بحران کنونی و راه حل رهبر جمهوری اسلامی

 

ما بارها گفته و نوشته ایم هر کشوری که خطر دخالت، تهاجم و تجاوز خارجی تهدیدش می کند، مهمترین عاملی که می تواند و باید آماده پذیرفتن وظیفه دفاع از کشور و نیز مخاطراتی که یک تجاوز نظامی می تواند به همراه خود داشته باشد، مردم هستند.

اما در کشوری به نام ایران که حداقل قریب به چهل سال است مردم از یک سو با اقوال پوچ و دروغین رهبر، دولت و سایر مسئولین از یک سو و دزدی، غارت، تورم، گرانی و بیکاری از سوی دیگر مواجه هستند، و امروز کار به جایی رسیده است که قادر به پرداخت اجاره مسکن که سهل است، حتی امکان تهیه مواد غذایی، انرژی، پوشاک، دارو و درمان و آب و برق هم نیستند، از آنها خواست که پشت نظام بایستند و از کشورشان دفاع کنند!؟ همان کشوری که جوانانش به پزشک روانشناس رجوع می کنند و التماس می کنند که «ما را بکشید»، چون توان مالی برای ادامه زندگی نداریم!!

در کشوری که برای دریافت ۵۰ میلیون تومان (۵۰۰ دلار) وام باید حداقل ۲۴٪ بهره سالانه بپردازند و ... شاید نظام بتواند از آن بخش از مردمی که یا به دلایل مزایایی که از این رژیم نصیبشان می شود و یا شاید به آئین آقای خامنه ای باور دارند -و امروز تعدادشان حداکثر ۱۵٪ از جمعیت کشور را در برمی گیرد- چنین توقعی داشته باشد، ولی ۸۵% از مردم که در زیر بار گرانی، تورم و بیکاری کمرشان از خم شدن گذشته و شکسته است، گوششان به یاوه های رهبر بدهکار نیست و نمی تواند باشد. چون هیئت حاکمه سرمایه داری ولایی به عوض اینکه مشکلاتی نظیر سفته بازی، بورس بازی، سکه فروشی، طلا فروشی، قاچاق کالا، قاچاق ارز -با پیامد جهش قیمت ارز- ناپدید شدن پول مردم، گره زدن اقتصاد کشور به دلار که هر روز قیمتش افزایش می یابد، اخذ وام توسط دزدان در قدرت و برنگرداندن آن به بانک ها و بالاخره افزایش تورم و گرانی و ... را حل کند، از مردم می خواهد که «دعا کنند و امیدوار باشند

پاسخ مردم در عوض اینست که ۶۲ درصدشان در انتخابات آخرین رئیس جمهور شرکت نمی کنند. یعنی بیش از۵۰ میلیون نفر پزشکیان را رئیس جمهور خود نمی دانند، سهل است که کل نظام را قبول نداشته و لذا حاضر به دفاع از آن هم نیستند.

مهمترین راه حل اقتصادی که به نظر رهبری می رسد اینست که سال ۱۴۰۴، «سال سرمایه گذاری برای تولید است»!

حدود ۳۶ سال است که خامنه ای اول هر سال در رابطه با «حل» مشکلات اقتصادی نام های مشابهی تدوین می کند و تقریباً هر سال تولید را محور قرار می دهد. برای نمونه:

سال ۱۳۹۱ «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه»

سال ۹۲ «حماسه سیاسی، اقتصادی و تولید»

سال ۹۳ «اقتصاد و فرهنگ با توجه به عزم مقاومتی و مدیریت جهادی»

سال ۹۴ «دولت و ملت، همدلی و همزبانی در تولید»

سال ۹۵ «اقتصاد مقاومتی و تولید، اقدام و عمل»

سال ۹۶ « اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال»

سال ۹۷ «حمایت از کالای ایرانی»

سال ۹۸ «رونق تولید»

سال ۹۹ «جهش تولید»

سال ۱۴۰۰ «تولید، مانع زدایی و پشتیبانی»

سال ۱۴۰۱ «تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین»

سال ۱۴۰۲ «مهار تورم، رشد تولید»

سال ۱۴۰۳ «جهش تولید با مشارکت مردم»

و بالاخره سال ۱۴۰۴ هم «سرمایه گذاری برای تولید» نامگذاری می شود. علیرغم این نام گذاری های مشعشعانه و دهان پرکن همانند ۳۶ سال گذشته در بر همان پاشنه دزدی و غارت می چرخد.

۱۴ سال است که او مشخصاً تولید را محور قرار داده است. ولی آنچه رشد چشمگیر داشته است سفته بازی، دلار فروشی، سکه فروشی، خرید و فروش طلا، کریپتو، بورس بازی، شرکت های بساز و بفروش و ... بوده اند. آنجا هم که شرکت های "خصولتی" نظیر فولاد و یا پتروشیمی که محصولات خود را صادر و در خارج به فروش می رسانند ولی ارز آن را برنمی گردانند ویا اگر برگردانند، صبر می کنند تا دلار جهش یابد و آنها آن را باز هم گرانتر در بازار آزاد بفروشند. چه کسی به سراغ این دزدان رفته و کنترلشان کرده و پرسیده که ارز حاصله کجا مانده است؟ در هیچ کجای جهان دزدی به این آشکاری صورت نمی گیرد که هیچ مرجعی از آن ها نپرسد که «خالو خرت به چند؟

همین دزدان هستند که با فروش ارز احتکاری خود در بازار آزاد به جهش ادواری قیمت ارز دامن می زنند و تورم و قیمت کالاها را به صورت نجومی افزایش می دهند، بر میلیاردهای خود می افزایند و در عوض مردم را فقیرتر می سازند.

اینست نتیجه نامگذاری های سالانه جناب «رهبر» که قادر نیست هیچ گونه نظارتی را بر تولید کنندگان اعمال کند.

تولیدی که محصولات آن به طور عمده صادر گشته و ارز حاصل از آن عملاً باعث افزایش قیمت مارپیچی ارز و بی ارزش شدن پول ملی می گردد، باعث فقیرتر شدن باز هم بیشتر مردم گردد و در عین حال به نفع گسترش چرخه تولید نگردد، شغل آفرین نباشد و در نتیجه باعث بهبود وضع زندگی مردم نگردد و تنها باعث فربه تر شدن میلیاردرها گردد، مخرب و ناراضی آفرین است و باعث درجا زدن و بعضاً عقب گرد تولید است که خامنه ای برای فریب مردم سالهاست سنگ آن را به سینه می زند.

کدام تولید؟ تولیدی که شرکت بزرگ "خصولتی" با استفاده از تمام امکانات دولتی و ملی انجام دهد، آهن از معدن کشور، گاز از ذخائر بی پایان ملی که تازه دلار حاصل از آن را احتکار می کند تا گرانتر بفروشد و همان بلایی را که در بالا اشاره رفت بر سر قیمت ارز و زندگی مردم بیاورد و ... یک نوع تولید است. تولید در شرکت های کوچک با تعداد کارگران معدود هم یک نوع تولید است. این نوع کارخانه ها جنسی را ابداء و تولید می کنند ولی تجار طماع زالو صفت و فاسد که کارشان وارد کردن کالاست و با شبکه فساد دولت و مجلس در ارتباط هستند همان جنس را ارزان تر وارد و زیر قیمت تمام شده در ایران به فروش می رسانند و با کسب درآمد گزاف بر میلیاردهای خود می افزایند و تولیدکننده کوچک را ورشکسته می کنند! نه نظارتی بر درآمد تاجر انجام می گیرد و نه حمایتی از تولید کننده کوچک داخلی در کار است.

 

در یک نظام سرمایه داری با سیاست های اقتصادی نئولیبرالی می توان مخالف سرمایه داری دولتی بود و موسسات دولتی را به بخش خصوصی فروخت، تا دولت تولید نکند. ولی حتی در چنین نظامی اولا باید بر روی مولد بودن سرمایه، با تمام ضوابط مالیاتی و ارزی نظارت داشت تا سرمایه مالی و انسانی جامعه به غارت نرود. اما زمانی که در کشور ما دولت نوکر سرمایه با پیروی از سیاست نئولیبرالی، مراکز تولید دولتی را به بخش خصوصی می فروشد ولی نه نظارتی بر درآمد ارزی آنها دارد و نه مالیات واقعی را از آنها طلب می کند، دولت عملاً دزدی و غارت را ترغیب و تشویق می کند زیرا عوامل دولتی خود در آن سهیمند.

زمانی که یک شرکت عظیمی نظیر شرکت های پتروشیمی که چند شرکت دیگر نیز جزو ابوابجمعی آنها به شمار می آیند، جنس تولید شده را در خارج از ایران به فروش می رساند و ده ها و صدها میلیارد دلار حاصل از آن را بر نمی گرداند، گردانندگان آن عملاً و آشکارا مشغول دزدی کلان و غارت سرمایه های ملی کشور هستند چنین اقتصادی تنها به نفع معدودی ابرثروتمند عمل می کند و آنها با فروش دلارهایشان -البته گران تر- در «بازار آزاد» با ارقام نجومی حاصله کالا وارد می کنند، مسکن و زمین خرید و فروش می کنند -و باعث افزایش باز هم بیشتر قیمت مسکن می شوند- ماشین خرید و فروش می کند و ... و به این ترتیب با افزایش قیمت مسکن، ارز، کالا و ... به زیان اکثریت مردم عمل کرده و آنها را روز به روز فقیرتر می سازند و تولید کنندگان کوچک را نیز یکی پس از دیگری از گردونه تولید خارج می سازند.

این اقتصاد غارتی عملاً بر شاخ سبیل معدودی الیگارش می گردد.

نمونه دیگر شرکت ال جی است. روزی رهبر بی اختیار اظهار فضل کردند و گفتند: «لوازم خانگی در ایران تولید شود، نیازی نیست که از کشورهای دیگر نظیر کره وارد شود. «شرکت ال جی هم «مایکروویو» را به چهار قطعه تقسیم کرد و در خارج سفارش داد و بعد در ایران مونتاژ کرد و به نام ساخت ایران فروخت! هیچ کس هم نگفت که بالای چشمت ابروست! زیرا نه نظارتی در کار است و نه کنترلی؟! صاحب همین شرکت ۱۵۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی دارد و راست راست راه می رود. همین آدم جایزه بهترین کارآفرین سال را هم دریافت می کند!! علاوه بر این او با داشتن این کارخانه می تواند تسهیلات بانکی دولتی بگیرد (در صورتی که آن تولید کننده خرد که برای نجات کارخانه ورشکسته اش نیاز به وام دارد از گرفتن آن محروم است)، ارز ترجیحی بگیرد، دلار خرید و فروش کند، مجوز واردات و صادرات بگیرد و ... .

اینها هستند فلسفه وجودی کارخانه ال جی. و نه به خاطر درفشانی خامنه ای مبنی را بر «بی نیازی کشور از ورود لوازم خانگی»! چنین کارخانه هایی ربطی به تولید ملی واقعی ندارند، بلکه وسیله ای هستند برای غارت بیشتر منابع ملی. تنها آن تولیدی باعث رشد خواهد شد که بر اساس امکانات، مواد اولیه و تکنیک موجود در کشور باشد و در چارچوب ضوابط قانونی معین انجام گرفته باشد و نه تولیداتی نظیر تولیدات شرکت ال جی و مشابه آن.

ادامه حکومت و حیات نظم سرمایه داری جمهوری اسلامی تحت رهبری ولی فقیه ،با کمک بیست واندی شرکت دزد و غارتگر نظیر شرکت ال جی تضمین می شود.

از این رورهبر جمهوری اسلامی با سخنرانی های هر ساله خود فقط رفع تکلیف می کند و نه اینکه فکر چاره ای اساسی برای بهبود وضع زندگی مردم باشد. در واقع او نه دانش اقتصادی دارد  و نه قدرتش را، در نتیجه اراده وخواستش را هم نمی تواند داشته باشد که به فکر آن باشد. او می کوشد که مردم را به دنبال نظام بکشد و امیدوار باشد که درصورت حمله احتمالی و تجاوز دشمن، مردم به میدان آیند وازاو حمایت کنند. مادام که وضع چنین است انتظارحمایت از مردم آب در هاون کوفتن است.

چارہ کار اینست که دزدان و غارتگران را دستگیر و مجازات کنند تا بتوان حق مردم را به آن ها بازگرداند. باید طبق قانون روشی اتخاذ کرد که امکان جولان برای شرکای دزدان و رفقای قافله از بین برود.

اما نظام فاسد جمهوری اسلامی شخصی به نام همتی را به میدان می فرستند .عبدالناصر همتی اصلاح طلب که در دورۀ روحانی رئیس بانک مرکزی بود، در سال گذشته مسعود پزشکیان او را به سمت وزارت اقتصاد گمارد. در دورۀ ایشان بود که قیمت دلار از ۶۰ هزار تومان به ۹۳ هزار تومان رسید و در نتیجه، تورم و به تبع آن قیمت مواد غذایی نیز افزایش نجومی یافتند، تا جایی که مجلس او را استیضاح و از سمت وزارت خلع کرد.

هم او بود که نظام نیمایی ارز را تخته کرد و بازار ارز توافقی را جایگزین آن نمود. یعنی در گذشته این دولت بود که قیمت ارز را تعیین و در اختیار الیگارشی می گذاشت و می گفت: آی مردم من تعیین می کنم که سرمایه داران چقدر از شما باج بگیرند!

اما عبد الناصر همتی دولت را خلع سلاح کرد و اختیار را کاملاً به سرمایه دار واگذار نمود که با تعیین قیمت «ارز توافقی»، خودش تعیین کند که چقدر باج بگیرد! دولت عملاً به سرمایه دار گفت: من نه زورم به ترامپ می رسد و نه به شما، بیایید و حق مسلم مرا از من بگیرید و قیمت دلار را شما تعیین کنید!!

جنایت بارتر اینکه رهبر و دست نشاندگانش به بهانه «حفظ امنیت» مخالفین و معترضین وضع رقت بار موجود را زندانی و حتی اعدام می کنند. آیا می توان در چنین شرایطی و با اعمال چنین روشی نسبت به مردم، باز هم از «امنیت» سخن گفت؟! در چنین شرایطی همانگونه که شاهدیم مردم نه تنها از نظام روی برمی تابند، بلکه دیر یا زود علیه آن به میدان خواهند آمد. آری در کشوری که با آگاهی و حتی کمک حاکمین، از جمله شخص شخیص رهبر نه تنها امنیت اقتصادی، بلکه امنیت غذایی، مسکن، آب و برق و حتی امنیت روانی مردم را از بین برده اند شما از کدام «امنیت کشور» سخن می گویید؟!

از شهریور تا پایان اسفند دلار در ایران از ۵۹ هزار تومان به ۱۰۳ هزار تومان رسید. یعنی قدرت خرید مردم عملاً نصف شد، زیرا که مردم درآمدشان به ریال و مخارجشان به دلار است و در همین فاصله زمانی، چندین شرکت ورشکسته شده اند.

تا زمانی که فساد تا این حد در اقتصاد ایران ریشه دارد، سرمایه داری غیرمولد غارتگر، تولید کننده خرد را نابود می کند. انحصار بازار ارز را در دست دارد، صادرات، واردات، خام فروشی زیر سیطره اوست و به این ترتیب مردم پیوسته فقیرتر می شوند و ... نه تنها فاصله آنها از رژیم بیشتر می شود بلکه دشمن او می شوند. از این رو رابطه ملت و حاکمیت به شدت شکننده شده است.

ساختار حاکمیت هم در درون خود و هم با مردم تضادهای جدی دارد. پزشکیان نیز که به اصطلاح از جناح اصلاح طلبان -به صلاحدید خامنه ای» انتخاب شده است، نه تنها دردی از مردم دوا نکرده بلکه به شدت بر آنها افزوده است.

اگر ایران توانست در مقابل تجاوزنظامی رژیم بعثی صدام حسین به پشتیبانی امپریالیسم جهانی چندین سال مقاومت کند، دلیلش آمادگی و شرکت دلیرانه، شجاعانه و فعالانه کل مردم ایران به خصوص جوانان در دفاع از مام میهن بود. امروز هم همان شرط لازم است. اما ارتجاع پوسیده فکر نظام جمهوری اسلامی به عوض حل مشکلات مردم و جلب پشتیبانی آنها روز به روز بر مشکلات آنها می افزاید. زمامداران حاکم به جای حل مشکلات به یکباره قانون کذایی عفاف و حجاب را از انبان آخوندی اش بیرون می کشد و بر عصیان و خشم مردم، بویژه زنان دلاور ایران می افزایند، اگرچه دراثر فشار وخطرانفجار خشم مردم مجبور به عقب نشینی گشتند.علیرغم اینکه ماجرای مرگ مهسا امینی وشورش بی دورنماومورد حمایت غرب  ترک هایی را در اقتدار به وجود آورده است، اما خامنه ای کما کان روی سخنش با بدنه «معتقدان به نظام» و مریدان شب قدر و احیا، عاشورا و تاسوعا و ... می باشد. در صورتی که این کل ملت ایران است که باید در مقابل حمله احتمالی غرب بایستد. ملت ایران باید متحد و یکپارچه پوزه امپریالیسم را به خاک بمالد.

 

 

 

نقل از توفان شماره ۳۰۲ اردیبهشت  ماه۱۴۰۴ ارگان مرکزی حزب کارایران

 www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan