سال 2018 سال دویست سالگی تولد کارل مارکس

تجلیل از خدمات مارکس به جامعۀ بشری(4)

" فیلسوفان تا این زمان فقط به تفسیر جهان به طریقه های گوناگون پرداخته و اکنون باید در صدد تغییر جهان بر آمد "

کارل مارکس ـ تزهائی در مورد فویرباخ

حزب طبقۀ کارگر:

حزبیت طبقۀ کارگر یکی از ارکان اساسی مارکسیسم است و نفی آن به­معنای نفی مارکسیسم محسوب می­شود. "مانیفست حزب کمونیست" سند برنامه­ای  حزب کمونیست است. مشی سیاسی پرولتاریا برای کسب قدرت و تشکیل حکومت خود است. حزب پرولتاریا راهنمای طبقۀ کارگر و خانه اوست. از آن ­زمان که مارکس و انگلس رسالت تاریخی پرولتاریا را کشف کردند، تحقق وظیفۀ تاریخی پرولتاریا برای ایجاد مرکز رهبری نیز از اصول مارکسیسم به­شمار آمد. مارکس و انگلس نه تنها به این شناخت رسیدند، بلکه آنرا در پراتیک خود به­کار بستند و با آن سوسیالیسم علمی را با جنبش کارگری پیوند دادند. کسانی­که بر خود نام مارکسیست می­گذارند امّا لزوم وجود حزب طبقۀ کارگر و دیکتاتوری­اش را نفی می­کنند و مدعی می­شوند که مارکس و انگلس در برپائی احزاب مارکسیستی دست نداشته­اند، درحقیقت یکی از اصلی­ترین ابزار و سلاح طبقۀ کارگر برعلیه سرمایه­داری را از او می­گیرند و عملأ وی را خلع سلاح می­کنند. بورژوازی که خود احزابی از همه رنگ دارد سعی و کوشش دارد که هیچگونه تشکلی به­نام حزب طبقۀ کارگر فعالیت نکند. همین بورژوای که دم از دارا بودن  بهترین نظام دموکراسی در دنیا می­زند، همه جا از فعالیت کمونیست­ها و حزبشان جلوگیری کرده و تشکیل حزبشان را ممنوع می­کند. پرولتاریا که برای حل تضاد میان خود و سرمایه­داری و برای استقرار سوسیالیسم می­کوشد، هرگز نمی­تواند بدون داشتن حزبی انقلابی و مبارزه مستمر حزب که برپایه و اصول مارکسیستی بنا نهاده شده است بر سرمایه­داری پیروز و آنرا قلع و قمع  کرده، دیکتاتوری خود را اعمال کند. ضدیت با حزب طبقۀ کارگر که عده ای از "مارکسیست"ها آنرا موعظه می­کنند ضدیت با مارکسیسم و اصول آن است ولاغیر.

در ایران نیز، تاریخ ضدیت با حزب طبقۀ کارگر و نفی لزوم وجود آن چه از طرف حکومت­های حاکم( ممنوعیت حزب کمونیست ایران و قانون سیاه 1310 رضاشاه، سرکوب حزب توده ایران)، چه از طرف قدرت­های امپریالیستی، و چه از طرف روشنفکران "مبارز" خرده بورژوا، سابقه ای طولانی داشته و  این ضدیّت هنوز ادامه دارد.

هم اکنون از یکطرف ما شاهد اوج مبارزات مردم برعلیه رژیم خود کامۀ سرمایه­داری جمهوری اسلامی هستیم که برای سرنگونی آن به خیابان­ها آمده وشعارهای رادیکال خود را سر می­دهند و از طرف دیگر امّا شاهد منفعل بودن و عقب نشینی نیروهای "چپ" هستیم که بر طبل انشقاق و پراکندگی می­کوبند.

سایه سنگین فقدان حزب واحد طبقۀ کارگر در ایران بر مبارزات کارگران ایران به­طور آشکاری نمایان است. حزب کار ایران(توفان) همواره برای رفع این فقدان کوشیده و به این کوشش خود نیز ادامه خواهد داد.       

 دیکتاتوری پرولتاریا  که از طریق مبارزۀ طبقاتی و در نهایت پس از انقلاب پرولتاریائی و گرفتن قدرت از سوی دولت پرولتاریائی باید اعمال شود نیز از دیر باز در صدر دشمنی بورژوازی و کسانی قرار دارد که برای تخطئۀ مارکسیسم بسیج شده­اند. اصلی که مارکس و انگلس بر آن پا فشاری کردند، بالاخره در ماه اکتبر 1917 با انقلاب سوسیالیستی و به دست توانای طبقه کارگر و رهبری مدبرانه لنین و حزب پرولتاریا متحقق گردید.

دیکتاتوری پرولتاریا، عالی­ترین نوع دموکراسی است که پس از به­قدرت رسیدن پرولتاریا و تشکیل دولت، وسیله­ای برای سرکوبی و نابودی بخشی از جامعه، که دستگاه سرکوب بوده و در اقلیت قرار دارد، می­باشد. پرولتاریا که در جامعه از اکثریت برخوردار است، دیکتاتوری خود را که شکلی خاص از پیوند توده­های زحمتکش بخصوص دهقانان است با رهبری خویش و با هدف استقرار سوسیالیسم و ساختمان آن اعمال می­کند. 

موخّره :

تا کنون هزاران کتاب در دفاع از احکام مارکس و مارکسیسم نوشته، منتشر و پخش گردیده است که خدمات مارکس و یارانش، نظریه­های فلسفی، سیاسی و اقتصادی او را ارج نهاده­اند. بر مبنای همین نظریات در بسیاری از کشورها انقلابات سوسیالیستی صورت گرفت که دستاورد آن رهائی کارگران از استثمار سرمایه­داران و آشنائی سه چهارم سکنۀ کرۀ خاکی با طعم آزادی و سوسیالیسم  بود.

در مقابل این هزاران کتاب امّا، پس از صد و شصت سال، هنوز بازار حمله و افترا، تجدید نظر طلبی و "نوآوری" در احکام مارکسیسم نه تنها از سمت و سوی سردمداران بورژوازی که شکست سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی و پس از آن کشورِ چین را پایان مارکسیسم می­دانند، بلکه "مارکسیست­های نوآور" جیره­خوار  که فقط نشخوار دشنام­ها و اکاذیب اطاق­های فکری امپریالیستی را وظیفه خود می­دانند، نیز پابه­پای امپریالیسم و سرمایه­داری، وظیفۀ خود را در تخطئۀ مارکسیسم به نحو "احسن" انجام می­دهند. تئوریزه کردن انواع مارکسیسم­هائی نظیر "مارکسیسم اروپائی"، "مارکسیسم آفریقائی"، "مارکسیسم اسلامی" و غیره که دارای هیچگونه مبنا و خصلت طبقاتی نیستند یکی دیگر از نمونه­های تخطئۀ مارکسیسم است.

دشمنی با مارکس و مارکسیسم تا زمانیکه سرمایه­داری در قید حیات است ادامه خواهد یافت. دشمنی سرمایه­داری با مارکسیسم و سوسیالیسم در خصلت طبقاتی او نهفته است. مارکسیسم خواهان برچیده شدن و نابودی نظام سرمایه­داری می­باشد، سرمایه­داری نظامی است که همیشه با فلاکت، جنگ بحران، فقر و بدبختی همراه بوده و به پایان عمر خود روان است. سرمایه­داری در دوران پیشرفت خود صنعت و فن­آوری را تکامل بخشید و این امر مانند انگیزه همه نظامهای طبقاتی نتیجۀ یک قرن تکامل و تولید و استثمار بی­حد و مرز میلیاردها انسان و غارت و چپاول دسترنج آنان بود. این سرمایه­داری با رسیدن به مرحله امپریالیسم به پدیده­ای طفیلی و خرابکار در تولید بدل شده است و باید از صفحه روزگار حذف گردد.

دشمنی با مارکس و مارکسیسم امّا تا کنون نتوانسته است از اعتبار آن بکاهد، برعکس براعتبار آن افزوده است. کسانی ­که پس از شکست  سوسیالیسم در کشورهائی نظیر شوروی و چین این شکست را بمثابه پایان مارکسیسم می­دانند، به­سختی می­توانند روی آوردن جوانان و نیروهای تازه نفس و استثمار شوندگان را به­مارکسیسم کتمان نموده و چشمان خود را براین تحولات ببندند.   

 "حزب کمونیست چین" مجسمۀ­ای را به مناسبت 200 سالگی تولد مارکس و برای بزرگداشت این روز از چین روانۀ محل تولد او کرده است. حزبی که پس از مرگ مائوتسه دون و غلبه افکار دن سیائو پین آشکارا به راه رویزیونیسم رفت، همان راهی که سال­ها قبل پیشوایشان خروشچف در شورویِ سوسیالیستی قدم نهاد و به همۀ احکام مارکس پشت نهاد. ارزش مارکس، نه با برپا کردن مجسمه­اش، از این که هست زیادترخواهد شد ونه با پائین آوردنش از آن کمتر.

 8 مارس 2018 مجسمۀ مارکس که هدیه کشور چین است به بلندی 4 متر و چهل سانت و به وزن 2 تن و سیصد کیلوگرم، از جنس برنز وارد شهر زادگاهش تری یر گردید. شهری که وی آنرا 183 سال پیش برای تحصیل ترک کرده بود. در روز 5 ماه مه از طرف شهرداری این شهر جشنی برپا ­گردید و مجسمه مارکس با ایجاد صحنه­سازی "دموکراتیک" رسانه­ای که گویا فاشیستها نیز حق اعتراض به برپائی مجسمه مارکس دارند، در میان هوچی­بازی نازی­ها و سوسیال دموکراتها و دشمنان مارکس مستقر گردید.

مارکس در تاریخ 14 مارس 1883 در نهایت تنگدستی، چشم از جهان فروبست. وی کتاب مشهورش "سرمایه" را که دنیا را تغییر داد به نگارش درآورد و در زمان حیاتش جلد اول "سرمایه" را منتشر ساخت. جلد سوم "سرمایه " به قلم انگلس بعد از درگذشت مارکس منتشر شد. مارکس تنها توانست مخارج انتشار جلد اوّل "سرمایه" تأمین کند. انتشار جلد دوّم و سوّم این کتاب که  برای نسل­های آینده بسیار پراهمیت بود، بر دوش همرزمش انگلس افتاد.

بورژوازی پس از درگذشت مارکس براین امید بود که با مرگ وی کمونیسم هم می­میرد، امّا غرش انقلاب در روسیه تزاری آن­ها را از خواب و خیال بیدار کرد و به آنان فهماند که مارکسیسم علم است و به­همین خاطر نیز جاودانی است. لنین به عنوان معمار انقلاب عظیم اکتبر توانست مارکسیسم را در عمل به سرانجام رسانده و زنده و شاداب بودن آنرا به جهانیان نشان دهد و لننیسم را که مارکسیسم عصر حاضر است را بنا نهد. اکنون نیز تنها راه رهائی طبقۀ کارگر؛ راهنمای او مارکسیسم ـ لنینیسم است که می­رزمد. در مقابل وی امّا امپریالیسم جهانی ویرانگر قرار دارد که هرروز بیشتر در باتلاق کثافت خود فرو می­رود. 

مارکس در قلوب میلیون­ها انسان آزاده­ای جای دارد، که برای نیل به فردائی بهتر و بدون استثمار از سوی سرمایه­داری؛ با پشتکار در حال مبارزه­اند. تخطئه و یا عناد با مارکسیسم و تحریف آن  به هرشکل و شمایلی که درآید بیهوده و بی اثر خواهد بود. این تجربه تاریخ است.

 

 

بر گرفته از توفان شـماره 222 شهریور ماه 1397ـ سپتامبر سال 2018

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

 

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan