نقاب حمایت از محیط زیست یک ابزار نوین استعمار امپریالیستی

 

در ایام قدیم وقتی یک حادثه طبیعی به وقوع می پیوست رهبران دینی فعال می شدند و دستورالعمل صادر می کردند. وقتی خسوف و کسوف پدید می آمد؛ رهبران دینی در ایران؛ مردم را فرامی خواندند که به بام ها روند و بر فلزِ مس بکوبند تا این بلای طبیعی بر طرف شود. شگفت اینکه!! خورشید و ماه و زمین حرکت می کردند و این دعا بر آورده می شد. حتی برای رفع خشکسالی و طلب ریزش باران به مناجات دست می زدند و حیوانات و یا دختران خود را قربانی نموده و رهبران مذهبی این اقدامات را واجب می دانستند. به مناسبت کنفرانس حفظ محیط زیست در پاریس پاپ اعظم بیانیه ای منتشر کرد که در آن؛ از حاضران در این کنفرانس خواست "به ندای بندگان خدا توجه کنند" و از اسقفها خواست که در نیایشهای خویش از این اقدامات در حرف و عمل حمایت نمایند و واژه "جهانوندان محیط زیست" را به کار بست و از خدا خواست که: "به دولتمردانِ حاکم یک گوش شنوا عطا کند؛ تا شکایت کره ارض و ناله دردمندان را بشنود". امپریالیستها نیز این سخنان پاپ اعظم را به گوش گرفتند و معرکه گردانی کردند.

 

کنفرانس پاریس که به رهبری و تدارک ممالک امپریالیستی برگذار شد هدفش نجات کره زمین و یا حفظ جان انسانها از بلایای خود ساخته ی تحمیل کرده به طبیعت نبود و نیست. حفظ محیط زیست با ماهیت نظام هرج و مرج طلب و مصرفی و منفعت طلب سرمایه داری امپریالیستی در تضاد آشتی ناپذیر قرار دارد و در آینده نیز در تضاد خواهد بود. این کنفرانس نتوانست و نمی تواند گام کوچکی برای نجات بشریت بر دارد. نجات بشریت از این بلایا که ناشی از ماهیت امپریالیسم می باشد؛ فقط در گرو سرنگونی این نظام و استقرار یک دولت جهانی سوسیالیستی با برنامه ریزی هدفمند تولیدی با انگیزه تامین و بهبود مستمر شرایط زندگی توده مردم چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی امکان پذیر می باشد. بدون یک نظام برنامه ریزی شده علمیِ دولتی و جهانی، امکان ندارد توازن طبیعی کره زمین را که محصول صدها میلیون سال تحول ارضی بوده است و متعلق به همه مردم روی کره زمین است، مستقر ساخت و نیروهای طبیعت را برای بهبود زندگی مردم مهار نمود و از آنها در خدمت مردم  استفاده بهینه کرد.

 

امپریالیستها در این کنفرانس مانند بازیگران مکاری؛ بدون شرم از اینکه خود بانی نابودی محیط زیست هستند، ظاهر شدند و لباس ناجیان بشریت به تن کردند و از همه دولتها خواستند که از تجربه گذشته بیآموزند و از خطرات بلایای طبیعی حذر کنند و با تمام نیرو به حفظ محیط زیست در حیطه اختیارات خود بپردازند. راهی که آنها برای حفظ محیط زیست که صدمات ناشی از بی توجهی به آن از جانب استعمار غیر قابل انکار است، پیشنهاد می کنند، ادامه همان سیاست استعماری آنها در گذشته در این زمینه با روپوش افسونگرانه است.

واقعیت چیست و این پیشنهادات استعماری کدامند:

واقعیت این است که محیط زیست در درجه نخست در اثر فعالیت کشورهای پیشرفته صنعتی و استعماری با ظهور نظام سرمایه داری و تحولش به امپریالیسم تخریب شده است. آنها معادن سوخت ممالک تحت سلطه را به زیر چنگال خود در آوردند و به توسعه سرسام آور صنایع داخلی خویش پرداختند. آنها با استفاد از مواد فسیلی ذغال سنگ و نفت در درجه اول صنایع خویش را توسعه داده و در تمام عرصه ها پیشرفت نموده و فاصله خویش را از سایر ممالک تحت سلطه روزانه افزایش دادند. تمام پیشرفتها و سطح کنونی مدرن صنایع ممالک امپریالیستی؛ بر مبنای تولید سرمایه داری و تخریب محیط زیست که متعلق به همه بشریت است صورت گرفته است.

 

آنها به حق حیات همه بشریت سودمندانه تجاوز کرده اند. پس؛ این خرابکاران محیط زیست ناجیان بشریت نیستند، عوامفریبانی هستند که به هیچ سخن آنها نباید اعتماد کرد و از آنجا که تصمیم ندارند از آدمخواری و استعمار و تولید هر چه بیشتر و استثمار شدیدتر نیروی کار دست بردارند؛ هرگز گام مهمی در حفظ محیط زیست بر نخواهند داشت. حفظ محیط زیست از جمله یعنی سلب مالکیت خصوصی از کارخانه های خودرو سازی وجایگزینی آنها بوسیله وسایل نقلیه عمومی. و این امری نیست که سرمایه داری قادر به انجام آن باشد. حال که این غارتگران خود به یک حد معینی از تحول و تکامل رسیده اند از سایرین می طلبند که به توسعه صنایع خویش نپردازند؛ زیرا که تجربه نشان داده است این توسعه و پیشرفت صنایع؛ محیط زیست را تخریب می کند و تخریب محیط زیست به ضرر همه است. البته این ممالک امپریالیستی موعظه گر، خود هرگز از تولید کالاهائی که برای آنها سودآور است و به محیط زیست صدمه می زند دست برنخواهند داشت. تمام کارخانه های جنگی و آدمکشی آنها با همین انرژی فسیلی می گردد و کاربرد این تسلیحات در جهان فاجعه ای برای محیط زیست است. ولی آنها به این سیاست ادامه می دهند و بر بمبهای اتمی اسرائیل چشم می پوشند و بر ادامه پژوهشها و مدرنیزه کردن غیر قانونی و پیمان شکنانه تسلیحات آمریکا پرده سکوت می کشند. امپریالیستها در رقابت با هم که مسئله اساسی است امکان ندارد بتوانند به یک تبانی هر چند موقت دست یابند.

 

آنها در تبلیغات خویش فورا با هیاهوی سرسام آور و گوشخراش امپریالیسم چین و روس و کشور سرمایه داری هندوستان و یا قدرتهای نوظهور اقتصادی را مقصر وضعیت کنونی محیط زیست جلوه می دهند. در حالی که این کشور ها علیرغم اینکه به محیط زیست صدمه می زنند و در آینده نیز خواهند زد؛ نه از نظر قدر مطلق و نه از نظر نسبی در راس ممالکی نیستند که رهبری آلودگی محیط زیست را به عهده داشته باشند. تبلیغات و اتهامات امپریالیسم غرب بر ضد امپریالیسم شرق و ممالک در حال توسعه از آن جهت است که از پیشرفت و توسعه صنعتی آنها ممانعت بعمل آورند و با تبلیغات عوامفریبانه و تجاوزگرانه مانع شوند که این کشورها نیز در تجاربِ تولید خویش به صنایع مدرن و اقتصاد خودکفا دست پیدا کنند. محیط زیستی که امپریالیستها می خواهند یک محیط زیست انحصاری برای خود آنهاست و دیگران باید از توسعه و پیشرفت خودداری کنند. هم اکنون بنگلادش و جزایر مالیوی را خطر غرق شدن تهدید می کند، یخهای قطب شمال آب می شوند و تغییر درجه حرارت در جهان محسوس است؛ ولی این رویدادها ناشی از تخریب محیط زیست توسط چین، روسیه، هندوستان، برزیل و یا ایران نیست، این رویدادها محصول تخریب صدها ساله محیط زیست توسط امپریالیستهای غرب است که با "لولوی حفظ محیط زیست" که درست کرده اند، آهنگ آن دارند از توسعه سایر ممالک جلوگیری کنند. اگر آنها یک جو صمیمیت داشتند به این جمع بندی می رسیدند حال که با تخریب محیط زیست و آنهم به ضرر همه مردم جهان و به حساب سایر کشورها به توسعه کنونی دست یافته اند، چه خوب است دستآوردهای فنی خویش را در اختیار سایرین نیز قرار دهند تا آنها مجبور نباشند از همان راهی بروند که آنها رفتند. البته امپریالیستها حاضر نیستند خسارت دوران استعماری خویش را به ملتها پس دهند.

امپریالیستها می طلبند که از شدت سوخت انواع مواد ذغال سنگ کاسته شود. این تعریف جدید به مفهوم نسبت درجه انتشار آلودگی به توانائی اقتصادی هر کشور است. از آنجا که ممالک صنعتی از توان اقتصادی بالائی برخوردارند و با پیشرفت فنی قادرند با صاف کردن و تصفیه نمودن و استفاده بهینه از مواد سوختی از شدت غلظت این آلودگی بکاهند، بدون آنکه از سرعت تولید کالائی خویش کاسته باشند، ممالک در حال توسعه مجبور خواهند بود برای حفظ این شرایط در مصرف انرژی فسیلی خویش صرفه جوئی کرده که خسارت جبران ناپذیری به رشد تولیدی آنها خواهد زد. در آلمان فدرال کارخانجات خودرو سازی با جعل آمار و روشهای اندازه گیری اختراعی بیش از ادعاهای مظلومانه خویش در مورد حفظ محیط زیست به آلوده کردن این محیط در سراسر جهان با فریب خریداران و ممالک جهان مشغول بوده اند. کسی که برای حفظ محیط زیست ارزشی قایل باشد و به صورت نهادینه به آن اعتقاد داشته و به ادعاهایش احترام بگذارد و در آن صادق باشد و نخواهد از آن یک ابزار استعماری برای ممانعت از پیشرفت سایرین بسازد، آنوقت چنین آگاهانه و "مظلومانه" به جعل نتایج آزمایشگاهی برای فریب مردم جهان و رقبای خویش نمی پردازد.

 

امپریالیستها پرچم استفاده از انرژی جایگزین را بلند کرده اند تا این روش غیر اقتصادی در شرایط کنونی را که تنها به نفع صنایع خود آنهاست به سایر ممالک بی خبر جهان بفروشند. تا دیروز امپریالیسم آمریکا و چین در مقابل این تهاجم تبلیغاتی آلمان ایستادگی می کردند زیرا خودشان هنوز قادر نبودند به تولید چنین ابزاری موفق شوند. اکنون آمریکا و چین نیز به این تولید دست یافته اند و رقیب گردن کلفتی برای آلمان هستند. به این جهت بیکباره موافق استفاده همه جانبه از انرژی جایگزین شده اند زیرا که خود می توانند که ابزار تولید انرژی را که هنوز غیر اقتصادی است به ملتهای جهان قالب کنند. تغییر لحن آمریکا و چین در کنفرانس پاریس را تنها به این نحو می شود توضیح داد. از این گذشته با بستن قراردادهای استعماری "سازمان تجارت جهانی"، "مناطق آزاد تجاری" و... وضعیتی را به ممالک در حال توسعه تحمیل خواهند کرد که آنها باید حق مالکیت معنوی ممالک امپریالیستی را به رسمیت بشناسند. از نسخه برداری و استفاده از نتایج اختراعات آنها خودداری کنند و ابزار تولید انرژی جایگزین را از آنها با حق محفوظ امتیاز بخرند. به این ترتیب کشور ما ایران نباید از انرژی هسته ای و گازی و فسیلی استفاده کند، بلکه باید  با خریدن دستگاههای تولید انرژی جایگزین از ممالک امپریالیستی مهار تامین انرژی کشور را به دست آنها سپرده و همیشه به آنها باج دهد و نامش را پرداخت حق امتیاز بگذارد. ایران و یا ممالک نظیر حق ندارند خودشان به تولید این دستگاهها بپردازند. این ادامه همان سیاست تحریم تولید انرژی هسته ای در ایران است که می خواهند زمام تولید انحصار انرژی در جهان را خودشان به عهده بگیرند. کنفرانس پاریس طرح یک استعمار جمعی امپریالیستی برای به زیر یوغ کشیدن همه ممالک در حال توسعه و کنترل آنها است. هیچ  کشوری حق ندارد در آینده در مقابل امپریالیستها چه از نظر نظامی و یا اقتصادی قد علم کند. کشورهای در حال توسعه باید به مناطق نفوذ استعمار امپریالیستی بدل شوند. جالب این جاست که در تمام مذاکرات پاریس تولید انرژی هسته ای مورد انتقاد و بحث قرار نگرفت. گویا مشکل جهان نفت اوپک و گاز ایران و قطر و روسیه است. به زعم آنها همه جهان باید بسیج شوند تا این کالاهای "خطرناک" برای محیط زیست را از چنگ این ممالک در آورده و برای حفظ "جان بشریت" در اختیار ممالک امپریالیستی قرار دهند.

 

آنچه مربوط به انرژی جایگزین است تنها می تواند با سهمیه 20 در صدی کنونی به عنوان مکمل انرژی فسیلی و هسته ای مطرح باشد- همانطور که در خود این کشورهای صنعتی نیز به آن عمل می کنند- و نه آنطور که با ریاکاری برای فریب سایر ممالک ادعا می شود وظیفه جایگزینی همه انواع انرژی را در این سطح تکامل فن آوری و سطح کیفیت زندگی کنونی دارا باشد. از این گذشته ممالک مستقل باید خودشان در جهت تولید دستگاههائی بکوشند که به تولید انرژی جایگزین دست می زنند تا به این وسیله هم با استفاده از این انرژی به طول عمر استفاده همه انواع انرژی موفق شوند و هم به زیر سلطه ممالک استعماری نروند.

 

   

بر گرفته از توفان شـماره 190دی ماه  1394ـ ژانویه سال 2016

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

..........................

 وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts