گسترش
پیمان
تجاوزکار
ناتو به
خاورمیانه با ماهیت
عبری، عربی،
غربی
سخن بر
سر پیمان
تجاوزکارانهایست
که دولت
صهیونیستی
اسرائیل قصد
دارد به یاری
آمریکا و شرکت
7 کشور عربی در منطقه
خاورمیانه
منعقد کند.
این پیمان
باید سنگ
بنای قرارداد
ابراهیم را که
با یاری دونالد
ترامپ در زمان
ریاست
جمهوریش
بنیانگذاری
شد، به گفته
جو بایدن رئیس
جمهور کنونی آمریکا
تکمیل کرده و
قبول اسرائیل
در جمع کشورهای
منطقه
خاورمیانه را
تعمیق بخشد.
در یک کلام پس
از گسترش ناتو
به سمت شرق
حال از اروپا
به سوی
خاورمیانه میآید.
همانگونه
که گسترش ناتو
در اروپا
تجاوزکارانه
و جنگطلبانه
و در خدمت
سیاست کنسرنهای
تسلیحاتی در
درجه اول
آمریکا و سپس
اروپاست، در
خاورمیانه
نیز چنین
ماهیتی دارد.
آمریکا میخواهد
با ایجاد این
پیمان نظامی و
امنیتی در منطقه
نقش اسرائیل
را افزایش
دهد، کارخانههای
تسلیحاتی اسرائیل
را تقویت
نماید و کنترل
امنیت ممالک
عربی ایرانهراس
را بر عهده
اسرائیل
بگذارد. ایرانهراسی
جزئی از سیاست
امپریالیسم و
صهیونیسم در
منطقه است و
در جهان به
سیاست اسلامستیزی
متوسل میشوند
که مکمل سیاست
تجاوزکارانه
ناتوست.
سیاست
ناتوی جدید
پیشنهادی
آمریکا که حتی
تلاش دارند
ترکیه را نیز
وارد آن کنند و
ناتوی
اروپائی را به
ناتوی عبری- عربی- غربی
بچسبانند، با
هدف تسلط بر
ایران، کنترل منافع
اسرائیل،
نظارت بر
منابع سوخت
جهان و رقابت
با چین و
روسیه و خفه
کردن آنهاست.
خاورمیانه
همواره مرکز
تولد پیمانهای
مرده بوده است.
در گذشته چنین
بوده و امروز
هم همانگونه خواهد
بود. دلایل آن
را باید در
تناقضات میان ممالک
عربی و تضاد
میان خلقهای
عرب با ارتجاع
عرب و
صهیونیسم
جستجو کرد. بارها
از این پیمانها
زاده شدند و
سرزا رفتند.
هم اکنون
چندین نمونه
از این پیمانهای
نظامی و امنیتی
وجود دارند که
بیبو و خاصیتاند.
عربستان
سعودی و مصر
در پی رقابت
بر سر رهبری
جهان عرباند.
امارات متحده
عربی حاضر
نیست به رهبری
عربستان
سعودی گردن
نهد و وهابیسم
را بپذیرد. قطر
با ایران
منافع
استراتژیک
مشترک دارد و
با عربستان
سعودی که به
تمامیت ارضی
کشورش چشم
داشته و با
حمایت آنها از
اخوانالمسلمین
موافق نیست،
آبش در یک جوی
نمیرود.
کشورهای
کویت، عمان که
روابط حسنهای
با ایران
دارند بر حسن
همجواری تکیه
میکنند و از
تنشافزائی
با ایران
گریزانند.
کشورهای عربی
عراق، سوریه،
الجزایر و یمن
به این پیمان
گردن نمینهند
و برضد آن
مبارزه
خواهند کرد.
همکاری اسرائیل
با این کشورها
برای فروش
تسلیحات خود،
محاصره ایران
و استفاده از
اعراب برای
مقاصد صهیونیستی
خویش است که
با مخالفت همه
ملتهای عرب
روبروست.
نزدیکی خلیفه
بحرین با اسرائیل
به معنی
نزدیکی مردم
بحرین که هر
آن مترصد
سرنگونی
خلیفه مرتجع
بحرین و
نزدیکی با
ایران هستند،
نیست. پاهای
این پیمان
ضدمردمیِ مورد
نفرت اعراب،
چوبین میباشد.
همه ملل عرب و
حتی ملل جهان
میدانند که
این پیمان
مرده به دنیا
میآید و مورد
نفرت جنبش
آزادیبخش
مردم فلسطین
است. دولت جو
بایدن از روی
استیصال، در
سفرش
به
خاورمیانه،
در نیمه ماه ژوئیه
به این صحنهسازی
برای حل
مشکلات داخلی
خود نیاز دارد
که کار مهم و
«مثبتی» در
ترازنامه
فعالیتهای
ورشکسته
خارجی خود
وارد کند تا
در انتخابات
پیشروی
کنگره آمریکا
اکثریت خویش
را از دست
ندهد. ضعف
بایدن روشن
است زیرا باید
با قاتل
خاشقچی که وی
را تکفیر کرده
بود سرافکنده
دست دهد و در
رفتار خود
نسبت به وی
علیرغم نفرت
کنگره آمریکا
از او،
حقیرانه
تجدید نظر
نماید. این
سبک کار
آمریکا بیاعتباری
و پوچی تمام
حرفها و
ادعاهای آنها
را برای
جهانیان به
نمایش میگذارد.
سیاست نان به
نرخ روز خوردن
حتی اگر این
نان مملو از
کپک باشد.
همگان
بر این باورند
که این پیمان
یا مرده به
دنیا میآید و
یا در شرف مرگ
زودهنگام است.
آمریکا
میخواهد از
بار حمایت
ناتو و اروپا
که به نیروی آنها
در اروپا
احتیاج دارد
در منطقه
خاورمیانه
بکاهد و بخشی
از حمایت از
اسرائیل و
برطرف کردن
«خطر» از این
کشور را بر دوش
اعراب
بیاندازد تا
هزینه این
اقدامات را با
دلارهای نفتی
بپردازند. این
اتحاد اعرابِ
سازشکار برای
مهار جنبش
فلسطین و
سرکوب آنها نیز
هست. قدرت
گرفتن ایران
در منطقه علیرغم
خرابکاری
وطنفروشان
داخلی و خارجی
و همه کسانی
که خواهان
تسلیم بلاشرط
ایران در برجام
هستند و برای
خلع سلاح
ایران از ارتش
آمریکا جلو
زدهاند،
خاری به چشم
ارتجاع منطقه
است که با
ایجاد تنش و
رخنهگری
صهیونیسم و
تبلیغات
ایرانهراسانه
آهنگ آن دارند
که این ناتوی
عبری- عربی- غربی را
مجلسپسند
کنند.
بنی
گانتس، وزیر
دفاع اسرائیل
سهشنبه 24
خرداد در
جریان مراسم
اعطای جایزه
موسوم به
«امنیت
اسرائیل» برای
سال ۲۰۲۲ رسما
خواستار
تشکیل یک
ائتلاف نظامی-
دفاعی- امنیتی
منطقهای
علیه ایران به
رهبری آمریکا
شد که کشورهای
عربی همسو با
واشنگتن را
نیز دربر میگیرد.
این در حالی
است که پیش از
آن اسرائیل
سامانههای
راداری خود را
در بحرین و
امارات نصب
کرد. مضافا
گانتس عنوان
داشت که
اسرائیل به
همراه شماری
از کشورهای
منطقه در حال
تشکیل یک ائتلاف
دفاع هوایی با
حمایت آمریکا
در خاورمیانه است.
ضمن این که
اعضای
دموکرات و
جمهوریخواه
سنا و مجلس
نمایندگان از
طرحی رونمایی
کردند که هدف
آن یکپارچهسازی
سیستمهای
پدافند هوایی
کشورهای
خاورمیانه و
اسرائیل برای
مقابله با
«تهدید هستهای،
موشکی و
پهپادی ایران»
است.
این
تلاشها از
جمله هراس از
قدرت ایران
است که
توانسته با
تکیه به دانش
دانشمندان
ایرانی به
موشک
و پهپادهای
پیشرفته دست
یابد، صنایع
پدافندی خویش
را مدرن کرده
و گسترش دهد
به طوری که آمریکا
هم از این
قدرت نظامی در
هراس است.
امروز بدون
قدرت نظامی که
پشتوانه
سیاست خارجی
ایران، حفظ
تمامیت ارضی و
حق حاکمیت و
منافع ملی ایران
است، امکان
ادامه بقاء در
میان عفریتهائی
نظیر آمریکا،
اروپا،
اسرائیل و
ارتجاع منطقه
وجود ندارد.
تقویت قوای
نظامی ایران
شرط بقاء
ایران است و
فقط ایرانفروشان
خواهان خلع
سلاح ایران در
برجام هستند.
این
سیاست آمریکا
پیشینهدار
است.
امپریالیسم
آمریکا در
گذشته نیز با
ایجاد پیمان
بغداد در زمان
عراق سلطنتی و
سپس پیمان «سنتو»
که متشکل از
ترکیه، ایران
و پاکستان
بود، پیمان
تجاوزکار
آتلانتیک
شمالی (ناتو)
را به پیمان
«سیتو» که شامل
پاکستان،
آمریکا،
استرالیا،
بریتانیا،
تایلند،
فرانسه،
فیلیپین و
نیوزیلند بود
برای محاصره
شوروی و چین
تودهای متصل
کرده بود.
انقلاب ایران
تیر خلاصی به این
پیمان بود و
بند «سنتو» را
از «سیتو» گسست
و این حلقه
محاصره را
درهم شکست.
فروپاشی
شوروی، ضعف
روسیه، گسترش
ناتو به سمت
شرق و تسلیح
اقمار سابق
شوروی و
سرانجام
سیاست تسلیح
ممالک سابق
فدراسیون
شوروی و ایجاد
تنش و فضای
جنگ و بربریت
در جهان، یکی
از مولفههائی
بود که چهره
جهان را به
نفع ابرقدرت
یکهتاز
آمریکا تغییر
داد. با ورود
چین به بازار
جهانی و قدرت
گرفتن آنها و
با تجدید قوای
روسیه در تحت
رهبری پوتین،
با ایجاد
اتحادیه
«بریکس» و حمله
به امپراتوری
دلار، دنیای
اوروآسیا شکل
گرفت و این
ممالک که در
بستر جاده ابریشم
به تقویت و
حمایت متقابل
نیاز دارند،
امروز به قطبی
قدرتمند و
غیردلاری در
جهان بدل میشوند
که با دور زدن
سازوکار مالی سویفت
و دلار کمر
امپراتوری و
قدرت آمریکا
را میشکنند.
دنیا به سمت
نظم نوینی در
جهان که یک نظم
چندقطبی است
در حرکت است و
یک مامور
انتظامات به
نام یانکی
نمیتواند
برخلاف اراده
ملتها نظم
مورد نظر خود
را مستقر
سازد. کشورهای
جهان که تضعیف
آمریکا و عروج
چین، روسیه،
هند و سایر
ممالک را میبینند
از هم اکنون
برای دنیای
بعد از
قدرقدرتی
آمریکا حسابهای
جدید باز میکنند.
بهانه مبارزه
با کمونیسم
دیگر رنگی ندارد
زیرا روسیه
نیز ماهیتا با
آمریکا فرقی
نداشته و
سرمایهداری
امپریالیستی
است. تکیه بر
این امتیاز تبلیغاتی
سابق آمریکا
امروز رنگ
باخته است.
امروز
نهر بزرگ
تغییرات جهان
آینده در این
جهت جاری است
و هر کس قایق
خود را به این
نهر نیفکند در
خشکسالی تشنه لب
خواهد مرد.
دستهبندیهای
جهانی در حال
شکل گرفتن است
و بلوک اوروآسیا
استخوانبندی
اساسی خویش را
یافته است.
ایران در این
بخش از جهان
به کوری چشم
ایرانفروشان،
نقش ایفاء میکند
و سیاست
محاصره
امپریالیستی
که در گذشته
مورد استفاده
ناتو بود،
امروز باید با
نیت محاصره
اوروآسیا
اجراء شود و
ایران بخشی از
هدف این
محاصره است.
تلاش آمریکا
برای این که
ممالک عربی را
به رهبری
اسرائیل به
حلقهای از
زنجیر محاصره
اوروآسیا
کشانده و آنها
را از این
رستاخیز
ممالک آسیا
دور نگهدارد
مسلما با شکست
روبرو خواهد
شد. این بار
ایران تنها
نیست و پیمان
ناتوی عبری- عربی- غربی
با قدرت
«بریکس»
روبروست.
پیدایش این
پیمان مرده را
باید از این
منظر جهانی و
اقتضای شرایط
کنونی جهانی
مورد ارزیابی
قرار داد که حتی
از این منظر
نیز این پیمان
مرده است.
در
گذشته
امپریالیسم
بریتانیا
برای حفظ سلطه
جهانی خویش
سیاست
ژئوپلیتیک
خویش را در آن
میدید که در
خاورمیانه به
تضعیف کشورها
بپردازد،
تفرقه و تجزیه
را در میان
آنها دامن زند
تا این ممالک
ضعیف نتوانند
موی دماغ این
استعمارگر در
غارت
هندوستان که
انبار ثروت
بریتانیا بود بشوند.
دامن زدن به
تفرقه، علم
کردن شیخ خزعلها
در دوران
قاجار بخشی از
این سیاست
راهبردی بود.
با پیروزی
انقلاب کبیر و
دورانساز
اکتبر و
سرنگونی
تزاریسم روس،
بریتانیا در
وضعیت تحولیافته
جهان، به
ایران متحد
برای ممانعت
از نفوذ
کمونیسم و
رخنه آنها به
هندوستان
نیاز داشت.
ایجاد وحدت
ایران، سرکوب
ایلات و عشایر،
یاغیان،
گردنکشان،
شیخ خزعلها و
به ویژه جنبشهای
دموکراتیک و
انقلابی نظیر
جنبش جنگل، محمد
تقی خان
پسیان،
لاهوتی در
دستور کار
انگلستان
قرار گرفت و
فرد مورد
اعتماد و
شایسته برای
این کار
رضاخان
میرپنج بود که
با توصیه
ژنرال
آیرونساید
انگلیسی عهدهدار
این وظیفه شد.
سیاست رضاخان
در آن دوران اجرای
بیبرو برگرد
سیاست
راهبردی
انگلستان در
ایران بود که
حتی منجر به
بذل و بخشش
خاک ایران به
همسایگان از
جمله منطقه
قرهسو در مرز
نخجوان به
ترکیه شد تا
«امنیت و یکپارچگی»
ایران حفظ
شود. با
فروپاشی
شوروی،
سربرآوردن
چین، پیدایش
«بریکس» و
اوروآسیا،
ایران
قدرتمند و
یکپارچه خار
چشم
امپریالیسم و
صهیونیسم در این
منطقه است.
بریتانیا حال
به سیاست سابق
خود یعنی به
شرایط قبل از
جنگ جهانی اول
برمیگردد.
تمام تلاش
ارتجاع منطقه
و قدرتهای استعماری
جهان از
آمریکا گرفته
تا اروپا و
استرالیا و
نوکران منطقهای
آنها در این
است که ایران
را تجزیه
کنند، به
اختلافات
قومی دامن
بزنند، در پی
تلاشی ایران
باشند، برجام
را به ایران
تحمیل کنند،
ایران را خلع
سلاح نمایند،
از نفوذ ایران
در سوریه،
لبنان، عراق،
یمن،
افغانستان،
آسیای میانه و
آمریکای
لاتین جلوگیرند
تا ایران
مضمحل شود.
این سیاست
کنونی
امپریالیسم
در مورد ایران
است و در متن
سیاست عمومی
آنها در مقابل
رشد جهان
چندقطبی میگنجد.
امپریالیسم
در ایران نیز
متحدانی دارد
که در اطاق
بازرگانی،
بانکهای
خصوصی و دولتی،
مراکز
اقتصادی و
سیاسی در
دانشگاهها و
اندیشکدههای
رنگارنگ، در
شبکههای
اجتماعی
پنهان شدهاند.
این متحدان از
حامیان سرسخت
اجرای سیاستهای
ریاضتی و
نئولیبرالی،
خلع سلاح
ایران، کنار
آمدن با
اسرائیل و
آمریکا و... در
ایراناند تا
نارضایتی
عمومی را
تشدید کنند،
استثمار را
افزایش دهند
با سیاست
احتکار،
گرسنگی و فقر
ایجاد کنند،
به دزدی و
راهزنی بپردازند،
اختلاس
نمایند،
دستگاههای
دولتی را از
آقازادههای
مفتخور پر
کنند، رشوهخواری
را رواج دهند،
حقوق کارگران
را چپاول کنند،
به زنان توهین
نموده آنها را
تحقیر نمایند
تا ارتش ناتو
در درون ایران
نیز پا بگیرد
و قدرتمند
شود. آنها از
درون نیز در
پی نابودی ایران
هستند و حداقل
بخشی از
حاکمیت ایران
با آنها
همخوانی دارد.
عمال ایرانی
آمریکا با بیشرمی
از حقوق مشروع
اسرائیل و
آمریکا در
ایران سخن میرانند.
خانواده
منفور و
مافیای رفسنجانی،
«سردار
سازندگی» که
همان سردار
ساخت و پاخت
با غرب است، سرکرده
و زبان این خط
است. آنها در
برباد دادن
بختهای
ایران در بعد
از انقلاب نقش
مخربی بازی کرده،
مسئول قتلهای
زنجیرهای
بوده، مسئول
ترورهای خارج
از کشور و
مامور اجرای
سیاستهای
بانک جهانی و صندوق
بینالمللی
پول در لباس
سیاستهای
تعدیلی و
نئولیبرالی
در ایران بودهاند.
مبارزه با این
ناتوی داخلی
به مراتب خطرناکتر
و سختتر است.
هالهای از
اصلاحطلبان
که در تمام
این مدت در
حکومت قرار
داشته و بانی
فاجعه کنونی و
دشمنی ایران
با همسایگان
خود در افغانستان،
ترکمنستان،
آذربایجان،
چین، روسیه و... هستند
به حول این
خانواده
مافیائی حلقه
حفاظتی کشیدهاند.
مبارزه با
ناتوی عبری- عربی- غربی
را باید با
ناتوی داخلی
مافیای
رفسنجانی و
متحدانش
همآهنگ ساخت.
حکومتی که در
پی استحکام دژ
محصور ایران
در مقابله با
دشمنان خارجی
باشد و از
دشمنان بیرحم
و جانسخت
داخلی غافل
گردد، زمانی
به خود خواهد
آمد که ایرانفروشان
کشور را از
درون متلاشی
ساخته و دروازههای
کشور را به
روی کشورهای
متخاصم گشودهاند.
در شرایط
کنونی جهان که
گذار از مرحله
یک قطبی به
چند قطبی در
جریان است
مبارزه سختتر
گشته، تضادها
تشدید شده و
دشمنان ایران
به بیرحمانهترین
ابزار برای
فرجام خیانت
ملی توسل میجویند
و این مدتی
است که آغاز
شده است.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 269مرداد
ماه 1401
www.toufan.de
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan