فریبرز رئیسدانا، نماد مرزبندی دوست و دشمن

رفیق فریبرز رئیس دانا، یار مردم ایران، دوست کارگران و زحمتکشان، آماج آزار دشمنان مردم ایران، چه دشمنان داخلی و چه دشمنان بیشرم خارجی بود. وی بعد از مدتی ابتلاء به بیماری سینهپهلو و بستریشدن در بیمارستان ما را ترک کرد. حزب ما، که در بسیاری از زمینهها با این رفیق همنظر و همصدا بود، غم وی را به نیرو بدل میکند، تا جای خالی وی را در میدان مبارزه انقلابی پُر کند و مانع شود که کوچکترین تزلزلی در جبهه مبارزان انقلابی میهن ما بر علیه دشمنان داخلی و خارجی کشورمان ایجاد شود. کانون نویسندگان ایران در تجلیل از این رفیق، که عضو این کانون بود، نوشت:

«... چنین ویژگیهائی سبب شد که حاکمیت، حضور او را که از مجربترین استادان علم اقتصاد بود، در دانشگاههای کشور تاب نیاورد؛ با احضارها و بازجوییهای مکرر آزارش دادند و به جرم انتقاد از سیاستهای اقتصادی کشور و پیشبینی عواقب زیانبار اجرای طرح هدفمندی یارانهها، که به فقیرترشدن اقشار فقیر جامعه انجامید، به زندان محکومش کردند.

فریبرز رئیسدانا از امضاءکنندگان متن ۱۳۴ نویسنده بود و در دو دههی گذشته در کانون نویسندگان ایران همواره حضوری موثر داشت. پس از قتل جنایتکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده لحظهای از خونخواهی و ادامه‌‌دادن راه آنها باز نایستاد.

 حضور همه سالهی او در مراسم سالگردِ آن دو، حتی هنگامی که از بیماری سرطان رنج میبرد، مایهی دلگرمی و الگوی وفاداری و مقاومت برای اعضای کانون نویسندگان ایران بود. وی سه دوره عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود و در آخرین مجمع عمومی (بهمن ۱۳۹۷) به عنوان بازرس مالی کانون برگزیده شد. به پاس دو دهه همدلی و همراهیهای بیدریغش، کانون نویسندگان ایران در اسفند ماه سال ۱۳۹۸ مراسم بزرگداشت او را برگزار کرد». درگذشت رفیق فریبرز رئیس دانا موجب غم انقلابیون و شادی ضدانقلاب شد. ایرانیان خودفروختهی داخل و خارج از کشور، که وی را آماج دشنامهای رنگارنگ خویش میکردند و خودفروختگی و جاسوسی خویش را در محراب امپریالیسم و صهیونیسم با اتهام «همدستی و حمایت وی از جمهوری اسلامی» توجیه میکردند، پایکوبی کردند و غرق در سرور شدند و حتی این مسرت خویش را در فضای مجازی بر زبان آوردند. فرقه رجوی با همه عوامل آشکار و پنهاناش، شاهاللهیها، حزب کمونیست کارگری صهیونیستی متعلق به منصور حکمت، کردهای ناسیونال شونیست تجزیهطلب و «چپ»های آمریکائی از زمره این دشمنان ایران بودند.

لنین از تجربه جنبش کارگری میگفت که بورژوازی از انقلابیون صدیق و بزرگان مارکسیسم تندیسهای بزرگ میسازد، روز تولدشان را جشن میگیرد و روز درگذشتشان را گرامی میدارد، نه برای اینکه کوچکترین احترامی برای نظریات آنها قایل است، برعکس برای اینکه با بنای بزرگ تندیس آنها، برافکار انقلابیشان سایه افکند و آن را در هیاهوی دفاع از «شخصیت»، ویژگیهای فردی و خاطرات شخصی و زندگی خصوصی آنها در قالب عبارات بیضرر و به گوشآشنا، بیضرر و بیخطر کند. بورژوازی «متمدن» به اندام بیجان انقلابیون بیشتر احترام میگذارد تا به پیکر مبارز زنده آنها. مارکس در زمان حیاتاش همواره مورد ضرب و شتم و تعقیب بود و در فقر زندگی کرد تا ثروت سرشاری برای بشریت به ارث بگذارد. ولی همین مارکسِ تحت پیگرد وقتی «بیضرر» شد، مورد تجلیل و ستایش قرار گرفت، مجسمه وی را ساختند بر سر کوی برزن گذاشتند و موزههای فراوان برایش دست و پا کردند و همان خانهای را که مرتب ژاندارمها برای اسارتاش به آن هجوم میآوردند، به محل یادبود وی بدل نمودند. این است شیوه مبارزه طبقاتی بورژوازی.

در مورد رفیق فریبرز رئیس دانا نیز چنین است. عدهای به صراحت از درگذشت وی اظهار خشنودی کردند، عدهای نیز از وی بر حسب ظن خود تجلیل نمودند، تا مانع شوند که مردم به کُنه افکار این رفیق پی‌‌ببرند. تجلیل از فریبرز، تجلیل از عبارات تکراری و بیضرر نیست که همه بتوانند خود را در سایه آن تبرئه کنند؛ تجلیل از فریبرز رئیسدانا این نیست که تکرار کنیم که وی هوادار طبقه کارگر بود و قلبش برای سوسیالیسم میتپید؛ چه کسی را امروزه پیدا میکنید که به صراحت دشمنی خویش را با طبقه کارگر اعلام کرده باشد!؟ امروز هستند کسانی که خود را هوادار طبقه کارگر و زحمتکشان جلوه میدهند و در لحظهای که دستشان بر پرچم شوراهاست، سرشان در کیسه امپریالیسم هلند و یا آمریکاست.

آنها سختترین دشمن مردم فلسطین هستند تا مخالف صهیونیسم اسرائیل. آنچه تفاوت ماهوی دوستان رفیق فریبرز رئیس دانا را با دشمنان مردم ایران و به طریق اولی زحمتکشان و شخص وی نشان میدهد، تنها مخالفت با سیاستهای استعماری نئولیبرالی، سرکوب شدید زحمتکشان توسط رژیم جمهوری اسلامی نیست، اتفاقاً در این است که چه کسانی حساب میهن ما ایران را، که ماندنی است، از حساب جمهوری اسلامی، که رفتنی است، جدا میکنند. رفیق رئیسدانا کارگران ایران را بیوطن نمیدانست که حاضر نباشند از میهنشان در مقابل تجاوز خارجی دفاع کنند، وی حق حاکمیت ملی ایران و نه تنها ایران، بلکه فلسطین، سوریه، لیبی، افغانستان، لبنان، یمن، کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا و... را بهرسمیت میشناخت و از این حق حاکمیت، که لگدمال افسارگسیختگی امپریالیسم و صهیونیسم در جهان است، ولی دستآورد مبارزه بشریت متمدن است، دفاع میکرد. وی میدانست که تحریمهای ضدبشری علیه مردم ایران توسط امپریالیسم، اقدامی جنایتکارانه است و همه این جریانهای «چپ» آمریکائی که از تحریم ایران دفاع میکنند، دریوزگان بارگاه امپریالیسماند. رفیق فریبرز بارها از مبارزه قهرمانانه مردم فلسطین برای کسب حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورشان بدون تکیه بر ماهیت اسلامی حماس و یا سایر نیروهای مسلمان مقاوم در مقابل صهیونیسم دفاع کرد. وی برای مسلمانان نیز حق حیات و سرزمین قائل بود و ترهات نتانیاهو و صهیونیسم بینالملل را به مردم ایران تحویل نمیداد. وی خطر داعش و هواداران ایرانیاش را در سوریه شناخت و از مبارزه مردم سوریه بر ضد داعش، که اقدامی راهبردی برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران بود، دفاع کرد. وی امپریالیسم و صهیونیسم را عامل تشنج، آشفتگی، خسارت، نابسامانی در منطقه میدانست و از تمایت ارضی ایران در مقابل کُردهای ناسیونال شونیست همدست صهیونیسم و امپریالیسم به دفاع برخاست و نقش خرابکارانه کُردهای روژوآ در سوریه را، که همدست امپریالیسم آمریکا بر ضد خلقهای منطقه بودند، افشاء کرد. رفیق فریبرز هرگز به این عوامفریبی ضدانقلاب، که از نارضائی مردم به خاطر خیانتهای طبقه حاکمه سوء استفاده میکردند، تا کمکهای ضروری به این جنبشها در منطقه از جانب رژیم جمهوری اسلامی قطع گردد، تن نداد و همواره از این کمکها حمایت کرد، زیرا وی ماهیت این کمکها را شناخته بود. ایرانیان خودفروختهای که عامدانه و آگاهانه به این مباره روانی و تبلیغاتی دست میزدند و میزنند، کوچکترین ناراحتی از میلیاردها دلار کمکهای آمریکا، اروپا، ترکیه، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی به گروههای تروریستی نظیر داعش برای نقض حق حاکمیت ملی کشورها ندارند، در حالی که این کمکها همه بر ضد ایران، تمامیت ارضی کشور ما و پاسخ دشمنان مردم ایران به انقلاب بهمن در ۴۱ سال پیش و بیرونکردن امپریالیسم و صهیونیسم از ایران است.

میبینید که دفاع مزورانه از فریبرز رئیسدانا مقدور نیست. آن کسی از فریبرز صمیمانه و کمونیستی دفاع میکند که برجستگی نظریات سیاسی وی را در این شرایط مشخص امروز توصیف کند و نه اینکه خویش را در پشت تَلی از عبارات تکراری و «بیضرر» پنهان نماید. به این جهت فریبرز از ما بود و نه از شما. فریبرز یک ایرانی بود که شرایط پیروزی سوسیالیسم را در جهان، پیروزی طبقه کارگر در ایران، یعنی در وطناش بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع داخلی میدانست. همه زندگیاش بیان این واقعیت بود و همین بود که کینه ضدانقلاب فرومایه را در ایران و خارج برای وی خرید•

 

بر گرفته از توفان شـماره 242 اردیبهشت ­ماه 1399 آوریل2020

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan