتا برای
حفظ این وضعیت
در عرصه
بروکراسیزدائی
نباید تعداد
نیروهای
سرکوب داخلی
را که موجبات
کنترل داخلی
را فراهم مینمایند
با دست و
دلبازی کاهش
داد. دستگاه
سرکوب باید
توانمند
باشد، کار
کند، مرتب
گریسکاری
شود، تا چرخدندههایش
بچرخد و نه
اینکه سر به
زنگاه از کار
بیفتد. دولت
ایران باید
کلیه خسارات
فرضی و واقعی
سرمایهداران
خارجی رقابتی
را از منابع
داخلی و ثروتهای
مردم و منابع
ملی تضمین
کند.
آنچه
گفته شد منشور
نئولیبرالهای
وطنی است. این
نسخه خیانت و
وطنفروشی
مدتهاست که
در ایران
تجویز میشود
و دستآموزان
آمریکائی
سیاستهای
نئولیبرالی،
میهن ما را به
این روز انداختهاند.
آنها به همین
هم راضی
نیستند و با
برافراشتن
پرچم اقتصاد
دستوری میخواهند
گمرکات ایران
را که دستوری
است از بین
ببرند، آنها
نمیخواهند
مالیاتی که دستوری
است، پرداخت
کنند، آنها با
هر دستوری که
منافع آنها را
به خطر اندازد
مخالفند ولی از
دستور سرکوب
کارگران، نپرداختن
حقوق
آموزگاران و...
حمایت میکنند.
آنها مدعیاند
از اجرای
قانون به جای
حکومت فردی و دستوری دفاع
میکنند، ولی
خودشان حامی
اجرای همین
قانون اساسی
ایران که از
یک انقلاب
بیرون آمده
است، نیستند و
آن را دستوری
ناشی از نفوذ
چپها قلمداد
میکنند.
آنها همین
قانون اساسی
فکسنی را که
باید بندهایش
اجرا شوند را
قبول ندارند و
تلاشی برای اجرای
بندهای مصوب
قانون اساسی
نمیکنند
برعکس آنها را
کمونیستی
جلوه میدهند
که نباید
اجراء شود. در
قانون اساسی
از آموزش
رایگان، از
بهداشت
رایگان صحبت
میشود، سخن
از تعاونیهاست
که حاکمیت
اسلامی از بدو
امر تا کنون
این قوانین
اساسی را نه
تنها اجراء
نکرده، بلکه با
همدستی همین
نئولیبرالها،
در خلاف آن
عمل کرده است. قانونی
که نئولیبرالها
خواهان آنند و
از آن دفاع میکنند
قانون مردم
ایران نیست.
آیا شما متوجه
فریاد
اعتراضی از
جانب این «آزادی»خواهان،
«دموکرات«های
مدرن
نئولیبرال
نسبت به نقض
قانون شدهاید؟
خیر! ظاهرا در
اینجا نقض
قانون چون
حامی سیاست
دستوری
نئولیبرالی
است، اشکالی
ندارد. روشن
است که نقض
قانون طبقاتی
است و نفس
قانون نیز
طبقاتی است.
برای مبارزه
موثر با این
لشگر
نئولیبرالیسم
که در ایران
به تهاجم جدید
دست زده و
تمام توانهای
سیاسی،
اقتصادی،
فرهنگی،
رسانهای،
جهانی،
تروریستی و ...
خویش را به
یاری طلبیده
است، تنها یک
راه وجود دارد
آنهم بسیج
همان مردم
«کاهل، تنبل،
بیمسئولیت،
پخمه، بیاستعداد،
ابله، مزاحم»
تا توان و
استعداد کشورداری
خویش را به
منصه ظهور
برسانند. بدون
تکیه به این
نیروی عظیم
راه برونرفتی
در پیش نیست.
[i] - توجه
کنید که
هیچکدام از
این «جهان
وطنی»ها از
حقوق بشر مردم
فلسطین حمایت
نکرده، محاصره
غزه و گروگان
گرفتن صدها
هزار نفر مردم
غزه را محکوم
نکرده، پایان
تروریسم
دولتی و لغو اعدام
سرپوشیده را
در فلسطین
اشغالی طلب
نمیکنند.
ریاکاری آنها
در شعار «نه
غزه، نه لبنان
جانم فدای
اسرائیل»
تبلور مییابد.
این فرقهها
همه گردانهای
نظری ارتش
نئولیبرالی
جهانی در
ایران هستند
که از جنگ
ترکیبی بیشتر
از اسارت و
تحقیر
امپریالیستی
هراس دارند.
نقل
ازتوفان
شماره ۲۸۰ارگان
مرکزی حزب
کارایران تیر ماه ۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan