"لولوی" جمهوری اسلامی بهانه ای برای خفه کردن اعتراضات

 

شعارهای "انقلابی" دهان پر کن دادن و یا با عبارات ملقلق به جمهوری اسلامی حمله کردن، تا خود را انقلابی جلوه دادن، در دنیای بحرانی کنونی، مانند حنائی است که دیگر رنگ ندارد. در زمان آرامش و سکوت، در دوران تحولات آرام و رشد بطئی تضادها می شود به این مانورهای گمراه کننده دست زد و از اشاره به "لولوی جمهوری اسلامی" برای مرعوب ساختن مخالفان، استفاده کرد، ولی در دوران تشدید مبارزات طبقاتی و به ویژه تشدید بی امان مبارزات ملی و ضد امپریالیستی در سراسر جهان، علیرغم میل و تبلیغات نظریات پیروان و حامیان "جهانی شدن سرمایه"، نمی شود بندبازی سیاسی کرد و مدعی شد: در دوران تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم و یا سپاه ارتجاعی داعش به ایران ما می رویم "جبهه سومی" برای سرنگونی هر دو طرف این نیروهای ارتجاعی عَلَم کنیم. اگر پوسته "انقلابی" این ادعاهای پوچ را بدریم، می بینیم که هدف از این سیاست، همان همدستی با امپریالیستها برای کسب قدرت سیاسی و ادامه همکاری با آنهاست. تشکلی که نام "حزب کمونیست مائوئیست" را بخود نهاده است، حتی با اشغال ایران توسط امپریالیستها نیز موافق است، تا رژیم جمهوری اسلامی برافتد. این جبهه وسیع ضد انقلابیِ پیروانِ نظریات منصور حکمت، همین نقش را در مورد بحران سوریه ایفاء کردند و از اپوزیسیون „داعش“ در سوریه حمایت می کردند و حال که پرده ها بر افتاده است، مُهر سکوت بر لبهای خویش زده اند. این جبهه همان کسانی هستند که مرزبندی روشنی میان ایران و جمهوری اسلامی ندارند و ایران را جمهوری اسلامی و متعلق به جمهوری اسلامی می دانند و از این منطق نادرست به این نتیجه گیری فاجعه بار می رسند که برای نابودی جمهوری اسلامی باید ایران را نابود کرد. این جبهه وسیع ضد انقلابی در مورد اصل میهندوستی کمونیستی در کنار تروتسکیستها و جهان وطنی های حکمتیستی قرار می گیرند که مردم تحت ستم جهان را فرا می خوانند از مبارزه برای حقوق ملی خویش دست برداشته و در دنیای جهانی شدن سرمایه به تمکینات و اوامر امپریالیستها تن در دهند. این ضد انقلابی های بی وجدان همان کسانی هستند که در زمان تجاوز صهیونیستها به نوار غزه در کنار اسرائیل ایستاده بودند و مبارزه مردم فلسطین به رهبری سازمان حماس را محکوم می کردند. فقدان صداقت این عده که می خواهند ایران را بر باد دهند، در این است که از "موجودیت صهیونیسم"، "امنیت صهیونیسم"، "تمامیت ارضی" صهیونیسم که حد و حدودش روشن نیست، دفاع می کنند. آنها از حق تعیین سرنوشت خلق کُرد بدست صهیونیسم و امپریالیسم دفاع می کنند. میهنپرستی آنها فقط بر ضد ایرانی هاست وگرنه میهنپرستیِ جریانهای ارتجاعی را پذیرا هستند. پیروان منصور حکمت ساخته شدن کردستان اسرائیلی را مبارک ارزیابی کرده و تهنیت می گویند و از مرزهای ملی اش دفاع می کنند. آنها برای توجیه تجاوز به ایران با هر چیز که بوی ایران دهد، دشمن اند. اگر دانشجویان و دانشمندان ایران در سراسر جهان در عرصه های علمی موفق شوند، روز عزای آنها است. اگر تیم های ورزشی والیبال، بسکتبال، کشتی، فوتبال و... ایران به مصاف حریفان رود، آنها بر ضد تیم ایران شعار می دهند و صفحات فیس بوک را با اظهار نظرات سخیفانه خویش با عربده جوئی های "انقلابی" که گویا آنها "انترناسیونالیست" و ضد میهنپرستی هستند، آلوده می کنند و یا در مورد حق ایران در امر غنی سازی اورانیوم، همان دروغهای امپریالیستی را تکرار می کنند. شما اگر صدها بار نیز به این دروغها پاسخ دهید، این عده با پاسخهای افشاء کننده شما کاری ندارند و باز دروغهای امپریالیستی را تکرار می کنند. „سازمان فدائیان اقلیت“ متاسفانه در این راه گام گذارده و با شتاب به قعر دره روان است. „سازمان فدائیان اقلیت“ اخاذی کردن از امپریالیستها و سود جوئی از امکانات سلطنت طلبان را توسط آقای منصور اسانلو که مرزها را مخدوش می کند و در جبهه ی "همه باهم"، ضد انقلاب و انقلاب را در هم می ریزد تا از این آب گل آلود، دشمنان مردم ایران ماهی بگیرند، به درستی محکوم می کند، ولی زمانی می شود صداقت سازمانی در این عرصه را پذیرفت که خود این سازمان همدستی با "شهرزادنیوز" ابزار تبلیغاتی و سربازگیری وزارت امور خارجه هلند را نیز که منبع نان و آبداری برای این سازمان شده است و مدارکش را اپوزیسیون انقلابی ایران در هلند منتشر ساخت، محکوم کند، شرکت در "تریبونال بین المللی لندن" را که خوشرقصی در بساط امپریالیستها و با حمایت و شبکه تبلیغاتی آنها و چتر حمایتی امپریالیستی-صهیونیستی به وجود آمده است، محکوم کند و نه اینکه با امپریالیستها و صهیونیستها، با سازمانهای معلوم الحالی نظیر "سازمان مجاهدین خلق ایران" و "حزب کمونیست کارگری ایران" که حزب کمونیست کارگری اسرائیلی است، همصدا شده و مانع افشاء شدن آنها در مقابل مردم شود. روشن است که اگر „سازمان فدائیان اقلیت“ و یا "حزب کمونیست مائوئیست" کوچکترین اشاره ای در مورد نقض حقوق جهانشمول بشر در اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و یا ابوغریب و گوانتانامو و... می کردند، آنها را به این بساط راه نمی دادند. حق سکوت آنها به قدری بالا بود که ترجیح می دانند اصول را در محراب منافع روز قربانی کنند. „سازمان فدائیان اقلیت“ در این میان طبیعتا تنها نیست، ولی این سازمان می خواهد از حیثیت چریکهای قهرمانی که در راه آزادی و عدالت اجتماعی در ایران جان دادند، سرمایه ای برای نزدیکی خود به صهیونیسم و امپریالیسم بسازد. در حرف، عبارات ماوراء انقلابی بر زبان آورد و در عمل در همه عرصه ها در کنار سیاستهای امپریالیستی قرار بگیرد. البته روزی که مصلحت زمان ایجاب کرد و پرده های شرم دریده شد، آنوقت این عبارات پرطمطراق نیز به عنوان "افکار کهنه و سنتی" بدور انداخته خواهد شد. طبیعتا اخاذی از بیگانه و مرتجعان امپریالیسم خیانت ملی است، ولی معلوم نیست چرا اگر این کار توسط رضا پهلوی، شاپور بختیار و یا آقای منصور اسانلو انجام شود، جرم محسوب شده و باید محکوم شود و آنها نباید متحد „سازمان فدائیان اقلیت“ باشند، ولی اگر توسط "حزب کمونیست کارگری ایران" و یا "سازمان مجاهدین خلق ایران" انجام شود، اشکالی ندارد و آنها می توانند متحد پایدار „سازمان فدائیان اقلیت“ در همه نمایشات بر ضد "جبهه های ضد جنگ و تجاوز به ایران" و یا "تریبونال بین المللی لندن" و یا محکومیت "حق ایران در غنی سازی اورانیوم" و یا محکوم کردن "جنبش مقاومت مردم فلسطین به رهبری حماس" و یا حمایت از "تجاوز داعش به سوریه" برای سرنگونی بشار اسد محسوب گردند. حزب ما قادر نیست منطقا بر اساس این ادعاهای "انقلابی" توضیحی بر این گفتار و موضعگیریهای پر از تناقض پیدا کند، مگر اینکه بپذیرد، „سازمان فدائیان اقلیت“ در جبهه منصور حکمت قرار دارد و همان سخنان را با عبارات دیگر و با نقش دیگر بیان می کند. آنوقت است که همه چیز روشن و دقیق خواهد شد و رنگ واقعی به خود می گیرد. مضحک به نظر می رسد ولی شاید در میان اپوزیسیون ایران عده ای از پول گرفتن آقای منصور اسانلو از رضا پهلوی که خودش زیر چتر آمریکا و اسرائیل است در هراسند که مبادا از سهم آنها کاسته شود. مضحک است که پول گرفتن از رضا پهلوی گناه کبیره است ولی پول گرفتن از ارباب رضا پهلوی عملی "انقلابی" است!!؟؟.

 

بر گرفته از توفان شماره   175 مهر ماه 1393 اکتبر سال 2014،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگرآگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts