به
فساد همهگیر در دستگاه حاکمیت؛ باید با شمشیر تیز
انقلاب رسیدگی کرد
در
ایران مردم با فساد همهگیر و خانمانبراندازی روبرو هستند.
رشوهخواری در این ابعاد وسیع؛ محصول حاکمیت رژیم
جمهوری سرمایهداری اسلامی در ایران است، که
بذری از بیاعتمادی؛ دو روئی؛ ریاکاری؛ و
فساد اخلاقی در جامعه فقیر ایران پاشیده است.
بخشی
از علل فقر در ایران به همین اختلاسها و فساد مربوط میشود.
مسئله دزدی و ارتشاء بقدری توسعه یافته است که نه تنها مردم در
نمایشات اعتراضی آنرا را بر زبان میآورند، حتی در
نزاعهای جناحی در حاکمیت نیز؛ برای تخریب
رقیب از همین اسلحه مبارزه با اختلاس و دزدی، با فساد و
راهزنی استفاده میگردد.
غلامعلی
جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت در مجلس شورای اسلامی
در گفتوگو با تارنمای «رویداد ۲۴» گفت:
"فساد به اندازهای در ساختار ایران گسترده شده که بعید است
قانون بتواند با آن مقابله کند و خوب است مبارزه با فساد ابتداء از «دفتر» رهبر جمهوری
اسلامی آغاز شود."
وی
اضافه نمود: "فساد در ساختار کشور دامنهدار شده و جا خوش کرده و من هیچ
امیدی ندارم که این قانون بتواند جلوی این حجم فساد
را بگیرد".
همین
که آقای جعفرزاده جرات میکند با این صراحت در جمهوری
اسلامی مصاحبه کند و دامنه فساد و دزدی را تا حریم رهبر
جمهوری اسلامی بکشاند، نشان از این دارد که این مسئله به
یک اپیدمی خطرناک در جامعه ایران بدل شده و دیگر
قابل کتمان نیست. در هر کوی و برزنی از فساد حاکم در
دستگاههای حاکم در ایران از بیت رهبری گرفته تا به
پائین سخن میرود.
به
قول شاعر:
گر حکم
شود که مست گیرند
در
شهر هر آنکه هست گیرند
در
دوران شاه اعضاء خاندان پهلوی اشرف پهلوی و شاپور غلامرضا از
شرکتهای جدید التاسیس ده درصد حق شراکت درخواست میکردند
و حتی تاسیس شرکتهای جدید بدون سهیم کردن خاندان
پهلوی در آنها مقدور نبود و اجازه تاسیس صادر نمیشد. در دوران
اسلامِ پادشاهی؛ همه خود را طلبکار احساس میکنند و شما تا سبیلهای
زیادی را چرب نکنید، امنیت حقوقی و قضائی در
این کشور ندارید. فعال مایشائی از راس تا پی جامعه
را فرا گرفته است.
نطفههای
فساد از همان بدو تاسیس جمهوری اسلامی بسته شده است. بجز تعداد
معدودی از رهبران جمهوری اسلامی از جمله شخص خمینی
که برای ایدآلی هر چند کهنه و فرسوده میرزمیدند و
نگاهی بهمال دنیا نداشتند، ولی وارثان آنها که در پی "حفظ
میراث امام" بودند و باید به هر قیمت این مناسبات را
بقاء می بخشیدند و ادامه میدادند، نیاز داشتند به
اینکه فرومایگان را مقام والا بخشند و آنها را در جایگاهی
نگهدارند که لیاقت دریافت آنرا را نداشتهاند تا آنها به پاس
این "منزلتی" که یافتهاند و برای حفظ
این امتیاز به هر خفت؛ پستی و خیانتی تن در دهند.
این اوباش تازه به حکومت رسیده؛ این آقازادههای مفتخور و
چپاولگری که بعداز قدرتیابی رژیم سرمایهداری
اسلامی با نفوذ والدین با وقاحت و تبختر و حقارت ایرانیان
به همه چیر رسیدهاند و به بریز و بپاش مشغولند و ثروتهای
کشور را بر باد مینهند، خود رشوهخوارانی هستند که برای حفظ
این نظام ضرورت دارند و حمایت از این پیچ و مهرهها
برای حفظ تمامیت دستگاه سرکوب و بقاء جمهوری اسلامی لازم
است. در این جاست که متوجه میشویم، چاقو نمیتواند دسته
خویش را ببرد، زیرا کل نظام دچار خطر میشود. رژیم
جمهوری اسلامی از همان بدو امر برای تحکیم قدرت
خویش همین اوباشانِ شتیلهگیر را برسرکار آورد تا در شکل
کمیتهها به چپاول مشغول گردند و پایههای ستمگری و
نگهداری نظام شوند. این مارمولکها امروز به تمساح بدل شدهاند و خود
نظام نیز نمیتواند با آنها دربیفتد و آنها را نابود کند. کدام
دزدی و فاسدی میتواند و مجاز است دزد و راهزن دیگر را به
علت دزدی و چپاول سرزنش کند و وی را از این کار باز دارد. رطب
خورده منع رطب چون کند. سندیکای مافیائی دزدان در
همدستی با یکدیگر به حفظ این دستگاه که منافع آنها را
تامین میکند، میکوشند.
این
معضلی است که دستگاه حاکمیت بر آن استوار است. همه شاهدند که همهی
حاکمیت دزد و مفتخور است، ولی کدام دزدی جرات دارد زیر
پای دزدِ دگری را بکشد و نترسد از این که همه این خانه
فروبپاشد.
آقای
جعفرزاده ایمنآبادی که این معضل را حس میکند و
حتی در تعقیب آن به در خانه رهبری نیز رسیده است،
نشان میدهد که برای مبارزه با دزدی و اختلاس باید از
بیت رهبری شروع کرد و منظورش احتمالا مبارزه با همان مجتبی
خامنهای آقازاده رهبر است. یعنی اگر کسی بخواهد با فساد
مبارزه کند، نخست باید مجتبی خامنهای را به دادگاه بکشد و
محاکمه کند.
وی
هشدار میدهد: "اگر روزی انقلاب ما با مشکل روبرو شود، بدانید
به خاطر همین فسادهای گسترده است."
ایشان
بعد از اینکه به درستی به این قانقاریای فساد که
سراپای جمهوری اسلامی را به عنوان یک ضرورت بقاء فراگرفته
است، اشاره میکند، به راهحلی میرسد که با تحلیلش در
تناقض کامل است. وی تمایل دارد که هم نظام سرمایهداری
جمهوری اسلامی را حفظ کند و هم فساد و ارتشاء را از بین ببرد،
غافل از اینکه فساد در ماهیت رژیم سرمایهداری
جمهوری اسلامی است، که توسط مشتی روحانی مفتخور و مرتجع
که در تولید شرکت نداشته و از همین خمس و ذکاتِ دزدی شدهی
تجار "محترم" و فئودالهای گردن کلفت در حال و گذشته و... امرار
معاش میکردند و به مفتخوری و مالِ دزدی خوردن و آنرا حلال
ساختن عادت دارند، تقویت میشود و قابل درمان نیست.
با
توهم وی: "اگر این اتفاق بیافتد و سپس در قوه قضائیه
با فساد مبارزه شود و پس از آن قوه مجریه به پالایش فساد در درون خود بپردازد
حداقل دستاوردی که از آن حاصل میشود اعتمادسازی در جامعه است.".
ولی قوه قضائیه ایران که دیوان بلخ
است و خود مظهر دزدی و فساد میباشد، قادر نخواهد بود با فساد مبارزه
کند. قوه قضائیه و قضات اسلامی فاسد و مرتشع قادر نیستند
بیت رهبری را مورد تعقیب قرار دهند، زیرا خود رهبری
آنها را بر این مقامات استوار ساخته است و دستشان رادر چپاول باز گذارده تا از تمامیت نظام به
حمایت برخیزند. در این پیگرد پای خود آنها
نیز گیر میافتد. قوه مجریه نیز قادر نیست با
فساد مبارزه کند، زیرا باید مطیع دستورات قوه قضائیه
باشد. پس این توهم آقای امینآبادی که با این روش
میشود اعتماد جامعه را به دست آورد، در همان حد توهم باقی میماند
و بیثمری مبارزه با فساد؛ در درون دستگاه مافیائی
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به بقاء خود ادامه
میدهد.
تنها دو امکان برای مبارزه با فساد در ایران
ممکن است، یکی امکان از پائین توسط مردم جان به لب رسیده
تا تمام این دستگاه دزد و قاتل را در دادگاه خلق بعد از یک انقلاب
اجتماعی به محاکمه بکشند، ثروتهای مردم را از حلقوم آنان بیرون
آورند و سرکردگان این فساد و دزدیها را که با حمایت دوستانشان
به ممالک خارج فرار کردهاند سرانجام حلقه آویز کنند و منظرهای را
ترسیم نمایند که توللی به یادگار گذارده است:
چه خوش گفت فریدون توللی:
"خواب میدیدم به ایران گشته برپا
انقلابی
وز دل این شام وحشت زا دمیده است آفتابی
برسر هر کوی و بازاری بپا گردیده
داری
گردن هر نابکاری، رفته در خم طنابی
کوی و برزن گشته مالامال خون چون سرخ رودی
زاده امیدی زِ یاسی، زاده
آبی از سرابی
...
آخر ای فرسوده ملت تا به کی در رنج و ذلت
کوششی، رزمی، نبردی، جنبشی،
عزمی، شتابی
جنبشی تا برکنیم از ریشه بنیاد ستم
را
آتش بیداد را از خون برافشانیم آبی
جنبشی تا شیخ و میر و شحنه و دزد و عسس
را
در دل اندازیم از بیم هلاکت اضطرابی
ورنه خائن تا بروز حشر دست از ما ندارد
گرنبیند انتقامی، کیفری،
زجری، عقابی"
و سلسله شهرامها؛ زنجانیها و... پایانی
نخواهد داشت تا عتابی نبیند در غیر این صورت تا روز حشر
پایانی نداشته و دست از سر ما برنمیدارد.
و یا امکان دومی که اگر این راه نخست
درمان عمیق فساد؛ بدست و به نفع مردم عملی نگردد، تنها آن راه
دیگری باقی میماند، که حرکت از بالاست. حرکتی که
برای حفظ نظام بدون شرکت مردم صورت میگیرد. جناحی از
حاکمیت که خطر فروپاشی را حس میکند و احتمالا به
این درجه از فساد آلوده نشده است و دارای آن اعتماد به نفسی است
که خود را قادر میبیند، بدون
ترحم؛ آنهم از بالا؛ برای کسب اعتماد مردم و نجات دستگاه جمهوری
اسلامی اقدام کند، پا به میدان بگذارد. جناحی که هنوز نفوذ دارد
و از درون انقلاب بیرون آمده و خواهان آن است، برای حفظ ده تومان سه
تومان آنرا قربانی کند، زمام رویدادها را به دست گیرد و با
یک کودتای نظامی گردن نابکاران را بر سر دار برد و بیامنیتی
اجتماعی در همه عرصهها را؛ با ایجاد نسبی امنیتِ
کودتائی جبران کند. این امنیت کودتائی معلوم نیست
با مقاومت مردم جان به لب رسیده از دست آخوندها و آقازادههای آنها
روبرو گردد. خطر تجاوز خارجی و چشمانداز هولناک عراقیزه شدن
ایران؛ مردم را به سمتی هول میدهد که در فقدان حضور احزاب
انقلابی و ضعف جنبش کمونیستی در ایران حتی حاضر
باشند، یک رژیم کودتائی را به عنوان "مار
غاشیه" نیز بپذیرند. خود رژیم جمهوری
اسلامی نیز از همین وضعیت هراس دارد. تشدید
تضادهای درون حاکمیت که هیچکدام از جناحهای آن مورد
حمایت مردم نیستند، این راه حل را با مشکل روبرو میکند.
جناحهای دوراندیش درون حاکمیت که فشار ناشی از همه
این خطرات را حس میکنند، معلوم نیست نسبت به همه این
دادهها بیتفاوت بمانند و از قربانی کردن بخشی از همسنگران فاسد
سابق خویش افسوس بخورند. رژیم کودتائی همه آن نابکارانی
را که خود را آنچنان ایمن حس میکنند که به هیچ بنی
بشری پاسخگو نیستند به خطر میاندازد، این نابکاران آنوقت
باید پاسخگوی رژیم بیترحم کودتا باشند که در پی
کسب اعتماد عمومی و تقویت حاکمیت خود است. احمدی نژاد که
در دوران حکومتش بزرگترین دزدیها صورت گرفته در نامه 22 اسفند خود
خطاب به خامنهای به عنوان دایه مهربانتر از مادر نوشته است: "که
بنیاد ۱۵ خرداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی
فرمان امام، بنیاد تعاون سپاه، بنیاد تعاون ارتش، بنیاد تعاون
بسیج، بنیاد تعاون وزارت دفاع و بخش اقتصادی کمیته امداد
امام، "بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان
ثروت دارند که مردم از گزارش کار و درآمد و محل مصرف آنها بیاطلاعند.". این تنها مشتی از
خروار است.
البته یک رژیم قهار کودتائی که به مردم
متکی نیست، فقط به سرکوب بخشی از حاکمیت فاسد اکتفاء
نخواهد کرد. رژیم کودتا همه مخالفان ومعترضان را از دم تیز تیغ
خواهد گذراند و سکوت قبرستان را در ایران با این فرصتی که به کف
آورده است، حاکم میگرداند. هم اکنون در ایران زمزمههای کودتا
از جانب فرماندهان سپاه پاسداران بگوش میرسد و حتی در مطبوعات
ایرن به عنوان راه حل؛ پژواک مییابد.
وضعیت ایران کنونی این امکان را
نیز افزایش داده است که نیروهای انقلابی
نباید از آن غافل باشند. مبارزه با فساد فقط در شرایطی میتواند
عمیقا صورت گیرد که مناسبات دموکراتیک در جامعه حاکم باشد.
احزاب و اتحادیهها مجاز به فعالیت علنی گردند، انتخابات آزاد
صورت گیرد و رفع سانسور به عمل آید و از زندانی
سیاسی خبری نباشد. در این شرایط است که هیچکس
قادر نیست از پاسخگوئی فرار کند و باید به شفافیت ارکانها
دولتی در مقابل دیدگان مردم یاری رساند. هر نوع
حکومتی که بر سر کار آید و به نقش مردم اهمین ندهد در منجلاب
فساد خود غرق خواهد شد.
بر گرفته از توفان شـماره 218 اردیبهشتماه 1397ـ مه سال 2018
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan