موفقیت
ایران در جام جهانی فوتبال 2018
شکست سیاستهای
جمهوری اسلامی؛ صهیونیسم و امپریالیسم و
نوکران جیرهخوار ایرانی آنها بود
در جوامع طبقاتی هیچ عرصهای
از فعالیتهای اجتماعی وجود ندارد که با سیاست توام نباشد.
ورزش نیز یکی از آنهاست. ورزش همیشه سیاسی
بوده و از این بهبعد نیز سیاسی خواهد ماند.
بورژوازی ممالک ستمگر در مورد برخورد به امر ورزش نیز روش
ریاکارانه و مردمفریب خود را بر اقتضای منافع خود ادامه
میدهند. هر کجا منافع طبقاتی آنها ایجاب کند ورزش را
"غیرسیاسی" معرفی کرده و در بوقهای
تبلیغاتی میدمند که ورزش را نباید به سیاست ربط
داد و هر جا همان منافع طبقاتی ایجاب کند، هوادار دخالت "حقوق
بشر"؛ "دموکراسی" و ... در سیاست و.. در ورزش میشوند.
این ممالک و بهویژه ممالک امپریالیستی با فشار
دیپلماتیک؛ زد و بند سیاسی؛ رشوه دهی و...
میزبانی مسابقات جهانی فوتبال را به کشور قطر این حامی
داعش و تروریسم در جهان هدیه کردند. کشوری که نه سنت فوتبال
دارد، نه آب و هوای مناسب بازی فوتبال در تابستان و نه اینکه به
حقوق زنان و حقوق بشر و دموکراسی احترام میگذارد و حکومتش بر اساس
اصول دموکراسی بورژوائی و تفکیک قوا و احترام به قانون بنا شده
است. حتی آنها ورزشگاههای بزرگ مسابقات آتی فوتبال جهانی
را با بهرهکشی شدید از بردگان با شیوه بردهداری با سوء
استفاده و نیاز مردم گرسنه ممالک خارج؛ از جمله پاکستان؛ افغانستان؛
فیلیپین و سایر ممالک حاشیهنشین خلیج
فارس و آفریقای شمالی تامین میکنند. قطر مظهر روشن
نقض همه حقوق انسانی در خلیج فارس در کنار عربستان سعودی است.
معذالک بازی فوتبال در این کشور برگذار میشود. صدای
"ناجیان حقوق بشر" و سازمانهای مبارزه با "رشوهخواری"
در نمیآید.
اسرائیل یک کشور مصنوعی
در قاره آسیا و دشمن سوگند خورده ایران است که سرزمینهای
فلسطین و همسایگان ایران را اشغال کرده و متحد تروریسم و
حکومتهای ارتجاعی منطقه نظیر شاه ایران در گذشته و
عربستان سعودی؛ بحرین و امارات متحده عربی در زمان کنونی است.
این سرزمینهای اشغالی برخلاف تعلق تاریخی شبه
جزیره کریمه به روسیه؛ هیچگاه به این مهاجمان
اشغالگر تعلق نداشته است. خود سرزمین اسرائیل که هنوز از نظر
جهانی و حقوقی مرزهای تعریف شدهای ندارد و در
سازمان ملل متحد ثبت نشده است، از اساس اشغالی است. ولی رسانههای
دروغگوی غربی امپریالیستی این واقعیت
تاریخی را همواره مسکوت میگذارند و از روسیه اشغالگر در
مورد کریمه سخن رانده و بساط محاصره اقتصادی و سیاسی
این کشور را راه انداختهاند. حتی میخواستند مسابقات
جهانی فوتبال را در روسیه تحریم کنند که زورشان به
کنسرنهای عظیم تبلیغاتی که در این مسابقات
سرمایهگذاری کرده بودند، نرسید. کسی اسرائیل را به
علت اشغالگری تحت پیگرد قرار نمیدهد و حاضر نیست
این کشور را محاصره اقتصادی و سیاسی کند.
اسرائیل از حضور
فلسطینیها در باشگاههای ورزشی ممانعت میکند.
هیچ تیم ورزشی فلسطینی در تحت سیطره
صهیونیسم موجودیت ندارد. روش صهیونیستها همان روش
شناخته شده آپارتاید آفریقای جنوبی در مورد سیاهان
است که بامبونستان ایجاد کرده بودند. یک روش ضد بشری و ضد
ورزشی و نژادپرستانه. اینگونه جلوه میدهند که اسرائیل حق
دارد، برخلاف اصول بهرسمیت شناخته شده جهانی تنها درعرصههای
ورزشی اروپا به رقابت بپردازد. این کشور تا زمانی که کشورهای
مسلمان در جام جهانی ملتهای آسیا نقشی ایفاء
نمیکردند در آسیا بازی میکرد و مدتی قهرمان جام
ملتهای آسیا بود. سرزمین اشغال شده فلسطین در قاره
آسیاست، ولی اسرائیل که در آسیا بازی میکرد با
قلدری و اعمال نفوذ سیاسی و با تکیه بر زبان گلوله اکنون در
قاره اروپا حضور مییابد تا با تحریم کشورهای مسلمان
آسیا روبرو نگردد. زیرا در قاره آسیا بسیاری از
ممالک حاضر نیستند به رقابتهای ورزشی با این کشور اشغالگر
بپردازند. رسانههای دروغپرداز و ریاکار بویژه در غرب در
این مورد سکوت میکنند و از ارسال این اخبار بر سر آنتها
خودداری میورزند. از هم اکنون اسرائیل بر تعداد کشتیگیران
خود در وزنهای گوناگون افزوده است تا با زد و بند با ممالک اروپائی و
آمریکا به مقابله با کشتیگیران ایرانی موفق شود و
کشتیگیران ایرانی را با حیلهگری
سیاسی حذف کند و جاسوسانش در ایران در "حمایت"
از قهرمانان کشتی ایران با اشک تمساح به جبهه تبلیغاتی
اسرائیلیها یاری برسانند.
همه این حقایق نشان میدهند
که ورزش کاملا سیاسی است و از منظر طبقاتی به آن برخورد
میشود. نیروهای انقلابی نیز باید از
همین منظر آگاهانه و افشاءگرانه به آن برخورد کنند.
بازی فوتبال در ایران
یک بازی کاملا سیاسی است. نه از این جهت که اکنون با
ممالک دیگر رقابت میکند و به عرصههای جهانی راه
یافته است، بلکه همیشه از قدیم و قبل ازانقلاب بهمن؛ مردم
ایران میان تیم فوتبال تاج به مدیریت مامور کودتای
28 مرداد نظامی معروف با نام خانوادگی خسروانی و تیم
شاهین فرق میگذاشتند و با تیم تاج که آنرا بعد از کودتا با
یاری کودتاچیان علم کرده بودند و نام "تاج" را برآن
گذاردند، مخالف بودند. مردم ایران در زمان رقابتهای جام ملتهای
آسیا در اردیبهشت سال 1347(1968) در زمان شاه با اسرائیل در
ورزشگاه امجدیه؛ این ورزشگاه را به میدان مبارزه
سیاسی ضد صهیونیستی بدل کردند و رسما به "موشه
دایان" "قهرمان ملی" صهیونیستها در جنگ
1967 دشنام دادند و از یاسر عرفات دفاع کردند. ورزشکاران اسرائیل به
تیم ایران باختند و فرار را برقرار ترجیح دادند و از آن زمان از
بازی فوتبال با ایران و شرکت
در جام ملتهای آسیا خودداری نمودند. اسرائیل هرگز متعلق
به ملتهای آسیا نیست. صهیونیستها همواره مخالف تیم
فوتبال ایران بودند و از موفقیتهای ایرانیها
خشمگین میشدند.
سنخرانی ویدئوئی
اخیر نتانیاهو که به اظهار مسرت از بازیهای درخشان
تیم فوتبال ایران در جام 2018 مسکو پرداخته است، مسرتی سرِزبانی
و خشمی در درون است. همین صهیونیستها بودند که در
بازیهای قبلی تیم فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی
فوتبال 2014 در آلمان نوکران جیره
مواجب بگیر ایرانی خود را بسیج کردند تا با همکاری
با صهیونیستها و همراه با "پرچم ایران" و ستاره داود
اسرائیل در ورزشگاهها حضور یابند و برضد تیم ایران
تظاهرات گذاشته، فوتبالیستهای ایران را مسخره کنند و
روحیه آنها را تضعیف نموده تحقیرشان نمایند تا راه تجاوز
به ایران را از نظر روانی آماده سازند. مبارزه با تیم ملی
فوتبال ایران یک جنگ روانی بر ضد ایران، تمامیت
ارضی و استقلال آن و حق حاکمیت ملی آن بود و هست. در این
عرصه حزب کمونیست کارگری از کُردی و غیر کُردی گرفته
که تا مغز استخوان زیر نفوذ اسرائیل هستند، شرکت داشتند. در این
جبهه ضد انقلابِ مشارکت کنندگان در "تریبونال لندن" این
نیروهای مدعی انقلابی که همدستان آگاه یا ناآگاه
اسرائیل و آمریکا هستند، با شعار ایجاد "جبهه سوم" در
حمایت از تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم به
ایران شرکت نمودند. سیاست این نیروهای ضد
انقلابیِ ایرانی با سیاست نتانیاهو همخوانی
داشت، زیرا در آن دوران ویدئوی شادی و عوامفریبانه
نتانیاهو در کار نبود و اسرائیل سیاست دیگری داشت
که سیاست تجاوز رسمی به ایران بود. این سیاست ضد
ایرانی و ضد میهندوستی در تحت لوای انترناسیونالیسم
صهیونیستی و مبارزه با میهندوستی با
شکست مفتضحانه روبرو شد. امروز همه آن نیروهای ضد انقلابی سال
2014 که در فرانکفورت، برلن، مونیخ، کلن و... بر ضد ایران با دستور تل
آویو به میدان آمده بودند؛ حال نیز با دستور تل آویو سکوت
اختیار کردهاند، زیرا نتایج معکوس این سیاست
خائنانه حتی برای نتانیاهو نیز روشن شده است. این
روش صهیونیستی در تمام زمینهها وجود داشت و دارد.
ضدانقلابیهای ایرانی با همه دستآوردهای
ایران در عرصهها جهانی مخالفند. آنها از موفقیتهای
دانشجویان ایرانی در المپیادهای علمی
جهانی؛ از مسابقات شطرنج؛ از قهرمانان تکواندو؛ جودو؛ والیبال و...
ایران تنقید میکنند. همه فیلمسازان ایرانی
"ارتجاعی"اند؛ همه نویسندگان ایرانی
"ارتجاعی"اند و هر چه نام ایران و ایرانی دارد
و باید موجبات تقویت هویت ملی و همبستگی ملی
را ایجاد کند ارتجاعی است. آنها مخالف تمامیت ارضی
ایران هستند ولی از تمامیت ارضی اسرائیل که حدود و
ثغورش روشن نیست حمایت میکنند.
بازی فوتبال یک محصول گویای
مبارزه مردم ایران بر ضد جمهوری اسلامی است. رژیم حاکم در
ایران از همان بدو روی کار آمدن خویش تلاش وافر مبذول داشت تا بازی
فوتبال را بهلطایفالحیل از بین ببرد. از شلوار کوتاه مردان که
موجب تحریک زنان میشود شروع کرد و به سنت اسلامی دوران محمد که
رقابتهای جهانی فوتبال وجود نداشت و محمد و خلفای راشدین
هیچکدام فوتبال بازی نمیکردند، رسید. ولی مردم
ایران فهمیدند که باید برای حفظ هویت خویش؛
برای بقاء ایران، برای مبارزه با جمهوری سرمایهداری
اسلامی؛ برای دفاع از حقوق زنان ایرانی که در مسابقات
ورزشی شرکت کرده و این ورزش را زنده دارند، مبارزه کنند. مردم
ایران خرابکاری مسئولان ورزشی را که در پی رشوهخواری
و اعمال نفوذهای خرابکارانه برضد تیم فوتبال ایران بودند و
هستند افشاء کردند و مانع شدند که ستون پنجم اسرائیل در ایران کارساز
شود. مردم ایران همین روش را از همان بدو انقلاب در مورد سنت جشن شب
چهارشنبهسوری و جشن نوروز به کار گرفتند و آنکه در این عرصه شکست
خورد و بیاعتبار شد، همان رژیم جمهوری اسلامی بود. آنها
امروز هم از پیروزی و مقاومت فوتبالیستهای ایران
شادمان نیستند. آنها حضور مردم ایران در خیابانها را خطری
بالفعل برای خود تلقی میکنند، زیرا از مردم ایران
مانند جن از بسماﷲ میهراسند. آنها نیز مانند همه همدستان
صهیونیسم و امپریالیسم در ایران و خارج از
ایران؛ مخالف هویت ایرانی و غرور ملی هستند. آنها
به هویت اسلامی تکیه میکنند که معلوم نیست کدام
هویت مورد نظر آنهاست. زیرا هویت مصریها؛ تونسیها؛
الجزایریها؛ سوریهایها با هویت سعودیها و
اماراتیها که کشورچههای ساخته و پرداخته دست امپریالیسم
انگلستان در خلیج فارس هستند، هم از نظر تاریخی و هم از نظر
فرهنگی و معنوی متفاوتند.
امپریالیسم و
صهیونیسم در آستانه مسابقات جهانی فوتبال با کمال مسرت و
خوشحالی تلاش کردند که مانع شوند تیم ایران به مسابقات
جهانی راه پیدا کند و تا توانستند در کار تیم ایران اخلال
کردند. یک هفته قبل از آغاز بازیهای فوتبال کنسرن
آمریکائی صهیونیستی "نایک" اعلام
کرد که از فروش کفشهای فوتبال به بازیکنان ایرانی
خودداری میکند. با فشار امپریالیسم و
صهیونیسم مانع شدند که تیمهای فوتبال اروپائی در
بازیهای تدارکاتی با تیم ایران شرکت کنند.
حتی تیمهائی را که وعده مسابقه با ایران را داده بودند
مجبور کردند که از بازی تدارکاتی برای آمادهسازی
تیم ایران خودداری کنند. این "ورزش دوستان" تا
توانستند بر ضد تیم ایران توسط ایرانیهای
خودفروخته؛ صهیونیستها و امپریالیستها تبلیغات
نمودند. اینکه قادر نشدند در روسیه بر ضد تیم ایران
نمایشات اعتراضی بگذارند مدیون کشور میزبان روسیه
است. روسیه اتفاقا در رقابت با غرب امکانات فراوان فراهم آورد تا
ایرانیان بتوانند به عنوان تماشاچی در مسابقات جهانی
فوتبال در روسیه در حمایت از تیم فوتبال ایران شرکت کنند.
حتی مردم روسیه در تمام بازیها از تیم ایران که
قرنها همسایه جنوبی این کشور است حمایت کردند. جاسوسان
ایرانی حامی اسرائیل و غرب در روسیه برای
تعرض به تیم فوتبال ایران بختی نداشتند و سرافکنده شدند.
در خاتمه اشاره به دو نکته قابل تعمقِ
دیگر لازم است و آن اینکه برنامه تلویزیونی
"من و تو" که در واقع نام مستعار برنامه "ما و سازمان
سیا" است، در گزارش خود بعد از تساوی تیم فوتبال
ایران با تیم فوتبال پرتغال اعلام کرد که "کُردها در سنندج در
طی اعلامیهای موفقیتهای تیم فوتبال
ایران را به ایرانیها و تهرانیها"(نقل به
معنا-توفان) تبریک گفتهاند. اینهم یک نوعِ دفاع موذیانه
و ریاکارانهی از
اسرائیل و تبلیغ خواست تجزیهطلبی در ایران است.
تبریک این کُردهای ناسیونال شونیست بیهویت،
نه برای بیان همبستگی و همسرنوشتی همه ایرانیها
بر ضد دشمنان ایران؛ بلکه برای تکیه بر جدائی و مرزبندی
با ایرانیهاست که برای آنها غیرخودیاند.
این بزدلان سیاسی برای تبلیغ تفرقه و پاشیدن
تخم نفاقِ صهیونیستی و دامن زدن به نفرت ملی در منطقه؛ به
هر وسیلهای متشبث میشوند. ولی مارکسیست
لنینیستها را که هوادار وحدت دموکراتیک ملی و وحدت
طبقاتی طبقه کارگر هستند، نمیشود با این شگردها فریب
داد.
نکته دیگر که در این مسابقات
جلب نظر میکرد، شکست مفتضحانه عربستان سعودی محسوب میشد، که
از همه امکانات تبلیغاتی برخودار بود. این شکست در عین
حال یک شکست سیاسی و تبلیغاتی نیز به حساب
میآمد و به این جهت عربستان سعودی با دست بردن در انبان
مالی و سیاسی خود توانست در بازی با تیم ملی
فوتبال مصر که به شدت به مساعدت مالی سعودیها وابسته است، به
یک "پیروزی" پرسشبرانگیز و
"آبرومندانه" دست یابد. عربستان سعودی به این
"پیروزی" برای سایه انداختن برکشتار مردم
یمن بیاری غرب و صهیونیسم نیاز داشت و به
آرزوی خویش رسید. همین روش را به صورت مضحک آلمانها در
بازیهای تدارکاتی که ایران را از آن محروم کردند، در مقابله
با عربستان سعودی بهکار گرفتند. آنها با روشهای مصنوعی و صحنهسازی؛
تا تا چنان حدی پیش رفتند که عربستان سعودی سرانجام بتواند با
"گلی آبرومندانه" زمین بازی را ترک کند. بوی
پول عربستان سعودی برای ایرانیهایخودفروخته
نیز اشتهاءآور است.
برگرفته
از توفان شـماره 221 مردادماه 1397ـ اوت 2018
ارگان
مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه
حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی
پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan