طبقه
کارگرایران
سرنوشت
انقلاب آینده
را رقم خواهد
زد
درکلیه
جوامع بشری از
دیرباز
دگرگونی ها و
انقلابات در
اثر وجود تضاد
طبقاتی میان
حاکم و محکوم
و مبارزه میان
طبقات جهت حل
تضاد عمده مورد
نظر بوده است.
دراین
نگارش مختصر
نیازی به
بررسی جوامع
ماقبل سرمایه داری
نیست، بلکه
هدف بررسی
شرایط جامعه
سرمایه داری و
به طورمشخص
جامعه ایران
است که ما آن
را «جمهوری
سرمایه داری
اسلامی» با
تمام عیوب،
نواقص
وعملکردهای
نامتعارف و
معیوبش، ارزیابی
می کنیم.
درجامعه
ایران همانند
بسیاری از
جوامع سرمایه
داری تضاد
اساسی میان
کار و سرمایه
است. به دیگر
سخن تضاد بین
کارگران صنعتی
و کشاورزی با
سرمایه
داران، که در
ایران به علت
دیوانسالاری،
فامیلی، خودیها
به خصوص
قدرتیابی
سپاه در همه
زمینه ها از جمله
سلطه بربخش
عظیم مراکز
تولید
صنعتی،انرژی،
ساختمانی و ...
ازیک سو و
لانه اتاق
بازرگانی و صاحبان
بانکها از
سوی دیگر می
باشد.
ما دراینجا
به بررسی شیوه
ها و عملکرد
رانت خواران،
سفته بازان،
ارزبازان و به
یک کلام دزدان
و غارتگران که
بر سیستم
سرمایه داری
ایران حکومت
می رانند و
متد منفور
نئولیبرالیسم
دیکته شده از
سوی بانک
جهانی و صندوق
بین المللی پول
را نیز به
شدیدترین وجه
اعمال و در
نتیجه درۀ بین
فقر و ثروت را
پیوسته عمیق
تر و تضاد بین کار
و سرمایه را
تشدید می
کنند، نمی
پردازیم. اما
غرض از اشاره
به این مهم از
یک سو نشان
دادن تضاد
اصلی و اساسی
جامعه و از
سوی دیگر پایداری
و تعیین کننده
بودن طبقه
کارگر و سایر
زحمتکشان در
مبارزه علیه
نظام حاکم بر
ایران جهت
ایفای حقوق
اقتصادی،
سیاسی و اجتماعی
اش می باشد.
خرده
بورژوازی هم
که ازاقشار
تولید
کنندگان خرد،
دست فروشان،
رانندگان
تاکسی، مغازه
داران و کسبه،
صاحبان حرفه
های کوچک،
کارمندان ادارات
و شرکت ها،
فرهنگیان،
دانشجویان و ...
تشکیل شده
است، گرچه هر
یک به سهم خود
در مبارزه
علیه رژیم
غارتگر و
تبهکار جمهوری
اسلامی ایران
در عرصه های
سندیکایی، سیاسی،
اجتماعی و
فرهنگی شرکت
می جویند ولی
نه از قاطعیت
طبقه کارگر
برخوردارند و
نه نقش تعیین
کننده در
مبارزات
انقلابی و
انقلاب
اجتماعی
دارند.
بدون
تردید تلفیق
مبارزات این
قشر وسیع با
مبارزات طبقه
کارگر به ویژه
در میهن ما ایران
نه تنها ضروری
است بلکه شتاب
بیشتری به امر
مبارزه به سمت
پیروزی می
دهد.
باید در نظر
داشت که در
اثر هجوم
سرمایه داری هار،
بی رحم و بی
وجدان ایران،
قشر خرده
بورژوازی به
ندرت قادر می
گردد به جمع
سرمایه داران
بپیوندد،
بلکه بیشتر به
خیل پرولتاریا
و زحمتکشان
رانده می.شود.
گرچه بخش
تولید کننده
خرد این قشر
از یک سو به
سمت
پرولتاریا تمایل
دارد ولی از
سوی دیگر چون
خود دارای
وسیله تولید
است به سوی
بورژوازی
بیشتر تمایل
دارد از این
رو این قشر در
مبارزه
طبقاتی علیه
بورژوازی
حاکم علی
الاصول پیگیر
نبوده و نیست
و در نتیجه
فاقد یک سیاست
مستقل طبقاتی
است.
مضافاً
اینکه امروز
دراثر سیادت و
عملکرد نئولیبرالیسم،
خرده
بورژوازی،
یعنی صاحبان تولید
کوچک درحال
تجزیه
ونابودی اند و
به طبقه
کارگرمی
پیوندند. لذا
امروز بیش
ازپیش تضاد
اصلی میان
سرمایه داری و
کارگران نقش
آفرینی
می.کند.
مبارزه اقشار
خرده
بورژوازی
علیه بورژوازی
حاکم گرچه
اساساً بر حق
و قابل پشتیبانی
است اما اغلب
مقطعی و گذرا
و توام با
تزلرل و
ناپیگیری
است.مارکسیست
لنینیست ها بر
این نظرند که
حزب طبقه
کارگر باید
این متحد بالقوه،
که در قشر خود
به طبقه
پرولتاریا
رانده شده است
را به خود جلب
کند. تحقق
چنین اتحادی پشتوانه
مهمی برای
غلبه بر
بورژوازی و
انجام انقلاب
سوسیالیستی
بشمارمی آید.
خودخواهی،
فردگرایی و
تنها به منافع
و موقعیت خود
اندیشیدن،
ریشه در تفکر
بورژوایی
ومالکیت خصوصی
بر ابزار
تولید دارد.
ازنظرمارکس
فردگرایی
(اندیویدوآلیسم)
منشا و مادر
تمام خودخواهی
ها و تنها به
خود اندیشیدن
است که در
کلیه عملکرد و
تفکرسرمایه
دار، از
انباشت
سرمایه گرفته
تا گسترش
کارخانه ها و
افزایش
تولید، خرید
بهترین و لوکس
ترین مسکن و
وسایل زندگی،
اتومبیل،
کشتی،
هواپیما و ... به
وضوح مشاهده
می شود. در
نتیجه تفکر و
شیوه
فردگرایی،
البته درسطوح
دیگر در کلیه
افراد جامعه
به ویژه در
خرده بورژوازی
نیز رسوخ می
کند.
ولی یک
کمونیست باید
برای این
برزمد که
اکثریت جامعه
قادر باشد
ازنعم مادی
جامعه بهره
جوید. اما همانگونه
که در بالا
اشاره رفت یک
بورژوا و یک
خرده بورژوا
بطور عمده به
منافع شخصی
خویش می اندیشد.
به همین دلیل
با کمونیست ها
آبشان در یک جوی
نمی رود، سهل
است که درمقطع
تعین کننده به
خون او نیز
تشنه
می.گردند.از
همین روست که
خرده
بورژوازی در
هیچ دوره ای و
درهیچ کشوری
در مبارزه
علیه
بورژوازی
حاکم قاطع و پیگیر
نبوده است.
در ایران
امروز به علت
حاکمیت
جمهوری
اسلامی که
کلیت
بورژوازی
ایران را
نمایندگی می
کند، رانت
خواری، فساد و
دزدی وغارت و
اختلاف طبقاتی
به ابعاد
فاجعه باری رسیده
است. ما با
نهادهای
مختلف قدرت
سروکار داریم.
بیت رهبری،
مجلس، قوه
قضائیه،
دولت، سپاہ،
اتاق
بازرگانی،
آستان قدس
رضوی، جبهه
پایداری (که
همان حجتیه
سابق است)،
حوزه علمیه قم
و ... که هر یک با
دخالت های
نابجا و مخرب
روز به روز بر
تعداد
مخالفین و
ناراضیان و اعتراضات
می.افزایند.
لیکن
اعتراضات
سیاسی در
ایران به خاطر
فقدان نیروی
رهبری کننده
انقلابی هنوز
حیات نظام را
به خطر
نیانداخته
است و در
نابسامانی و
بی دورنمایی
بسر می برد.
سه عامل
مشروعیت نظام
یعنی مذهب که
همان حکومت
ولایی ازآن به
عاریت گرفته
شده است،
جمهوریت و
انتخابات
ریاست جمهور و
مجلس و
بالاخره مبارزه
با مستکبرین
(اغنیا) و دفاع
از مستضعفین
هر سه از
محتوا تهی و
به ضد خود
تبدیل گشته
اند. این بدان
معنی است که
نظام ولایت
فقیه که ماهیتش
سرمایه داری
است دیگر در
میان اکثریت
مردم به
هیچوجه از
مشروعیت
برخوردار نیست
زیرا که
حکومتگران
ازنظرمذهبی
خلاف آنچه موعظه
میکردند عمل
کردند،
انتخابات را
فرمایشی و با
تمرکز و
افزایش هرچه
بیشتر ثروت در
دست قشری محدود
و معین، دامنه
فقر درمیان
آحاد جامعه را
گسترش دادند.
در اثر
ممنوعیت
سندیکاها،
احزاب،
اجتماعات،
مطبوعات و
رسانه های آزاد،
سرکوب
ناراضیان،
خبرنگاران،
شعرا و نویسندگان،
و ازهمه بدتر
فشار مضاعف بر
زنان شجاع
ایران بویژه
در امر حجاب
اجباری و ... روز
به روز به
صورت تصاعدی
بر تعداد
ناراضیان
افزوده گشته
است به قسمی
که مردم در
خیابان و کوچه
و بازار علناً
و آشکارا زبان
به ناسزاگویی
به مسئولین
نظام از رهبر
گرفته تا رئیس
جمهور و عمله
و اکره آنها
می گشایند.
مردم نه تنها از
حکومت جمهوری
اسلامی و
نهادهای آن
ناامید گشته و
به آن پشت
کرده اند بلکه
در سطوح و
اشکال مختلف
دست به مبارزه
می زنند.
یکی
ازاین
نهادهای به
غایت ارتجاعی
که جان زنان را
به لب رسانده
است، ستاد
امربه معروف و
نهی ازمنکر
است که به
ابتکار عوامل
جبهه پایداری هنوز
هم فعال است.
همان ستادی که
«گشت ارشاد» را آفرید
و باعث مرگ
مهسا امینی و
شورش کور و
بلوای بی
دورنمای دو
سال قبل
گردید.
از
نظرحزب ما هر
حرکت اعتراضی
و شورش گونه
که با پرچم
انتقام شخصی و
بیهدف به
میدان آید به
ضررمبارزه
هدفمند طبقاتی
است علیرغم
اینکه نیت
شرکتکنندگان
در اعتراضات
خوب باشد. حزب
ما همواره از
مطالبات و
خواستهای
عادلانه
کارگران،
آموزگاران و
سایر اقشار و
طبقات جامعه
دفاع کرده و
خواهد کرد
لیکن همیشه با
کسانی که در
پی تشدید
تحریمهای
ضدبشری بر ضد
مردم ایران،
تجزیه ایران،
نقض تمامیت
ارضی و حق
حاکمیت ملی
ایران، برقراری
سلطه مجدد
استعمار غرب و
تجاوز ناتو به
ایران هستند و
نسبت به گرایش
ایران به سمت
شرق که دورنمای
مثبت تحول آتی
ایران و منطقه
بوده و در متن
تحولات جهانی
و افول آمریکا
صورت میگیرد،
به تخریب
منافع ملی
ایران
مشغولند، مبارزه
نموده و در
آینده نیز
مبارزه خواهد
کرد.
حزب ما با
مقاصد
مزورانه و شوم
کشورهای عضو
ناتو در تقویت
کارزارها، و
رسانه های
عمومی و هجوم
هیبریدی و
تمام
زیرمجموعه
هایش که با
فریبکاری
مشغول خرابکاری
علیه منافع
کارگران و
عموم مردم
زحمتکش ایران
هستند مرز
روشن دارد و
محاصره اقتصادی
و سیاسی
ایران، تجاوز
به ایران از
طریق شبکه
مجازی و نظایر
آنها را اعلان
جنگ علنی با
ایران دانسته
و شدیدا محکوم
میکند.
خلاصه
کنیم .همانطور
که بارها
تاکید کرده
ایم تنها بر
اساس مرزهای
روشن، خواست
سرنگونی این
رژیم آنهم
تنها با دست
مردم ایران در
خدمت
فرودستان
جامعه معنا و
مفهوم پیدا میکند
و خواست
براندازی
رژیم حاکم
بدون داشتن این
دورنما
خواستی
درخدمت منافع
امپریالیسم،
صهیونیسم و
مبتنی بر
خونخواهی،
انتقامجوئی و
قصاص است. در
یک کلام یک
انسان آگاه
بویژه یک
انسان کمونیست
می بایست اولا
دربررسی
پدیده ها با
پرهیز
ازهرگونه
ذهنی گری
سیاسی و هیجان
اجتماعی که
روح خرده
بورژوازی
عجول را
بازتاب می
دهد، ازشیوۀ
دیالکتیک پیروی
کند، ثانیاً
جوامع را از
جنبه طبقاتی و
تناسب قوا و
نه احساسی و شعاری
تجزیه و تحلیل
نماید تا قادر
گردد از شرایط
مشخص، تحلیلی
مشخص ارائه
دهد. طبقه
کارگرایران
تنها با چنین
شناختی از
تحولات جامعه
و با چنین
تحلیلی است که
می تواند تحت
رهبری حزبش
سرنوشت
انقلاب آینده
را رقم زند.
برای غلبه
نهایی بر رژیم
سرمایهداری
جمهوری اسلامی
و درهم شکستن
ماشین سرکوب
آن، به حزب
انقلابی واحد
طبقه کارگر
نیازاست. توده
مردم و در رأس
آن طبقه کارگر
بدون تشکل و
حزب نیرومندش
گوشت دم توپ
بورژوازی است.
طبقه کارگر
بدون
سازماندهی و رهبری
حزبی ماهیتاً
کمونیستی
قادر به آزادی
خویش و سایر
ستمدیدگان
نیست و نخواهد
بود. تنها با
رهبریت صحیح
است که شعارها
و مطالبات
جنبش، با توجه
به توان و
درجه آمادگی
جامعه و
ارزیابی
تناسب قوای
طبقاتی امکان
پیروزی، جلب
اکثریت و تحقق
دارند. توسل
به مطالبات
غیر قابل تحقق
درشرایط
نامناسب فقط ضدانقلاب
و دشمنان
خارجی ایران
را تقویت میکند
که خواهان
تحریم و تجزیه
و پاره پاره
کردن ایران
هستند.
نقل از
توفان
شماره292ارگان
مرکزی حزب کارایران
تیر ماه1403
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه تلگرام