آشوب در لیبی محصول رقابت امپریالیستی است

 

لیبی دوباره در آتش می­سوزد. وعده­های امپریالیستی مبنی بر استقرار دموکراسی و ایجاد فضای آزاد سیاسی و احترام به حقوق بشر پوچی خویش را به بهترین وجهی در عمل نشان می­دهند. امپریالیستها همه ممالک را با همین­گونه استدلالات عوامفریبانه به خاک و خون کشیده­اند. لیبی کشوری نفت­خیز است و هم اکنون بزرگترین مخزن آب آفریقا را در درون خود جای داده است. تسلط بر لیبی تسلط بر شمال افریقا را تسهیل می­کند و مانع سرازیر شدن پناهندگان، این قربانیان امپریالیسم از طریق لیبی به اروپا می­شوند. تسلط بر لیبی تسلط بر نفت این کشور نیز هست که بر سر آن به ویژه میان ایتالیا(کنسرن اِنی) و فرانسه(کنسرن توتال) درگیری ایجاد کرده است. فرانسه می­خواهد به تسلط سنتی ایتالیا در لیبی و بر چاه­های نفت آنجا خاتمه دهد. تسلط بر لیبی و یکپارچه کردن آن زیر سلطه حکومتی قدرتمند به وضعیت متزلزل و سراپا آشوب لیبی که مرکزی برای گروه­های تروریستی و باندهای تبهکارانه جهانی شده است، خاتمه می­دهد. امروز همه ممالک شمال آفریقا مصر، تونس، الجزایر و مراکش تصمیم  دارند برای حفظ امنیت خویش به این وضعیت خاتمه دهند و این درحالی است که تضادهای امپریالیستها برای دخالت در اوضاع لیبی و گرداندن وضعیت به نفع خود تشدید شده است. در لیبی صفبندیهای جدیدی ایجاد شده است که تا پیروزی بخشی بر بخش دیگری این نابسامانی ادامه دارد. این تضادها مراکش، الجزایر و تونس را در مقابل مصر قرار داده است.

مخالفان قذافی، که در سال ۲۰۱۱ در گیرودار بهار(خزان) عربی قد عَلَم کردند و از جانب کشورهای غربی پشتیبانی می‌شدند، غیر از مخالفت با قذافی در هیچ زمینه‌ای هم‌نظر نبودند. از همین‌رو از همان فردای سرنگونی معمر قذافی نزاع بر سر قدرت در لیبی درگرفت.

سلاح‌هائی که نیروهای امپریالیستی، به ویژه فرانسه در تناقض با حقوق ملل، به خاطر براندازی قذافی میان گروه‌های شبه نظامی پخش کرده بودند، پس از سرنگونی معمر قذافی کماکان در دست گروه­ها باقی ماند. در واقع رقابت بین امپریالیست‌ها، بویژه ایتالیا و فرانسه از زمانی آغاز شد که فرانسه در سال ۲۰۱۱ تصمیم به سرنگونی قذافی گرفت. مادام که قذافی به فرانسه نفت می‌فروخت، جلوی هجوم پناهندگان به اروپا را می‌گرفت. پترودلار‌ها را به بانک‌های فرانسه می‌سپرد و حتی به جناب سرکوزی، در مبارزات انتخاباتی‌اش کمک قابل ملاحظه دلاری می‌کرد و ... در پاریس با گستردن فرش قرمز از وی استقبال می­شد. اما پس از بروز بحران مالی ۲۰۰۸ در غرب، که با ورشکستگی بانک «برادران لیِمَن» Lehman Brothers در آمریکا آغاز گشت، قذافی از ترس، دلارهای خود را از بانک‌های فرانسه خارج و به بانک‌های چین منتقل نمود و به موازات آن اعلام کرد که زین پس نفت را نه با دلار و نه با یورو – که در معرض بحران شدید قرار گرفته بودند – بلکه فقط در ازای طلا می‌فروشد، غرب و در رأس آن فرانسه تصمیم گرفت وی را سرنگون سازد و برای این منظور رقبای قذافی در شرق لیبی را با خواستهای "دموکراتیک" و خوش طنین بسیج نمود و به سمت طرابلس کیش داد. امپریالیسم فرانسه که شاهد بود در مبارزه اپوزیسیون وابسته به فرانسه و دولت حاکم لیبی، دولت در طرابلس به علت برتری هوائی و زمینی دست بالا را دارد، تحت بهانه حمایت از مردم تا مورد بمباران هواپیماهای ارتش لیبی قرار نگیرند، به سرعت «جامعه بین‌الملل» را قانع کرد که با ایجاد «منطقه پرواز ممنوع» عملاً به لیبی حمله نظامی کنند و قذافی را از سر راه خود بردارند. تاکتیک «منطقه پرواز ممنوع» بدون مخالفت در شورای امنیت به تصویب رسید. آنگاه فرانسه، انگلستان و آمریکا بی‌محابا در عرض یک هفته پنجاه هزار لیبیائی را به هلاکت رساندند. ایتالیا در آنزمان توافق چندانی با این تجاوز نظامی نداشت. زیرا برلوسکونی، رئیس دولت وقت ایتالیا، همانند دولت پیش از خود، با قذافی کنار آمده بود. او نیز در رُم برای قذافی فرش قرمز پهن می‌کرد. برلوسکونی حتی حاضر شد به خاطر خسارتی که لیبی در طی دوران استعمار فرانسه توسط کشور ایتالیا متحمل شده بود، غرامت به‌پردازد و قول ساختن اتوبان و بیمارستان را به او داد. قذافی نیز در مقابل این پیشنهاد، قول داده بود که جلوی ورود پناهندگان به ایتالیا را به‌گیرد.

از بعد از سرنگونی قذافی رقابت امپریالیست‌های فرانسه و ایتالیا در لیبی بالا گرفته است. فرانسه که در ابتداء مانند اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد از حکومت مرکزی در طرابلس دفاع می­کرد، بتدریج با ارزیابی از ضعف قدرت مرکزی رنگ عوض کرد و از «ژنرال حَفتر» در شرق که بخت بیشتری برای آن قایل بود به حمایت برخاست. هم اکنون ایتالیا که روی حکومت مرکزی «زائرالسَراج» در غرب سرمایه‌گذاری کرده است در نزاع با فرانسه آنها را متهم می­کند که به آشوبگران و تروریستها یاری می­رساند. ایتالیا به ویژه امروز که ناسیونال شونیست‌های نژادپرست در رُم بر مسند قدرت تکیه زده‌اند، بیش از هر زمان به دشمن‌تراشی خارجی نیاز دارند، تا از این طریق احساسات ناسیونالیستی مردم را تحریک و آنها را با خود همراه سازند.

کشور لیبی از همان فردای سرنگونی قذافی عملاً از هم‌گسیخت و جنگ داخلی بر آن حکم‌فرما شد. در ۸ سال گذشته نه تنها از «دموکراسی» و «حقوق بشر»ی که در آغاز وعده­اش را به مردم لیبی و افکار عمومی جهان داده بودند، نشان و اثری نیست، بلکه امنیت و آرامش نیز از این کشور رخت بر بسته است. لیبی به ماوا و مامن تروریستها و تبهکاران آزاد از قانون بدل شده است. علی‌رغم وجود ذخائر عظیم نفتی در لیبی، مردم این کشور از کمبود مواد غذائی و داروئی رنج می‌برند. اِعمال خشونت از هر سو امنیت و آسایش را از مردم سلب کرده است. امروز پس از ۸ سال هنوز خلاء قدرت خودنمائی می‌کند و هرج و مرج بر کشور حاکم است. وجود دو دولت موازی، گروه‌های شبه نظامی موازی، که تعدادشان به ۱۵۰۰ می‌رسد، دو کودتای نظامی ناموفق و بالاخره یک جنگ داخلی که از اوایل ماه آوریل گذشته اوج گرفته است، کشور را در ناامنی و شورش و فقر و ... فرو برده است. برای نمونه یکی از رهبران شورشی به نام «صلاح بادی» اهل «مِصراتَه» و نیز گروه «بریگاد هفتم» از شهر «تَرهونَه» در ۶۰ کیلومتری جنوب طرابلس، خود یک قدرت منطقه محسوب می‌شوند. پایه‌های حکومت مرکزی را نیز گروه‌های شبه نظامی تشکیل می‌دهند که کنترل طرابلس را در دست دارند.

در ماه مه سال 2018 فرانسه میزبان نشستی با حضور رهبران دو گروه سیاسی رقیب در لیبی با هدف پایان دادن به هرج و مرج هفت ساله در این کشورِ واقع در شمال آفریقا بود.

این نشست به ابتکار امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه و با حمایت سازمان ملل متحد برگزار شد و نمایندگانی از بیست کشور جهان از جمله ۵ عضو دائمی شورای امنیت، کشورهای همسایه لیبی، شماری از کشورهای منطقه و مسئولانی از سازمان‌های بین‌المللی حضور داشتند.

در پایان گفتگوهای پاریس، رهبران دو گروه سیاسی رقیب در لیبی یعنی فایز السراج، نخست وزیر دولت وحدت ملی در طرابلس که تحت حمایت سازمان ملل است و ژنرال خلیفه حفتر، فرمانده نیروهای نظامی موسوم به «ارتش ملی لیبی» که بر شرق این کشور تسلط دارد، بر سر یک نقشه راه سیاسی ظاهرا به توافق رسیدند.

«فائز السراج» و «ژنرال خليفة بلقاسم حَفتر»، که بر سر انجام انتخابات تا پایان سال ۲۰۱۸ توافق کرده بودند، نه تنها وعده­های خویش را عملی نکردند، بلکه امروز اسلحه به­دست برضد یکدیگر می­جنگند. از داعشیان تا سلطنت‌طلبان محافظه‌کار همدست سلطان اِدریس، از سکولارهای ارتشی تا دموکرات‌های لیبرال هر یک در تلاش‌اند تا بر اریکه قدرت تکیه زنند.

اولین «کنگره ملی لیبی»، که در سال ۲۰۱۲ تشکیل شد، به علت عدم وجود احزاب قوی، بیشتر نمایندگان اقوام و قبایلی به آن راه یافتند که اکثراً از اسلام‌گرایان به‌شمار می‌آمدند. در این «کنگره ملّی» که از همان آغاز از باندهای تبهکار تشکیل شدند، رشوه‌خواری، تبانی، فساد و آدم‌ربائی از طریق گروه‌های شبه‌نظامی گسترش یافت. در نتیجه طبیعی بود که وجود چنین وضعی تشکیل دولت را غیرممکن سازد و عملاً کشور را به آستانه ورشکستگی و سقوط ‌کشاند. اسلام‌گرایان برای اجرای قوانین شرعی، نظیر حجاب اجباری و تفکیک زنان و مردان در دانشگاه، وارد عمل شدند که متعاقب آن مخالفین آنها کنگره را تحریم کردند.

اولین کودتا در سال ۲۰۱۳ از دل همین «کنگره ملّی» بیرون آمد. «ژنرال خليفة بلقاسم حَفتر»، که در گذشته از یاران قذافی به‌شمار می‌آمد، در «جنگ چاد» دستگیر شد. همان زمان شایع شد که سازمان جاسوسی سیا او را در سال ۱۹۸۷ از زندان حکومت چاد فرار داده و به آمریکا برده است. از آن پس «ژنرال خليفة بلقاسم حَفتر» از همان آمریکا عَلَمِ مخالفت علیه قذافی را بلند کرد و با او به مبارزه برخاست. پس از سرنگونی قذافی حَفتر به لیبی بازگشت.

در سال ۲۰۱۴ که اسلام‌گرایان در بنغازی در شُرُفِ گرفتن قدرت بودند، حَفتر با گروه نظامی تحت فرمان خود با آنها به مقابله برخاست و عملاً علیه کنگره کودتا کرد و جنگی را تحت نام « عملیات کرامت» علیه اسلام‌گرایان آغاز کرد که در آن بخشی از ارتش سابق لیبی نیز با او همراه شد و به حمایت از او برخاست.

در انتخابات دوم که در سال ۲۰۱۴ برگزار شد و از آن «مجلس النواب» بیرون‌ آمد. اسلام‌گرایان شکست خوردند. شکست‌خوردگان با کمک برخی گروه‌های شبه نظامی به «کنگره ملّی» وفادار ماندند و عملاً کنترل طرابلس را در دست گرفتند. از سوی دیگر برخی از اعضای سکولار «مجلس النواب» در شهر کوچک «طُبرُق» واقع در شمال شرقی، که مورد پشتیبانی مصر قرار دارند، مستقر شدند و به سمت «ژنرال خليفة بلقاسم حَفتر» دست دوستی دراز کردند. از این تاریخ «ژنرال حَفتر» برای تصرف قدرت در سراسر لیبی وارد عمل شد. در این اثنا لیبی عملاً از دو حکومت متخاصم برخوردار بود که می‌توان ادعا کرد که از این تاریخ نیز دومین جنگ داخلی لیبی آغاز گشت.

در سال ۲۰۱۵ پس از سه سال ناآرامی، داعش وارد معرکه شد. این گروه آدم‌خوار، که در آن زمان هنوز در عراق و سوریه بیا و برو داشت، برخی از گروه‌های اسلام‌گرای لیبی را نیز به خود جلب کرد و در شمال آفریقا به نیروی قابل ملاحظه‌ای مبدل گشت. این سازمان جهنمی از فقدان قانون در لیبی بهره جست و برای تصرف قدرت مرکزی خیز برداشت. در آن زمان شمال غرب لیبی در کنترل «کنگره ملّی» و شمال شرق در دست «ارتش ملّی» «ژنرال حَفتر» قرار داشت.

از جانب دیگر قبیله‌های «طوارق» در جنوب غربی و گروه سَلَفی انصارِ شریعت، شهر «سِرتِ» در شمال مرکزی لیبی را در کنترل خود داشتند. داعش، این دست‌پرورده عربستان و کشورهای اروپائی، نیز بر برخی از شهرهای این مناطق سایه شوم خود را گسترانده بود. به علاوه در بسیاری از مناطق دیگر لیبی گروه‌های شبه نظامی خودسر تشکیل شده بودند. به دیگر سخن هرج و مرج در این کشور امان از مردم لیبی سلب کرده بود.

در سال ۲۰۱۶ در اثر تلاش‌ها و میانجی‌گری سازمان ملل متحد عده‌ای از دو مجلس «کنگره ملّی» و «مجلس النواب» به توافق رسیدند که یک «دولت اتحاد ملّی» و «شورای ریاست جمهوری» تشکیل دهند. این شورا که از طرف سازمان ملل حمایت می‌شد، «فائز ‌السراج» را به ریاست جمهوری انتخاب کرد و او در همان سال وارد طرابلس شد و قدرت را به دست گرفت. او از همان آغاز به قدرت رسیدن جنگ علیه داعش در «سِرتِ» را آغاز کرد.

«ژنرال حَفتر» که در سال ۲۰۱۷ اسلام‌گرایان را از بنغازی تارانده و با گردآوردن شبه‌نظامیان «ارتش ملّی» را تشکیل داده بود، اکنون داعیه حکومت بر سراسر لیبی را در سر می‌پروراند. او که در نزاع با اسلام‌گرایان موفقیت‌های چشم‌گیری به دست‌آورده بود، عملاً بر شرق کشور مسلط گشت. «فائز السراج» نیز که در «سِرتِ» و «مُصراتَه» علیه اسلام‌گرایان موفقیت‌هائی به چنگ آورده بود، بر غرب لیبی حاکم گردید.

در این اثنا نیروهای تحت کنترل «ژنرال حَفتر» در جنوب نیز موفقیت‌هائی از طریق مذاکره با سران قبایل مناطق نفت‌خیز به دست آورده بودند. هنگام برگزاری کنفرانس بین‌المللی جهت انجام انتخابات سراسر لیبی «ژنرال ‌حَفتر» تقریباً ۷۵٪ از کلّ خاک لیبی را تحت کنترل خود داشت. در صورتی که «دولت وفاق ملّی» تنها بر ۱۳٪ از کشور حکم می‌راند و قبیله «طوارق» ۱۲٪ را دراختیار داشت. ناگفته نماند که کوشش‌های «فائز السراج» و «ژنرال حَفتر» بر سر انتخابات سراسری، که قرار بود تا پایان سال ۲۰۱۸ انجام گیرد، به نتیجه نرسید.

علت اصلی عدم توافق آنها را باید در دخالت‌های دولت‌های امپریالیستی فرانسه و ایتالیا جستجو کرد، که برای دستیابی به نفوذ و قدرت هر چه بیشتر، هر یک می‌کوشند که در گروه‌های شبه نظامی با پخش اسلحه نفوذ کرده و از آنها به مثابه پایگاه قدرت استفاده کنند. زیرا که شرق لیبی دارای منابع عظیم انرژی و در نتیجه موقعیت راهبردی مهم می‌باشد. به همین دلیل رقابت شدیدی میان فرانسه و ایتالیا در لیبی در جریان است. در حالی که چاههای نفت در شرق لیبی که در تحت کنترل داعش بود با سرکوب داعش در سال 2016 توسط خلیفه حفتر در اختیار ژنرال حفتر قرار گرفته است ولی حق امتیاز فروش نفت در اختیار شرکت ملی نفت لیبی است که متعلق به دولت مرکزی است و مطابق توافقنامه­ای که بسته شده است خریداران خارجی نفت لیبی تنها شرکت دولتی را به عنوان فروشنده نفت به رسمیت می‌شناسند و حاضر نیستند با گروه­های بی­نام نشان تجارت نفتی داشته باشند. این اهرم قدرت مرکزی  که پول نفت را میان یاران خویش تقسیم می­کند خود از مبانی اختلاف نظر است.

اکنون لیبی دارای دو دولت موازی است. «دولت وفاق ملّی» که به طور عمده از جانب سازمان ملل حمایت می‌شود و «دولت موقت» که از سوی پارلمان «طبرق»، حامی «ژنرال حَفتر» در شهر «البیضاء» در شرق این کشور تشکیل شده است. مصر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، روسیه و اخیراً فرانسه از «دولت موقت» ژنرال حَفتر – که از مخالفین سرسخت اِخوان‌المسلمین است – حمایت می‌کنند و می­خواهند نفوذ خود را در شمال آفریقا افزایش دهند.

قطر و ترکیه، که حامی اِخوان‌المسلمین به شمار می‌آیند و مخالف وهابیسم هستند، به اضافه سایر کشورهای غربی از جمله ایتالیا، «دولت وفاق ملّی» به رهبری «فائز السراج» را در کنف حمایت خود گرفته­ا‌ند. «دولت وفاق ملّی» علناً فرانسه را به پشتیبانی از «ژنرال حَفتر»، که از چهارم آوریل گذشته به طرابلس حمله نظامی کرده است، متهم می‌کند. حمله نظامی که تاکنون ۲۰۰ کشته، ۱۰۰۰ نفر زخمی و ۱۸ هزار نفر آواره به بار آورده است. اتحادیه اروپا خواهان آتش بس و وحدت ملی بوده و از نظریه سازمان ملل متحد دفاع می­کند. در جلسه شورای امنیت ملی سازمان ملل دولت روسیه با بیانیه­ای که فقط از ژنرال حفتر می­خواست که از پیشروی به سمت طرابلس خودداری کند مخالفت نموده و اظهار داشت که باید بیانیه­ای تصویب شود که طرفین درگیری را از توسل به جنگ برحذر دارد و نه فقط ژنرال حفتر را. این موضع به آن مفهوم است که دولت روسیه حکومت طرابلس را به عنوان دولت قانونی لیبی به­رسمیت نمی­شناسد و بر سر پیروزی ژنرال حفتر شرط­بندی کرده است. این روش روسیه میدانی جدید برای مبارزه با ترکیه در سوریه برای بده بستانهای آتی باز می­کند. جالب این است که دولت آمریکا با این پیشنهاد مخالفت کرده است که هم می­تواند به منزله حمایت از حفتر تعبیر شود و هم اینکه مقاومت دولت مرکزی را در برابر حفتر به­رسمیت شناخته است. ولی دودوزه بازی آمریکا بیشتر حاکی از آن است که آمریکا نیز در طرف وهابیستها قرار گرفته است.

در سال ۲۰۱۶ یک هلیکوپتر در لیبی سقوط کرد که ۳ سرباز فرانسوی سرنشین آن کشته شدند. در آنزمان شایع شده بود که آنها برای «ژنرال حَفتر» اطلاعات مخفی جمع‌آوری می‌کردند و «دولت وفاق ملّی» این عمل فرانسه را علیه حاکمیت ملی لیبی ارزیابی کرد. در این میان تردید نیست که فرانسه، مصر، امارات و عربستان از حامیان «ژنرال حَفتر» بشمار می‌آیند. با توجه به گذشته «ژنرال حَفتر» و رابطه او با سازمان جاسوسی سیا به هیچ عنوان بعید نیست که او در زمین آمریکا نیز بازی کند. آینده این واقعیت را نشان خواهد داد. از دیگر سو اروپا یا بهتر است بگوئیم غرب مایل است که هر طور شده شمال آفریقا را زیر نفوذ خود کِشد، تا هم جلوی نفوذ روسیه و چین را بگیرند، هم بر منابع نفتی و گازی این منطقه سلطه یابند و هم اینکه از هجوم سیل پناهندگان به اروپا جلوگیرد. اما در این راستا دعوای کنسرن‌های نفتی «توتال» فرانسوی و «اِنی» ایتالیائي، داستان جداگانه‌ایست که بدون تردید به عنوان یک موضوع تنش‌زا میان دو کشور بزرگ اروپائی باقی خواهد ماند. فراموش نکنیم که نقش مخرب ایران در همدستی با امپریالیسم برای سرنگونی دولت مستقل و قانونی لیبی لکه ننگی است که بر دامن دولت جمهوری سرمایه­داری اسلامی چسبیده است. آنها هم در یوگسلاوی و هم در لیبی به منزله همدست امپریالیسم آمریکا و ناتو بر ضد منافع خلقهای جهان عمل کردند که حال نتایج وخیم این سیاست را بر گوشت وپوست خود در ایران حس می­کنند.

برگرفته ازتوفان شـماره 232 تیرماه  1398 ژولای  2019

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگر آگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan