حفظ
محیط زیست
امری
اجتماعی،
دفاع از منافع
ملی و
طبقاتی است(2)
ما در شماره
قبلی توفان
اشاره کردیم
که بیتوجهی
به تامین آب
به عنوان یک
ثروت ملی
مربوط به
دوران حکومت
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی نیست،
بلکه این امر
سابقه طولانیتری،
حداقل از زمان
رضاخان قلدر
به بعد در
ایران دارد که
هیچ کدام از
حکومتهای بر
مصدر کار برای
حل کامل آن به
صورت کارشناسانه
و در خدمت
منافع ملی
ایران گام
برنداشتند.
حال دوباره به
گذشته باز
گردیم.در زمان
محمد رضا شاه
در سال 1339
ساختمان سد
«محمدرضا شاه»
(سد دز) با اخذ
وامی به مبلغ 315
میلیون ریال
از بانک بینالمللی
به وسیله
پیمانکاران
آلمانی آغاز
شد.
در سال 1344 سطح
زیر کشت سد به 22
هزار هکتار
رسید و تا دو
سال در همین
سطح متوقف
ماند... . این در
حالی بود که
ملت ایران
باید بهره
بانکی را میپرداخت.
در سال 1350 پس از
ده سال که از
گشایش سد گذشته
بود سطح زیر
کشت نزدیک به
صدهزار هکتار
رسید. در حالی
بر اساس
برنامه باید
سطح زیر کشت 125
هزار هکتار میشد.
و این در حالی
است که ایران
باید اصل و
فرع وام
دریافتی را
نیز
بازپرداخت میکرد.
خصلت
نواستعماری
این طرح زمانی
روشن میشود
که به زمینهای
زیرکشت این سد
نظری
بیافکنیم.
تمام این زمینها
در دست شرکتهای
امپریالیستی بودند.
طبق آمارِ
موجود، میتوان
در مورد این
سرمایهگزاران
چنین نوشت:
«چند شرکت
آمریکائی با
مشارکت شخصی
به نام هاشم
نراقی 20 هزار
هکتار، شرکت
آمریکائی شل
اند میچل
کاستی 15 هزار
هکتار، عدهای
دیگر از شرکتهای
آمریکائی 18
هزار هکتار،
شرکت
آمریکائی فرانسوورله
10 هزار هکتار،
یک شرکت
یوگسلاوی 10 هزار
هکتار، شرکت
ژاپنی 10 هزار
هکتار و... یعنی
حداقل 83 هزار
از 100 هزار
هکتار زیرکشت
در دست شرکتهای
خارجی میباشند.»
پس میبینیم
سدی که با
ثروت مردم
ایران بنا شده
و اصل و فرع
وام آن را نیز
مردم ایران میپردازند
در اساس خود
مورد بهرهبرداری
اجانب است.
شرکتهای
خارجی از زمین
و آب ایران
استفاده کرده
و فرآوردههای
آن را برای
فروش به
بازارهای غرب
میبرند، آب
ایران را به
طور غیر
مستقیم از
کشور خارج میکنند
و مردم ما را
متضرر مینمایند.
امروز باید
برای ما روشن
باشد که این گونه
مبادلات صرفا
استعماری
بودهاند. این
قراردادهای
استعماری به
غیر از قراردادهائی
هستند که رژیم
پهلوی با شرکتهای
کالیفرنیائی
و اسرائیلی
بسته بود که
در ایران فقط
برای
بازارهای
اروپا کشت و
زرع میکردند
و ثروت ایران
را میدزدیدند.
از جمله در
تولید
مارچوبه که در
ایران بازار
فروشی نداشت.
امروز
ما دست ناپاک
رانتخواران
و مافیای
حکومتی را در
توزیع آب،
آنهم تنها بر
اساس کسب سود
حداکثر و نه
منافع ملی ایران
میبینیم. در
زمان شاه نیز
وضع بهتر از
این نبود، منتها
در آن زمان
جمعیت ایران
از 15 میلیون به 30
میلیون نفر
رسیده بود که
امروز این
جمعیت کمی کمتر از سه
برابر زمان
شاه است. در
زمان شاه برای
ساختن سد لار
هیچگونه
اقدامات
کارشناسانهای
صورت نگرفت و
این سد نشت آب
داشت و دارد.
در بررسیهای
امروز و تلاشی
که برای مهار
این فاجعه در
حال انجام است
موافقان اجرای
پروژه مهار
نشت آب سد لار
معتقدند که
فرار آب از
بدنه سد لار
سبب شده که
این سد کارآیی
لازم را برای
ذخیره آب لار
و تأمین آب
پایتختنشینان
نداشته باشد.
به اعتقاد این
گروه میزان
فرار آب از سد
لار به دلیل
نفوذ از بدنه
سد و با شکلگیری
چشمههای
بزرگ و کوچک
در پاییندست،
حداقل سه و
حداکثر ۱۳ متر
مکعب بر ثانیه
است که سبب
فرار سالانه
دهها میلیون
متر مکعب آب
از سد لار و
سرازیر شدن آن
به سمت دشت
هراز میشود.
این واقعیتِ
هدر دادن ثروتهای
ملی ایران
حداقل از زمان
سلطه حکومت
دستنشانده
محمدرضاشاهی
حاکم بوده
است.
دولت جدید
که باید خسارت
دوران محمد
رضا شاه را
نیز برطرف کند
به پروژهای
دست زده است
که از هم
اکنون با
مخالفت مردم مازنداران
روبرو شده
ونشان میدهد
ابعاد خسارت
ساختمان سد
لار چه دامنهای
دارد.
مطبوعات
نوشتهاند:
«با اجرای
این پروژه
قرار است به
وسیله ساخت یک
بند انحرافی و
دو تونل
سالانه ۱۶۷
میلیون متر
مکعب آب از
پاییندست سد
لار و پیش از
رسیدن به سدِ
در حال ساخت هراز،
به سمت سد
لتیان برای
مصرف در تهران
انتقال یابد
تا بخشی از آب
آشامیدنی
ساکنان پایتخت
تأمین
شود،اما
کارشناسان
حوزه آب و
مسئولان
کشاورزی
معتقدند که اجرای
این پروژه سبب
افزایش تنشهای
آبی در دشت
بزرگ و مهم
هراز که بخش
زیادی از برنج
کشور را تأمین
میکند میشود،
مسئولان و
کارشناسان
حوزه محیط
زیست نیز
تأکید میکنند
که با اجرای
این پروژه،
حیات بسیاری
از زیستمندان
رود هراز به
خطر خواهد
افتاد.»
رژیم پهلوی
هم در مورد
مصرف آب سطحی
و زیرزمینی
فاجعه آفرید.
اینطور نیست
که مشکلات
امروز ایران
تنها به گردن
رژیم آقازادههای
کنونی است.
آقازادهبازی
در ایران ریشه
عمیقتر دارد.
ما در طی پارهای
مقالات در
توفان به
زمینههای
تلف کردن ثروتهای
ملی و خسارت
وارد نمودن به
محیط زیست در
زمان پهلوی
خواهیم
پرداخت تا از
نظر تاریخی دید
روشنی نسبت به
وضعیت کنونی
ایران و سهم
حکومت کنونی
در این
سوءمدیریت و
رانتخواری
کسب نمائیم.در
زمان محمد رضا
شاه برخی از
اراضی مردم را
که پدرش غصب
کرده بود به
امرای ارتش در
شمال ایران
هدیه دادند و
این اراضی
بهترین
مناطقی بودند
که میشد با
حفر چاه عمیق
سفرههای آب
شیرین موجود
در اعماق زمین
را مورد استفاده
رایگان قرار
داد. به این
ترتیب شاه «آب
خداداد» را در
اختیار امراء
ارتش گذارد.
آنها تا توانستند
آب را استخراج
کرده و به
فروش رساندند.
شاه ثروت
عمومی را
خصوصی کرده
بود. این روش
سوءاستفاده
از ثروت ملی -
که متعلق به
همه مردم ایران
است - توسط
هزار فامیل و
یا سرمایهداران
از زمان شاه
تا به امروز
ادامه دارد و
قربانی رشوهخواری
و عدم اجرای
قوانین نیمبند
میشود. یکی
دیگر از خیانتهای
شاه به خشکی
کشاندن
دریاچه هامون
و مهاجرت مردم
سیستان و زابل
برمیگردد.
هامون به
عنوان هفتمین
دریاچه بینالمللی
جهان، تا پیش
از خشک شدن
بیشتر قسمتهایش،
از سال 1370 شمسی
یکی از مهمترین
جاذبههای
گردشگری و
منبع درآمد
صدها هزار نفر
از مردم منطقه
بوده است.
ایران با
دولت
افغانستان
برای استفاده
از آب رودخانه
هیرمند به
انعقاد چندین
قرارداد دست
زده بود که
بدترین آن بنا
به ملاحظات
سیاسی و
احتمالا رشوهخواری
در سال 1351 شمسی
منعقد گردید.
امیرعباس
هویدا با
دستور
محمدرضا
پهلوی، پای
قراردادی را
امضا کرد که
سهم آب ایران
از هیرمند را
از 50 درصد به 14
درصد تنزّل میداد.
بر اساس آن از 5
میلیارد و 661
میلیون و 700
هزار مترمکعب
آب سالیانه
هیرمند، تنها
819 میلیون و 729 هزار
متر مکعب، آن
هم در سالهایی
که بارش در حد
طبیعی و
معمولی و
بیشتر بود، به
ایران میرسید.
یک کاهش حدود 35
درصدی در
حقابه ایران
که میتوانست
به برکت وجود
رژیم پهلوی طی
چند سال یک
فاجعه تمام
عیار ایجاد
کند. این کار
به قدری خیانتکارانه
بود که حتی
اسدﷲ علم
معروف به خواجه
دربار پهلوی به
آن معترض بود
و در کتاب
خاطرات خود به
صورت ضمنی به
آن اشاره میکند.
نشریه انتخاب
در ۲۷
ارديبهشت
۱۳۹۹در این
باره نوشت:
«بلافاصله
قرارداد
هیرمند و کار
سیستان را عرض
کردم.
فرمودند: «آخر
اگر ما به
افغانها سختگیری
بکنیم در دامن
روسها میافتند.»
عرض کردم: «این
یک مسئله
جداگانه است و
اینها به هر
حال در دامن
روسها
افتادهاند،
زیرا عمر
داوود آفتاب
لب بام است. پس
چرا ما سند را
مبادله کنیم و
یک سند محکمی
به دست دولت
کمونیست بعدی
افغان بدهیم؟
بهتر است قرارداد
مبادله نشود.»
فرمودند: «به
هر حال ما
باید از همین
آبی که داریم
استفاده خوب
بکنیم.» عرض
کردم: «خشکی [دریاچه]هامون
یک بدبختی
بزرگ منطقه
است، زیرا گاوداری
سیستان از بین
میرود.»
معلوم میشود
استدلالات
غلط دولت را
قبول فرمودهاند.»
اسدﷲ علم
درباره این
قرارداد و
تبعات آن، در جلد
ششم خاطراتش
مینویسد:
«این کابوس مرا
در خود فرو میبرد.
مدتی راه
رفتم، مدتی
فکر کردم،
چندین دفعه
استعفاء از
خدمت نوشتم،
باز پاره
کردم. فکر میکردم
کار گذشته را
استعفای من
دوا نمیکند ...
تیر از شست
گذشته است،
دیگر هیچ. ... و
این بدبختها
آنقدر از چپگرایی
افغانستان
ترسیدند که
همه شرایط را قبول
کردند و
بالاخره دیشب
[ضربه] آخر را
زدند. کسی چه
میداند؟
شاید هم از
اربابهای
نامرئی دستور
ارتکاب این
خیانت را
داشتند ... به
حدی بدحال
بودم که به
دفتر کار خودم
هم نرفتم.
یکسر به سراغ
یار و شراب
شتافتم. مدتی
شراب خوردم و
گریه کردم و
او ندانست
چرا؟ فقط چون
مرا منقلب
یافته بود، او
هم بالطبع
گریه میکرد!
البته ایــن
خیانت، ده تا
پانزده سال
دیگر ظاهر میشود
که من مردهام.
ولی مثل این
است که یک
قطعه گوشت بدن
مرا بریدهاند
و پیش چشم من
جلوی سگ
انداختهاند».
نتیجه این
خیانت شاه این
بود که نه
تنها دریاچه
هامون خشک شد
بلکه مردم
زابل را به
مازندران
منتقل کردند و
زمینهای
مردم آن منطقه
را که شاه غصب
کرده بود در اختیار
آنها قرار
دادند تا
نارضائی برضد
شاه در میان
آنان ریشه
نگیرد. امری
که به عکس خود
بدل شد.
استفاده بیرویه
از آبهای
زیرزمینی در
این دوره
افزایش یافت
به طوریکه
بسیاری از این
سفرههای آبی
زیرزمینی در
مناطقی از
ایران که بیشترین
میزان
بارندگی و آب
شرب و کشاورزی
را دارد از
بین رفت. در
زمان شاه بود
که علیرغم
تصویب قانون
ملی کردن جنگلها
اداره
جنگلبانی را
در اختیار
نزدیکان خویش
قرار داد تا
از قطع درختان
و ثروت چوب
ایران
میلیونر شوند
و بعد از
انقلاب بهمن به
آمریکا فرار
کنند. ادامه
دارد
نقل از
توفان ارگان
مرکزی حزب
کارایران
شماره 263 بهمن
ماه 1400
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan