حمایت مالی
از دوستان
راهبردی
ایران درمنطقه
و جهان در
خدمت منافع
ملی ایران است
دولت
ایران مانند
همه دول جهان
از وزارتخانهها
تشکیل شده که
هر کدام از
آنها برای
خود، دارای
بودجه ویژه
هستند تا کار
خویش را به
پیش ببرند.
تخصیص بودجه
به هر
وزارتخانه نه
عجیب است و نه
قابل انتقاد.
وزارت
امور خارجه
یکی از این
وزارتخانههاست
که باید بر
سیاست عمومی
خارجی ایران
احاطه داشته و
دولت را همواره
در جریان
تغییرات
توازن قوای
جهانی، خطرات
منطقهای،
تحولات سایر
ممالک و ...
بگذارد. وزارت
امور خارجه
برخلاف سخنان
کودتاگرایانه
جواد ظریف
بانی سیاستهای
راهبردی دولت
ایران نیست،
بلکه برعکس مجری
سیاستهای
راهبردی
خارجی حاکمیت
ایران است و
این امر در
تمام دنیا
اعتبار دارد.
دنیائی را
تصور کنید که
جواد ظریفها
که عاشق لبخند
«جان کری»ها
هستند
بخواهند سیاست
خارجی کشوری
را در خدمت
منافع ملی آن
کشور هدایت
کنند. آن کشور
مسلما در قعر
جهنم است. سیاست
خارجی یک کشور
درازمدت، پایدار،
عمیق،
دوراندیشانه
تعیین میشود
و نه از روی
تغییر کرسی
وزارت در
وزارتخانهها.
کسی که خود را
مانند ظریف
بیان مجسم
تعیین سیاست
خارجی ایران
در زمان
وزارتش جا زند
یا شیاد است و
یا کودتاچی.
حال
به دنیای
واقعی باز
گردیم و نقش
اصلاحطلبان
غربگرای
ضدایرانی را
در تخریب
سیاست عمومی
خارجی ایران
برملا کنیم.
در
آلمان تا کنون
چندین
میلیارد یورو
به دولت نازی
و کودتاچی کیف
کمک شده است.
مطبوعات اعتراف
میکنند از
زمان اقدامات
نازیزدائی
روسیه در
اوکراین، از
زمان ممانعت
از نسلکشی
روسها در
اوکراین یعنی
از 24 فوریه 2022،
دولت فدرال
آلمان تاکنون
در مجموع حدود
22 میلیارد
یورو به نازیهای
کودتاچی در
کیف کمک کرده
که در قالب
کمکهای
«بشردوستانه»،
پرداختهای
مستقیم یا در
قالب تسلیحات
انجام میشود.
این کمکها
شامل حمایتهائی
نمیشود که
آلمان از طریق
برنامههای
اتحادیه
اروپا به اوکراین
ارائه میکند.
این
امر باعث می
شود آلمان پس
از ایالات
متحده، بزرگترین
کمک کننده در
جهان به
اوکراین باشد.
هر
اوکرائینی
پناهنده به
آلمان ماهانه
6 هزار یورو
کمک مالی
همراه با بیمه
درمانی،
آموزش رایگان،
محل سکونت
مدرن و ...
دریافت میکند
که به غیر از کمکهای
مستقیم دولت
آلمان از
بودجه مردم
آلمان به دولت
زلنسکی است.
اما
لازم به
یادآوری است
که این
«پناهندگان» اوکرائینی
که تعدادشان
فقط در آلمان
به یک میلیون
نفر میرسد
هرگز جانشان
در اوکرائین
در خطر نبوده
و هم اکنون
نیز میتوانند
به سرزمینشان
بازگردند و در
نقاطی به
راحتی زندگی
کنند که محل
درگیری نظامی
نیست. تمام
غرب اوکراین
که میلیونها
نفر در آن
زندگی مینمایند
محل امن برای
اقامت است.
ولی دولت آلمان
آیندهنگرانه
به مسئله
برخورد میکند.
آلمان همان
گونه که آرزوی
هیتلر برای
توسعه فضای
زندگی بود به
انبار آذوقه اروپا
یعنی اوکراین
نیاز دارد و
از هم اکنون باید
در آنجا برای
خود جای پا
باز کند،
افکار عمومی
تامین نموده،
سازمانهای
زیرزمینی،
جاسوسی،
امنیتی برای
روز مبادا
فراهم آورد.
آنها همین کار
را در جنگ
جهانی دوم قبل
از تجاوز به
شوروی انجام
دادند و نیروهای
نازی را برای
طغیان داخلی
بر ضد ارتش
سرخ سازمان
داده که از
آنها حتی بعد
از پیروزی
شوروی در جنگ
جهانی دوم تا
روز فروپاشی و
کودتای
«مایدان» استفاده
کردند. این یک
سیاست
«مدبرانه»
دوراندیشانه
است که به
سرمایهگذاری
طولانی مدت
نیاز دارد.
اسرائیل
سالهاست
رسما و حداقل
بیش از یک
میلیارد یورو
سالانه از
آلمان دریافت میکند.
اسرائیل 4
زیردریایی با
قابلیت حمل
کلاهک هستهای
را حدود 3 سال
پیش از آلمان
علیه خلقهای
منطقه هدیه
گرفت.
تسلیحات
اسرائیل را
آمریکا و
آلمان تامین
میکنند. در
زمینه کمک
آلمان به
اسرائیل هرچه
بنویسیم کم
نوشتهایم
زیرا این کمکها
همیشه پوششی
بوده و مستمرا
انجام میشود.
نفوذ آلمان در
اسرائیل به
مفهوم نفوذ
آلمان در
منطقه غرب
آسیا نیز میباشد
زیرا کشوری را
در جبهه غرب
نمیتوان
تصور کرد که
بخواهد در
مقابله با
اسرائیل به
سرمایهگذاری
و یا تعیین
سیاست مستقل
در غرب آسیا
بپردازد.
اسرائیل سرپل
امپریالیسم
در منطقه برای
تفرقه، تجزیهطلبی در
میان اکراد و
فرقههای
آذری، نظارت
بر چاههای
نفت و گاز و
منابع تامین
سوخت ممالک
امپریالیستی
است. اسرائیل
عامل تشنج و
توجیهی برای حضور
نیروهای
خارجی در
منطقه است. پس
نزدیکی ممالک
امپریالیستی
در سیاست
خارجی به
اسرائیل و
حمایت همه جانبه
از این کشور
حمایت از
منافع ملی و
استعماری
دوراندیشانه
خویش نیز میباشد.
این کمکهای
بلاعوض در
خدمت اهداف
عالیتری
صورت میگیرد
که فقط با
بینائی سیاسی
میتوان آنها
را دید.
دولت
آلمان و
فرانسه
میلیاردها
یورو در
آفریقا برای
توسعه و اعمال
نفوذ با نیات
نظامی، سیاسی
و اقتصادی که
همان غارت این
کشورها باشد
هزینه میکنند.
آنها حتی
حاضرند برای
حفظ نفوذ و
تامین امنیت
منابع این
کشورها که به
زور به آنها
مسلط شدهاند
نیروی نظامی
چه برسد به
کمک مالی
اعزام کنند.
ضربات اخیر وارده
به این دو
ارتش متجاوز
استعماری در
کشورهای ساحل
نشانه آن است
که نقش وزارت
امور خارجه در
تعیین سیاست
برونمرزی در
این ممالک و
در سایر
کشورها چیست.
این سیاست
بیان خود را
در براندازی،
ایجاد تزلزل،
خرابکاری،
غارت پیدا
کرده است.
سیاست استعماری
فرانسه و آلمان
در آفریقا
ادامه سیاست
استعماری
آنهاست که
توسط سیاست
عمومی
راهبردی
تعیین شده و
از طریق وزارت
امور خارجه و
ارتش اعمال میشود.
در اینجا نیز
ما با نقش
فعال وزارت
امور خارجه
روبرو هستیم
که حتی نقش
خویش را در
این امر پنهان
نمیکند.
دول
منطقه:
عربستان
سعودی، قطر،
امارات متحده
عربی و یا
جمهوری
آذربایجان،
ترکیه و ...
سالانه
میلیاردها
دلار به داعش،
سلفیستها،
تروریستها،
مزدوران
ایرانی «ایران
انترنشنال»،
«من و تو»، چپ
ضدکمونیست،
تجزیهطلبان
کرد و آذری،
بلوچ و عرب
کمک مالی میکردند
و هنوز هم میکنند.
ترکیه در پی تجزیه
ایران و ایجاد
جمهوری ترک
متعلق به ترکیه
است و این
سیاست را از
زمان آتاتورک
با حوصله
دنبال کرده و
میلیاردها
دلار برای آن
سرمایهگذاری
نموده است.
عربستان
سعودی منکر
کودتا در یمن
نمیگردد،
ترکیه و
اسرائیل
دخالتشان را
بر ضد ایران
در جمهوری
آذربایجان
پنهان نمیکنند
و از آن به
عنوان تهدیدی
علیه ایران
استفاده میکنند.
حتی قتل عام
ارامنه را نیز
به جان میخرند
و از نسلکشی
که
مورد اعتراض
کسی قرار نمیگیرد
حمایت میکنند.
ما
از سرمایهگذاریهای
امپریالیسم
آمریکا و
روسیه سخن نمیرانیم
زیرا همین
نمونههای
ذکر شده برای
کسی که خواهان
درک مسایل
جهانی باشد
کافی است.
تمام نمونههای
ذکر شده گواه
این حقیقت است
که وزارت امور
خارجه این
ممالک فعالند
و باید برای
توسعه نفوذ،
احاطه بر
دشمن، ایجاد
عمق
استراتژیک،
دارا بودن دید
روشن میدانی
به صرف هزینههای
مالی تن در
دهند. این واقعیتی
است که در
جهان وجود
دارد و قابل
تغییر نیست.
کسانی که در
ایران با
شعارهای ضد
روسیه و سوریه
و با شعار «نه
غزه، نه
لبنان، جانم
فدای ایران»
(بخوانید جانم
فدای اسرائیل
- توفان) به
میدان آمدند
بخشی از همین
سیاست خارجی
میدانی
امپریالیسم و
صهیونیسم در
ایران هستند
که دشمنان
ایران بر روی
آن سرمایهگذاری
راهبردی
نمودهاند.
مبارزه با
سازمان
مقاومت
اسلامی حماس
که نماینده
جنبش رهائی
بخش خلق
فلسطین است به
عنوان یک قطب
ارتجاع و
تبلیغ به نفع
اسرائیل که قتل
عام حماس و
هوادارانش که
از کشورشان
دفاع میکنند
توسط یک نیروی
آدمکش
اشغالگر همه و
همه در خدمت
همین سیاست خارجی
راهبردی
صهیونیسم در
منطقه است که
بلندگوی آن را
به دست چپهای
ضدکمونیست
ایرانی و یا
بورژوازی
لیبرال اصلاحطلب
دادهاند که
با قیاس
جمهوری
اسلامی با
حماس، طالبان،
جهاد اسلامی،
سیاست اسلامستیزی
را دامن زده و
آرزوی تجاوز
به ایران و
قتل عام «حماس»
حاکم در ایران
را بنمایند و
آن را در
افکار عمومی
تبلیغ کنند.
همه این سیاستها
بخشی از سیاست
عمومی
صهیونیسم و
امپریالیسم
در منطقه است
که با بودجههای
کلان روی آن
سرمایهگذاری
شده است.
کمکهای
ناچیز مالی
ایران به
سازمانهای
فلسطینی،
لبنانی،
یمنی، سوریهای،
ونزوئلائی و ...
نه تنها
نادرست نیست و
باید در بودجه
کشور منظور
شود بلکه به
نفع منافع ملی
ایران است.
سخن بر سر نفس
این کمکها
نیست ولی روی
هر مورد باید
دقیق شد که به
کدام جریان و
برای انجام
کدام نیت
سیاسی کمک میشود
تا بتوان از
نظر سیاسی در
مورد آنها
داوری واقعبینانه
نمود. کمک
ایران در
تجزیه
یوگسلاوی به سلفیستها،
القاعده،
اخوانالمسلمین
در همکاری با
عربستان
سعودی و ترکیه
عمیقا
ارتجاعی و ضد
منافع ملی
ایران بود و هست
ولی یاری به
مبارزان
منطقه به ویژه
سازمان رهائی
بخش حماس بر
ضد صهیونیسم
اقدامی منطقی
است و خنجری
است که بر چشم
مزدوران
ایرانی تئوری
«دو قطب
ارتجاعی» فرو
میرود که
دستشان رو شده
است.
دشمنان
ایران در
منطقه به
ایجاد تشنج،
تزلزل دول،
رخنهگری،
انقلاب
مخملی، سوریهای
کردن ممالک
مشغولند و در
این راه از
خریدن سلبریتیها
در پاریس یا
در زندان!؟
کمال استفاده
«حقوق بشری» را
مینمایند.
نمیشود در
مقابل این همه
توطئه بیپاسخ
ایستاد و تنها
نظارهگر آن
بود. اگر
ایران در
بودجه خارجی
خود کمک به
این نهضتها
را که در خدمت
منافع ملی
ایران، در
خدمت حفظ و
بقاء ایران
است در برنامه
خود قرار داده
است باید
فعالانه با
بسیج مردمی و
دادن آگاهی
عمومی این امر
را به پیش برد
و نه این که
طوری وانمود
کند که گویا
از اجرای این
سیاست واهمه
داشته و تلاش
دارد آن را از
چشم مردم پنهان
کند. سیاست
متزلزل،
ریاکاری،
دروغگوئی و مبهمگوئی
به نفع ارتجاع
اصلاحطلب است
که مرتب تبلیغ
میکند فقر و
فلاکت مردم در
نتیجه کمکهائی
است که به
فلسطین میشود
و شعار میدهد:
«فلسطین را
رها کن، فکری
به حال ما کن» و
حاکمیت ایران
زبانش لال است
و نمیتواند
در مقابل این
تبلیغات
ارتجاعی و
نژادپرستانه
ضدبشری واکنش
نشان دهد و
اتفاقا زمینهای
فراهم میکند
تا عمال نفوذی
بتوانند از
این سیاست
مکارانه و حسابشده
در اعتراضات
عادلانه
کارگران،
بازنشستگان،
آموزگاران در
خدمت سیاست
نفوذی اربابان
خود استفاده
کنند و موجی
روانی و کاذب
در مورد علل
فقر و فلاکت
در ایران
فراهم آورند.
مشکل حاکمیت
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی در
آگاهی بخشیدن
به عموم و اتخاذ
یک سیاست
فعالانه و
تعرضی برای
توجیه چندرغاز
کمکی که به
این نهضتها،
در مقابل کمک
میلیاردها
دلار آمریکا،
اروپا،
کشورهای
منطقه و ... میپردازد
این است که
آنها تلاش میکنند
علت فقر مردم
را بپوشانند.
مردم ایران و
به ویژه طبقه
کارگر و
مستخدمان
عادی اداری از
«کمکهای
عظیم» به
فلسطین زجر
نمیکشند از
سیاست حاکم
نئولیبرالی
که ایران را بر
باد داده،
آموزش رایگان
را در خدمت
آموزش خصوصی
از بین برده و
از بین میبرد،
بهترین زمینه
استثمار و
بردهداری را
برای غارت
مردم ایران فراهم
میکند زجر میکشند
که اتفاقا ما
را در مبارزه
مشترک در کنار
خلقهای
منطقه قرار میدهد.
ارتجاع
«انقلابی»
یعنی چپ
ضدکمونیست میخواهد
چنین جلوه دهد
که دشمن خلق
ایران نه صهیونیسم
و امپریالیسم
بلکه «اسلام
سیاسی» و «حماس»
است و به این
جهت با درندهخوئی
تبلیغ میکند
که اسرائیل
باید میلیونها
حماسی را قتل
عام کند زیرا
آنها انساننماهای
دوپا هستند و
با تمدن
اروپای سفید
پوست همخوانی
ندارند. این
نظریه
ارتجاعی و بیوجدان
حتی سر از
میان برخی
کارگران و
فرهنگیان این
کشور برآورده
است که باید
سرکوب گردد. این
نظریه ننگ بشریت
است. کسانی که
نسلکشی و بیوجدانی
را بر پرچم
خود مینویسند
هوادار تحریم
ایران، تجزیه
ایران و سرانجام
تجاوز به
ایران هستند.
همین موجودات
دوپای انساننما
میباشند که
مخالف حمایت
از جنبشهای
آزادیبخش
بوده و حتی به
چندرغاز کمکی
که ایران به
آنها میکند و
باید بکند و
حتی آن را
افزایش دهد،
معترضند و در
دستههای
عزاداری
صهیونیسم
اسرائیل در
ایران سینه میزنند.
جای
شگفتی دارد که
حاکمیت کنونی
ایران قادر نیست
به حامیان
صهیونیسم در
عرصه فضای
مجازی نظیر
صادق زیبا
کلام که رسما
دروغ گفته،
تشنج آفریده،
ریاکاری میکند
پاسخ دهد. آن
کوه احدی که
زیباکلامها
به آن تکیه
کردهاند چه
کسانی هستند؟
باید این کوهها
را به کمک
مردم از جا
کند.
نقل
ازتوفان
شماره ۲۸۶ارگان
مرکزی حزب کارایران
دی ماه ۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan