نقدی بر«منشور
مطالبات
حداقلی تشکلهای
مستقل صنفی و
مدنی ایران»(1)
آنچه
باید گفته شود
رژیم
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی ایران
در درجه نخست
رژیمی سرمایهداری
است و نه
رژیمی
آخوندی،
ملائی، دینی،
عقبمانده،
ارتجاعی، زنستیز،
مخالف فرهنگ
همجنسگرائی،
دگرباشی و... و
بهاین جهت
تمام مصائبی
که امروز چون
صاعقه بر سر
مردم ایران
فرود آمده
است، ناشی از
آن است که این
رژیمِ ماهیتا
سرمایهداری
مناسباتی را
در تولید
مستقر ساخته -
بهویژه از
زمان تسلط
مافیای
رفسنجانی - و
ایران را از
نظر اقتصادی
به سمتی برده است
که به دنبالچهای
از سیاستهای
استعماری
صندوق بینالمللی
پول، بانک
جهانی و
سازمان تجارت
جهانی بدل شده
است.
سیاست
خصوصیسازیها
که نفت ملی
شده ایران و
صنایع عظیم
فولاد و... را در
اختیار محافل
معینی از
حاکمیت قرار
داده است، بیمحابا
به غارت منابع
ملی ایران
مشغول بوده و
خواستهای
غارتگرانه
خویش را با
دست همین
حاکمیت بهمردم
کشور ما تحمیل
میکند.
آمریکا،
کانادا،
ترکیه،
امارات متحده
عربی به
مراکزی برای
فرار سرمایههای
«چهل دزد
بغداد» تبدیل
شدهاند و
حکومت کنونی
حتی قادر نیست
با اعتقاد و احترام
نوکرمنشانه
بهبانکهای
خصوصی، از
خروج این
سرمایههای
ملی ممانعت بهعمل
آورد. این دستهای
ناپاک که
«اموال حلال»
مردم را میچاپند،
هرگز به زیر
ساطور «عدالت
اسلامی» نرفته
و با خیال
راحت در سایه
«رئوفت
اسلامی» بهفعالیتهای
خویش، بدون
ترس از پیگرد،
ادامه میدهند
و رسانههای
تامین مالی
شده آنها
مرتبا با روسستیزی
و چینهراسی و
پخش دروغ و
جعل سند
خواهان
نزدیکی بهغرب
غارتگری
هستند که سیصد
سال بر ضد
منافع ملی
ایران اقدام
کرده و ایران
ما را تا قبل
از انقلاب 1357 به نیمهمستعمره
خودش بدل کرده
بود. از این
مقدمه مختصر
که تاریخ گذشته
و حال ایران
است باید
نتیجه گرفت که
هیچ مبارزه
مترقی در
ایران نمیتواند
شکل بگیرد که
نسبت به این
تاریخ بیگانه بوده
و یا بخواهد
بهبهانه
مبارزه علیه
سرکوبگری
جمهوری
اسلامی تمام
دستآوردهای
مبارزاتی نسلهای
گذشته ایران
را نادیده
بگیرد. ما با
تاریخ خود، آنطور
که ارتجاع
مدرن کنونی میخواهد
جلوه دهد،
گسسته
نیستیم،
بلکه با حافظه
تاریخی یک ملت
کهنسال
روبرو هستیم
که دشمنان
خویش را بههر
لباسی که در
آیند و در زیر
پوشش هر نوع
شعاری که کمین
کرده باشند و
بهپشت هر
سنگر حقوقی که
پنهان شوند-
علیرغم لفاظی
و انشاء نویسی
- خواهد شناخت.
باید بدانیم
که هیچ مبارزهای
در ایران که
متاثر از این
تاریخ
مبارزاتی نبوده
و از ماهیت
طبقاتی
مناسبات
سرمایهداری
حاکم در ایران
الهام نگیرد،
نمیتواند به
حل بنیادین
معضلات جامعه
ایران بپردازد.
زیرا در غیر
این صورت
مبارزه مردم
به انحراف کشیده
خواهد شد و بهجائی
میرسد که
براندازی
عمامه جای
براندازی
رژیم را میگیرد،
خشونت فردی و
تروریسم،
انقلاب معرفی
میشود و
تساوی حقوق
اجتماعی زن و
مرد، فقط به
بیحجابی،
برهنهگرائی،
و شعارهای
انحرافیِ
محدودی منجر
میشود که نه
در خدمت منافع
زنان میهن
ماست و نه بهمبارزه
عمومی مردم
کشور ما یاری
میرساند.
مبارزه
زنان نیز
مبارزهای
طبقاتی است و
میلیونها زن
کارگر در
ایران برای
ابتدائیترین
حقوق خود و
برای کسب نان
تلاش کرده و
به فداکاری
مشغولند و
طبیعتا خواست
و مطالبات آنها
با زنان طبقات
مرفه، متوسط و
بورژوآ که مترصدند
از نیروی
کارگران برای
مقاصد طبقاتی
خویش
سوءاستفاده
کنند متفاوت
است.
کمونیستها
با مخدوش کردن
مرزهای
طبقاتی
مخالفند زیرا
این درهم
ریختگی فقط بهنفع
طبقات حاکم
تمام میشود.
شعار «همه با
هم» و یا
مبارزه
طبقاتی را تا
سرنگونی رژیم
«آخوندی»
تعطیل کنیم و در
رابطه با نوع
حکومت آینده
در آینده سخن
خواهیم گفت و
یا «تضاد عمده»
با حاکمیت
کنونی است و باید
اختلافات را
فعلا کنار
گذارد، «دشمن
ما همین جاست
دروغ میگن
آمریکاست» و...
یک شگرد جناحهای
گوناگون
بورژوازی است
تا از نیروی
طبقه کارگر بهعنوان
چرخ پنجم
اهداف شوم خود
برای کسب قدرت
سیاسی و یا
اخذ سهم بیشتر
سوءاستفاده
کنند. تاریخ
را نمیشود با
توجیه رنج سهمگینی
که اقشار و
طبقات فرودست
جامعه متحمل
میشوند برای
چندمین بار
تکرار کرد.
تاریخ را نمیشود
از منظر کسانی
دید که خود را
در گردابی سهمگین
و مملو از
بحران غوطهور
میبینند و به
هر کاهی برای
رهائی خویش
متشبث میگردند،
بهاین امید
که بهساحل
نجات برسند.
با این
مقدمه میتوانیم
به منشور
اخیر
مطالباتی
منتشر شده در
فضای مجازی
بپردازیم.
ترکیب
این گردهمآئی
این منشور
و در واقع
بیانیه، در
درجه نخست همانگونه
که خودش ادعا
کرده استفاده
از یک زمان و
فرصت مناسب
است که
ناآرامیهای
اخیر و
تبلیغات
جهانی
امپریالیستی
در اختیار این
جریانها
قرار داده
است. به مصداق
تا «تنور داغ
است باید نان
را پخت» عدهای
کارکُشته
ابتکار عمل را
مجددا بهدست
گرفتهاند تا
مانع شوند که
شعلههای
آتشی که
برافروخته
شده فروکش
کند. این
اقدامات شتابزده،
لحظه کوچکی از
یک نمایش
استراتژی
بزرگتر است
که پردههای
آن متواتر در
این چند ماه
اخیر بازی شده
و بازی
میشود. این
که حامیان و
یا شرکتکنندگان
در این اقدام
تا بهچه حد
بهماهیت
اقدامات خویش
آگاهند بر ما
روشن نیست،
ولی ما نمیتوانیم
نوع برخورد و
تحلیل خویش را
از یک جریان
سردرگم و
آشفتهفکر بهدرجه
درک و آگاهی
شرکتکنندگان
آن مربوط
سازیم. برای
ما دورنما و
نتایج
اجتماعی و
تاثیرات این
حرکت در حال و
آینده ایران
مطرح است.
باید با
مسئولیت
اظهار نظر کرد
و نه این که از
فضاسازی هراس
داشت و "جَوّ
گیر" شد و به
رنگ جماعتی
درآمد که مرتب
با تغییر
مواضع سیاسی و
وفاداری بهفقدان
اصولیت،
ورشکستگی
سیاسیاش در
این چهل و چند
سال اخیر را
برای چندین بار
بهنمایش
گذارده است.
چنین به
نظر می رسد که
این بیانیه
اتحاد فرصتطلبانه
و کوتهنظرانهای
است که به
تلاش
نافرجامی دست
زده تا با زور ادبیات
«مترقی» و حتی
سرهم بندی
برخی مقولات
«چپ» ولی
ماهیتا
لیبرالی، با
بیانات کلی و
بعضا بیمعنا
- که بهرگ
غیرت شرکتکنندگان
برنخورد- هر
کس و هر گروه
را بهمصداق
«هر کس از ظن
خود شد یار من»
را بهیار خویش
بدل گرداند.
این جبهه «همه
با هم» و یا «زن،
زندگی، آزادی»
بر این اساس
شکل گرفته
است.
برخی از
این شرکتکنندگان:
«جنبشهای
بزرگ و مدرن
اجتماعی و
خیزش نسل شکستناپذیری
است» که با
«جنبش کارگری،
جنبش معلمان و
بازنشستگان،
جنبش برابری
خواهانه زنان
و دانشجویان و
جوانان و جنبش
علیه اعدام»
کامل شدهاند
و این تصور را
به ذهن
خواننده
متبادر میسازند
که گویا با
ترکیب این همه
«جنبشهای»
عدیده و تودهایِ
عقبهدار،
کار «رژیم
ملاها» تمام
بوده و هر کس
دیر بهاین
جبهه «عظیم
تودهای»
بپیوندد کلاهاش
پس معرکه است.
تعداد امضاءکنندگان
که اساسا و در
اکثریت خود در
فضای مجازی و
حتی با نامها
و هویتهای
مشابه و
ناروشن حضور
دارند و از
قدرت عددی و
پایه تودهای
برخوردار
نیستند، نه
دارای آن چنان
اعتبار سیاسی
بوده و نه از
آن محبوبیت
عمومی میان مردم
برخوردارند
که قادر باشند
به تحولات
بنیادین در
جامعه ایران
دست زنند. حتی
بر اساس
اسنادی که در
همین فضای
مجازی منتشر
شده دو گروه
کارگری
امضاءهای
خویش را از
زیر این منشور
پس گرفتهاند،
ولی
اپوزیسیون
ایران نه از 18
بلکه از همان 20
سازمان و نهاد
سخن میراند
زیرا قدرت
عددی و ابهت 20
بیش از 18 است و
اهمیت
تبلیغاتیاش
حتی اگر
واقعیت
نداشته باشد
به نفع منافع
لحظهای است.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 277 فروردین
ماه 1402
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan