تاثیرات
راهبردی عادی
شدن مناسبات
ایران با عربستان
سعودی
ایران یکی
از مهرههای
مهم جاده
ابریشم است و
پیشرفت جامعه
ایران و نقشی
که در شطرنج و
جغرافیای
سیاسی تقسیمبندی
آینده جهان
بازی خواهد
کرد نقش مهمی
در سرنوشت
مردم کشور ما
ایفاء میکند.
سیاست گردش به
شرق و نزدیکی
به چین و
روسیه در
ایران که با
تضعیف ستون
پنجم غرب در
ایران همراه
بود درهای امید
فراوانی را بر
روی آینده
ایران گشوده
است. حال باید
دید که دشمنان
ایران، چه در
داخل و چه در
خارج تا چه حد
در خرابکای و
ممانعت از
تحقق این فرصت
تاریخی موفق
خواهند شد.
چین برای
رقابت با
آمریکا در
عرصه اقتصادی
به جاده
ابریشم و به
امنیت و صلح
نیاز وافر
دارد. اقدامات
سنجیده چین در
خدمت این
سیاست کنونی صلحآمیز
و تنشزداست.
ایران میتواند
در این مسیر
نقش به سزائی
ایفاء کند.
بعداز جنگ
اوکراین دنیا
به نقش اساسی
و مهم ایران برای
ارسال
محمولات و
کالاهای
راهبردی به
روسیه و شکست
تحریمهای
آمریکا و غرب
پیبرد. چین،
هندوستان،
اندونزی،
پاکستان و ممالک
جنوب خلیج
فارس به اهمیت
حیاتی این
اتصال جنوب به
شمال ایران
واقفند. ایران
مرکز ثقل مهمی
برای کشیدن
جاده ابریشم
از شرق به غرب
و جنوب شرقی
به شمال غربی
به شمار میآید.
دشمنان ایران
چه داخلی و چه
خارجی برای نابودی
ایران تلاش
دارند تا
مناسبات عادی
میان ایران و
همسایگانش را
برهم زنند و
امنیت داخلی
ایران را از
بین ببرند تا
پروژه جاده
ابریشم
نتواند از
طریق ایران پا
بگیرد. بهبود
مناسبات با
همسایگان و
ایجاد امنیت
ملی در درون
ایران دو
ارکان سیاست
مهمی است که
باید امروز به
تحقق درآید.
ارزیابی
از نزدیکی
روابط ایران و
عربستان سعودی
با پادرمیانی
چین را باید
در بستر این
تحولات جهانی
مورد نظر قرار
داد که مانند
بمب در جهان
منفجر شد و
مانند تبر بر
گردن مزدوران
داخلی غرب که
در دستگاههای
حکومتی ایران
دارای نفوذ
اقتصادی،
سیاسی و به
ویژه رسانهای
هستند فرود
آمد.
مسئله
اختلافات
مرزی و یا نا
آرامیها در
کردستان،
بلوچستان و
خرابکاری
مستمر در
دالانهای
ارتباطی
آینده ایران
را از این
منظر باید مورد
توجه قرار
داد. خرابکاریها
دقیقا در
مناطقی صورت
میگیرند که
گذرگاه عبور
جاده ابریشم و
ارتباطات
کریدوری
ایران با
روسیه، اروپا
و آفریقاست. دست
دشمنان ایران
با نقابهای
گوناگون در
این خرابکاریها
مشهود است. در
داخل ایران
نیز اصلاحطلبان
بیرون از
حکومت و چپنماهای
اسرائیلی در
راستای تحقق
این استراتژی
آمریکا
قرارداشته و
فعالند. وقتی
خبر نزدیکی
ایران و
عربستان
سعودی مانند
بمب منفجر شد
همه خوشحال
نشدند. خشم
این انفجار در
گلوی
دشمنان
ایران گیر
کرده بود و
هنوز هم در پی
خرابکاری و
پخش شایعات
دروغ هستند.
به
استدلالات
متناقض نگاه کنیم
عمال غرب
از همان بدو
امر با گردش
ایران به سمت
شرق از آن جا
که منافع
اربابشان را
به خطر میانداخت
مخالف بودند و
میگفتند
سیاست خارجی
ما بر اساس «نه
شرقی نه غربی»
است پس چرا ما
به سمت شرق
رفتهایم؟ تو
گوئی در دو
قرن اخیر
ایران در دامن
شرق بوده است
و این نزدیکی
به شرق یک
رویداد اساسی
تاریخی در سیاست
خارجی ایران
است؟ ایران
همواره به
برکت وجود این
خودفروشان در
دامن غرب بوده
است و برای
نخستین بار در
تاریخ، ایران
میخواهد
نگاهی هم به
شرق کند تا
تعادل «نه
شرقی و نه
غربی» برای
نخستین بار
متوازن گردد.
استدلال این
عده در واقع
مخالفت با شرق
و سرسپردگی
مطلق به غرب
است. آنها بر
ضد روسیه برای
روسهراسی
مرتب به
قراردادهای
ضدایرانی
گلستان و
ترکمنچای
استناد میکردند
تا برای
خودشان افکار
عمومی
بتراشند در
حالی که
اسکندر
مقدونی غربی
قبل از آن خاک
ایران را به
توبره کشیده و
تخت جمشید را
آتش زده بود.
سپس افسانه
فروش جزیره
کیش به چین،
حضور 5000
نظامیان چینی
در ایران را
علم کردند و
از کشتیهای
غولپیکر
موهومی چینی
سخن گفتند که
در حال بلعیدن
ماهیهای
خلیج فارسند،
به طوریکه در
جنوب ایران
قحطی آمده
است!
وقتی
مسئله نزدیکی
عربستان به
ایران با
پادرمیانی
چین آغاز شد،
عمال دستنشانده
غرب در ایران
و خارج از
ایران که در
حکومت ایران
نیز فاقد نفوذ
نیستند آن را
ناشی از کلاهگذاردن
چین بر سر
ایران و یا
«دور زدن»
ایران قلمداد
کردند و از ته
دل خوشحال
شدند. سپس در
مخالفتهای
خویش به
تظاهرات گروههای
حزباللهی در
مقابل سفارت
عربستان در
چند سال پیش متوسل
شدند که عامل
برهم خوردن
این مناسبات
«حسنه» بودهاند
و حال همانها
از بهبود
روابط کنونی
با عربستان
سعودی خشمگینند.
بعد مدعی شدند
چین جزایر سه
گانه ایران را
به امارات
فروخته است.
ریشه این همه
تناقضگوئی
در گفتار و
کردار را فقط
میشود با یک
عبارت منطقی
پاسخ داد. این
مُبلغان و
عمال رسانهای
غرب اساسا با
پیشرفت و
توسعه ایران و
گردش به سمت
شرق و نزدیکی
با چین و
روسیه و چند
قطبی شدن جهان
مخالفند و بر
اساس این کینهورزی
هر روز یک
استدلال مضحک
و متناقض از
خود اختراع میکنند.
آنها در خدمت
عدم امنیت
ایران، برهم
زدن روابط
چین، روسیه با
ایران قرار
دارند. مگر نه
آن است که
کسانی که
مخالف روابط
اقتصادی، سیاسی،
دیپلماتیک با
چین هستند و
مرتب دروغ به
هم میبافند
باید اساسا از
«دور زدن
ایران توسط
چین و نزدیکی
به عربستان»
مسرور باشند.
پس چرا منتقد
و ناراحتند؟
مگر نمیگفتند
از سرگیری این
روابط با
اطلاع و دستور
آمریکا انجام
شده است؟، مگر
نمیگفتند ما
اگر در میدان
رقص برجام
خودفروشی نکنیم
هرگز در
اقتصاد موفق
نمیشویم و
سرنوشت 85
میلیون
ایرانی را به
سرنوشت کاغذ
پاره برجام که
ترامپ پارهاش
کرد گره زده
بودند؟ پس چرا
ناراحتند؟
باید خیلی هم
خوشحال باشند
و پایکوبی
کنند.
نزدیکی
عربستان
سعودی به
ایران طبیعتا
به معنی پایان
رقابت و کشمکش
با ایران نیست
و در این عرصه
هیچ
سیاستمداری
نباید به خودش
تردید راه
دهد. سوءظنها
و حتی بخشا
تحریکات، کم و
بیش ادامه
خواهند داشت و
زمان میخواهد
تا زمینه
اعتماد
متقابل مهیا
گردد. ولی یک
نیروی مطلع و
آگاه سیاسی به
جای تامل بر
سر این
تردیدها به
نقش جهانی چین
و وضعیتی که
این نزدیکی
بین ایران و
عربستان
سعودی در
منطقه و جهان
و تقویت سیاست
گردش به شرق
ایجاد کرده
برخورد میکند.
کل را در نظر
میگیرد و رو
به جلو میاندیشد.
تاثیرات
جهانی و منطقهای
این نزدیکی
عادی سازی
روابط با
عربستان
سعودی امنیت
خلیج فارس و
مرزهای زمینی
و آبی جنوب
ایران حتی تا
دریای سرخ را
در حد زیادی
تامین میکند.
دسیسههای
اسرائیل را که
باید جای فرار
آمریکا را با
بنای ناتوی
غربی-عبری- عربی
و انعقاد
پیمان
ابراهیم
پرکند، برهم
میزند،
موقعیت مردم
فلسطین را
تحکیم میکند
که خنجری به
قلب صهیونیسم
است. دنیای
عرب با پذیرش
سوریه و یمن
به جمع خود
ملزم میشود
به تحریکات
خویش توسط
تروریستهای
داعش خاتمه دهد
که تاثیرات
مثبت آن را ما
در آینده در
افغانستان،
سوریه،
ترکیه، عراق و
ممالک شمال آفریقا
نیز شاهد
خواهیم بود.
این آرامش
نسبی در غرب و
بستن شیر کمکهای
مالی به
اپوزیسیون
مزدور ایرانی
در داخل و
خارج ایران
دامنه
تحریکات و
اغتشاشات در
بلوچستان،
کردستان و مرزهای
آذربایجان را
کاهش خواهد
داد و دست
ایران را در
بازی استقرار
دالانهای
راهبردی از
جنوب به شمال
و شرق به غرب
بازخواهد کرد.
دارودسته
علیوف که آلت
دست دسیسههای
پانترکیستها
و صهیونیسم
بینالملل
هستند را به
سر جای خود
خواهد نشانید.
امکان تغییر
مسیر جاده ابریشم
از طریق ایران
به عراق و
سوریه به برگ
برندهای در
دست ایران بدل
خواهد شد تا
به باجگیری
ترکیه به
عنوان عضو
ناتو که راه
به اروپا را
به روی ایران
بسته و سهمیه
آب ممالک
همسایه خویش
را قطع کرده
است پایان
دهد. خط
انتقال لوله
نفت و گاز
خلیج فارس میتواند
از طریق
ایران، عراق،
سوریه به
دریای
مدیترانه برسد
و تمام تلاش
صهیونیستها
و پانترکها
برای جلوگیری
از امنیت
سوریه و شمال
عراق، که برای
انتقال گاز
حیاتی است را
خنثی کرده و با
شکست روبرو
خواهد ساخت.
برقراری حسن
همجواری برای
ایران
پادزهری برضد
تحریکات
دشمنان ایران
به شمار میآید،
زیرا از
درگیریها،
تعرضات،
تهدیدها و
تحریکات
نظامی خارجی جلو
میگیرد و
باعث ایجاد
صلح و ثبات
کشور میگردد
و به مردم
میهن ما، به
ویژه در غرب و
جنوب کشور
آرامش خاطر میبخشد.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره ۲۷۸ اردیبهشت
ماه ۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan