از منافع
ملی ایران در
مقابل اجانب
وعمال داخلی و
خارجی آنان
دفاع کنیم
اخیرا
دولت
صهیونیستی
اسرائیل
مجددا ایران را
تهدید کرده
است که اگر در
گفتگوهای
«برجام» به
زورگویان
جهانی تسلیم
نشود تاسیسات
هستهای
ایران را
بمباران و
نابود خواهد
کرد. ژستهای
نظامی، همراه
با تبلیغات
رسانههای
صهیونیستی و
ایرانیان
اجنبیپرست،
خودحقیرپندار
و وطنفروش
نیز گوش فلک
را کر میکنند.
این هیاهو
باید هراس در
دل سران ج.ا.
ایران بیفکند
که به هر خفتی
در مذاکرات تن
در دهند.
این
تهدیدات
سخنان پوچی
بیش نیستند و
تنها برای
ایجاد ترس و تقویت
سازشکاران
داخلی و
متحدان اجانب
در ایران صورت
میگیرند که
با تکیه بر
این
شانتاژهای
بینالمللی،
دولت ایران را
وادار کنند که
به خیانت
جدیدی بر ضد
منافع ملی
ایران در
مذاکرات احتمالی
و آتی «برجام»
تن در دهند.
همین
توافقنامه کنونی
«برجام» محصول
خیانت جناح اصلاحطلبان
غربگرا و نه
فقط اصلاحطلبان
غربگرا در
کشور ماست که
برای تحمیل
این سند خیانت
به میهن ما و
جلوه دادن
شکست به
پیروزی در کوچه
و خیابانها
با دستور آقای
روحانی رقاصی
میکردند و
مدعی بودند که
حل
مشکلات
اقتصادی کشور
تنها از طریق
قرار گرفتن بر
مدار توسعه
غربی ورود میکنند
و ما دیدیم که
این خیانت گرهی
هیچ مشکلی را
نگشود و اصلاحطلبان
و حامیان
تسلیم و سازش
با آمریکا که
به مردم ایران
دروغ میگفتند،
به سوراخهای
خود خزیده و
سخنی برای
مردم ایران
نداشتند و
ندارند که
بگویند.
از
جمله
صهیونیسم و
سلفیسم با این
درجه از خیانت
ملی رهبران
ایران هم راضی
نبودند و
بیشتر میطلبیدند.
آنها نابودی
همه فنآوری و
دستآوردهای
مردم ایران را
طلب میکردند.
فشار لابی
صهیونیسم در
آمریکا به
آنجا رسید که
دونالد ترامپ
رئیس جمهور
جمهوریخواه
آمریکا تسلیم
آنها شد و
توافقنامهای
را که کشورش
امضاء کرده
بود و به
تصویب شورای
امنیت سازمان
ملل نیز رسیده
و جنبه قانونی
و جهانی داشت
با بیشرمی و
گردنکلفتی
به زیر پا
گذارد و به
ریش ایرانیهای
خودفروخته در
دستگاه
حاکمیت
ایران، که مخاذن
آب سنگین
تاسیسات غنیسازی
نطنز را با
بتون پر کردند
و از تحقیقات
علمی دست
کشیدند، آنهم
بدون اینکه
امتیازی از
آمریکا گرفته
باشند، خندید.
امضای «برجام»
خیانت به
منافع ملی
ایران بود،
زیرا نه تنها مزیتی
برای ایران
نداشت حتی
ایران را
وادار کرد بر
حقوق قانونی
خود که
قرارداد منع
گسترش سلاحهای
هستهای به
ایران میداد،
چشم بپوشد و
در مرتبهای
ضربهپذیرتر
از سابق قرار
گیرد. ایران
قرارداد استعماری
«الحاقی» را که
حتی شرط تائید
قرارداد منع
گسترش سلاحهای
هستهای
نبود، برای
رضایت
جاسوسان غرب
امضاء کرد و در
وضعیت بدتر از
دوران آغاز
اختلافات
هستهای با
آمریکا و
اسرائیل قرار
گرفت. اگر
ایران بر همان
حقوق اولیه
جهانی به
رسمیت شناخته
شده خود
پافشاری میکرد
و تسلیم
«برجام» نمیشد،
وضعیتاش در
شرایط بهتری
از وضعیت
کنونی قرار میداشت.
آمریکا هر روز
برای نقض حقوق
ایران قانونی
از خود میتراشد
و با اشاره به
اینکه حاضر
است از این مزیت
خود دست بردارد،
ایران را به
عقبنشینی و
تسلیم جدیدی
ترغیب میکند.
این تاکتیک
برای آمریکا
هیچگونه
هزینهای
ندارد و حرف
مفت و باد
هواست، ولی
دستآویزی
برای خیانتکاران
در ایران است.
به این جهت
هرگونه عقبنشینی
ایران خیانت
به منافع ملی
بوده و آغاز نابودی
سرزمین ماست. حزب
ما بارها گفته
و تکرار میکند
کسی که انگشتش
را به
استعمارگران
میدهد و
مقاومتی نمیکند،
بعدا دست و
سرش را هم
خواهد داد،
زیرا آنها
تنها با درهم
کوبیدن سر
ایران موافقت
دارند. آنها
هستی کشور ما
را میخواهند
و این امر را
غرب
استعمارگر در
100 سال اخیر در
مورد ایران
بارها و مدام
ثابت کرده
است. آنها خواهان
یک ایران
مستعمره
هستند. مگر
تحریکات و خرابکاری
و ترغیب صدام
به تجاوز به
ایران قبل از
«برجام» نبود؟
غربگرایان
در ایران بر
تاریخ و
رویدادهای
مشخص این چند
ده ساله
آشکارا چشم میبندند.
بر رویدادهای
جهان و نقش خونبار
این جنایتکاران
پرده نادانی
میافکنند.
آنها شرط هر
موفقیت ایران
در سیاست خارجی
را نزدیکی و
کنار آمدن با
آمریکا جا میزنند.
برای آنها
خیانت در
مسئله هستهای
«وثیقه» آسایش
و رفاه مردم
ایران قلمداد
میگردد. آنها
گرگها را
آرایش میکنند
و بر چشم مردم
ایران و نسل
جوان خاک میپاشند.
اختلاف
آمریکا در
زمان اوباما
با همراهی اتحادیه
اروپا در
مخالفت با
اسرائیل بر سر
مسئله هستهای
با ایران در
این بود که
اوباما با شم
طبقاتی خود،
معقولانه
رفتار میکرد
و معتقد بود
دانشی که
ایرانیان در
این عرصه کسب
کردهاند را
نمیتوان به
عقب باز
گرداند و از
مغز آنها
بیرون کشید.
ما حتی اگر با
شیوه جرج بوش
بخواهیم از
تحصیل
دانشجویان
ایرانی در
خارجه در رشتههای
هستهای و
فیزیک اتمی
جلوگیری
کنیم، بازهم
قادر نخواهیم
بود که دانائی
مکتسب آنها را
نابود کنیم و
به این جهت
صلاح ما در آن
است که
دستآورد
ایران را به
حداقل رسانده
و آنرا در کنترل
سیاسی و
امنیتی خود
بگیریم و مانع
شویم که آنها
از سقف مجازِ
معینی عبور
کنند. صهیونیستها
ولی معتقد
بودند و هستند
که نه تنها
باید این
دستآوردها را
نابود کرد،
بلکه باید
مغزها و
دانائیهای
ایران را نیز
با ترور دانشمندان
و خریدن
کارشناسان که
به دعوت تدریس
در دانشگاههای
خارج تن در
دهند و برای
شرکتهای
غربی فعالیت
نمایند، محو
نمائیم،
توصیه آنها به
اساتید و
دانشمندان
ایران این بود
- یا مرگ در
ایران و یا
ثروت در خارج -.
آنها در این عرصه
توانستند از
موفقیتهای
فراوانی با
نفوذ در میان
اصلاحطلبان
آمریکائی در
ایران و در
ارگانهای
امنیتی و
نابودی
مغزهای ایران
- چه کسانی که
نامشان منتشر
شده و چه آنها
که منتشر نشده
- برخوردار
شوند. ترامپ
بر این سیاست
تاکید میورزید
و تروریسم
دولتی را بر
پیشانی خود به
صورت رسمی
نوشت. ما از اروپائیهای
حقیر و بیشخصیت
که به حرّافی
و قلب واقعیت
به نفع اربابشان
مشغولند سخن
نمیگوئیم.
آنها نوکر دست
به سینه
آمریکا هستند
و شرم ندارند
که به زیر
امضای خود، در
تقلید از آمریکا
زنند و زبان
به طلبکاری و
گستاخی
گشایند.
حال
ما با این
وضعیت روبرو
هستیم که
آمریکا که از
توافقنامه
خارج شده به
عنوان طلبکار
به میان آمده
است و از
ایران میخواهد
که برای
بازگشت
آمریکا بر سر
میز مذاکره از
پارهای حقوق
دیگر خود
صرفنظر کند و
برای فریب
ایرانیان، به
ترسیم تصویری
از رفع مشکلات
ایران و تبدیل
ایران آینده
به بهشت برین
از زبان اصلاحطلبان
آمریکائی در
ایران میپردازد
تا با سوء
استفاده از
فاجعه
اقتصادی، مفاسد
اجتماعی
موجود که
دستآورد
مافیا و الیگارشی
حاکم است، در
ایران برای
خود کسب امتیاز
کند. نوکران
آمریکا و
اسرائیل در
درون ایران که
سابقا برای
خیانتِ «تیم
مذاکره کننده
هستهای» که
زیر سایه
جاسوسان
اجنبی کار میکرد،
رقاصی میکردند،
بر همین جنبه
تخیلی و
رویائی ایران
مرفه در سایه
منویات
آمریکائی
تکیه میکنند.
اکنون توپ در
زمین
آمریکاست و
آنها باید
بدون قید و
شرط و رفع
خساراتی که به
ایران وارد
کردهاند به
پای میز
مذاکره با
انتقاد از خود
بازگردند و
همان سند
خیانت قدیمی
ایران را که
مورد تائید
آنها بود
مجددا به
اجراء در
آورند. اساسا
مذاکرهای در
کار نیست که
رسانههای
وابسته به
آمریکا قصد
دارند آن را
به مسئله روز
بدل کنند.
مذاکرات سالها
پیش به پایان
رسیده است.
فقط آمریکا که
صحنه را ترک
کرده بود باید
رسما اعلام
کند که
توافقنامه را
قبول دارد و
امضاء خود را
به رسمیت میشناسد.
این حداقل
اقدامی است که
باید انجام شود.
شروطی نظیر
تغییر سیاست
خارجی ایران
در مسیر منافع
اسرائیل و یا
بدور ریختن
دستآوردهای نظامی
ایران در عرصه
موشکی، فضائی
و یا دریائی
مطالبات بیشرمانهایست
که هرگز نباید
به آن وقعی
گذارد. یا
آمریکا از
اعمال خویش
طلب پوزش
کرده، خسارت
ایران را
تامین نموده و
به امضای خود
در حال و
آینده احترام
میگذارد و
یا اینکه
هرگونه
مذاکره هستهای
برای تعیین
حدود خسارت
وارده به
ایران بیدورنماست.
طبیعی است که
اگر جناح حاکم
کنونی که خود
به دستور رهبر
سند «برجام» را
امضاء کرده است،
بخواهد از راه
رفته باز
گردد، راهی جز
مقاومت و حفظ
منافع ملی
ندارد. جو
بایدن رئیس جمهور
فعلی آمریکا
حتی حاضر نیست
تعهدی برای
«توافقات
احتمالی آتی»
متقبل گردد و
تضمینی به
ایران بدهد که
امضای خویش را
در آینده پس
نمیگیرد. وی
این خواست و
شرط محقانه و
قابل فهم برای
همه را با
خونسردی و
قلدری
رد میکند
روشن است
کسانی که ناقض
سند بودهاند،
باید هزینه
این اقدامات
خودسرانه
خویش را
بپردازند و نه
ایران. ایران
در عین اینکه
باید از توسل
به هرگونه
خشونت پرهیز کند،
ولی باید
بداند که پاسخ
مشت را باید
با مشت داد.
راهزنان
دریائی که نفت
ایران را میدزدند
باید ضربه
سهمناک مشت
ایران بر
مغزشان را حس
کنند وگرنه بر
این دور
شیطانی
پایانی نخواهد
بود. هر کشوری
برای اینکه
سربلند زندگی
کند، از غرور
ملیاش دفاع
کند، منافع
ملی خویش را
در نظر داشته باشد،
مدافع میراث
فرهنگی و تمدن
تاریخی چند هزار
ساله خود
باشد، از
تمامیت ارضی و
حق حاکمیت ملی
خویش دفاع
نماید، باید
هزینه لازم را
نیز بپردازد.
این سیاست را
همه کشورهای
موفق در جهان
اعمال کردهاند.
نقل
از توفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 261 آذر 1400
www.toufan.de
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan