به مناسبت گردهمآئی 17 ژوئن 2012 در پاریس

همدستی "سازمان مجاهدین خلق ایران" و نماینده انحصارات مالی آمریکا در پاریس

حزب کار ایران(توفان) بارها نظریات خویش را در مورد „سازمان مجاهدین خلق“ ایران بیان کرده است و برای یاد آوری تکرار می کند که حزب ما این سازمان را در زمان شاه و اوایل انقلاب به عنوان یک سازمان انقلابی، ضد امپریالیست و ضد صهیوینست و ضد رژیم دست نشانده پهلوی برسمیت می شناخت و از آن به احترام یاد می کرد و هنوز هم از این گذشته مملو از افتخار با احترام یاد می کند. "توفان" همیشه از بنیانگذاران و جانباختگان قهرمان این سازمان در گذشته تجلیل کرده و هنوز هم می کند. این جانباختگان فرزندان قهرمان خلق ایرانند که در راه آزادی و استقلال ایران و برای ایجاد شرایط بهبود زندگی مردم ایران جان داده اند. ولی بعد از انقلاب این سازمان گرچه بدرستی مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی را در بدو انقلاب با مبارزه دموکراتیک، برخلاف بسیاری دنباله روان خمینی پیوند زد، ولی بهر علت و شاید یکی به علت سرکوب شدید رژیم جمهوری اسلامی و ضربات وحشتناکی که به این سازمان وارد شد، بتدریج سرشت انقلابی خویش را از دست داد و با مهاجرت به عراق و قرار گرفتن در دامن صدام حسین به مزدور و جیره مواجب بگیر دولت وقت عراق بدل شد. این سازمان، با اشغال عراق و حضور نیروهای امپریالیستی در آنجا، نه تنها از آرمانهای بنیانگذاران „سازمان مجاهدین خلق“ دست برداشت و خط مشی خود را تغییر داد، بلکه به سازمان جاسوسی و دست دراز شده صهیونیسم و امپریالیسم در منطقه بدل شد. باید میان این دو مرحله متفاوت تاریخی زندگی „سازمان مجاهدین خلق“ ایران، تفاوت اساسی گذارد. گذشته این سازمان و نام این سازمان تعلقی به فرقه ای که امروز قدرت را در این سازمان کسب کرده است، ندارد و همین که عده ای با توسل به این گذشته می خواهند سرپوشی برای جاسوسی و تروریسم آمریکائی خود بسازند، بهترین سند برای ریاکاری آنهاست. آنها حتی جسارت سیاسی آنرا ندارند که به هواداران و اعضاء خود راست و پوست کننده بگویند که گذشته خود را اشتباه دانسته و آنرا دیگر قبول ندارند. یک جو صمیمیت سیاسی در آنها نیست، برعکس شما با کوهی از ریاکاری و جعل اسناد و اخبار و دروغ در میان مریدان این امامزاده روبرو می شوید.

در برنامه "مونیتور" که از شبکه خبری یک آلمان به نام آ.ر.دِ پخش می شود در سوم فوریه سال 2005 گزارشی در مورد „سازمان مجاهدین خلق“ ایران منتشر شد که بر اساس اطلاعات یک مامور سابق سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" تنظیم شده بود. حزب ما در موقع خود به این گزارش اشاره کرد. آقای "رای مک گاورن"(Ray McGovern) در پاسخ مخبر "مونیتور" که می خواست چرائی همکاری سازمان "سیا" را با مجاهدین بداند به صراحت گفت: "من فکر می کنم به این علت، که آنها در محل حضور دارند و حاضرند به عنوان عامل ما کار کنند. آنها برای ما در سابق یک سازمان تروریستی بودند و البته هنوز هم هستند، لیکن الان تروریستهای ما هستند". این آقا منطق جرج بوش را در مورد "تروریستهای خوب" و "تروریستهای بد" تائید کرد. وی افزود: "آنها از طریق مرز به داخل ایران فرستاده می شوند... برای عملیات معمولی جاسوسی، نصب حسگرها برای تحت نظر داشتن برنامه اتمی ایران، نشانه گذاری اهداف نظامی برای بمباران توسط هواپیماهای نظامی، شاید برای درست کردن کمینگاه ها تا محل استقرار نیروهای نظامی را تحت نظر داشته باشند. و یک کمی هم برای خرابکاری". خانم "کارن کویاتکوفسکی"(Karen Kwiatkowski) که از کارشناسان وزارت جنگ آمریکا، پنتاگون است در همان برنامه اعتراف کرد: "„سازمان مجاهدین خلق“ آماده اند، برای ما خدماتی انجام دهند که ما باید برای این انجام کارها از خودمان خجالت بکشیم، که در مورد آنها بهتر است سکوت کنیم.".

محمد محدثین که مسئول روابط خارجی شورای ملی مقاومت است در گذشته بنحو چندش آوری افتخار می کرد از اینکه رژیم جمهوری اسلامی شهدای مجاهدین را در لای پرچم آمریکا می پیچد و به خاک می سپارد و وی این امر را نشانه نزدیکی مجاهدین از  همان بدو امر به آمریکائیها می دانست، در مصاحبه خویش به عنوان سخنگوی مجاهدین می گوید: “همکاری با آمریکائیها؟  آنها ما را کنترل می کنند، و طبیعتا از ما محافظت می کنند. واحدهای ما در عراق فقط بخش کوچکی از جنبش ما را تشکیل می دهند. ما چند هزار هوادار در ایران داریم“.

مونیتور ادامه می دهد: مبارزان مجاهد بهترین تماسها را با آمریکا در واشنگتن و در پشت پرده دارند.

و سپس در بخش دیگری از برنامه میآورد:

دیداری از شرکت خصوصی "گلوبال اوپشنز"(Global Options). زمینه تخصصی این شرکت، دادن آموزش نظامی در سراسر جهان است.

بر اساس تحقیقات مونیتور این شرکت برای یافتن مربیان نظامی برای مجاهدین فعالیت می کند، و با ماموریت از طرف پنتاگون همکاریهای لازم را هماهنگ می گرداند. 

در مورد پرسش نقش واسطه گی آنها، پاسخ مبهم غیر قابل انتظاری می دهند. همکاری، بله، ما همدیگر را می شناسیم، لیکن از پرداخت مستقیم برای خدمات به شرکت خبری نداریم“.

"نیل لیوینگ استون"(Neil Livingstone) مسئول گلوبال اوپشنز می گوید: مجاهدین خلق مدتهاست که از تروریسم دست کشیده اند. در حقیقت امر مسخره است که آنها را در فهرست تروریستها قرار دادند. در واقع داروی مسکنی برای دولت ایران بود. امتیازاتی برای اینکه مذاکرات را با آنها به پیش ببرند. ما با مجاهدین کار نمی کنیم. من مهمان آنها بودم، من برایشان در کنگره(کنگره آمریکا-توفان) بدون چشمداشت تبلیغ می کردم. زیرا که من مدتهاست مناسبات حسنه ای با آنها دارم. مدت سی سال“.

تضادی از زبانی قابل استناد: رئیس بخش سابق خدمات سری نظامی لانگ، به مونیتور بیان کرد: گلوبال اوپشنز از طرف پنتاگون بعنوان رابط تعیین شده است تا سرپوشی بر همکاری پنتاگون با یک سازمان تروریستی بگذارد.

"پات لانگ" (Pat Lang)  می گوید: “اغلب برای عملیات سری بیک محکم کاری نیاز است. ازجمله اینکه این عملیات به حکومتی که  ماموریت انجام این عملیات را داده است ربط پیدا نکند. این از آن جهت مهم است که اگر عملیات با شکست روبرو شد و رو شد بتوانند بگویند که ما نبودیم دیگران بودند.

پرسشگر: و این دیگران گلوبال اوپشنز است؟

لانگ: دقیقا همان چیزی است که من هم شنیده ام.

آنها مجددا یک سر معامله اند. ولی این بار در طرف صدام حسین نیستند در طرف آمریکا هستند.

همیشه قابل استفاده، همیشه توپ بازی منافع ها“.

 

 

این اسناد مربوط به سالهای 2005 است و امروز سیر حوادث آن اعترافات را تائید می کند. خود سازمان مجاهدین به جاسوسی برای آمریکائی ها افتخار می کند و رسما آنرا اعلام می نماید. این امر که آنها برای ترور دانشمندان اتمی ایران با موساد همکاری کرده اند، در مطبوعات غرب بازتاب یافته و „سازمان مجاهدین خلق“ نیز نه تنها در مورد آن سکوت کرده است،  حتی از محکوم کردن آن نیز شانه خالی می کند، که این اقدامات و نظایر آنها همگی در تائید اعترافات مامور سابق سازمان "سیا" و کارشناس و کارمند وزارت جنگ آمریکاست. البته این سازمان برای فریب اعضایش با امپریالیستها یک جنگ زرگری راه انداخته که تلاش برای خروج سازمان فوق از فهرست اسامی سازمانهای تروریستی آمریکاست. اینکه این سازمان برای خالی نبودن عریضه برای بستن دهان ایران و اپوزیسیون انقلابی ایران در فهرست اسامی تروریستهای آمریکا باشد یا نباشد، کوچکترین نقشی ندارد. آنها بهر صورت هیچ مانع قانونی برای فعالیتها و دریافت کمکهای مالی خود ندارند، در اروپا امپریالیستهای اروپائی همه امکانات خویش را در اختیارشان گذارده اند. آنها اخیرا در پاریس یک نمایش اعتراضی چند ده هزار نفری براه انداختند که به دروغ برای تقویت روحیه اعضاء مایوس خود، رقم آن را به صد هزار نفر رساندند!!؟؟ و در این تظاهرات از نماینده کنگره آمریکا و نامزد ریاست جمهوری دوره بعدی که یکی از دست راست ترین نمایندگان انحصارات آمریکاست، دعوت کردند در جلسه آنها یعنی کسانی که ظاهرا در کنار القاعده در فهرست اسامی تروریستها در آمریکا هستند، برای سخنرانی شرکت کند و با بی شرمی به مجیز گوئی وی پرداختند و آب تطهیر بر سر همه جنایات آمریکا ریختند. آقای محدثین سخنگوی "شورای ملی مقاومت" چون چمدان کش „گینگریچ“، چتر را بر بالای سر ایشان گرفته بود تا از اصابت قطره های باران به وجود مبارک ایشان جلوگیری شود. انبوهی زنان مجاهد بی حجاب!!؟؟، هلهله کنان و در حالی که برای دست دادن با آقای „گینگریچ“ که یک مرد  نامحرم آمریکائی است، و خانم رجوی احتیاطا در مقابل دوربین تلویزیون به توصیه وزیر تشریفاتش از دست دادن با وی خودداری می کند، به رقابت برخاسته بودند. با دستور از بالا صف های اول استقبال از آقای „گینگریچ“ را، همین خانم هایِ هلهله کن در اشغال داشتند، و فریاد می زدند "تنک یوThank you "، تا آقای „گینگریچ“ که فارسی بلد نیست، خوشرقصی مجاهدین را بفهمد، و آنها را مورد لطف و محبت خود قرار دهد. نیاز به توضیح نیست که این آقا از جرج بوش هم دست راستی تر بود و از تجاوز نظامی رسمی به ایران حمایت می کرد و می کند، انسان از این همه دریوزگی و حقارت دچار تهوع می گردد و بیاد فریادهای جاوید شاه می افتد. آیا واقعا اگر مجاهدین خلق نه به صورت ظاهری، بلکه واقعا بر روی فهرست اسامی تروریستهای آمریکا قرار داشتند، کسانی نظیر „گینگریچ“ و یا شهردار صهیونیست در نیویورک، آقای "رودی جولیانی" صهیونیست، جرات می کردند با گرفتن چندین هزار دلار در نشستهای مجاهدین شرکت کنند و خود را بدنام نموده برای خود خطر بخرند؟. مجاهدین دارند خر رنگ می کنند و این تئاتر و صحنه سازی ها را که تنها در خدمت فریب مریدانشان است انجام می دهند. مریدانی که شبیه همان مریدان خمینی هستند و ممنوعیت اندیشیدن را در دستگاه مجاهد به ارث برده اند.

در خاتمه یک نکته مهمی را نباید از یاد نبرد. "سازمان مجاهدین خلق" که از منابع عظیم کمکهای مالی، از جانب همه دشمنان مردم ایران برخوردارند، مخارج عظیمی از این ثروت را به شرکتهای خصوصی آمریکائی برای جمع آوری سیاهی لشگر و سازماندهی آنها می پردازند. این شرکتها در مورد جمع آوری سیاهی لشگر برای فیلمهای در دست تهیه هولیوود، نیز فعال و دارای تجربه در این زمینه اند. اینان شرکتهائی هستند که در آمریکا از شخصیتهای علمی و یا سیاسی با پرداخت حق الزحمه  های کلان، از طریق مشاوران حقوقی و مالی آنها دعوت می کنند، که در نمایشات و یا جلساتی شرکت کنند که بر سر تشریفات لازم توافقاتی میان طرفین قرارداد صورت می گیرد. همین شرکتهای خصوصی هستند که وظیفه فیلمبرداری و توزیع و تبلیغات جهانی را از طریق روابطی که در رسانه های گروهی دارند به عهده می گیرند. برگذاری هر کدام از این نشستها توسط "سازمان مجاهدین خلق" میلیونها دلار خرج بر می دارد. همین شرکتها برای این سازمان در آمریکا لابی های ویژه خلق می کنند تا از حقوق آنها در کنگره آمریکا حمایت کرده برایشان امتیازاتی کسب کنند. پرسش این است که این ثروت عظیم از کجا تراوش می کند و این سیاستهای در خدمت منافع کدام کشور است؟ آنچه روشن است این خیانت نفعی برای مردم ایران ندارد. بر اساس اسناد، اعترافاتی که تا کنون در مورد این سازمان تروریست و مورد "تعقیب" امپریالیست آمریکا صورت گرفته است، معلوم شده مقامات و سخنرانانی که برای سخنرانی در نشستهای مجاهدین توسط شرکتهای خصوصی استخدام شده اند، همگی، علاوه بر هزینه های سفر و اقامت در هتل درجه یک، حق الزحمه دریافت می کنند. این عده تا کنون شامل افراد زیر بوده اند که از بزرگترین تروریستهای جهانند: "جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، مایکل موکیسی دادستان کل آمریکا (2009-2007)، تام ریج وزیر امنیت آمریکا، هوارد دین رئیس پیشین حزب دموکرات، باب فیلنر نماینده کنگره آمریکا، تام تانکریدو نماینده تندروی آمریکایی و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری 2008، ژنرال جیمز جونز(مشاور سابق امنیت ملی اوباما)، ژنرال وسلی کلارک، ژنرال آنتونی زینی، ژنرال هیو شلتون، ژنرال پیتر پیس، ژنرال جیمز کاناوی، اندرو کارد وزیر پیشین ترابری و رئیس دفتر بوش، لوئیس فری رئیس FBI در سال های(2001-1993)، بیل ریچاردسون وزیر بازرگانی دولت اوباما، لی همیلتون رئیس سابق کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک، مایکل ریس(مشاور میت رامنی)، ادوارد رندل رئیس پیشین حزب دموکرات آمریکا، آنیتا مک براید فرستاده ویژه آمریکا در امور زنان در افغانستان، کراولی(سخنگوی سابق وزارت خارجه آمریکا) و همچنین روسای سابق "سیا" جیمز وولی، پورتر گاس،مایکل هیدن و  آخری آنها همین آقای „گینگریچ“ ... هستند.

"سازمان مجاهدین خلق" عملا بیک سازمان جاسوسی و به بلندگوی تبلیغاتی ارتجاع جهانی در منطقه بدل شده است، که افرادش را در خدمت سیاست دخالتگرانه امپریالیسم و صهیونیسم قرار می دهد و دشمن مردم ایران است. این سازمان در کنار سلطنت طلبان و "حزب کمونیست کارگری ایران" هوادار تحریم و تنبیه اقتصادی و تجاوز نظامی به ایران است و به جاسوسی خویش در ایران به نفع آمریکا افتخار می کند. طبیعتا نسلی از آنها که هرگز ایران را ندیده اند و با کشورشان بیگانه هستند بهتر می توانند قربانی این ریاکاری و دروغهای مجاهدین باشند. لیکن امپریالیستها به موقع وقتی تاریخ مصرف نوکرانشان به پایان رسید آنها را در خدمت منافع خویش قربانی می کنند.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  149 مرداد ماه 1391  اوت 2012،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.       www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                    toufan@toufan.org