حزب الله لبنان یک جنبش آزادیبخش ملی است که علیه امپریالیسم و صهیونیسم می جنگد


از سال ۱۹۹۷ حزب الله لبنان در لیست سازمان های تروریستی دولت آمریکا قرار گرفت. زان پس کشورهای انگلستان، کانادا، استرالیا، ژاپن، هلند و بعدها آلمان و برخی دیگر از کشورهای حامی اسرائیل و حتی کشورهای عربی به تدریج سازمان حزب الله را تروریست خواندند.


سوال اینجاست که آیا این گروه که امروز به مشابه یک حزب سیاسی عمل می کند و نماینده به مجلس می فرستد و حتی برخی از آنها به مسند وزارت می رسند را می توان تروریست خواند؟ ما می دانیم که این شیوه استعماری و ضد مردمی امپریالیستها سابقه دیرینه دارد و هر نیرویی که به خود جرأت دهد با سلطه استعمارگران از در ستیز در آید «تروریست» لقب می گیرد!

 

تاریخ شکل گیری حزب الله


سال ۱۹۸۲ به دستور مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل، ارتش صهیونیستی به کشور لبنان حمله کرد، تا به سازمان آزادی بخش فلسطین، که رهبرانش به جنوب لبنان پناه برده بودند، ضربه نهایی را وارد کند! پس از این حمله، یاسر عرفات رهبر جبهه آزادیبخش به کشور تونس پناهنده شد و ۲۵ تن از سران این سازمان به کشور های دیگر عربی پناه بردند. رژیم صهیونیستی نیز خوشحال شد و پنداشت که به هدف خود رسیده است و فلسطین را یکجا خواهد بلعید! در آن تجاوز وحشیانه قریب به ۲۰ هزار لبنانی کشته شدند.

درجنوب لبنان که اکثراً شیعیان می زیستند به علت اشغال سرزمینشان، اجباراً تا رودخانه لیتانی که ۳۰ کیلومتر از مرز با اسرائیل فاصله دارد، عقب نشستند و در آنجا سکنی گزیرند. از همان زمان بود که یک نیروی مقاومت علیه اسرائیل پایه گذاری شد. این گروه نام خود را حزب الله نهاد و بعد از ۱۸ سال چنان قدرتی گرفت که در اثر یک مبارزۀ جانانه بالاخره ارتش تجاوزگر اسرائیل را وادار ساخت تا در سال ۲۰۰۰ نیروی خودا از لبنان بیرون کشید، زیرا که در مقابل جنگ چریکی ارتش نامنظم حزب الله مغلوب شد و به شکستی ننگین تن در داد. در این نبرد جانانه، ارتش اسرائیل بیش از هزار نفر از نظامیان خود را از دست داد.

ناگفته نماند که پس از اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها، آمریکا و فرانسه نیز دراین منطقه «برای حفظ صلح» (!!) نیروی نظامی پیاده کردند. اما در اکتبر ۱۹۸۳ حزب الله به مقر آنان حمله کرد و ۱۳۴ تن آمریکائی را یکجا به هلاکت رساند که در نهایت منجر به خروج نیروهای آمریکایی و فرانسوی از خاک این کشور شد. البته غرب از همان زمان نام این جنبش مقاومت را «سازمان تروریستی» نهاد که تا امروز هم این ارتش غیر نظامی را همچنان «تروریست» می خوانند.
از همان سال ۲۰۰۰ که اسرائیل از حزب الله شکست خورد، صهیونیست ها ایران را یک دیو خبیث لقب دادند که باید علیه او وارد عمل شد و آن را حتی المقدور ضعیف ساخت. این سیاست تا امروز کماکان ادامه دارد.

 بعد از انقلاب ایران، غرب که سلطه بلامنازع خود بر منطقه نفت خیز منطقه را در خطر می دید، ارتش صدام را تا دندان مسلح کرد وعلیه ایران به جنگ واداشت. بعد از ۸ سال این جنگ متوقف شد، بدون آنکه به اهداف استعماری خود رسیده باشند. در این طولانی ترین جنگ قرن بیستم، گرچه دو طرف صدمات فراوان انسانی و مالی دیدند. اما صدام که ورشکسته شده بود، پنداشت که با حمله به کویت البته با چراغ سبز آمریکا و دستیابی به ذخائر نفتی آن می تواند خود را نجات دهد. اما آمریکا در سال ۱۹۹۱ به عراق حمله کرد و او را از کویت بیرون راند.اسرائیل که عراق را یکی از دشمنان خود به شمار می آورد، به توطئه های خود علیه این کشور و ترغیب آمریکا به جنگ با آن که از بعد از جنگ های قبلی به شدت تضعیف شده بود ادامه داد، تا بالاخره بوش پسر در سال ۲۰۰۳ با دلایل پوچ و واهی در ائتلاف با انگلستان، لهستان و ۲۹ کشور دیگر، که همگی بوی نفت مستشان کرده بود به این کشور حمله ور شدند و عراق را به سرنوشت شومی دچار ساختند که امروز در مقابل ماست. پس می بینیم که مسئله حقوق بشر و دموکراسی در عراق پرده ساطری بود بر اعمال تجاوزکارانه استعمارگران که منجر به کشتار ۱/۵ میلیون عراقی، ویرانی زیر بنای این کشور و در اختیار گرفتن شیر نفت این کشور توسط آمریکا شد. غیر از این هر چه از دهان هرزه درایان رسانه های غربی در آید تبلیغات دروغینی بیش نیست.

 ایران که یکبار مزّه جنگ عراق به پشتیبانی غرب را در خاک خود چشیده بود واز نقشه های شوم رژیم صهیونیستی اسرائیل آگاه بود، اینبار استراتژی تقویت حزب الله لبنان برای ضربه زدن به اسرائیل را دنبال کرد.

شیعیان لبنان از آغاز علیه اسرائیل نبودند، بلکه در اثر اشغال جنوب لبنان و جنایاتی که اسرائیل در این سرزمین مرتکب شد، خود عملاً شیعیان لبنان را در سازمانی مقاوم و مبارز به نام حزب الله منسجم ساخت که امروز به عنوان یک نیروی مقتدر با این اهریمن خونخوار به مقابله و مبارزه برخاسته است.


اسرائیلی ها در زمان اشغال جنوب لبنان برای خود آزادی عمل بی حد و مرز قائل شدند. مین گذاری کردند، مناطق مسکونی را ویران ساختند، روستاها را با خاک یکسان ساختند، روستائیان را هدف گلوله قرار دادند و ... در چنین وضعیتی طبیعی است که مقاومت شکل می گیرد و به این ترتیب حزب الله نضج گرفت. حزب الله را بر خلاف نظر صهیونیستها، امپریالیستها و ایرانیان خود فروخته، ایران بوجود نیاورد، بلکه جنایات اسرائیل آن را ساخت.

ولی ایران به دلایل ذکر شده در بالا حزب الله را تقویت کرد تا اسرائیل که قصد تجاوز به ایران را در سر می پروراند تضعیف سازد. به بیان دیگر ایران از نظر معنوی، تبلیغاتی، تسلیحاتی و مالی به حزب الله کمک می کند تا مانع جنگ اسرائیل علیه ایران شود. حزب الله به هیچوجه دست نشانده ایران نیست، بلکه از استقلال عمل کامل برخوردار است. حزب الله ۱۰ هزار عضو در میان شیعیان لبنان دارد. ایران اگر بخواهد نیز قادر به «رهبری حزب الله» نخواهد بود، اما حزب الله متحد ایران است، همانگونه که یمن، سوریه، و حماس متحد ایرانند.

سال ۲۰۰۶ اسرائیل یک بار دیگر برای ضربه زدن به حزب الله جنوب لبنان را بمباران کرد و ۲۰۰۰ نفر را به قتل رساند. اما متعاقب آن در یک جنگ ۳۳ روزه از حزب الله شکست خورد و دمش را روی کولش گذارد و پی کارش رفت.
در نظر صهیونیستها جان ۲۰۰۰ شیعه لبنانی بی ارزش بود که می بایست در پای صهیونیستهای خونخوار قربانی شوند و جان ۲۰۰۰ لبنانی، قابل قیاس با جان ۱۲۰۰ اسرائیلی که در نبرد الاقصی از سوی سازمان حماس کشته شدند نیست! پس حزب الله و حماس تروریستند ولی اسرائیل برای دفاع از خودش حق دارد ۱۸۶ هزار نفر از مردم بی دفاع نوار غزه را قتل عام کند و این منطقه را از هر جهت غیر قابل سکونت سازد! این حق دموکراتیک «تنها دموکراسی خاورمیانه» است که بلا درنگ مورد پشتیبانی دول «دموکرات» غرب نیز قرار می گیرد، زیرا اسرائیل حق دارد از حق حاکمیت خود دفاع کند! حقی که به هیچوجه از نظر قانونی، تاریخی و جغرافیایی وجود خارجی ندارد. ارزش جان انسانها نیز در جهان غرب با هم متفاوتند. انسانهای مسلمان، رنگین پوست، چشم بادامی و ... با انسانهای سفید پوست، موبور، چشم آبی ... متفاوتند، آنها در کشورهایی زندگی می کنند که می بایست سلطه اربابان سفید پوست را بپذیرند و در غیر اینصورت مستحق نابودی اند!
آری حزب الله در سال ۲۰۰۶ پس از ارتکاب جنایات اسرائیل در جنوب لبنان، شمال اسرائیل را به شدت موشک باران کرد و آن را به شکست واداشت. از آن زمان حزب الله ذخائر نظامی خود را به شدت افزایش داد. امروز حزب الله ۱۵۰۰۰۰ تا ۱۶۰۰۰۰ موشک «اکثراً نقطه زن»، یک ناوگان پهپادیوشکی، یگان های ویژه و ... به یک کلام نیروی نظامی مدرنی در اختیار دارد. حزب الله طبق بیانات حسن نصرالله که می گوید: «طی ده سال گذشته ما این توانایی را پیدا کرده‌ایم که بسیاری از هزاران موشک هایمان را نقطه زن کنیم و پهپاد بسازیم و … و دیگر نیازی به انتقال آن‌ها از ایران نداریم

به جرأت میتوان گفت که امروز حزب الله قدرتمندترین نیروی شبه نظامی غیردولتی در جهان است که برای ادامه بقای خود قادر است در مقابل چهارمین ارتش جهان قد علم کند. از این رو حزب الله قادر است که خسارات سنگینی به اسرائیل وارد کند. طبیعی است که جنوب لبنان نیز خسارات سنگینی خواهد دید، مضافاً اینکه اسرائیل از سلاح هسته ای برخوردار است و با وجود عناصری نظر نتانیاهو و گالانت که در قدرت قرار گرفته اند معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار مردم جنوب لبنان خواهد بود. ولی مسلماً در یک جنگ فراگیر و وسیع، اسرائیل از نظر اقتصادی و زیربنایی صدمات جبران ناپذیری خواهد دید. بویژه آنکه نه تنها حماس بلکه کل محور مقاومت نیز ساکت نخواهند نشست.

می بینیم که بر خلاف تبلیغات گوش خراش غرب و نوچه های نوکرصفت و گوش به فرمان ایرانی آنها، حزب الله یک سازمان تروریستی و وابسته به تهران نیست، بلکه یک سازمان مستقل شبه نظامی است که از قدرت عظیم نظامی و انسانی برخوردار است و در میان شیعیان لبنان ریشه عمیق دارد. اسرائیل که از نبرد با نیروهای مقاومت بویژه حزب الله و حماس درمانده است، اقدام به ترور زبونانه «عبدالله شکر» و «اسماعیل هنیه» می کند و می پندارد که با این عمل ضد انسانی خود که شایسته لقب تروریسم به معنی واقعی کلمه است، این سازمان ها را به چه کنم، چه کنم گرفتار خواهد کرد! حماس ۱۰ ماه است بدون وقفه با ارتش اسرائیل در نبرد است و تا کنون قادر گشته است قریب به ۷ هزار نفر از نیروی نظامی ارتش صهیونیستی را نابود سازد. حزب الله نیز که ۱۸ سال علیه این اهریمن جنگید و در نهایت پیروز شد، با از دست دادن یک رهبر نه تنها خم به ابرویش نمی آورد بلکه دهها و شاید صدها نفر از مبارزان آن آماده اند که جای رهبران قهرمان خود را پر کنند. حزب الله و حماس سازمانهای شبه نظامی هستند که غلبه بر آنها، همانگونه که تاریخ نبرد چنین سازمانهایی در کشورهای دیگر نشان می دهد آسان نیست. از زمان جنگ جهانی اول تاکنون، بویژه در جنگ جهانی دوم تاریخ می آموزد که غلبه نیروهای نظامی منظم بر چنین سازمانهایی تقریباً غیر ممکن است. اما اسرائیل کماکان می پندارد که موشک فرود آمده در «مجدل شمس» (که البته کار خودش بوده است) آن موقعیت مناسبی را آفریده است که در انتظارش بود، تا جنگ همه جانبه با حزب الله و ایران و به احتمال قریب به یقین با حماس، حوثی های یمن و حشد الشعبی عراق را آغاز کند. البته و صد البته با شرکت مستقیم آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نظیر انگلستان و آلمان که علناً اعلام پشتیبانی از اسرائیل کرده اند. بی جهت نیست که رئیس جمهور الکن آمریکا و وزیر جنگش و همچنین دولت آلمان اعلام کردند که در صورت بروز چنین جنگی در کنار اسرائیل خواهند ایستاد.

جنگ علیه ایران که قدرت نظامی وموشکی اش وازطرفی انگیزه قوی برای نبرد با دشمن خارجی قابل قیاس با هیچ کشوری درمنطقه نیست به اضافه محورمقاومت، بازی با آتش است، آتشی که بدون تردید دامن منطقه و از همه بیشتر دامن اسرائیل را خواهد گرفت. علاوه بر این باید دانست که دنیای جنوب به خصوص چین و روسیه که خود نیز مورد هدف امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا هستند، کنار ایران خواهند ایستاد.مضافاً اینکه کلیه کشورهای آسیب دیده ازامپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا نظیر عراق، سوریه، لبنان، یمن و ... در منطقه خود را با ایران و فلسطین هم سرنوشت می دانند.

 به این ترتیب جنگ با ایران نه تنها منطقه را به آتش خواهد کشید، بلکه بطور بالقوه خطر بروز جنگ جهانی سوم را نیز در خود نهفته دارد. بویژه اینکه غرب می اندیشند، اکنون که موقعیت بوجود آمده است می توان بر محور شرارت روسیه، چین و ایران ومحور مقاومت ضد اسرائیل پیروزشد! تقویت روزانه ناتو، حضور روز افزون نظامی آمریکا در ٨٠٠  پایگاه نظامی، استقرار موشک دور برد در آلمان و به احتمال قریب به یقین در اوکراین و بطور کلی گرایش بی سابقه به سمت میلیتاریسم در غرب را باید در این راستا ارزیابی کرد.

 

مشکل منطقه رژیم صهیونیستی اسرائیل است

 

 

مشکل منطقه نه سازمان مقاومت حماس است، نه " سازمان حزب الله در لبنان، نه بطور کلی محور مقاومت و نه ایران، بلکه مشکل اسرائیل است که به مثابه پایگاه امپریالیسم غرب در منطقه عمل کرده و از ۷۵ سال پیش با «نکبت» اول در سال ۱۹۴۸ باعث آواره شدن ۷۵۰ هزار فلسطینی گشت و امروز با «نکبت» دوم، با نسل کشی در غزه با ۱۸۶ هزار (لنست، روزنامه انگلیسی ) کشته هنوز ادامه دارد.

.
ده‌ها سال است که اسرائیل خلق فلسطین را از هر جهت تحت سلطه و فشار قرار داده است و پیوسته با بهانه هولوکاست، آنتی سمیتیسم (یهود ستیزی) و … جنایات هولناک خود را توجیه کرده و هنوز هم می کند. و دول غربی بویژه دولت خود تحقیر آلمان نیز همزمان در این شیپور می دمند و جنایات صهیونیستها را توجیه می کنند. رژیم صهیونیستی می پندارد با قهر، زور، خشونت و جنایت می تواند مسئله خلق فلسطین را به سبک و سیاق فاشیستی خود «حل کند»!! اما صهیونیستها و حامیانشان باید بدانند که این یک خواب و خیال و آرزو بیش نیست. با افزایش فشار، کشتار و حق کشی، مقاومت فلسطینیان نه دو چندان، بلکه صد چندان می شود. طوفان الاقصی، حمله حزب الله به شمال اسرائیل و بطور کلی حملات محور مقاومت طی ۱۰ ماه گذشته، تازه آغاز کار است. نه تنها اسرائیل بهای جنایات خود را خواهد پرداخت بلکه دول حامی او نیز بی نصیب نخواهند ماند. اروپا فعلاً از هر کوشش دیپلماتیک برای حل مشکل فلسطین شانه خالی می کند و مادام که چنین است، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. تنها کوششی که در این راستا انجام می گیرد دعوت طرف های درگیر به خویشتن داری و اعتدال است! به خصوص وزیر خارجه بی مقدار آلمان که به ویژه از ایران می خواهد خویشتن داری کند!! توجه کنید که از ایران می خواهد و نه رژیم صهیونیستی متجاوز، تروریست و جنایتکار اسرائیل که ننگین ترین کارنامه را در میان جنایتکاران جهان دارد و در مجامع بین المللی از جمله «دیوان بین المللی دادگستری» به جرم نسل کشی و جنایت جنگی محکوم شده است!!


دشمن متجاوز حق دفاع از خود ندارد

 

اسرائیل حق دارد در تهران به اعمال تروریستی خود ادامه دهد چون «حق دفاع از خود» دارد! هیچ یک از دول غربی ترور جنایتکارانه اسماعیل هنیه،رهبر سیاسی حماس در تهران را محکوم نکردند. تروری که آشکارا هدفش در راستای کشیدن جنگ به خاک ایران است. و آنگاه خانم بربوک دهن دریده به ایران «هشدار» می دهد که «خویشتن داری» کند.

اگر آتش جنگ در خاور میانه، در اثر شرارت اسرائیل مشتعل شود، اولین کسانی که همانند جنگ اوکراین پشت ارتش متجاوز اسرائیل خواهند ایستاد آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان خواهند بود. زیرا که اسرائیل از«ارزش های» غرب «دموکرات» در خاورمیانه دفاع میکند! البته منظور از دموکراسی  در اینجا حفاظت از منافع غرب در رابطه با منابع انرژی در این منطقه است. لذا غرب دموکرات وظیفه خود می داند که از امنیت و منافع رژیم صهیونیستی با هر وسیله ای دفاع کند!
هیچگاه شرایط منطقه خاورمیانه به این خطرناکی نبوده است. مقصر اصلی کیست؟

همانطور که تجربه حداقل ۳۰ ساله گذشته -از قرارداد اسلو در ۱۹۹۳ به این طرف- نشان می دهد، اسرائیل هرگز حاضر به مصالحه با سازمانهای فلسطینی نبوده و وقایع ده ماه گذشته نیز بیش از هر زمان گواه این حقیقت است.

غرب «دموکرات» نیک می داند که آن نظام صهیونیستی اسرائیلی که از دل درگیریهای منطقه پیروز بیرون بیاید، یک نظام تا مغز استخوان فاشیستی را مستقر خواهد کرد و این عنوان «تنها دموکراسی خاورمیانه» را که هم اکنون مشغول کندن گور آن است یک بار برای همیشه به گور خواهد سپرد. آنگاه این تنها فلسطینی ها نخواهند بود که زیر تیغ برهنه فاشیستی-صهیونیستی سرکوب خواهند شد، بلکه کلیه شهروندان یهودی که با عملکرد به غایت ضدبشری صهیونیستهای در قدرت، سر سازگاری ندارند نیز در زمره قربانیان قرار خواهند گرفت. و آنگاه کشورگشایی اسرائیل «بی مرز و بی قانون اساسی» کنونی تازه آغاز خواهد شد و زان پس منطقه یک روز آرام به خود نخواهد دید.


امروز هنوز دنیای غرب همان گونه که در جنگ اوکراین عمل می کند، از سیاست سیاه و سفید نشان دادن معضل موجود میان فلسطین و اسرائیل پیروی می کند. ولی زمانی که هیولای فاشیستی-صهیونیستی با پشتیبانی ترامپیستها حاکم شود، آنگاه سیاهی بر سفیدی غلبه خواهد کرد و جهان با یک معضل لاینحل تاریخی روبرو خواهد شد. بی جهت نیست که اسرائیل به وضوح -همانگونه که نتانیاهو در ۲۴ ژوئیه گذشته در کنگره آمریکا شرح داد- خواهان گسترش جنگ در منطقه خاورمیانه است.

کشورهای اروپایی به ویژه آلمان که به علت داغ ننگ فاشیسم هیتلری و هولوکاست که بر پیشانی خود حس می کند، بدون استثناء بر تمام جنایات فاشیستی- صهیونیستی رژیم حاکم بر اسرائیل که بر خلق فلسطین و لبنان و ... روا می دارد، صحّه می گذارند و با پول، اسلحه و تبلیغات شبانه روزی در پارکابی آمریکا به این کشور کمک می کنند و به این ترتیب خود در زمرۀ هم پیمانان و همکاران این نیروی اهریمنی قرار گرفته اند که نه تنها زندگی حال و آینده را بر مردم فلسطین تباه کرده است، بلکه شعله ور شدن آتش جنگ در منطقه و شاید جهان را نیز به جان خریده است.

حامیان پروپاقرص اسرائیل کوچکترین اقدامی در راستای استفاده از دیپلماسی و مذاکره به منظور دستیابی به صلح انجام نمی دهند زیرا که در قاموس این مردمان سلطه جو و میلیتاریست، صلح جایی ندارد.

اما همانگونه که خلقهای بیدار و از جان گذشته (بویژه ارتش و خلق اتحاد جماهیر شوروی) در سراسر جهان در مبارزه ای خونین و بی امان پوزه فاشیسم هیتلری را به خاک مالیدند، این بار نیز سرنوشت دیگری در انتظار فاشیست-صهیونیستها نخواهد بود.

 


نقل از توفان شماره۲۹۴شهریور ماه۱۴۰۳ ارگان مرکزی حزب کارایران

 

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan