وضعیت
اقتصادی و
سیاسی لبنان
حکومت
فاسد حریری به
بانکها
اجازه داده
بود برای جلب
سرمایههای
خارجی تا ۱۵
در صد بهره
بدهند که از
این روش به
عنوان شرکتهای
مضاربهای
استفاده میکردند.
وقتی بحران
جهانی سرمایهداری
تشدید شد، کار
بانکهای
مضاربهای به
بنبست رسید و
نظام بانکی
لبنان با
بازپرداخت یک
اعتبار ۲/۱
میلیارد
دلاری روبرو
شد که امکان
پرداخت آن را
نداشت. دیون
دولت به ۱۷۰
درصد تولید ناخالص
ملی افزایش
یافت. با
بحرانی که
کرونا در جهان
آفرید، صنعت
گردشگری نیز
در لبنان درهم
شکست، هتلها،
کافهها و
کابارهها بسته
شدند و براساس
تخمین تعداد
بیکاران به یک
میلیون نفر در
حال افزایش
است و این در
مملکتی است که
تنها ۶ میلیون
جمعیت دارد.
خبرگزاری
یورو نیوز
درتاریخ
۲۰/۸/۲۰۲۰
گزارش داد که
میزان بدهیهای
دولت لبنان با
افزایش ۳۰
میلیاردی در
کمتر از ۷ سال
به ۶۰ میلیارد
در سال ۲۰۱۹
رسیده که
معادل ۱۵۰
درصد تولید
ناخالص داخلی
این کشور است.
همچنین روند
نزولی رشد اقتصادی
و صعود نرخ
تورم، همزمان
با افزایش
فشار آوارگان
جنگ سوریه بر
هزینههای
دولت و بازار
کار این کشور،
شرایط زندگی مردم
را دشوار کرده
است.
در
کنار این وضع
بد اقتصادی و
فشار حضور بیش
از یک میلیون
و نیم
پناهندگان سوری
در لبنان، که
بار سنگینی بر
بودجه کشور
وارد کردهاند،
نقش
دولتمردان
فاسد، که
فامیلی و قومی
رانتخواری
میکنند،
مزید بر علتها
شده است. در
نظام سیاسی
لبنان، که
تقریباً همه
در قدرت شریکاند
و همه همدست
یکدیگرند، تناسب
قدرت دولتی
براساس سهم
برابر قومها
و مذاهب تعیین
میگردد تا
خواست همه
طوایف را
برآورده کند و
این امر در
عرصه قدرت
سیاسی به ناکارآمدی
دولت ملی و
نابرابریهای
اجتماعی و
اقتصادی منجر
میشود، زیرا
هر بخش از این
طوایف به جای
آنکه به «ملت
لبنان»
بیندیشند به موکلان
قومی و مذهبی
خویش میاندیشند. در چنین
شرایطی احساس
مسئولیت ملی
وجود ندارد،
بیشتر نزاع
بر سر سهمخواهی
قومی و مذهبی
است، بیجهت
نیست که بروز
نزاع و
برخوردهای
قومی نیازی به
این ندارد که
حتما معضلات
بزرگ اجتماعی
نازل شوند؛
حتی به گفته
ظریفی، گاهی
حتی مسئله جمعآوری
زبالهها در
لبنان نیز میتواند
به بحرانی
بزرگ برای
کشور تبدیل
گردد.
حکومت
قومی - مذهبی
در لبنان را
مردم مدیون نفوذ
«ملک فهد»،
پادشاه
عربستان
سعودی، هستند.
وی موفق شد در
شهر «طائف» این
وضعیت کنونی
مبتنی بر قدرت
شراکتی را در
بعد از جنگ
داخلی ۱۵- ساله
لبنان به یاری
«ملک
حسن
دوم»، پادشاه
وقت مراکش، و
«شاذلی بن
جدید»، رئیسجمهور
وقت الجزایر،
با هماهنگی
اتحادیه عرب،
کمیتهای سهجانبه
را تشکیل بدهد
که از حمایت
آمریکا و جامعه
بینالمللی و
از جمله دولت
استعماری
فرانسه، که برای
خویش حق ویژه
در لبنان قایل
بود و هست، به وجود
آورد.
امروز ۳۱
سال از «توافق
طائف»، این
«سند وفاق ملی
لبنان» میگذرد؛
توافقی که به
جنگ ۱۵ ساله
داخلی لبنان پایان
داد، ولی
نتوانست در
لبنان جز
تثبیت جدائی
به وفاق ملی
نایل آید. این
شکل حکومتی،
که شبیه آن را
در عراق
اشغالی نیز به
یاری آمریکا مستقر
کردهاند،
ورشکستگی خود
را در لبنان
به اثبات
رسانده است.
از لبنانی که محل
خوشگذرانی
عیاش
خاورمیانه و
پاریس این منطقه
بود و شیوخ
عرب برای
انجام زنا و
زنای محسنه و
بیبندوباری
و هرزگی و
ولخرجی به
بیروت میآمدند،
چیزی جز یک
مخروبه باقی
نمانده است.
نقش
نیروهای
خارجی
اسرائیل
یکی از نیروهای
تشنجزا در
منطقه است که
مزارع جنوب
لبنان را هنوز
در اشغال خود
دارد و هدفاش
تصاحب کامل
لبنان و ضمیمهکردن
آن به اسرائیل
بزرگ است.
عربستان
سعودی و
امارات متحده
عربی بر روی
دولتمردان و
قدرتمندان
سُنی مذهب و
به ویژه
خانواده
«حریری» سرمایهگذاری
کردهاند، تا
هم از نفوذ
سوریه و ایران
در لبنان
بکاهند و هم
نفوذ وهابیسم
را در منطقه
افزایش دهند.
سوریه، لبنان
را بخشی از
خاک خود میداند
و تا چندی پیش
در زمان «حافظ
اسد»، لبنان در
اشغال سوریه
بود. دولت
ترکیه در
آرزوی عثمانی
بزرگ به کشور
لبنان به
عنوان بخشی از
خاک عثمانی
بزرگ برخورد
میکند و میخواهد
با نفوذ خویش
در این منطقه
موی دماغ عربستان
سعودی و
فرانسه شود و
قدرت خویش را
در دریای
مدیترانه
برای دستیابی
به نفت و گاز
در مقابل
فرانسه تقویت
کند و گسترش
دهد. هم اکنون
دولت ترکیه در
لیبی در مقابل
فرانسه
ایستاده است و
در لبنان به
تمام لبنانیهای
ترکتبار
تابعیت دولت
ترکیه را میدهد.
فرانسه به
لبنان مانند
قبل از جنگ
دوم به عنوان
تحت الحمایه
خود مینگرد و
عوامل
فرانسوی
زبانِ خود را
در آنجا دارد
و سفرهای مرتب
«ماکرون»،
رئیس جمهور
فرانسه، به
لبنان برای سر
و صورت دادن
به وضعیت
لبنان در خدمت
تأمین منافع
آینده فرانسه
است و در این
راستا مجبور
است با «حزباﷲ»
کنار بیاید.
روسیه از زمان
اتحاد شوروی
در سوریه در
همسایگی
لبنان دارای
پایگاه نظامی است
که به هر
قیمتی برای
حفظ آن میکوشد.
آمریکا نخود
هر آشی هست و
برای ایجاد تشنج
و جنگافروزی
و حمایت از
صهیونیسم هم
از عیسویان
لبنان، فالانژیستهای
آدمکش لبنانی
و هم از دارو
دسته مزدوران
عربستان
سعودی دفاع میکند.
دولت جمهوری
اسلامی نیز
لبنان را، که
اکثریت جمعیت
آن شیعه
هستند، متحد
طبیعی خود میبیند
و نقش شیعیان
لبنانی را به
عنوان عاملی بازدارنده
در تجاوز
آمریکا و
اسرائیل به
ایران ارزیابی
میکند و به
لبنان و به
ویژه به قدرت
«حزباﷲ» به
صورت راهبردی
و در چارچوب
منافع درازمدت
خویش در منطقه
برخورد مینماید.
دولت چین
اخیراً در
جریان مبارزه
با داعش در
سوریه و بحران
اخیر لبنان
دارد جای پای خود
را در لبنان
تثبیت میکند
و این در حالی
است که در
ساختمان و
مدرنیزهکردن
«بندر حیفا» در
اسرائیل به
نفوذ خود در
سواحل
مدیترانه
افزوده است.
مجموعه این
تضادها در
لبنان فعالاند
و درجه شدت
مبارزه میان
بخشهای
مختلف آن
وابسته به
اختلافات
گروهبندیهای
این تضادهاست.
بجز ایران،
سوریه،
روسیه، چین، و
مردم لبنان و
به ویژه
اکثریت
شیعیان لبنان
و حتی بخش
بزرگی از مسیحیان،
که خواهان
ایجاد امنیت و
مبارزه با نفوذ
خارجی در این
کشورند، سایر
نیروها خواهان
ایجاد تشنج،
تفرقهافکنی،
تحریک، بمبگذاری،
آتشزنی، هرج
و مرج و ایجاد
بحران مصنوعی
در لبنان
هستند، زیرا
برهمخوردن
تعادل قدرت و
ایجاد یک خلاء
در قدرت سیاسی
دست نیروهای
خرابکار را در
لبنان برای
توسعه نفوذ
امپریالیسم و
ارتجاع عرب
بازمیگذارد.
در حالی که
نیروهای
مترقی و یا
دوراندیش در
هیئت حاکمه
برای غلبه بر
بحران کنونی
لبنان به وجود
یک دولت
متمرکز تکیه
میکنند که
وجودش به
مراتب بهتر از
نبودش بوده که
منجر به
فروپاشی
جامعه لبنان
شود.
مردم
لبنان هم از
فساد دستگاه
حکومتی و
ساختار قومی -
مذهبی آن رنج
میبرند که
واقعاً در
لبنان بحرانزاست
و هم باید در
میدان رقابتهای
قدرتهای
خارجی
بکوشند، تمامیت
ارضی،
استقلال و حق
حاکمیت ملی
خود را حفظ
نمایند بر ضد
مفاسد
اجتماعی،
بیکاری و فقر
مبارزه کنند.
طبقه حاکمه
فاسد لبنان
وضعیتی را در
این مدت ایجاد
نموده است که
به جای
اندیشیدن به
منافع عمومی و
کشور به منافع
گروهی و قومی خود
میاندیشد و
کشور را به
لبه پرتگاه
نابودی سوق
داده است. این
است که ریشههای
خشم مردم و
تمایل آنها
برای تغییرات
اساسی در
جامعه و آنهم
در شرایطی که
حتی طبقه متوسط
رو به تلاشی
میرود به صف
خرده
بورژوازی و
اقشار تحتانی
جامعه نزدیک
میشود،
کاملا قابل
فهم است، ولی
نیروهای
ارتجاعی میخواهند
از طغیان برحق
مردم برای
ایجاد یک
لبنان بهتر ابزاری
برای مبارزه
با «حزباﷲ
لبنان»
بسازند.
ارتجاع
جهانی، که
خواهان تشنج
در منطقه است
با این نقشه
برای مردم
لبنان
«دلسوزی» میکند
تا به نقش
تعیینکننده
لبنان در
ترسیم وضعیت
سیاسی منطقه
خاتمه دهد.
این امر تا به
امروز به علت
قدرت این
سازمان مردمی
و نفوذ و محبوبیت
آن در میان
مردم لبنان با
شکست
مفتضحانه روبرو
شده است. هیچ
تحولی بدون
حضور و محاسبه
قدرت این
سازمان ملی که
امپریالیستها
و نوکرانشان
آنها را
تروریستی میخوانند،
در لبنان
مقدور نیست.
به
این جهت راه
حل غلبه بر بحران
حاد کنونی
لبنان یاری
مالی بلاعوض
جهانی به این
کشور،
اصلاحات در
«قرارداد
طائف» و پایاندادن
به حکومت متکی
بر موکلان
قومی - مذهبی
است. باید
تلاش شود تا
در لبنان یک
حکومت متکی بر
ملیت واحد
لبنانی ایجاد
شود که مبارزه
طبقاتی را در
آینده شفاف
خواهد
گردانید و از
آلودگیهای
قومی و مذهبی
پاکیزه میگرداند.
راه
حلی که دشمنان
مردم لبنان
درپیشگرفتهاند،
سوء استفاده
از اوضاع
نابسامان و
رنج مردم
لبنان است، که
خود بیشتر بر
این رنج و بیسامانی
میافزاید. به
یکباره صندوق
بینالمللی
پول و بانک
جهانی فعال
شدهاند و آمادگی
خود را برای
حمایت مالی
مشروط بر اینکه
حکومت لبنان
حاضر باشد بر
سر لبنان چوب
حراج بزند و
شرایط این
موسسات را که
میخواهند
سیاست
استعماری
نئولیبرالی
را بر لبنان
مسلط کنند،
بپذیرند. بانک
جهانی حتی
تعهدات گذشته
خویش را بر سر
ساختن سد بسری
در لبنان لغو
کرده است تا
فشار را به
لبنان افزایش
دهد. آنها میخواهند
با شرایط
جدیدی به
لبنان وام
دهند که روزی
باید این قروض
بازپسداده
شود، ولی
کشوری که نه
منابع طبیعی
دارد و نه
قدرت اقتصاد
صنعتی چگونه
میتواند با
تولید ثروت،
اصل و بهره
وامها را
پرداخت کند.
در نتیجه لبنان
به مستعمره
صندوق بینالمللی
پول بدل میشود
و آنها با
خریدن لبنان
این کشور را
به فاحشهخانه
خاورمیانه و
مرکز گردشگری
مدیترانه و کشورهای
عربی و مسلمان
بدل خواهند
کرد، تا سواحل
و سرزمینهای
خویش را به
انحصارات
گردشگری و
ساختن قمارخانهها
و هتلهای
آنچنانی بدل
کند که قطعاً
صاحبان اکثر
آنها سرمایهداران
کلان
غیرلبنانی
خواهند بود.
آنها نیز از
اصلاحات
اقتصادی و
سیاسی دم میزنند،
ولی اصلاحات
آنها
اصلاحاتی است
که در خدمت
اسرائیل و
کاهش نقش «حزباﷲ
لبنان» و نفوذ
ایران، سوریه
و روسیه باشد
و مانع شود که
جاده ابریشم
از چین تا
دریای
مدیترانه از
لبنان و سوریه
عبور کند.
فرانسه
که رهبری
کنفرانس بینالمللی
برای کمک مالی
به لبنان را
بعد از انفجار
مهیب بیروت
برعهده گرفته
است میگوید
حاضر است مبلغ
۲۵۰ میلیون
یورو که جمعآوری
کرده است، در
اختیار دولت
لبنان بگذارد،
ولی آمریکا که
هم از نفوذ
فرانسه
ناراحت است و
هم میخواهد
حتی برای مبلغ
ناچیز ۲۵۰
میلیون یورو دولت
لبنان را تحت
فشار بگذارد،
معتقد است این
پول باید زیر
نظر سازمان
ملل هزینه
شود. هر چقدر
فرانسه برای
حفظ منافع
خودش به ویژه
در رقابت با
ترکیه برای
سروسامان
دادن به وضعیت
لبنان شتاب
دارد، آمریکا
با خونسردی و
کشدادن
مسایل در پی
تقویت قدرت و
نفوذ خود در
لبنان آشفته
است.
دول
استعماری از
هم اکنون دولتهائی
را که در
لبنان برسر
کار میآیند،
به رسمیت نمیشناسند،
زیرا خود را
صاحباختیار
لبنان میدانند.
«امانوئل
ماکرون»، رئیس
جمهور فرانسه،
از برگزاری یک
کنفرانس بینالمللی
برای لبنان و
با مدیریت
فرانسه خبر داد.
او گفت لازمه
اعطای کمکها
«حکمرانی
شفاف» در
لبنان است و
نخست باید اطمینان
حاصل شود که
کمکها به دست
مردم، سازمانهای
مردم نهاد و
گروههای
خیریه میرسد
و نه نخبگان
حاکم، که به فساد
و سوءمدیریت
متهم هستند. در
جریان این
نشست،
اتحادیه
اروپا متعهد
شد تا ۳۰
میلیون یورو
کمک اضطراری
به لبنان
اختصاص دهد.
کمیسیون
اروپا تأکید
کرد که این
کمک مالی با
نظارتی شدید
از طریق سازمان
ملل متحد و
سازمانهای
غیردولتی
فعال در امور
بشردوستانه
توزیع خواهد
شد و در
اختیار دولت
این کشور قرار
نمیگیرد.
خبرگزاری
رسمی لبنان NNA، در روز
(شنبه)، به نقل
از سفارت
آمریکا از سفر
«دیوید شنکر»
معاون امور
غرب آسیای
وزیر خارجه آمریکا،
به چند کشور
منطقه از جمله
لبنان خبر داد. در
بخش پایانی
این بیانیه
آمده است که
«شنکر» به
تاریج دوم
سپتامبر ۲۰۲۰
به بیروت سفر
میکند و با نمایندگان
جامعه مدنی
در این کشور
دیدار خواهد
کرد.
همه این
شرایط بحرانی
در لبنان
نتیجه تلاشهای
مستمر
آمریکائیها
و همپیمانان
سعودی و
صهیونیستی
آنها و نهادهای
غیردولتی در
لبنان است که
به روشنی
جریانهای ضد
مردمی و
نهادهای
امپریالیستی
هستند تا
دولتی موازی
با دولت لبنان
به وجود آورند
و با فشار این
سازمانهای
ضدمردمی به
بازی با
سرنوشت مردم
لبنان بپردازند.
آنها میخواهند
گروههائی را
بسیج کنند که
به میل و
اراده
امپریالیستها
و ارتجاع
منطقه با
حمایت مالی و
تبلیغاتی
امپریالیسم و
صهیونیسم به
میدان میآیند
و به نیات شوم
آنها تحت
عنوان انجام
اصلاحات در
لبنان و
مبارزه با
«فساد و ایجاد
شفافیت»
راهزنان بینالمللی
را به جای
دزدان بومی
بنشانند.
حکومت کنونی
ساخته شده
موقتی در
لبنان ظاهراً
با فشار
فرانسه و
رضایت «حزباﷲ»،
که عامل مهمی
در شکلدادن
آینده لبنان
است، به وجود
آمده است، ولی
شدت درگیریها
به حدی است که
معلوم نیست
آرامش در
لبنان در
آینده نزدیک
برقرار شود.
تضعیف لبنان و
به ویژه «حزباﷲ»
که به عنوان
اهرمی
بازدارنده در
مقابل سیاست
توسعهطلبانه
و تجاوزگرانه
آمریکا و
اسرائیل علیه
ایران عمل میکند،
به نفع ایران
و منافع ملی
کشور ما
نخواهد بود.
وحدت غزه و
لبنان و
مقاومت آنها
در مقابل امپریالیسم
و صهیونیسم با
وضعیت سیاسی
منطقه و رفع
خطر تجاوز به
ایران پیوند
دارد.
برگرفته
ازتوفان
شـماره 247 مهر ماه 1399
سپتامبر 2020
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر
آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan