تکیه به
ماهیت روسیه
امپریالیستی
تا چه حد راهگشاست
اینکه
گفته شود
روسیه
امپریالیسم
است از نقطه
نظر یک تحلیل
تئوریک امر
درستی است.
اینکه ماهیت
امپریالیسم
در سراسر کره
ارض فرقی ندارد
نیز امر درستی
است ولی این
مسئله، موضوع
بحث سیاسی
مشخص نمیتواند
باشد. ما باید
مسایل را
سیاسی بررسی
کنیم.
امپریالیستی متجاوز
است،
امپریالیستی
در حال افول
است، دیگری در
حال عروج، یکی
تا دندان مسلح
است و دیگری
لگد خورده به
گوشهای
افتاده. یکی
جهان را به
جعبه باروت
بدل کرده و
دیگری از جنگ
در شرایط
امروز پرهیز
میکند و.. این
مولفهها
عواملی هستند
که باید در
تحلیل سیاسی
ما مورد بررسی
قرار گیرند.
وگرنه با
اظهار فضل و
کلیگوئیهای
روشنفکران
بیکار که طالب
شهرتند در
مورد اینکه
آمریکا
امپریالیست
است و روسیه
هم امپریالیست
میباشد،
مشکل
امپریالیسم
سوئد و یا
بلژیک حل نمیشود.
لنین
در جزوه «درباره
یونیوس» به
ماهیت جنگهای
ملی و
امپریالیستی
اشاره میکند
و جنبه سیّال
و تبدیل
مرزهای متحرک
آنها را به
یکدیگر از نظر
دور نمیدارد.
وی میآورد: «نادرست
بودن این
استدلال
چشمگیر است.
البته این یک
اصل اساسی
دیالکتیک
مارکسیستی
است که تمام
مرزها در
طبیعت و در
اجتماع مشروط
و متحرکند، که
حتی یک پدیده
هم نمیتوان
یافت که در
تحت شرایط
معینی به ضد
خود تبدیل
نشود. یک جنگ
ملی میتواند
به یک جنگ
امپریالیستی
بدل شود و برعکس.»
عدهای
که توانائی
تحلیل مشخص از
شرایط مشخص را
ندارند یک
کلید معجزهآسا
پیدا کردهاند
که عبارت از
این ترجیعبند
است: روسیه
کشوری
امپریالیستی
است و غرب هم
امپریالیستی
است و جنگ
کنونی جنگ
میان امپریالیستها
بوده و گویا
به ما ربطی
ندارد. آنها
که خیلی انقلابیاند
خواهان
سرنگونی
بورژوازی
خودی در کشور
خود میشوند
که البته فقط
در حرف و بر
روی کاغذ و
برای توجیه
«انقلابیِ» بیعملی
است ولی در
عمل همدست یک
طرف
امپریالیستی
هستند.
این
عده دو مسئله
اساسی را از
دیده فرو میگذارند.
آنجا که لنین
از ماهیت جنگ
امپریالیستی
صحبت میکند و
ما را به عدم
شرکت در آن و
انجام انقلاب
داخلی فرامیخواند،
منظورش جنگ
جهانی میان
اردوگاهها و
دستبندیهای
معظم
امپریالیستها
برای تقسیم
جهان و یا
تقسیم مجدد
جهان، به خاطر
تقسیم مناطق
تحت نفوذ،
برده کردن
ملل، به اسارت
گرفتن
کشورهای دیگر
و غیره است. در
این نوع جنگ
دو اردوگاه
بزرگ در مقابل
هم قرار دارند
که جنگ را به
جنگ جهانی بدل
میکند تا نظم
جهانی را برهم
زنند و نه فقط
به جنگ منطقهای.
در این نوع
جنگ طرف
عادلانهای
وجود ندارد.
ولی لنین هرگز
بر این نظر
نبوده است که
یک کشور
ماهیتا
امپریالیستی
در شرایط
معینی فاقد
منافع ملی
بوده و نباید
از تمامیت
ارضی، حق
حاکمیت ملی
خویش دفاع
کند. در اینجا
بحث بر سر این
تبدیل
دیالکتیکی
اضداد است. وی
در کتاب «در
باره یونیوس»
اشاراتی به
این مضمون
دارد که ما در
بالا آن را
متذکر شدیم.
اگر یک کشور
بزرگ
امپریالیستی
به یک کشور
کوچک
امپریالیستی
حمله کند،
طبیعتا پرولتاریای
کشور سرکوب
شده نمیتواند
به بهانه
ماهیت
امپریالیستی
هر دو طرف از
مسئولیت
مبارزه ملی
شانه خالی
کند. نمیشود
به بهانه
اینکه جنگ،
جنگ
امپریالیستی
است روش بیطرفانه
و منفعل در
پیش گرفت.
مثلا فکر کنید
امپریالیسم
قدرتمند
آمریکا به
بهانه ساختگی
به کشور
لوکزامبورگ،
هلند و یا به
بلژیک حمله کند
و هدف آمریکا
به زیر سلطه
کشیدن این سه
کشور بوده و
میخواهد
آنها را به
مستعمره خود
تبدیل کند. در
اینجا بحث بر
سر تقسیم مجدد
جهان بین هلند
و آمریکا
نیست. هلند نه
قصد دارد و نه
میتواند نظم
مسلط جهان را
تغییر دهد و
ملتها را به
بردگی بکشد.
پس در اینجا
حق حاکمیت ملی
هلند و تمامیت
ارضی آن مورد
خطر از جانب
امپریالیسم
افسارگسیخته
آمریکاست.
آنوقت دفاع
این کشور از
تمامیت
سرزمین و حق حاکمیت
ملیاش مشروع
میباشد و
مقاومت مردم
هلند در
برابرغول
آمریکا بر حق
بوده و
نیروهای
مترقی باید از
مبارزه مردم
هلند برضد
تجاوز آمریکا
دفاع کنند.
دولت
آمریکا بارها
اعلام کرده
است که اگر
دادگاه کیفری
جهانی لاهه اتباع
آمریکائی را
به محاکمه
بکشد، ارتش
آمریکا هلند
را اشغال کرده
و تبعه خود را
که به جرم جنایت
علیه بشریت در
زندان است،
رها خواهد ساخت.
مضحک است که
در آن صورت
کمونیستها و
انقلابیون
جهان تنها
نظارهگر
رخدادها
باشند و از
محکوم کردن
آمریکا طفره
رفته و با
آنها وارد
مبارزه نشوند
و بر بالین
این ترجیعبند
به خواب خوش
روند که ماهیت
جنگ
امپریالیستی
است و به ما
مربوط نیست.
ما
در شرایط
کنونی جهان
تقریبا با این
وضعیت روبرو
هستیم که
منطبق بر
تعریف کلاسیک
نیست. نه چین و
نه روسیه در
شرایط مشخص
جهان کنونی
خواهان توسل
به جنگ
نیستند، و این
امر مثبت است.
روسیه بارها
اعلام کرده که
من فقط ضمانت
تامین امنیت
فدراسیون
روسیه را میخواهم.
من میطلبم که
به کشور من
حمله نکنید و
من خواهان تغییر
مرزها نیستم.
من مخالفم که
اوکراین را
برای تجاوز به
روسیه مسلح
کنید. روسیه
بر عکس به دیپلماسی
و تحکیم روابط
اقتصادی تکیه
میکند و این
در شرایط
کنونی به نفع
خلقهای جهان
است که میخواهند
در صلح و صفا
زندگی کنند و
از جنگ جلوگیری
نمایند. حال
یک غول بیشاخ
و دم - آمریکا و
غرب و نه تنها
ناتو - میخواهد
به کشور روسیه
حمله کرده،
آنرا تجزیه نموده
و به زیر سلطه
خود در آورد.
در پشت
اوکراین که تا
دندان برای
جنگ مسلح میشود
اردوگاه ناتو
و متحدان
امپریالیسم
انگلوساکسون
ایستادهاند.
اوکراین
قربانی نیست
خودش
تجاوزکار و همدست
امپریالیسم
آمریکاست. ما
نمیتوانیم
نسبت به این
قلدری و بینظمی
و قانون جنگلی
که از جانب غرب
به جهان تحمیل
میگردد، بیتفادت
بمانیم و با
آن موافقت
کنیم، زیرا
این امر آغاز
دوران سیاهی
برای بشریت و
پیروزی راسیسم
خواهد شد و ما
در این باره
باز سخن
خواهیم گفت.
آن «چپ»هائی که
برای اوکراین
به نام طرف مظلوم
سینه میدرند
و امضاء جمع
میکنند و یا
تظاهرات همدردی
میگذارند،
همدست ناتو
هستند و قادر
نیستند از شرایط
مشخص جهان
کنونی تحلیل
مشخص ارائه
دهند. آنها
مارکسیسم
لنینیسم را
طوطیوار
آموختهاند و
در پیچهای
تاریخی
درآغوش
امپریالیسم
به عنوان بچههای
«خوب و فهمیده»
میلمند. آنها
تا کنون نیز
از کمکهای
مالی این
امپریالیستها
به بهانه
استفاده از
تضادهای
امپریالیستی
برای جیب بغل
خود استفاده
کردهاند. این
است که اگر
امپریالیسم
برای بشریت فقر
و فلاکت و
فاجعه میآفریند
برای برخی
سرچشمه نعمت
است.
نقل از
توفان ارگان
مرکزی حزب
کارایران
شماره 265 فروردین ماه
1401
www.toufan.de
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan