اعدام
یک نوجوان
فرانسوی توسط
«گشت ارشاد
فرانسه»
«آنها بچهام،
قلبم را از من
گرفتند، آنها
مرا کشتند». از سخنان
مادر ناهل م.
قیافه
مضحک و با
چانه آویزان
«مکرون»، رئیس
جمهوری
فرانسه
«دموکراتیک» و
میزبان
سلبریتیهای
«بشردوست و
آزادیخواه»
ایرانی، را
تصور کنید که
دهانش از
شگفتی گشوده و
با چشمان از حدقه
درآمده به
جهنمی خیره
شده که سرمایهداری
امپریالیستی
فرانسه با
اجرای سیاستهای
نئولیبرالی
در فرانسه طی
چند دهه گذشته به وجود
آورده است.
چقدر برای
آقای «مکرون»،
که دیروز در
کنار رهبر
«انقلاب زن،
زندگی، آزادی»،
یعنی خانم
«معصومه
علینژاد
قمیکلا» در پی
حمایت از
«انقلاب
ایران» بود،
کسی که شلیک
ساچمه به تظاهرکنندگان
را در ایران
محکوم میکرد
و با محدود
کردن تبلیغات
در فضای مجازی
در ایران، از
نقض آزادی
بیان سخن میگفت،
مشکل است،
«انقلاب
فرانسه» را،
که چند ده برابر
قدرتمندتر،
عمیقتر،
گستردهتر از
«انقلاب
ایران» است،
با گلولههای
ساچمهای،
پلاستیکی،
نارنجک،
نارنجک گازی و
ساچمهای
نیروهای
ضدشورش و گارد
ویژه نظامی در
کنار پلیس و
ژاندرمری، آن
هم رسماً به
تعداد 45 هزار نفر،
که غیررسمی -
به انضمام
لباسشخصیها
و مأموران
امنیتی - به
چند برابر میرسند،
با اجرای
حکومت نظامی
پاسخ دهد.
«مکرون» و
حاکمیت
فرانسه از
معترضان به
عنوان «وحشیها»،
«آفتها»،
«خارجیتبارهای
حومه شهرها»،
«فرومایگان»،
«لومپنها»
سخن میراند
که باید «تمدن»
فرانسوی را در
مقابل آنها حفظ
کرد. هزاران
بازداشتی،
هزاران
پروندهسازی،
جرایم سنگین،
زندان، حتی
مجازات والدین!
تا جلوی
فرزندان خود
را برای خروج
از خانه بگیرند،
قطع اینترنت،
فیلتر شبکههای
اجتماعی و... از
دستآوردهای
«تمدن»
فرانسوی بود.
جنایاتی
که مأموران با
تجربه و سابقهدار
نظم و سرکوب
فرانسه
تاکنون،
برخلاف ایران،
که 60 نفر کشته
داد، یک نفر
هم کشته نداده
است، مرتکب
گشتهاند به
قدری مهیب و
البته
قانونی است
که زبان
هواداران
«آزادیهای
دموکراتیک،
حمایت از حقوق
بشر، مخالفان با
مجازات
اعدام، حمایت
از فمینیسم و
زن، زندگی،
آزادی» را بند
آورده است.
همه این
هواداران سلطه
امپریالیسم
اکنون مُهر
سکوت بر لب
زدهاند و
برهنه و نیمه
برهنه برای
حمایت از
مبارزات مردم
فرانسه در
فضای مجازی
ظاهر نمیشوند
که حمایت خود
را از شورش
مردم فرانسه
ابراز کنند.
در کنار
قیافه مضحک
«مکرون» قیافههای
مضحکتر و
صورتهای
آویزانتر
اپوزیسیون
ایرانی جالب
است. آنها با
زور و بافتن
آسمان و ریسمانهای
زیاد تلاش
دارند سرکوب
در ایران را
محکوم و سرکوب
در فرانسه را
تأیید کنند و
باستانشناسانه
در پی کشف
تفاوتهای
ماهوی آنها
برآیند و حتی
مانند فاشیستها،
اعدام آشکار
«ناهل م.» را با
لقب دارابودن
تبار خارجی
توجیه کرده و
مانند «مکرون»
در بوق مبارزه
علیه مسلمانان
الجزایری و
اسلام سیاسی
بدمند.
«ناهل م.»،
جوان
فرانسوی، که
سه نسل نیاکاناش
در این کشور
زندگی کردهاند،
حتی قبل از
آنکه فرانسه،
الجزایر را
جزئی از خاک
فرانسه میدانست،
به یکباره از
درجه فرانسوی
بودن به سطح
فرانسوی درجه
دوم، یعنی فرانسوی
با تبار مهاجر
تقلیل یافته و
حتی تاکنون
هیچ کس نام
کامل وی را
رسماً نمیداند.
مطبوعات
فرانسوی نیز
نام کامل وی
را اعلام نمیکنند،
تا در گمنامی
بماند و
فراموش شود.
این در حالی
است که در
ایران
نام خانم
«مهسا» فوراً
تبدیل به «ژینا»
و پروژه «زن،
زندگی، آزادی»
به انقلاب
«ژن، ژیان،
ئازادی» تبدیل
شد و ایرانی
بودن وی به کُرد
بودنش محدود
گردید.
در ایران
شورش کور به
تعرض دست زد و 60
نفر را با اسلحه
سرد و گرم به
قتل رسانید،
مخالفان را به
زیر ماشین
گرفت،
اجسادشان را
بیرحمانه و
وحشیانه بر
روی آسفالت
خیابانها
کشانید و به
دورشان مانند
وحشیان هلهله
و شادی کرد و
آدمکشی و
تروریسم را
فضیلت خواند و
سلبریتیهای
آلتدستِ
ایرانیتبار
به شورش،
خشونت،
آدمکشی،
پرتاب سهراهی،
کوکتل
مولوتف،
تخریب، آتش
زدن، جنگ مسلحانه،
تهدید مردم،
ترغیب به
تجزیه ایران و
اقدام به
لشگرکشی
مسلحانه در
کردستان و
بلوچستان و...
فراخواند.
اپوزیسیون
درمانده در
ایران زباناش
در فضای مجازی
باز بود و
دروغ پخش میکرد
و میکند و به
انقلاب واقعی
ایران صدمات
فراوان زد و
برای منحرف
کردن آن به
شورش کور و
تروریسم محض
از هیچ عربدهای
خودداری نکرد
و هنوز هم میکند.
حال دست بر
قضا از بخت بد
آنها، دولت
«نمونه» و
همدست آنها در
فرانسه نه
تنها جوان
فرانسوی را
پشت فرمان
اتوموبیل
اعدام کرده
است و گاردهای
ویژه سرکوب و
آدمکشی را به
تعداد نامحدود
به خیابانها
آورده که از
همه سلاحهای
سرکوب، نظیر
گلوله ساچمهای
و پلاستیکی،
نارنجک ساچمهای
و گازی و...
استفاده میکنند،
بلکه شبکه
مجازی را بسته
و حکومت نظامی
اعلام کرده
است. دامنه
سرکوب در
فرانسه با ایران
قابل مقایسه
نیست. ولی
همان
هواداران
ایرانی «شارلی
ابدو» دوباره
به خیابان
آمدند و در فضای
مجازی، شورش
در فرانسه را
کار جمهوری
اسلامی جلوه
دادند و آن را
بیان روشن
مبارزه «اسلام
سیاسی» علیه
«تمدن» فرانسوی
جا میزنند و
از سرکوب
مسلمان
الجزایری و
همه آفریقائیتباران،
سوریه و
لبنانیتباران
فرانسوی
حمایت میکنند.
این
اپوزیسیون
وابسته
ایرانی دامنه
خیانتورزی و
جاسوسی خود را
به سرعت در
خدمت منافع
اربابانش
گسترش میدهد
و حال در
سرکوب مردم
فرانسه همدست
امپریالیسم و
فاشیسم گشته
است. خیانت
ملی مکمل
وفاداری به
ارباب است.
در روز 27
ماه ژوئن در
یک کنترل
راهنمائی
رانندگی پلیس
فرانسه یک
نوجوان
فرانسوی را به
علت رنگ پوستش
به قتل میرساند.
مقامات رسمی
فرانسه فوراً
با جعل اخبار
و پخش دروغهای
«دموکراتیک و
حقوق بشر»
مُنکر
مسئولیت و گناهکاری
«گشت ارشاد» و
«ستاد امر به
معروف و نهی از
منکر» فرانسوی
شده و مدعی گردیدند
که وی به
مقرارت توجه
نکرده، به
فرامین پلیس
گوش نداده و
از محل واقعه فرار
کرده است و
آنوقت پلیس
قانوناً از
روی احساس
مسئولیت و
الهام از
رعایت نظم
عمومی به وی
شلیک نموده
است. طبیعتاً
این دروغهای
رسمی بعد از
انتشار فیلم
این اعدام
همراه با متن
مکالمه پلیس
با راننده،
کذب بیشرمانه
این ادعاها را
برملا کرد.
این سند نشان
میدهد که
پلیس برای
اینکه این
نوجوان را
بکُشد، مسلسل
را بر شقیقهاش
گذارده و میگوید
اگر میخواهی
کشته نشوی
باید فرار
کنی. پلیس،
جوان سراسیمه
فرانسوی را
ترغیب به فرار
میکند، آنهم
با تهدید
آشکار به قتل.
وقتی نوجوان
فرانسوی
هراسناک برای
حفظ جانش پای
خود را روی
پدال گاز فشار
داده و از محل
میگریزد،
آنوقت دلایل
کافی برای
کشتن یک بیگناهِ
در حال فرار
آماده شده
است. پلیس
شلیک کرده و
وی را میکُشد.
مادرش، که
مطبوعات
فرانسوی نام
وی را نیز نمینویسند
و در فضای
مجازی نیز
گمنام میماند،
ابراز داشت:
«آنها بچهام،
قلبم را از من
گرفتند، آنها
مرا کُشتند».
در فرانسه
تنها در سال 2022
تعداد 13
راننده را
پلیسها در
کنترل
رانندگی به
قتل رساندهاند.
سلبریتیهای
ایرانی فراری
در فرانسه و
یا ایرانیان
ایرانستیز
باید مراقب
باشند در
فرانسه، خطای
رانندگی
نکنند که
مستقیما به
بهشت میروند.
در ایران
اسلامی حداقل
کسی را تاکنون
به علت تخلف
رانندگی
نکشتهاند.
در شهر
«نانتر»، محل
تولد «ناهل م.»،
با فراخوان مادر
«ناهل» به شرکت
در یک «رژه
سفید» چند ده
هزار نفر با
پیراهنهای
مزین با
مطالبه «عدالت
برای ناهل»،
که شعاری
مترقی، بسیجکننده
و مقبول عموم
بود، به
خیابان آمدند.
پلیس نتوانست
حضور این مردم
را در خیابان
تحمل کند و آن
را به خون
کشید. در فرانسه
مادر «ناهل» به
نقش مردم،
شرکت آنها در اعتراض،
طرح شعارهای
مقبول عموم
توسل میجوید،
زیرا هر تحول
اجتماعی کار
مردم است و مردم
باید برای آن
روز آماده
شوند و با دست
خودشان به
تغییرات
اساسی دست
یابند و در ایران
برعکس، شما
سخنانی از
خشونت،
انتقامجوئی،
ترغیب به
آدمکشی،
خونریزی،
تشدید خشونت،
تروریسم،
رقابت در بیرحمی
و بربریت از
بستگان مقتول
میبیند که
سرتان سوت میکشد
و از خود میپرسید
این عده چه
اهدافی را
دنبال کرده و
به چه چیز میخواهند
نائل آیند؟
ارتجاع
امپریالیستی،
که در پی
تجزیه ایران
بود و از گردش
ایران به سمت شرق
به شدت غضبناک
است، در این
سیاست تخریب و
تلاش برای
سوریهای
کردن ایران با
دست
اپوزیسیون
ناتوئی ایرانی،
که زیر پرچم
مخالفت با
«اسلام سیاسی»
ظاهر میشود،
نقش اساسی از
نظر مالی،
تبلیغاتی و
تدارکاتی
ایفاء میکند.
آلمان و
فرانسه رهبری
این ایرانستیزی
را برای
نابودی ایران
در دست گرفتهاند.
رخدادهای
فرانسه نه
تنها «مکرون» و
دموکراسی
بورژوائی را
بیاعتبار و
بیآبرو
نمود، بلکه
دست
اپوزیسیون
وابسته و خودفروخته
ایرانی را
نیز، که اکنون
در فرانسه
همدست مکرون و
در اسرائیل
همدست
نتانیاهوست،
باز کرد و این
تازه آغاز کار
است.
نقل
ازتوفان
شماره ۲۸۱ارگان
مرکزی حزب کارایران مردادماه
۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan