صد سال انقلاب کبیر اکتبر، 50 سال "توفان"

تجلیل از انقلاب اکتبر و مبارزات جنبش کمونیستی و ضد رویزیونیستی ایران(3)

برگزاری موفق مراسم تجلیل از صد سالگی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و تجلیل از مبارزات جنبش کمونیستی و ضد رویزیونیستی در ایران، از بدو پیدایش جنبش سوسیال دموکراسی، حزب کمونیست ایران، گروه 53 نفر، حزب توده ایران، سازمان مارکسیستی-لنینیستی توفان و حزب کار ایران(توفان)

در ادامه گزارش مراسم تجلیل می­خوانیم:

پس از آن دکلمه­ای به­یاد مبارزه همه کمونیستهای جهان و ایران که از میدانهای بزرگ مبارزه طبقاتی گذشته و از نبردهای سهمگین عبور کرده و سربلند به این مبارزه ادامه می­دهند و آنرا با دستآوردهای خویش به نسل آینده منتقل می­کنند، اجراء شد و باید افزود که در زمینه مشخص این جشن رفیقی آنرا بیاد رفیق مهپاره که با رزم خود و غیبتش در جشن با روحیه زنده و انقلابیش ما را همراهی می­کرد اجراء گردید. متن این دکلمه که از کمونیست انقلابی آلمان رفیق برتولت برشت بود با تار رفیق هنرمند ما به صورت پاسخ و پرسش بر صحنه به اجراء در آمد. مجری برنامه در آستانه آن افزود:

این دکلمه از رفیق کمونیست ما برتولت برشت است که آنرا در تبعید خویش در سال 1939 در دانمارک سروده است. وی وضعیت آن دوران را توصیف می کند که توگوئی وصف حال ما ایرانیان آنهم در امروز و در تبعید است. بیان برتولت برشت بیان درد مشترک و آرزو و آرمان مشترک ماست.

 


"به آیندگان!

راستی كه در دوره تیره و تاری زندگی می­كنم:

امروزه فقط حرفهای احمقانه بی­خطرند

گره بر ابرو نداشتن، از بی­احساسی خبر می­دهد،

و آنكه می­خندد، هنوز خبر هولناك را نشنیده است.

این چه زمانه­ایست كه

حرف زدن از درختان عین جنایت است

وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!

كسی كه آرام به راه خود می­رود گناهكار است

زیرا دوستانی كه در تنگنا هستند

دیگر به او دسترس ندارند.

این درست است: من هنوز رِزق و روزی دارم

اما باور كنید: این تنها از روی تصادف است

هیچ قرار نیست از كاری كه می­كنم نان و آبی برسد

اگر بخت و اقبال پشت كند، كارم ساخته است.

به من می­گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری بهره بگیر

اما چطور می­توان خورد و نوشید

وقتی خوراكم را از چنگ گرسنه ای بیرون كشیده­ام

و به جام آبم تشنه­ای مستحق­تر است . اما باز هم می­خورم و می­نوشم

من هم دلم می­خواهد كه خردمند باشم

در كتابهای قدیمی آدم خردمند را چنین تعریف كرده­اند:

از آشوب زمانه دوری گرفتن و این عمر كوتاه را

بی­وحشت سپری كردن

بدی را با نیكی پاسخ دادن

آرزوها را یكایك به نسیان سپردن

این است خردمندی.

اما این كارها بر نمی­آید از من.

راستی كه در دوره تیره و تاری زندگی می­كنم.

II

در دوران آشوب به شهرها آمدم

زمانی كه گرسنگی بیداد می­كرد.

در زمان شورش به میان مردم آمدم

و به همراهشان فریاد زدم.

عمری كه مرا داده شده بود

بر زمین چنین گذشت.

خوراكم را میان سنگرها خوردم

خوابم را كنار قاتلها خفتم

عشق را جدی نگرفتم

و به طبیعت دل ندادم

عمری كه مرا داده شده بود

بر زمین چنین گذشت.

در روزگار من همه راهها به مرداب ختم می­شدند

زبانم مرا به جلادان لو می­داد

زورم زیاد نبود، اما امید داشتم

كه برای زمامداران دردسر فراهم كنم!

عمری كه مرا داده شده بود

بر زمین چنین گذشت.

توش و توان ما زیاد نبود

مقصد در دور دست بود

از دور دیده می­شد اما

من آن را در دسترس نمی­دیدم.

عمری كه مرا داده شده بود

بر زمین چنین گذشت.

III

آهای آیندگان، شما كه از دل توفانی بیرون می­جهید

كه ما را بلعیده است.

وقتی از ضعفهای ما حرف می­زنید

یادتان باشد

از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.

به یاد آورید كه ما بیش از كفشهامان كشور عوض كردیم.

و نومیدانه میدانهای جنگ را پشت سر گذاشتیم،

آنجا كه ستم بود و اعتراضی نبود.

این را خوب می­دانیم:

حتی نفرت از حقارت نیز

آدم را سنگدل می­كند.

حتی خشم بر نابرابری هم

صدا را خشن می­كند.

آخ، ما كه خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا كنیم

خود نتوانستیم مهربان باشیم.

اما شما وقتی به روزی رسیدید

كه انسان یاور انسان بود

درباره ما

با رأفت داوری كنید!"

 

آنگاه سالن ترکید، حضار به­پا خواستند و برای برتولت برشت، این کمونیست انقلابی که درد دل آنها را از اوضاع زمانه بیان می­کرد، دست زدند.

مجری برنامه سپس چنین اعلام کرد:

ما از تاریخچه جنبش کمونیستی ایران صحبت کردیم. همین تاریخچه را به صورت تصویری همراه با آهنگ و به زبان ادبیات جدید به شیوه "نماآهنگ" نمایش می­دهیم امیدواریم موفق شده باشیم از همه مبارزان جنبش کمونیستی ایران که خود را بخشی از سوسیال دموکراسی، حزب کمونیست، گروه 53 نفر، دوره نخست فعالیت انقلابی حزب توده، سازمان مارکسیستی-لنینیستی توفان و حزب کار ایران(توفان) می دانند، تجلیل کرده باشیم. آنان همیشه در کنار ما خواهند بود.

 

آنگاه یک ویدئو(نماآهنگ)ی از مبارزات سوسیال دموکراتهای ایران از علی مسیو  گرفته تا حیدر عمواغلی، فرخی یزدی، رهبران حزب کمونیست ایران، دکتر تقی ارانی، مبارزات حزب توده ایران و تیرباران افسران سازمان افسری، وارطان سالاخانیان و کوچک شوشتری، فریدون ابراهیمی و نهضت دموکراتیک آذربایجان و مبارزات ایدئولوژیک ضد رویزیونیستی جهانی و انشعاب رویزیونیستها از جنبش کمونیستی به نمایش گذارده شد. در این نماآهنگ از جانباختگان توفانی همراه با نام و تصاویر آنها تجلیل شد.

سپس یک رفیق افغانی کمونیست که به فراخوان حزب کار پاسخ مثبت داده بود تقاضا کرد که اشعارش در دفاع از کمونیسم خوانده شود. مسئولان برنامه به رفیق دکتر ظاهر تیموری در خدمت همبستگی کمونیستهای ایران و افغانستان و پیوند مهم تاریخی میان کمونیستهای مارکسیست لنینیست افغانی و ایرانی و به یاد سنت سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان، تریبون را در اختیار رفیق افغانی قرار دادند. وی با صدای متین و رسای خود سه شعر زیر را عرضه کرد. سپس حضار بپاخواستند و از این همبستگی جهانی تجلیل به عمل آوردند.

 

خواری و خِفّت

به­ننگ خفت و خواری نخواهم زندگی را

همی­جویم به­مرگِ خود حیات جاویدانی را

چو رادمردان به­رزم ضد استعمارِ اهریمن

به خاک یک­سان، فروپاشیم کاخ خسروانی را

رانم اجنبی را از وطن تا آخرین فردش

کنم تجلیل هر گوشه، سرور و کامرانی را

بد ون وحدت مردم، میسر نیست پیروزی

برای وحدت مردم کنم صد جانفشانی را

بود دشمن مُحیل و نابکار و سخت بی­آزرم

ز دشمن می­نباید داشت، میل مهربانی را

گواه ما بود تاریخ که ما پیروز می­گردیم

که گیرد کارگر در دست نظم حکمرانی را

چو بینی مردم خود را به­زیر ظلم و استبداد

دریغا گر بگردانی ز مردم پشتبانی را

سرود رزم می­خوانم و حکم جنگ می­رانم

که در فرجام پیروزی ببینم شادمانی را

 

پیام کارگر

 اگـــــــرچه پا به زنجیرم

 به عـزم خویش پیگیرم

 نظـــام و نظــم سرمایه

 نموده سخــــــت دلگیرم

 ز مکــر و حیله پرهیزم

 نه چون زاهد زمینگیرم

 به پیکـــــار و نبرد خود

 چــــو آرشها کمانگیرم

 بــــــــــرای کسب آزادی

 هَمَش با خصـــم درگیرم

 به عقل و هوش و تدبیرم

 جهان را در کفــــم گیرم

 

حکایت

مــــرد خــردمند و خــردپیشه­ای

 ژرف فـــــرو رفته، در اندیشه­ای

 بعدِ تفکـــــــــر سخـــن آغاز کرد

 دفتری از جـــــــامعه را باز کرد

 گفت، که این وحشت و وحشیگری

 داشته پیوند به سرمایه و سوداگری

 تا به جـــهان سیستمِ سرمایه است

 عدل و عدالت، همه بی­پایه است

 تودۀ مظلــــوم و ستمکش، هَمَیش

 عرضه کند نیروی بازوی خویش

 سود برد تاجـــر و سرمــــایه دار

 توده شود، فاقـــــــــــد دار و ندار

 تا که چنین نظــــــم بود در جهان

 می­نرسد توده به یــــک لقمه نان

 تــــوده بباید، که بخــــــــیزد به پا

 تا که کند نظـــــــم کــــهن زیر پا

 

و جشن موفق و زنده و سرشار از شادی و امیدواری با کف زدن ممتد حضار به­پایان رسید. اسناد مربوط به این جشن که به صورت کتبی و تصویری است در شبکه مجازی به زودی منتشر خواهد شد. مقالات قرائت شده در نشریات ارکان نیز به صورت جداگانه منتشر می­شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

بر گرفته از توفان شـماره 210 شهریور ماه  1396ـ سپتامبر سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

 

www.toufan.org

 

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

 

toufan@toufan.org

 

لینک چند وبلاگ حزبی

 

وبلاگ توفان قاسمی

 

http://rahetoufan67.blogspot.se/

 

وبلاگ ظفرسرخ

 

 http://kanonezi.blogspot.se/

 


وبلاگ کارگر آگاه

 

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

 

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 

http://toufan.org/ketabkane.htm

 

 سایت آرشیو نشریات توفان

 

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 

 توفان در توییتر

 

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

 

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

 

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 

 توفان درشبکه تلگرام

 

https://telegram.me/totoufan