اهمیت
نگرش
ژئوپلیتیکی
به مسئله
اوکراین
شیوه
برخورد علمی
برای
شناخت علمی و
دیالکتیکی
باید رشد هر
پدیده را از
نظر تاریخی
مورد بررسی
قرار داد و مراحل
گوناگون تحول
آن را پیگیری
و تعقیب نمود
تا بتوان
شناختی از آن
پدیده در
مراحل
گوناگون رشد
آن به دست
آورد. بدون
دانستن
پیشینه
تاریخی این
پدیده امکان
یک اظهار نظر
عینی و علمی
غیرممکن است.
پدیده را نمیشود
از وسط برید و
از یک زمان
دلخواه به
بررسی آن
پرداخت که در
آن صورت این
روش علمی
نبوده و مصلحتجویانه
خواهد بود. در
مورد مسئله
اوکراین نیز چنین
باید رفتار
کرد. کشور اوکراین
از دیروز و یا
از 24 ماه فوریه
سال 2022 میلادی
به وجود
نیآمده است از
06/01/1919 دو سال بعد
از انقلاب
اکتبر به وجود
آمده است که
در قانون
اساسی اتحاد
جماهیر شوروی
سوسیالیستی
در سال 1922 ثبت شده
است که ما به
آن بعدا در طی
همین تحلیل در
جای خود به
طور مشخص
خواهیم
پرداخت. ولی
بگذارید نخست
مسایل مهمتری
را برای بررسی
علمی مد نظر
قرار دهیم.
قبل
از اینکه وارد
بحث مشخص
اوکراین و یا
هر نقطه از
جهان شویم
نخست باید درک
کنیم که خصلت دورانی
که ما در آن
زندگی میکنیم
کدامست و
چگونه تعیین
میشود. این
همان روشی بود
که حزب کار
ایران (توفان)
در مورد تحلیل
فرار مفتضحانه
آمریکا از
افغانستان
نیز بکار بست. جزء را
باید در پرتو
کل مورد بررسی
قرار داد تا
شاخصهای
اساسی را
فهمید.
اختلافات سودان جنوبی
و شمالی تعیین
کننده سیر
عمومی حوادث
جهانی نیست و
در مسیر حرکت
تحولات سیاسی
نقش تعیین
کننده و اساسی
ندارند. آن
مولفههائی
که در شرایط
کنونی در
منظره سیاسی
جهان نقش بازی
میکنند،
عروج چین،
پیدایش جبهه
اروآسیا در
مقابل جبهه
امپریالیسم
انگلوساکسون
یعنی جبهه متحد
بریتانیا با
آمریکاست. این
تفاوت را میان
اروپای قاره و
انگلستان
نیزباید قایل شد،
زیرا ممالک
آلمان و
فرانسه با
درگیری مستقیم
با کشور
اوکراین
موافقت
چندانی
نداشتند زیرا
از این
مناقشات بیشترین
ضربه را میخورند.
40 در صد اقتصاد
آلمان دستخوش
ضربات جبرانناپذیر
میگردد و به
این جهت
تضادهای درون
امپریالیستی را
که با گذشت
زمان و عدم
موفقیت و
تثبیت
دارودستههای
نازیستی در
ادامه حاکمیت
در اوکراین
تشدید میشوند
باید مد نظر
قرار داد. این
تضادها بشدت بروز
و آشکار
خواهند گردید.
از این گذشته
آمریکا میخواهد
با قربانی
کردن اروپا به
تضعیف روسیه برسد.
هم اکنون با
قطع خط انتقال
گاز نورد استریم
2 و واردات غله
از روسیه به
آلمان هم
روسیه و هم
آلمان و اروپا
به شدت لطمه
دیدهاند. در
حالی که با
افزایش
100 میلیارد
یورو بودجه
نظامی آلمان
برای خرید
تسلیحات و خرید
گاز مایع از
آمریکا به
بهای سی در صد
گرانتر از
گاز محصول
روسیه، ابعاد
این رقابت و
سیاست
استراتژیک
آمریکا برملا
میشود. این
مبارزه در
عرصه جهانی و
در قلب اروپا تعیین
کننده تحولات
کنونی جهان
ماست. یارگیریها
در مناطق جهان
بر اساس
نیازمندیهای
ملی و امنیتی
و بیاعتمادی
به ناتو و
آمریکا
افزایش خواهد
یافت و این
برای آمریکا
مسلما دارای
تبعات مطلوبی نخواهد
بود. در این
مبارزه همه
کشورهای جهان
برای اینکه
سقوط نکرده و
غرق نشوند،
باید مواضع
سیاسی و منافع
ملی، چگونگی
دفاع از
تمامیت ارضی و
امنیت کشور
خود را تعریف
کنند و جایگاه
سیاسی خویش را
در این صحنه
نبرد شطرنج
جهانی تبیین
کرده و
بیابند. هر
تحولی که در
جهان امروز رخ
دهد ما باید
درجه خلوصش را
با شناخت
ماهیت تضادها
و تاثیرات
ژئوپلیتیکی
همین معیارها محک
بزنیم.
پرسشها
عبارتند
ازاینکه: آیا
ما باید به
جهان یک قطبی،
که جهان قلدری
و زورگوئی و
نقض حقوق ملل و
غارت جهان است
تمکین کنیم و
یا خواهان
برهم زدن و
جایگزینی این
نظم باشیم و
از تغییر
تناسب
نیروهای موثر
جهانی حمایت
کنیم؟
آیا ما برای
استقلال کشورمان
باید گریبان
خود را از
چنگال پول
بدون پشتوانهای
جهانی بنام
دلار خلاص
کنیم و یا
اینکه شیشه
عمرمان را تا
ابد در دست
امپریالیسم
آمریکا قرار
دهیم که با
چاپ پول بیپشتوانه،
یعنی ایجاد
کاغذ پاره،
ثروتهای
کشور ما و
دسترنج
مردمان ما و
سراسر جهان را
به آمریکا
منتقل میکند
و فربه شود؟.
آیا ما باید
از نظر سیاسی
به اوامر آمریکا
گوش دهیم؟
طبیعتا خیر.
پس باید این
زنجیر اسارت
پنهان را پاره
کرد و شرط
گسست آن برهم
خوردن نظم
کنونی با
سرکردگی
آمریکا و
ایجاد نظام
چند قطبی در
جهان است.
حرکت در این
مسیر، بقا
جهان، بقا ما
و سرنوشت ما
را تامین
خواهد کرد و
بر این مبنا
ما باید همه
تحولات کنونی
را با همین
معیار محک
زنیم.
سیاست
آمریکا در
لحظه کنونی
برای تسلط
بلامنازع بر
جهان، مبارزه
با کشور چین،
مستعمره کردن
مجدد چین، با
سیاست تجزیه
چین و تبدیلش
به اجزاء کوچک
نظیر تایوان،
هنگ گنگ، تبت
و سین کیانگ
(ایغورستان)،
خفه کردن چین
از طریق بستن
راههای
ارتباطی چین
از طریق
دریائی و خشکی
با جهان است.
این سیاست خفه
کردن چین چه
از طریق کنترل
تنگه مالاکا،
کانال سوئز و
یا گذرگاه بابالمندب
در عرصه
دریائی هم
اکنون در
جریان است و
جنگ پنهان
بیرحمانهای
در آسیا و
جهان در این
جبهه در گرفته
است. سیاست
امپریالیسم
یکهتاز
آمریکا از
طریق خشکی
ایجاد دشمنی
در ایران،
افغانستان و
آسیای میانه
با چین بوده و
قطع رابطه
ایران با
دریای سیاه و
کنترل این
منطقه از طریق
کنترل
آذربایجان،
ترکیه و
اوکراین است.
زنجیره ایران-
آذربایجان-
ترکیه و
اوکراین
دیواری است که
امپریالیسم
آمریکا قصد
دارد مانند
سلسله جبال
اورال میان
شرق و غرب
آسیا و اروپا
بکشد. تمرکز
بحرانها در
این ممالک همه
ریشههای
عمیق ژئوپلیتیک
و سیاسی برای
ترسیم منظره
آتی جهان دارند.
به همین جهت
تلاش ترکیه
برای کشیدن
دالان زنگزور
و جدا کردن
ایران از
ارمنستان و
روسیه با منطق
ژئوپلیتیک
امپریالیسم
انگلوساکسن در
فشردن گلوی
چین و پیرو آن
ایران منطبق
بود. بخشی از
سرنوشت آتی
میهن ما و
سرنوشت کل منطقه
به همین مولفهها
گره خوردهاند.
پس میبینیم
برای خفقان
چین باید
روسیه را
تضعیف کرد،
ایران را مهار
نمود، آن
دیوار
راهبردی را میان
آسیا و اروپا
کشید و ممالک
این منطقه را
که ایران یکی
از آنهاست به
زیر سلطه
آمریکا درآورد.
پس بحران
اوکراین تنها
مسئله روسیه
نیست مسئله
آینده ایران
نیز هست و این
آن منطق دیدن
جنگل و پرهیز
از پنهان گشتن
در پشت سر تکدرخت
است. و این آن
چیزی است که
ما به عنوان
بررسی جامع و
همه جانبه،
علمی و ژرف از
آن یاد میکنیم.
شکست
آمریکا،
برآمدن چین و
هند، اتحاد
آسیا در مقابل
آمریکا و
اروپا، سازمان
شانگهای،
همکاری با
ممالک آسیای
میانه و
قفقاز،
نزدیکی به
چین، تقویت
اتحادیه بریکس
و دوری از
آمریکا و
اروپای
غارتگر و
دروغگو ضمانت
های بقاء
ایران و سایر
ممالک کم قدرت
در جهان به
شمار می آیند.
در این عرصه
استدلال و
واقعبینی،
سابقه طولانی
و تمام تجربههای
غارتگرانه
همکاری
دشمنانه دو
سده گذشته با
امپریالیسم
سلطهگر
جهانی آمریکا
و اروپا، در
تقویت منطق ما
به یاری ما میآیند.
در
این گیر و دار
سرنوشتساز
سرکردگی دلار
نیز دستخوش
تغییرات مهمی
میگردد.
استفاده
امپریالیسم
آمریکا از
سلاح خانمانبرانداز
«سویفت» (SWIFT- جامعهٔ
جهانی
ارتباطات
مالی بین
بانکی) که به
بمب اتم
درعرصه
مبادلات مالی
مشهور است به
مفهوم گرسنگی
دادن و جنایات
بشری بر ضد
مردم است و
این امری نیست
که از چشم
ممالک جهان
پنهان بماند.
آمریکا میتواند
این سلاح ضد
بشری را
همانطور که در
مورد ایران و
روسیه بکار
برد در مورد
سایر ممالک
جهان نیز برای
به بردگی
کشیدن آنها
بکار برد.
بدون تردید
موجی از
آمادگی برای
سرنگونی دلار
و ابطال برتری
آن در نزد
ممالک جهان و
آنهم به حمایت
آشکار چین،
هند و روسیه
به وجود خواهد
آمد. فراموش
نکنیم که
اقتصاد اروپا
به غله روسیه،
مواد اولیه،
فلزات نادر که
درساختن
ریزپردازندهها
و تلفن مورد
استفاده است،
گاز، نفت،
ذغال سنگ نیاز
قطعی دارد.
تحریمهای
روسیه اقتصاد
اروپا را فلج
خواهد کرد.
زمان به نفع
اروپا نخواهد
بود و مسلما
این اتحاد ظاهری
و موقتی درهم
خواهد شکست.
از این تحریمها
آمریکا فقط
سود میبرد.
حال
با این دانش و
شناخت، با این
قطبنمای
روشن باید در
دریای متلاطم
کنونی به ناخدائی
پرداخت و کشتی
منافع ملی
ایران و آینده
سرنوشت مردم
مقاوم و صبور
آن را به ساحل
نجات رسانید.
باید با این
زمینه علمی و
تاریخی به تحلیل
اوضاع کنونی
پرداخت و نه
اینکه در
تارعنکبوت
اظهار فضلهای
بیانتهای
صدتا یک غاز
روشنفکران
طالب نام و
شغل که هر روز
به سازی رقاصی
میکنند و
منافع فردی
حقیر خویش را
بر منافع میهن
و مردم و
زحمتکشان
ایران مرجح میدانند
گم شد و چنان
بحث کرد که
گویا ما خارج
از زمان و
مکان سخن میرانیم.
ناگفته نماند
که پایگاههای
آدمکشی
آمریکا در
اطراف ایران
که وظایفشان
را در
افغانستان و
عراق و یمن و
ترکیه و... انجام
دادهاند و یا
میدهند
واقعی بوده و
نه تخیلی و در
روی کره زمین قرار
داشته و نه در
کهکشان
رویاهای شیوه
زندگی
آمریکائی.
مردم منطقه تا
این متجاوزان
و غارتگران
ناتو را با
توسل به قهر
انقلابی از
منطقه بیرون
نکردهاند
آنها در
مرزهای ایران
حضور دارند و
هر آن مترصد
تجاوز رسمی به
ایران هستند.
عروج چین، مقاومت
ایران،
پیدایش جبهه
مقاومت در
منطقه تمام
محاسبات و
معادلات
سیاسی جبهه
ناتو را در جهان
و منطقه برهم زد.
این است وضعیت
و اوضاع جهان
کنونی که باید
آن را دید و
شناخت و بر
اساس تحلیل آن
به اتخاذ سیاست
واقعبینانه
و به
نفع منافع ملی
ایران پرداخت.
حال مسئله را
نه از زبان
توفان بلکه از
دشمنان
توفان، دشمنان
زحمتکشان و
ملتها یعنی
از زبان یک
اندیشمند و
متفکر بزرگ امنیتی
آمریکا
بشنویم. این
زبان، زبان
آقای برژینسکی
مشاور امنیت
ملی آقای جیمی
کارتر رئیس
جمهور سابق
آمریکا است.
استناد به
ارزیابیهای
آقای «توماس
وودرو ویلسون»
(Woodrow Wilson Thomas) رئیسجمهور
آمریکا و
«زبیگنیو
برژینسکی» (Zbigniew Brzeziński) -
زاده ۲۸ مارس
۱۹۲۸- درگذشت
۲۶ مه ۲۰۱۷-
آمریکائی
طبیعتا زبان
قرهنوکرهای
دست به سینه
ایرانی و
دشمنان منافع
ملی ایران،
دشمنان
تمامیت ارضی
ایران و تجزیهطلبان
وطنفروش را
میبندد.
نقل از
توفان ارگان
مرکزی حزب
کارایران
شماره 265
فروردین
ماه 1401
www.toufan.de
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan