نقدی بر«منشور
مطالبات
حداقلی تشکلهای
مستقل صنفی و
مدنی ایران»(2)
خواست
این بیانیه
چیست؟
نیت
این بیانیه حل
هیچ مشکلی از
جامعه ایران نیست،
برخوردی لحظهای
مملو از خشم و
خشونت
غیرطبقاتی
برای جمعآوری
هر مخالف و
معترضی میباشد
که حاضر است
بههر بهائی
بر ضد حاکمیت
کنونی
برخیزد، اعم
از انسانهای
صادق و فداکار
تا مزدوران
بیگانه. در
این بیانیه
مرزی با
مزدوران وجود
ندارد. به این
جهت این
بیانیه در
ادامه انقلاب
بزرگ 1357 ایران
نیست در تناقض
با مضمون
سیاسی آن
انقلاب قرار
داشته و
طبیعتا گامی
بهعقب است.
مبتکران
این بیانیه
کار مهمی که
کردهاند
سرهمبندی
مقاصد سیاسی و
براندازانه
با خواستهای
روزانه
مطالباتی،
مدنی و یا
دموکراتیک است.
این بیانیه
مرزهای روش
میان انواع
مبارزات را که
با اهداف
گوناگون با
سیاستهای
مشخصِ متنوع و
در سطوح
گوناگون
اجتماعی انجام
میشوند در یک
دیگ ریخته، هم
زده و از آن
معجونی ساخته
است که بهدرد
هیچ نوع
مبارزهای
نمیخورد و
تنها مرهمی بر
خشم و کینه
لحظهایست.
شکست این
سیاست
انحرافی در
بطن آن نهفته
است. تمام متن
این بیانیه
پردهپوشی
اهداف واقعی
آن است و
علیرغم این که
از واژهها
یاری میگیرد
تا اهداف خود
را پنهان کرده
و یا از جنبه
حقوقی قابل
تفسیر
بنماید، ولی
هدف اصلی آنها
مانند دم خروس
در لابلای این
بیانیه بیرون
میزند. البته
ما میدانیم
مبهم و ناروش
سخن گفتن نه
تنها مساعدتی
بهآگاهی و
بسیج مردم نمیکند
و فایدهای
برای تداوم
مبارزه
انقلابی
ندارد بلکه
موجبات
سوءتفام،
سوءظن و تردید
را نسبت بهبانیان
آن فراهم میآورد.
حال بهاین
عبارات که
ظاهرا باید
راهگشا
باشند نظر
افکنیم:
1- «در چهل
و چهارمین
سالروز
انقلاب... کشور
بهچنان
گردابی... و از
هم گسیختگی
فرو رفته است
که هیچ چشمانداز
روشن و قابل
حصولی را نمیتوان
برای پایان
دادن بهآن در
چهارچوب
روبنای سیاسی
موجود متصور
بود» (تکیه از
توفان)
بیانیه
در این جملهپردازی،
آشکار میسازد
که مبارزه
مردم برای
پایان دادن بهبحران
و مشکلات در «چهارچوب
روبنای سیاسی»
کنونی قابل
تحقق نبوده و
باید رژیم
حاکم کنونی را
سرنگون کرد،
زیرا تنها در
چشمانداز
دیگری، ورای
حاکمیت کنونی
میتوان به از
همگسیختگی و
بحران و نظایر
آنها پایان
داد.
بیانیه
از «اعتراضات
بنیادین» و «مصاف
تاریخی و
تعیینکننده
برای خاتمه
دادن بهشرایط
ضدانسانی
موجود» صحبت
میکند که بهزبان
قابل فهم این
است که شورش و
ناآرامیهای
اخیر برای
سرنگونی رژیم
جمهوری
اسلامی بوده و
باید خواست
این تغییر
بنیادی، قاطع
و تعیینکننده
بهپیش برده
شود. در عبارت
دیگری میآورد:
«از
همین رو، این
جنبش برآن است
تا برای
همیشه بهشکلگیری
هرگونه قدرت
از بالا پایان
دهد و سر آغاز انقلابی
اجتماعی و
مدرن و انسانی
برای رهائی
مردم از همه
اشکال ستم و
تبعیض و
استثمار و
استبداد و
دیکتاتوری
باشد» (تکیه از
توفان). پس در
این عبارت نیز
روشن میشود
که این بیانهی
ظاهرا
«مطالباتی و
مدنی» خواهان
سرنگونی رژیم
از پائین بهدست
مردم برای یک انقلاب
اجتماعی است.
حال
به این عبارت
توجه کنید:
«ما
تشکلها و
نهادهای صنفی
و
مدنی امضاءکننده
این منشور با
تمرکز بر
اتحاد و بههمپیوستگی
جنبشهای
اجتماعی و
مطالباتی و
تمرکز بر
مبارزه برای
پایان دادن
بهوضعیت ضد
انسانی و
ویرانگر
موجود...» (تکیه
از توفان). از
این جمله مستفاد
میشود که این
تشکلها آهنگ
آن دارند بهوضعیت
ویرانگر
موجود پایان
دهند و بهسخن
دیگر رژیم
حاکم را
سرنگون سازند.
پس
روشن است که
در متن این
بیانیه خواست
تدوینکنندگان
آن که
براندازی
حاکمیت کنونی
است کم و بیش
بهصراحت
بیان شده است
و لذا عنوان
این بیانیه با
مفاد و مضمون
سیاسی آن در
تضاد کامل
قرار دارد و
بیانیهای که
نیات پنهان
خویش را برای
فهم عمومی
آشکار بیان
نمیکند، نمیتواند
حاکمیت کنونی
ایران را که
مار خورده و افعی
شده است، فریب
دهد. آنها
فورا درک میکنند
که بانیان این
بیانیه تدارک
سرنگونی رژیم
جمهوری اسلامی
را در مخیله
خویش میپرورانند
و طبیعتا با
همان زبان
سرنگونی و حفظ
قدرت حاکمه با
آنها برخورد
خواهند کرد.
بیانیه فقط
سرِ مردم و
شاید پارهای
سازمانها و
گروههائی که
امضاء کردهاند
و این مفاهیم
را درک نکردهاند،
کلاه میگذارد.
آیا
این بیانیه
حامی وحدت است؟
از
کلماتی که
شاید بار
سیاسی مهمی
داشته باشند
بگذریم و تنها
به عبارت
«اتحاد عمل»
بسنده کنیم.
آنها آوردهاند:
«ما تشکلها و
نهادهای صنفی
و
مدنی امضاءکننده
این منشور با تمرکز
بر اتحاد و به
هم پیوستگی...»
(تکیه از
توفان). بر
اساس این
ادعاها گویا
اتحاد و همبستگی
بر اساس یک برنامه
حداقل میان
امضاءکنندگان
این برنامه بهوجود
آمده است. آیا
این ادعا درست
است؟ آیا همه
شرکتکنندگان
در این اقدام،
مطالب درج شده
را فهمیده و
امضاء کردهاند؟
آیا همه این
شرکتکنندگان
درکی از
مقولات سیاسی
و تئوریک دارند؟
و یا این که
غیرمسئولانه،
بدون فهم
مطالب، بیتفاوت
نسبت به
سرنوشت خود و
مردم میهن ما
بر این سند
صحه گذاردهاند؟
که آنوقت
متاسفانه جای
تاسف بسیار
دارد که چگونه
حرکتهای
سالم سیاسی میتوانند
آلت دست
ماجراجویان و
افراد مشکوک و
مرموز شوند.
حال برای فهم
مطلب به نکاتی
تکیه کنیم که
شاید از نظر
خوانندهای
که با شتاب از
روی مطالب
گریز زده و
غلیان احساسات
و خشن مُحقش
نسبت به سرکوبهای
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی جلوی
چشمان وی را
گرفته بوده
است، با دقت
بهعواقب
بیان این
نظریات فکر
نکرده باشد.
حال بهعبارات
و خواستهای
مندرج در
بیانیه توجه
کنیم:
«اعتراضی
است علیه زنستیزی
و تبعیض
جنسیتی،
ناامنی پایان
ناپذیر اقتصادی،
بردگی نیروی
کار، فقر و
فلاکت و ستم
طبقاتی، ستم
ملی و مذهبی،
و انقلابی است
علیه هر شکلی
از استبداد
مذهبی و غیر
مذهبی...» (تکیه
از توفان) و یا
در جای دیگر
این بیانیه
آوردهاند:
«از
همین رو، این
جنبش برآن است
تا برای
همیشه به شکلگیری
هرگونه قدرت
از بالا پایان
دهد و سر آغاز
انقلابی
اجتماعی و
مدرن و انسانی
برای رهائی مردم
از همه اشکال
ستم و تبعیض و
استثمار و
استبداد و
دیکتاتوری
باشد» (تکیه از
توفان).
ببینیم
در این عبارات
از چه ادبیات
و مقولاتی
استفاده میشود
که ربطی به
مبانی «اتحاد
عمل» ندارند.
در یک اتحاد
عمل که اساسا
بر سر مفاهیم
و خواستهای
سیاسی است
تلاش نمیشود
تا از طرف
مقابل سندی
مبنی بر
حقانیت نظری
گرفته شود
زیرا در این
صورت از همان
بدو امر سنگ
بنای عدم
اعتماد
گذارده خواهد شد.زمانی
که در این
سند، که به
ادعای تدوین
کنندگان آن
توافقی بر
اساس خواستهای
حداقل صورت
گرفته است از
«انقلاب
اجتماعی» و نه
«مدنی»، از
«انقلابی
اجتماعی...
برای رهائی مردم
از همه اشکال
ستم و تبعیض و
استثمار»
صحبت میشود،
برای هر فرد
آگاه سیاسی
روشن است که فقط
یک نظام متکی
بر دیکتاتوری
پرولتاریا و
مناسبات
تولیدی
سوسیالیستی
قادر است به
«همه اشکال
ستم و تبعیض»
به «استثمار»
طبقاتی پایان
دهد. فقط
کمونیستها
به رهبری حزب
طبقه کارگر با
یک انقلاب
اجتماعی
قادرند به
«بردگی نیروی
کار» و «ستم
طبقاتی» پایان
دهند و هر عقل
سالمی درک میکند
که استقرار
جامعه
سوسیالیستی و
پایان دادن به
ستم طبقاتی و
استثمار و همه
اشکال ستم
نمیتواند برنامه
حداقل یک
تشکل باشد.
اگر استقرار
سوسیالیسم و
جامعه بیطبقه
هدف یک برنامه
حداقل چند
نهاد
ناهمگون، نامتشکل،
بدون برنامه
اجتماعی
مستقل، «مدنی»!!؟
است، پس
برنامه
حداکثر آنها
چه خواهد بود؟
عقل مارکس و
انگلس هم به
این همه نبوغ
قد نمیدهد.
روشن است که
این برنامه،
برنامه
حداکثر است که
تعدادی از
گروهکهای
سیاسی خارج
کشوری با سینهی
سپر کرده و
پیروزمندانه،
با «سربلندی و
فخرفروشی»
برای درج در
کارنامه پیروزیهای
مخربشان با
«زرنگی» و
زیرجلکی به
سایر گروهها
حقنه کردهاند.
پس میبینیم
نه صداقتی در
کار است و نه
اتحاد عملی واقعی.
شالوده این
اتحاد عمل
باسمهای از
همان آغاز
حرکت بر اساس
عدم صداقت، بر
اساس
سوءاستفاده
از ناآگاهی و
فریب طرف
مقابل بنیان
یافته و از هم
خواهد گسست.
البته این امر
جنجالی و
تبلیغاتی جای
این پرسش
محقانه را باز
میگذارد که
محافل، گروهها،
سازمانها،
نهادهائی که
این سند را
نفهمیده
امضاء کردهاند
تا به چه حد
مسئول و قابل
اعتماد بوده و
مردم باید به
رهبری آنها
اتکاء و
اعتماد
نمایند؟ آیا
نفس این امر
صدمه به
مبارزه مردم و
به امر مقدس
همبستگی
واقعی آنها
نمیزند؟
اتحادیه
کارگری و
وظایف آن
رهنمائی
کی توانی ای که
ره را خود
ندانی
این
شعر وصف حال
کسانی است که
خود را
اتحادیه کارگری
و نماینده
کارگران
معرفی میکنند
ولی هنوز نه
تفاوت
میان دو عرصه
از مبارزات
کارگران را می
فهمند و نه
تمایزی میان آنها
قائلند.
کارگران هم در
عرصه صنفی و
هم در عرصه
سیاسی مبارزه
میکنند. آنها
در عرصه صنفی
به ابزار
سندیکا مجهزند
و در عرصه
سیاسی به سلاح
حزب طبقه
کارگر. کسانی
که این وظایف
را با یکدیگر
مخلوط میکنند
هم به مبارزه
صنفی و هم به
مبارزه سیاسی
طبقه کارگر
خسارات جبران
ناپذیر وارد
میسازند
اتحادیه
کارگری محفل
چند نفری
نیست، مرکز تجمع
تودههای
طبقه کارگر
صرفنظر از
ایدئولوژی،
اعتقادات
دینی، رنگ
پوست، زبان و
قوم بوده و
باید کمیت
عظیمی از طبقه
کارگر را در
برگیرد.
اتحادیه کارگری
بدون عضو و
بدون طبقه
کارگر و با
جمعی «پیشتاز»
و «انقلابی»
فقط در فضای
مجازی وجود دارد
و به همین جهت
نیز به علت
عدم این پیوند
ارگانیک با
طبقه کارگر از
واقعیات عینی
بهدور
افتاده و قادر
نیست صحت و
سقم سیاستهای
خویش را در
پیوند نزدیک و
ملموس با طبقه
کارگر در
اتحادیههای
کارگری محک
زند. این
جریانها
عملا به ذهنیگری
دچار شده و به
علت کمحوصلگی
خردهبورژوازی
میخواهند در
عرصه ذهنیات
دمار از
روزگار بورژوازی
ستمگر
درآورده و
یکشبه
حاکمیتش را
سرنگون کنند.
این است که
شعارهای
سیاسی و کسب
قدرت سیاسی را
جایگزین
مطالبات
کارگری مینمایند
و برای توجیه
این
ماجراجوئی،
واقعبینان
را رفرمیست،
سازشکار،
مامور حکومتی
جا میزنند در
حالی که
خودشان با این
سیاستهای
«چپ»روانه و
ماجراجوئی
بهترین خدمت
را به طبقه
حاکمه میکنند.
آن
اتحادیه
کارگری - بهفرض
وجود واقعی و
نه مجازیش - که
مطالبات حداقلش
از حکومت،
سرنگونی این
رژیم و رفع
ستم طبقاتی و
رفع بردگی
نیروی کار و
استثمار است
دیگر اتحادیه
کارگری نیست و
حق هم ندارد
به عنوان اتحادیه
کارگری سخن
گوید. این
اتحادیهی
حداکثر چند
فعال سیاسی
متعلق به
جریانهای
سیاسی موجود
منحرف است که
با گزینش نام
کارگری تمام
تلاشش را برای
به انحراف
کشاندن طبقه
کارگر و
مبارزات صنفی
این طبقه در
عرصه مبارزه
اقتصادی به
کار میبرد.
معمولا این
جریانهای
منحرف مخالف
حزبیت بوده و
علیه حزب
سیاسی مستقل
طبقه کارگر
نیز مبارزه میکنند
تا خواستها و
شخصیت فردی
خویش را در
لباس کارگری
بهرهبری
طبقه کارگر
تحمیل نمایند.
آنها با شعار «کارگران
خود خودشان را
رها میکنند»
مانع از آن میشوند
که آنها
سازمان مستقل
سیاسی خویش را
به وجود آورند
و همواره بهنوعی
بهاراده چند
عدد «روشنفکر
قهرمان» و
«تئوریسین» که
برای آنها
بیانیه سرهم
بندی میکنند
وابستهاند و
نتیجه آن
وضعیتی میشود
که ما اکنون
با آن روبرو
هستیم. طبیعتا
دشمنان طبقه
کارگر و حزبیت
در تمجید این
بیانیه داد
سخن خواهند
داد زیرا هدفی
جز منحرف کردن
مبارزه طبقه
کارگر ندارند.
این
تشکلها حتی
شعار روشنی در
مورد مطالبه آزادی
تاسیس
اتحادیههای
مستقل صنفی
کارگری
ندارند و آن
را در غالب
عبارات بحثبرانگیز،
نادرست از نظر
تئوریک و کلی
تحت عنوان «آزادی
بیقید و شرط
عقیده، بیان و
اندیشه،
مطبوعات، تحزب،
تشکلهای
محلی و سراسری
صنفی و مردمی،
اجتماعات، اعتصاب،
راهپیمایی،
شبکههای
اجتماعی و
رسانههای
صوتی و
تصویری»
پوشاندهاند
و این اوهام
را القاء میکنند
که آزادیای
که آنها
مطالبه میکنند
فاقد قید و
شرط بوده و
حتی رضا پهلوی
و اوباشان تحت
فرمان پرویز
ثابتیها،
فرقه رجوی و
حتی بخشی از
حزباللهیها
نیز در آینده
ایران در آن
حق حیات بیقید
و شرط دارند؟!
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 277
فروردین ماه 1402
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan