دستان علیاکبر هاشمیرفسنجانیِ اصلاحطلب
خون چکان بود
اعدامهای سال 1367
مسلما رفسنجانی نقش مهمی در اعدامهای
سال 1967 داشته است. تنها مرجع معترض به این اعدامها و آنهم نه به همه آنها،
آیتالله منتظری بوده و کسی نیز حاضر نشده است از شخص
منتظری حمایت کند. آقای اکبر گنجی که نقش مهمی در
افشاء این عالیجناب سرخپوش در قتلهای زنجیرهای
داشت در مصاحبه با بی بی سی مطالب قابل توجهای در
این زمینه ابراز داشته است.
وی مینویسد: "کارنامه و خاطرات
او هم گزینشی است و مواردی را آگاهانه حذف کرده و میکند.
در اردیبهشت سال جاری کارنامه و خاطرات سال
۱۳۶۷ او منتشر شد. حوادث بسیار مهمی در
این سال اتفاق افتاده است. پذیرش قطعنامه شورای امنیت و
پایان جنگ ۸ ساله، حوادثی که منجر به عزل آیتالله
منتظری از قائم مقامی رهبری شد و قتل عام زندانیان
سیاسی، برخی از آن وقایع هستند.
آقای رفسنجانی به جزئیات، وقایع
جنگ را گزارش کرده است. همه مورخان، فعالین سیاسی، مدافعان حقوق
بشر و خانواده ی قربانیان در انتظارند تا اطلاعات مهمی در باره
قتل عام ۶۷ در این اثر بیابند؛ اما نتیجه
ناامیدی مطلق است، برای اینکه به نظر میرسد اکبر
هاشمی رفسنجانی این رویداد مهم را از تاریخ پاک
کرده است. چه علل و دلایلی موجب این عمل آقای
رفسنجانی شده است؟
در تمام کتاب روزنوشت سال ۱۳۶۷
آقای رفسنجانی فقط چند سطر اندک در باره مجاهدین وجود دارد که
به نوعی به اعدام زندانیان سیاسی مربوط است.
یک هفته پس از آغاز اعدام زندانیان
مجاهدین، در روز ۱۲ مرداد، آقای رفسنجانی می
نویسد: "آقای سید رضا زواره ای آمد و تذکراتی
در باره منافقین داد." معلوم نیست تذکرات چه بوده است؟ اعدام
بیشتر؟ یا اعتراض به اعدامها؟ شش روز بعد، در روز ۱۸
مرداد ۱۳۶۷، ملاقاتی با اکبر هاشمی
رفسنجانی صورت میگیرد که قطعاً مربوط به قتل عام
زندانیان سیاسی در آن هفتههاست.
او مینویسد: "آقای علی
شوشتری معاون قضایی و جانشین مسئول سازمان زندانها آمد و
راجع به زندانیها و مخصوصاً گروهکها و مسائل اخیر آنها در رابطه با
شرارتهای منافقین، اطلاعاتی داد و گفت از حدود پنج هزار زندانی
گروهکی، یک سوم بر سر موضع هستند و یک سوم تائب و یک سوم
منفصل."
... طی مرداد و شهریور حدود چهار هزار
زندانی سیاسی- اکثراً از مجاهدین- با حکم آیتالله
خمینی قتل عام شدند. پس از پایان این قتل عام، در روز
پنجم مهرماه سال ۱۳۶۷، آیتالله خمینی
مجازات زندانیان سیاسی زنده مانده را به مجمع تشخیص مصلت
نظام واگذار میکند.
آقای رفسنجانی مینویسد: "به
جلسه مجمع تشخیص مصلحت رفتم. در مورد مجازات ضد انقلاب مذاکره شد. امام
تصمیم را به مجمع محول کردهاند. قرار شد مطابق معمول قبل از حوادث
اخیر عمل شود. وزارت اطلاعات چنین نظری داشت و قضات اوین،
نظر تندتری داشتند."
تنها اطلاع جدیدی که در کتاب خاطرات اکبر
هاشمی رفسنجانی در باره قتل عام سال ۶۷ وجود دارد، موضوع
واگذاری تصمیم گیری در باره مجازات باقی مانده
زندانیان به مجمع است.
در آن زمان اعضای مجمع به قرار زیر بود:
علی خامنهاى، اکبرهاشمى رفسنجانی، موسوی اردبیلى، توسلى،
موسوى خوئینىها، احمد خمینی، میرحسین موسوى و
فقهای شورای نگهبان."
به این ترتیب کسی امروز نمیتواند
از زیر بار سنگین جنایاتی که مرتکب شده است حتی با
نقاب "اصلاحطلب" فرار کند. روحانیت حاکم تنها برای حفظ
قدرت سیاسی و زهرچشم گرفتن از مخالفان که عدهای بر آن بودند با
پایان جنگ پایان جمهوری اسلامی فرامیرسد، به
این قتل و کشتار دست زدند و خاطره کشتار گروه جزنی را که پس از محاکمه
و صدور حکم دادستان نظامی با صحنه سازی "در حین فرار
کشته" شدند زنده کردند. اگر شاه به دنبال یک پوشش
"قانونی" برای جنایات غیرقانونی خود
میگشت، رژیم جمهوری اسلامی حتی این پرده
پوشی را لازم ندانست و برعکس میخواست نشان دهد که تا به چه حد از
نیروی قساوت قلب برخورد است و برای حفظ قدرت سیاسی
از هیچ اقدامی رویگردان نیست. رفسنجانی دستش تا
مرفق به این خون بیگناهان و اسرای در زندان آغشته است.
قتلهای زنجیرهای 1377
علی
اکبر هاشمی رفسنجانی همراه با وزیر اطلاعاتش علی
فلاحیان که در دو دروه وزیر
اطلاعات دولتش بود، برای تحکیم مواضع قدرت سیاسی جمهوری
اسلامی به "قتلهای درمانی" دست زدند. در دوران
وی تعداد زیادی از روشنفکران و سیاستمداران را که
معروفترینشان، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، داریوش
فروهر و پروانه اسکندری بودند در داخل ایران ترور کردند. مطلعان صورت
اسامی این قربانیان را به بیش از دویست نفر
میرسانند. در خارج از کشور گروه ترور
رفسنجانی-ولایتی-فلاحیان رفیق ما
حمید رضا چیتگر(بهمنی) عضو رهبری حزب
کارایران(توفان) را ترور کردند. آنها در قتل دکتر قاسملو دست داشته و
رویداد دسیسه میکونوس و قتل شرفکندی را سازمان دادند.
دادگاه میکونوس در آلمان این افراد را قاتل معرفی کرد و حکم جلب
آنها را صادر کرد. اکبر گنجی و عمادالدین باقی دو نویسنده
و پژوهشگر ایرانی نقش علی اکبر هاشمی رفسنجانی را
به عنوان عالیجناب سرخپوش در مطبوعات ایران برملا کردند و مورد غضب
دارو دسته رفسنجانی قرار گرفتند. رفسنجانی با همکاری
فلاحیان و عامل اجرای قتلهای زنجیرهای آقای
سعید امامی که وی را با خوراندن واجبی در زندان کشتند، در
قتل احمد خمینی پسر آیتالله خمینی دست داشتند. کار افتضاح
این قتلها به رهبری رفسنجانی به جائی رسید که
حتی مورد اعتراض محمد خاتمی قرار گرفت و سرانجام با توافق بر سر
این فرمول که چنین قتلهائی کار عناصر خودسر در وزارت اطلاعات بوده
است، به بحث خاتمه دادند و بر سرش سرپوش کشیدند و کسانی را که در کشف
حقیقت سرسختانه پیگیری مینمودند تحت فشار و
پیگرد قانونی قراردادند تا صدایشان در نیآید. در آن
زمان فضای ضد قتلهای زنجیرهای گسترده بود، به
طوریکه نظراتی مبنی بر این ابراز شد که فلاحیان را
به دادگاه بکشند و محاکمه کنند. وی به مشهد نزد روحانی متنفذی
به نام طبسی فرار کرد و اعلام نمود
که من وزیر آقای رفسنجانی بودهام و همه تصمیات زیر
نظر ایشان بوده است. و وی حرفهای زیادی دارد که
میتواند در این زمینه در صورت نیاز بزند. این
تهدید فلاحیان کارگر افتاد و به تدریج وی را از آماج حمله
کنار گذاشتند. در اسناد
بازجویی سعید امامی آمده است: «من از آغاز انقلاب تا به
امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم،
هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام
کاری انجام ندادهام. حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری
را به روال معمول همیشگی علی فلاحیان به من داد.».
در
همان دوران نام بسیاری آیتﷲها که فتوی قتل
این افراد را داده بودند طرح شد. آیتﷲ مصباح یزدی
مشهور به تمساح یکی از آنها بود. آیتﷲ بهجت، آموزگار
مصباح یزدی نیز از مروجان خشونت و از کسانی بود که در
این فتوادهی شرکت داشت.
در
ماه آذر سال ۱۳۷۹ میلادی، اکبر گنجی
روزنامهنگار طرفدار اصلاحات، که در کتاب خود به نام "عالیجناب سرخپوش
و عالیجنابان خاکستری"، به افشاگری درباره عوامل پشت پرده
قتلهای زنجیرهای پرداخت، وی در دادگاهی که برای
محاکمه او تشکیل شد علناً علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق
ایران را شاهکلید قتلهای زنجیرهای و مصباح یزدی
را محرک و صادرکننده فتوای قتلها یا به اصطلاح، "مراد عالیجنابان
خاکستری" خواند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی
"اصلاحطلب" مهره مهمی در این گروه غیبی مروجان
خشونت و ترور بود. مرگ وی پایان ترور نیست ولی ضربهای
به اندیشهپروران تروریسم دینی است.
بر گرفته از توفان شـماره 204 اسفند ماه 1395ـ مارس سال 2017
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار
ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام