ایران در سراشیبی یک قمار

 

مقاله­ای را که مطالعه می­کنید رفیقی که در محل حضور داشته است به نگارش آورده و حزب کار ایران با کمی جرح و تعدیل با حفظ روح و اصالت مقاله آنرا منتشر می­کند.

"ایران بر اثر خیانت­ها؛ فساد؛ ارتشاء و بی­برنامگی­های چهل­ساله جمهوری سرمایه­داری اسلامی به بن­بست کامل رسیده است. هیچ­چیز و هیچ-کس برجای خود نیست و پریشانی و آشفتگی در تمام زمینه­های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنچنان عیان است که جای هیچگونه حاشایی باقی نمانده است، بطوریکه حتی برخی از نمایندگان و مهره­های حاکمیت نیز بدان اذعان می­کنند و عوامفریبانه و شاید هم برای نجات آینده خود چه بسا آهنگ "مردم­خواهی و "مردم­داری" را به صدا درآورده­اند. وجدان آگاه جامعه نیز که متاسفانه بر اثر قلع و قمع جمهوری اسلامی به شکل پراکنده، سازمان­نیافته و بی­تاثیر در صحنه حضور دارد، با چشم خونبار براین روند بسیار خطرناک نظاره می­کند و کاری از دستش در این وضعیت ساخته نیست. جویبارهای خشم و عصیان فراگیر تظاهرات شهروندان، اعتصاب­­های کارگری، اعتراضات کشاورزان، فریاد آموزگاران و دانشجویان و دیگر اقشار جامعه به­شکل روزمره در گوشه و کنار کشوربرپاست و متاسفانه تشکلی که بتواند در وضعیت موجود این جویبارهای پراکنده را به سمت و سوی یک رود خروشان رهنمون شود موجود نیست و درست در چنین موقعیتی است که گرگ زخمی استعمار به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و همدستی صهیونیسم؛ صحنه را برای مانورهای سیاسی مناسب دیده و با حمایت مالی و معنوی و رسانه­ای از گروه­های خودفروخته که به شکلی فعال وارد عمل شده اند پرداخته تا شاید آنها بتوانند در وضعیت موجود به استراتژی جدید امپریالیسم یعنی تقسیم­بندی و تجزیه خاورمیانه(از جمله ایران) به کشورهای کوچک؛ ناتوان و تحت سلطه خود جامه عمل بپوشانند. پاره کردن توافقنامه "برجام" از طرف آمریکا که از همان روز نخست امری آشکار بود و نتیجه  شدت یافتن تحریم­های اقتصادی علیه ایران با چاشنی دفاع از "حقوق بشر"؛ "آزادی" و "دموکراسی" است، روندی به حساب می­آید که می­تواند ایران را به سراشیبی سقوط؛ ناامنی بیشتر و حتی جنگ­های خانمانسوز داخلی سوق دهد. این خواست همه دشمنان ایران در منطقه است و ربطی هم به جمهوری اسلامی و نوع حکومت ایران ندارد. حکومتهای انقلابی آتی در ایران مسلما آماج سخترین حملات خواهند بود.

ابعاد فساد؛ رانت­خواری؛ اختلاس؛ زد و بند؛ دزدی و پارتی­بازی به حدی فراگیر شده که شکلی عادی و نهادینه به­خود گرفته است و خیانتکاران جمهوری اسلامی به­جای درمان و حرکت در جهت بهبود اوضاع با همان شیوه همیشگی؛ راه نجات خود را در سرکوب و خفقان می­بینند و بسیاری از عوامل رژیم که خطر را درک کرده­اند به قول یکی از آیت­اﷲ­ها یا فرار کرده­اند و یا در حال فراهم کردن شرایط و امکانات فرار هستند. سرمایه­داران کلان و خرده­کلان نیز سالهاست که با فرستادن خانواده­های خود به خارج و تهیه تابعیت از کشورهای دیگر و حتی ارسال بخش­های زیادی از سرمایه­های خود با این کشورها؛ پیش­بینی­های لازم را برای روز مبادا کرده­اند.

بیهوده نیست که با گسترش این روند بازار ارزی ایران در عرض چندماه گذشته آنچنان نابسامان می­شود که دولت با هیچ تدبیری قادر به­جلوگیری از افزایش نجومی قیمت ارز نیست، زیرا تمام سرمایه­داران کلان و خرده­کلان سعی دارند که سرمایه­های ریالی  بی­اعتبار شده خود را به طلا و یا ارزهای معتبر دیگری تبدیل کنند و بدین ترتیب از سقوط ارزش سرمایه­های ریالی خود جلوگیری نمایند. گذشته از آن میلیون­ها نفر از شهروندانی که با سپرده­های خود در بانک­ها؛ با دریافت سودهای بیست تا بیست و پنج درصدی بخشی از مخارج ماهانه خود را تامین می­کردند و به­یکباره برپایه قوانین جدید بانکی باید به سودهای ده درصد تا پانزده درصدی اکتفاء کنند، با گسترش گرانی و تورم سرسام آور؛ ارزش پولی پس­اندازهای خود را در خطر می­دیدند، برای نجات پس­اندازهای خود؛ سپرده­های خویش را از بانک­ها بیرون کشیدند و با خریدن ارز و یا طلا؛ بر اساس منطق سرمایه­داری؛ این بازار آشفته را آشفته­تر کردند و بدین ترتیب با بهم­خوردن توازن عرضه و تقاضا در بازار؛ قیمت ارز آنچنان رو به افزایش نهاد که دیگر دولت پاسخگوی نیاز و کنترل این بازار نمی­توانست و نمی­تواند باشد. در کنار این اصل، نیاز دولت در رفع کسری حجم ریالی خود برای تامین بودجه­هایش و کارشکنی­های جناحی و به­ویژه سپاه در ارتقاء قیمت ارز بی­تاثیر نبوده است.

از آنجائیکه جمهوری اسلامی در تمام طول عمر خود بطور عمده به تجارت و تاجر و بازار و خرید و فروش مسکن توجه داشته و هیچگونه اقدام مفید و اساسی­ای در مسیر رشد تولید ملی، رشد صنایع مستقل داخلی، کشاورزیِ غیروابسته به کنسرنهای جهانی مواد غذائی و در مجموع هیچ­برنامه­ای در مسیر خودکفائی انجام نداده است و هر روز در خدمت مصالح بانک جهانی و صندوق بین­المللی پول؛ وابستگی کشور را در تمام زمینه­ها به کنسرنها و شرکتها و دول خارجی گسترش داده است، جای تعجب نیست که با رشد قیمت ارز که ناشی از تحریم و محاصره اقتصادی و پاره کردن توافقنامه "برجام" و تهدیدات جنگی و تحریمهای جدید بی­سابقه اقتصادی از جانب آمریکا است، تمام کاخ آرزوهایش برباد رود. تمام وسایل صنعتی، ابزار؛ اجناس؛ آذوقه؛ کرایه­خانه و خلاصه همه چیز همراه با قیمت ارز در بازار داخلی سیر صعودی به خود می­گیرد و خلاصه همه چیز با قیمت دلار تعیین می­شود. بازرگانی که اجناس خارجی را با دلار خریده است، باید همان اجناس را در بازار داخلی با سود مورد نظرش به قیمت روز دلار بفروشد تا قادر باشد مجددا همان جنس را در بازار خارجی تهیه کند. سرگردانی در بازار ارز از خرید و فروش اجناس ممانعت می­کند و بازار راکد می­شود. گرسنگی به پشت در خانه­ها می­رسد. هیچکس نمی­داند با چه قیمتی جنسش را بفروشد که ضرر نکند. اقتصاد ایران از زمان شاه تا کنون اقتصاد تک محصولی باقی مانده است و پشتوانه پول ملی نه اقتصاد و تولید داخلی؛ بلکه پول نفت و یا ارز خارجی آن بوده که آنرا تاکنون حاتم­طائی­وار میان جناحهای مختلف هیات حاکمه تقسیم می­کردند و حتی صندوق ذخیره ارزی را که برای چنین روزهائی برای تسکین درد در نظر گرفته بودند، بباد فنا دادند. هیات حاکمه؛ کشور را بر اساس "پول باد آورده نفت و گاز" اداره و غارت می­کند و مناسبات مافیائی ایجاد کرده است و نه بر اساس تولید داخلی و سیاست مالیاتی سرمایه­دارانه.

در حال حاضر کارخانه­ها و کارگاه­های صنعتی به سمت ورشکستگی کامل به پیش می­روند و بازار به علت کمبود ارز که همیشه سهمیه غارت مردم ایران توسط تجار بازار بود به حالت نیمه تعطیل در آمده است.

مدیر کارخانه­ای آشنا که تا دو سال پیش 320 کارگر و متخصص داشت تعریف می­کرد که پرسنل خود را در عرض دو سال گذشته به 120 نفر تقلیل داده است و اظهار می­کرد که اگر قیمت ارز به­طور نسبی ثابت نماند باید حداقل 50 نفر دیگر را از کارخانه اخراج کند.

در بازار؛ بسیاری از فروشگاه­ها بخصوص فروشگاه­هایی که لوازم خانگی و الکتریکی می­فروشند و همچنین بسیاری از طلافروشی­ها و صرافی­ها بسته می­باشند و با تابلوی "تا اطلاع ثانوی این مغازه تعطیل است" و یا نوشته­ای با مضمون "از خرید و فروش معذوریم" عملا تعطیل و دست از کار کشیده­اند.

در فروشگاهی شاهد جروبحث خریدار یک یخچال با فروشنده بودم. خریدار اصرار برای خرید داشت و فروشنده از فروش یخچال امتناع می­کرد و می­گفت من فعلا تا زمانی که قیمت ارز تا حدودی ثابت نشود از فروش معذورم زیرا که برای جایگزینی این اجناس باید دلار و یورو پرداخت کنم و من نمی­دانم تا چند روز دیگر وضعیت بازار ارز چگونه خواهد شد.

در برخی از طلافروشی­ها قیمت طلا به دلار است و با نرخ دلار درهمان روز؛ قیمت طلای خریداری شده به تومان پرداخت می­شود.

خرید ارز در هیچ صرافی­ای انجام نمی­گیرد و فقط از طریق ارتباط یک آشنا انجام شدنی است. قیمت ارز را به شما می­دهند و اگر توافق شد، پیک آنها به آدرس شما می­آید؛ ارز را تحویل می­دهد و با کارت­­خوانی که همراه دارد؛ از کارت بانکی شما مبلغ تعیین شده را به حساب فروشنده ارز واریز می­کند.

تاثیر قیمت ارز حتی بر روند و قیمت "اجناس داخلی" نیز کاملا محسوس است. بطور مثال داروهای داخلی که با قیمت مناسب­تر در دسترس بیماران کم­درآمد بود، به­یکباره نایاب و یا بسیار گران شده است و تمام این مسایل در زمانی رخ می­دهد که بر در و دیوار شهرها و بلندگوهای تبلیغاتی رژیم شعارهای "با اقتصاد مقاومتی به جنگ دشمنان برویم"؛ "شکوفائی اقتصاد در خرید اجناس ایرانی"؛ " با پشتیبانی از تولید داخلی به مبارزه با بیکاری برویم" و غیره گوش­ها را کر و چشم­ها را خیره کرده است.

آنچه را که در حال حاضر در جامعه ایران کاملا احساس می­کنید، این است که اکثریت جامعه ایران دیگر حاضر به تن دادن به شرایط اجتماعی حاکم نیست و اگر تا چندی پیش هنوز عده­ای از مردم در توهم به سرمی­بردند و فکر می­کردند که در حاکمیت جناح­هایی معتدل­تر و دلسوزتر وجود دارد؛ امروز دیگر این توهم نیز فرو ریخته است و بی­اعتمادی کامل نسبت به کل حاکمیت جای آنرا گرفته است و فریاد شعارهای رادیکال که کلیت نظام جمهوری اسلامی را به زیر سئوال می­برد رساتر شده و رفته رفته جای شعارهای نیم­بند و اصلاح طلبانه را گرفته است. سیاستهای مافیائی رژیم سرمایه­داری جمهوری اسلامی که قانقاریای فساد و دزدی سراپایش را فراگرفته است به تجزیه طبقه متوسط منجر شده است. بورژوازی متوسط ایران و بخشی از خرده بورژواژی که از قِبَل این بورژوازی تغذیه می­کند موجودیت خویش را در خطر می­بیند. دیگر پولی در صندوق نیست که از بالای سر طبقه کارگر تقسیم شود. آنچه بر کارگران رفته بود امروز دامن بورژوازی متوسط را نیز گرفته است. این بورژوازی قدرت معنوی تبلیغاتی و ارتباطات گسترده داخلی و خارجی دارد و این روند رژیم  را هراسان ساخته است. پایه­های حاکیت رژیم نازک­تر شده و می­شود. این رژیم قادر نیز نیست برای حل مشکلات به مردمش تکیه کند زیرا که در آن صورت می­بایست حقوق این مردم را به رسمیت بشناسد و دشمنان مردم را مجازات کند.

در چنین شرایطی است که قدرت حاکم نیز پی برده است که دیگر با شیوه­های موجود نمی­تواند به حاکمیت خود ادامه دهد و درست بهمین دلیل تمام جناح­های سهیم و غیرسهیم در قدرت به دست و پا افتاده و هر جناحی با شیوه­های خود سعی در حفظ حاکمیت و نظام دارد. ملاقات اخیر خاتمی رئیس جمهور پیشین را با رهبر؛ عقب­نشینی در مقابل خواست­های تظاهرکنندگان در کازرون و همصدا شدن برخی از مهره­های حاکمیت با شعارهای مردم را در این چارچوب می­توان دید.

بدون شک از آنجائیکه جمهوری اسلامی دیگر تکیه­گاهی مردمی ندارد و از طرفی بدیلی برای پیشبرد و رهبری این مبارزات موجود نیست، برای این رژیم راهی بجز تکیه برقدرت­های خارجی و عقب­نشینی در برابر خواست­های آنها باقی نمی­ماند و آنها بدون شک و قدم به قدم به "نرمش­های قهرمانانه" دیگری تن خواهند داد، و همانگونه که در زمینه فنآوری هسته­ای زانو زدند و میلیاردها ثروت این مرز و بوم را برباد دادند، باردیگر نیز در برابر آنها سرتعظیم فرود می­آورند و چه بسا تا خروج از سوریه، دشمنی با ملت فلسطین؛ به رسمیت شناختن موجودیت صهیونیسم اسرائیل در منطقه برای بقاء خود پیش روند. و من چشم­انداز این عقب­نشینی را در شعارهای سیاسی امسالِ "روز قدس" احساس کردم. شعارهایی که از "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" به شعارهای "فینگلی آمریکا"، "جینگلی اسرائیل"، "انشاءاﷲ بمیری"؛ "مرض بگیری" و اینگونه شعارهای پرنرمش به صورت "قهرمانانه­ای" تغییر کرده بود.

و مسلما این روند بستری خواهد شد برای تغییر اساسی در جهت منافع امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا که به شکل یک کودتای نرم از درون حاکمیت و یا یک کودتای نظامی خونین به سمت قدرتمندی و نفوذ دوباره آمریکا در ایران پیش خواهد رفت. امر تجاوز خارجی توسط عربستان سعودی و اسرائیل و همدستان آنها را نمی شود از نظر دور داشت. ایران با رژیم فاسدی که دارد، رژیمی که متکی به مردم کشورش نیست، قادر نخواهد بود به یک جنگ فرسایشی تن در دهد.

آنگاه چنانچه زمینه­های سیاسی و اجتماعی منطقه نیز مهیا باشد، راه برنامه استراتژیک کنونی آمریکا برای تقسیم مجدد خاورمیانه و از جمله ایران به مناطق کوچک و قابل کنترل هموارتر و عملی­تر خواهد شد.

امروز از نظر من یکی از وظایف بزرگ نیروهای ملی و مردمی برملا کردن و خنثی نمودن این سیاست امپریالیسم آمریکا و دست­نشاندگان اوست که بانی این همه جنایت برعلیه بشریت و مسبب کشتار میلیونها انسان در خاورمیانه می­باشند. کشتاری که فقط و فقط به خاطر دستیابی؛ غارت و چپاول منابع نفت؛ گاز و دیگر ذخایر معدنی موجود در این منطقه صورت می­گیرد و دامنه آن با مقاومت خلق­های منطقه پیوسته در حال گسترش است."

حزب ما در شرایطی که ابعاد فاجعه هر روز بیشتر نمایان می­گردد، ضرورت  تشکیل یک جبهه وسیع مردمی را برای تحقق خواستهای اساسی و اصولی زیر احساس می­کند.

حفظ تمامیت ارضی ایران و مبارزه با سیاست امپریالیستی تقسیم مجدد خاورمیانه.

برسمیت شناختن حقوق جهانی کشور ایران به منزله عضوی از جامعه جهانی ملل.

احترام به حق حاکمیت کشور ایران و به ویژه حق حاکمیت کلیه ممالک منطقه.

پذیرش این اصل که تعیین حاکمیت هر کشور به عهده مردم همان کشور است و نه نیروی خارجی.

مبارزه با دخالت خارجی و تهاجم خارجی به ایران به هر بهانه­ای که مطرح ­شود.

پذیرش این اصل که سرنگونی رژیم سرمایه­داری؛ فاسد و خیانتکار جمهوری اسلامی؛ تنها باید به دست مردم ایران صورت گیرد، یک امر بدیهی است. این سرنگونی باید در خدمت مردم ایران بوده و به استقرار یک ایرانی دموکراتیک؛ ضد امپریالیست و ضد صهیونیست منجر شود.

حزب کارایران(توفان) خواهان همکاری با همه احزاب؛ سازمانها و گروه­هائی می­باشد که با این اصول موافق بوده؛ مزدوری بیگانه و اخاذی مالی از امپریالیسم و صهیونیسم و ممالک ارتجاعی نظیر عربستان سعودی را محکوم کرده و حاضر نیستند با مشارکت کنندگان در نشست امپریالیستی-صهیونیستی "تریبونال لندن" که از این کمکها منتفع شده­اند، و بلندگوی تجاوز به ایران بودند، همکاری نمایند.

ما بر این نظریم که مرز میان نیروهای انقلابی ایران که خواهان سرنگونی این رژیم تنها به دست مردم ایران؛ آنهم برای استقرار حکومتی دموکراتیک؛ ضد امپریالیست و ضد صهیونیست هستند و مزدوران ضد انقلابی ایرانی که هوادار شرمگین تجاوز آمریکا و اسرائیل و حامی دخالت خارجی در امور داخلی ایران بوده و قصد دارند سیاست خارجی ایران را در جهت منافع ترامپ و نتانیاهو در منطقه تغییر دهند، امروزه به طور روشنی نمایان شده است. این عده در اساس خویش تلاش دارند با ایجاد "جبهه سوم" در پارکابی امپریالیسم و صهیونیسم و در دشمنی با میهندوستی مردم کشور ما؛ راه تجاوز به ایران را هموار کنند. مبارزه با جمهوری سرمایه­داری اسلامی جدا از مبارزه با مزدوران و مشارکت­کنندگان در تریبونال امپریالیستی-صهیونیستی لندن و با شعارهای انحرافی نیست. حزب ما از شعارهای انحرافی "توده­ها" به نفع آمریکا و اسرائیل و سلطنت­پهلوی که محصول سالها شستشوی مغزی رسانه­های بیگانه و حضور هیولایِ دزدِ  جمهوری اسلامی در ایران است، هرگز حمایت نخواهد کرد. کمونیستها هرگز دنباله­روی "توده­ها" نیستند و با سازمان خود وظیفه رهبری مبارزات آنها را بعهده دارند. دنباله­روی از "توده­ها" و توده­خواهی؛ همان راه آزموده دخیل بستن به آیت­اﷲ خمینی در انقلاب بهمن است، که نتیجه­اش بر همه روشن می­باشد. حزب ما در این زمینه در آن دوره هشدار داد و این بار نیز مجددا هشدار می­دهد.

 

برگرفته از توفان شـماره 221 مردادماه 1397ـ اوت 2018

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan