ثروت بر شانه های فقر

 

در رابطه با گزارشی که تحت عنوان "جهان گلوبال در 2016"(Global Wealth 2016) شرکت "بوستون کانزالتینگ گروپ Boston Consulting Group منتشر کرده بود روزنامه یونگه ولت(Junge Welt) در تاریخ 9 ژوئن 2016 تحت عنوان "قهرمان ثروت" مقاله ای در صفحه نخست خود انتشار داد که در آن از جمله آمده است: "یک درصد از مردم جهان قریب به نیمی از ثروت موجود در جهان را در دستان خود متمرکز ساخته اند... این «کاست» سرمایه تقریبا 78/8 بیلیون دلار دراختیار دارد که برابر است با 47% از کل ثروت موجود در جهان....".

از آنجا که حزب ما در گذشته در مقاله ای تحت عنوان "اقتصادی برای یک درصد" به مساله تناسب ثروت در نظام سرمایه داری و جنبه هائی از چرائی انباشت سرمایه اشاره کرده است، در نوشته حاضر کوشش ما بر این است که نشان دهیم چرا، به چه قیمت و چگونه انباشت ثروت بر شانه های فقر سوار است و پیوسته بر حجم خود می افزاید.

یکی از عواقب مخرب جهانی شدن سرمایه عبارت است از تنزل دستمزدها به حداقل ممکن. به دیگر سخن سرمایه اگر قادر نباشد دستمزدها را در همه زمینه ها در کشور مادر تقلیل دهد، به کشورهایی سرازیر می شود که رهبران سیاسی فاسد و خودفروش آنها چنین امکانی را حتی با زور سر نیزه در اختیار آنها قرار می دهند. از جمله کشورهای آسیائی نظیر بنگلادش و سریلانکا و ... کشورهای افریقائی نظیر سنگال و مالی و .. یا در آمریکای لاتین نظیر گواتمالا و کستاریکا و ...

از سال 1987 تا 2005 در آفریقا تعداد انسانهائی که در فقر کامل(زیر یک دلار در روز) به سر می برند 78 میلیون افزایش نشان می دهد. در جنوب آسیا 48 میلیون در کشورهای بلوک شرق 21 میلیون و در آمریکای لاتین به  18 میلیون افزایش یافته است.

از طرفی درآمد سرانه کشورهای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی(OECD یا  Organisation for Economic Cooperation and Development) در همین مدت 219 هزار دلار بوده است در صورتی که در کشورهای فقیر درآمد سرانه فقط یک درصد از رقم فوق را دربرداشته است. نسبت رفاه در کشورهای غنی و فقیر نه تنها قابل قیاس نیست بلکه شرم آور است.

علت در کجاست؟

 می دانیم که کشورهای فقیر اغلب به خاطر داشتن مواد خام گونه گون و یا حاصل خیز بودن زمین های زراعی شان و نیز بازار فروش آنها، از گذشته لقمه چربی برای استعمار کهنه و نو بوده و هستند. اینگونه کشورها به علت بافت اقتصادی و سیاسی تحمیلی کشورهای غنی، اغلب دارای حکومت های دیکتاتوری اند که منهای چند حکومت نظیر سوریه، عراق و لیبی سابق و ایران اکثرا به ساز سیاست های کشورهای امپریالیستی، بویژه آمریکا می رقصند.

گرچه این حکومتهای زیر سلطه، دیکتاتوری مطلق را در کشور اعمال می کنند، علیرغم این مورد پشتیبانی امپریالیست ها قرار می گیرند.

مشتی دزد و غارتگر در راس این حکومت ها به عوض بکاربست سرمایه های ملی، که از قِبَلِ فروش منابع زیرزمینی به دست می آورند در زمینه های تولید، رشد زیربنا، بهداشت، آموزش و ... آن را غارت کرده و در راه امیال پلید شخصی خود به کار می بندند.

بسیاری از این حکومت ها با اجرای فرامین اربابان نئولیبرالشان اقدام به خصوصی سازی موسسات دولتی نموده و با افزایش مالیات، کاهش دستمزدها از میان برداشتن تعرفه های گمرکی برای واردات از کشورهای امپریالیستی و ایجاد زمینه و امکانات مناسب برای سرمایه گذاران خارجی نظیر تقلیل مالیات، گذاردن زمین مجانی و... در اختیار آنها، کشور را محل تاخت و تاز غارتگران بین المللی می سازند که نتیجه‌ای جز گسترش بیکاری فقر و گرسنگی در میان مردم به بار نمی آورد.

افزایش نابرابری های اجتماعی در جهان که زاییده سیاست های استعمار کهنه و نو است، نه تنها عرق شرم بر پیشانی آنها نمی نشاند، بلکه بانک جهانی، این ابزار نئولیبرالها، در گزارش رشد اقتصادی سال 2000 اعلام می دارد که: "به افزایش نابرابری نباید به صورت منفی نگریست. تعیین کننده این است که بتوان از تعداد افراد فقیر کاست(که نه تنها نمی کاهید بلکه پیوسته بر آن می افزایید-توفان). نه اینکه علیه نابرابری اقتصادی مبارزه شود. زیرا وجود این نابرابری باعث می شود که انسان ها در کشورهای گونا گون برای بهبود وضع خود بیشتر جدیت و کوشش کنند"!! باید از این دورویان فریبکار پرسید: آیا اعمال سیاست های مخرب و جابرانه نئولیبرالی از طریق عوامل تحت فرمان شما و سرمایه جابر بین المللی برای کسی امکان "کوشش" و "جدیت" جهت بهبود وضع خویش باقی می گذارد؟ یا این که هر روز  بیش از روز قبل جهان را دو قطبی می سازند. به موازات دو قطبی شدن درآمدها در جهان، تولید ناخالص ملی نیز هر روز بیشتر دو قطبی می شود. در یک قطب، بخش اعظم جهان قرار دارد که تولید ناخالص سرانه ملی شان 1500 دلار است و در قطب دیگر این رقم به 129 هزار دلار می رسد. در قطب فقیر کشورهای آفریقایی، آسیائی و آمریکای لاتین قرار دارند و در بخش غنی کشورهایOECD. امروز قطبی شدن درآمدها و افزایش نابرابری ها مشخصه بارز جوامع جهانی اند. ادامه این وضع بدون شک شرایط بحرانی و تضادهای سیستم سرمایه داری جهانی را رشد می دهد. هرچه جهانی شدن سرمایه(گلوبالیزاسیون) وحشیانه تر و بیرحمانه تر عمل می کند، به همان نسبت نیز بر مخالفت و مقاومت مردم جهان بویژه اقشار فقیر با آن افزوده می گردد. جنبش های ضد نئولیبرالی در یونان، اسپانیا، ونزوئلا، آرژانتین، سنگال و ... نمونه های آغازین این جنبش وسیع بشمار می آیند. شعار آنها برابری اجتماعی در اقتصاد جهانی است. زیرا که امروز در جهان 1.2 میلیارد انسان در فقر کامل به سر می برند. لازم به تذکر است که فقر کامل شامل کسانی می شود که روزانه حداکثر یک دلار (با توجه به قدرت خرید محلی) دراختیار دارند. امروز نیمی از جمعیت قریب به 40 کشور در جهان در فقر کامل به سر می برند. بانک جهانی مرز فقر مفرط را 370 دلار برای هر نفر در سال تعیین کرده است. بنابر این افرادی در فقر مفرط به سر می برند که روزانه یک دلار و حتی کمتر دراختیار دارند. پیامد این فقر چیزی نیست جز گرسنگی، کمبود حاد مواد غذایی مورد نیاز بدن، کمبود آب آشامیدنی و در نتیجه گسترش بیماری های واگیردار(اپیدمی)، عدم برخورداری از بهداشت و سلامتی و در نتیجه پایین آمدن فاحش حد متوسط عمر افراد، مرگ و میر کودکان و نوزادان، فقدان امکان تحصیل و کار، عدم امکان بهره برداری از یک سرپناه، رواج کارتن خوابی در شهرها، ژنده پوشی، گسترش موج آوارگی و ...

افرادی که در شرایط غیر انسانی نامبرده روز را به شام می رسانند برخلاف وانمود ساختن رسانه های غربی تنها در مناطق جنگ زده و یا حاشیه نشینان شهرهای بزرگ که از زباله و با زباله زندگی می کنند و یا کارتن خواب های شهری و یا انسانهائی که در اثر فاجعه های طبیعی از هستی ساقط  شده اند نمی باشند، بلکه اکثر آنها در روستاهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین مشغول زندگی محقرانه هستند.

علت را باید در کجا جستجو کرد؟

آیا غیر از این است که زمین های مزروعی را شرکت های کشاورزی بزرگ داخلی و به طور عمده خارجی تصاحب کرده و تنها محصولاتی را که حداکثر سود را در بازار جهانی نصیب آنها سازد در آنها کشت می کنند؟ نمونه های وافری از این شرکت ها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در روستاهایی که فقر مطلق در آنها بیداد می کند، علنا مشغول غارت و چپاول اند.

عمده ساکنین این روستاها در اثر تقسیم ناعادلانه زمین، امکان درآمد خود را از دست داده اند و عملا هیچگونه امکان فعالیت در سایر زمینه های اقتصادی را ندارند. زیرا به علت عدم برخورداری از اعتبار لازم بانک ها هیچگونه وامی به آنها نمی دهند. علاوه بر این وجود شرایط فئودالی حاکم در کشاورزی در برخی از کشورهای آمریکای لاتین و یا وجود "کاست" در هند و برخی کشورهای دیگر دلیل مضاعفی برای گسترش و تحکیم فقر در قرن بیست و یکم بشمار می آید.

یکی دیگر از علل فقر بورس بازی سرمایه داران هار با مواد غذایی به ویژه غلات و ذرت است که باعث رشد سرسام آور قیمت آنها در جهان می گردد که حزب ما در گذشته در مقالاتی به این مساله اشاره کرده است. کشورهای غنی- آمریکا واتحادیه اروپا- برخلاف ادعاهای پرطمطراق دستگاه های تبلیغاتی شان نه تنها دوای درد فقر مزمن در کشورهای فقیر نیستند، بلکه برعکس با اقداماتی نظیر وضع تعرفه های گمرکی، جلوی ورود کالاهای این کشورها را- که قاعدتا تنها کالای صادراتی آن‌ها می باشد- به کشور خود می گیرند.  در مقابل مواد غذایی را که با یارانه های دولتی در کشور خود تولید کرده اند را به این کشورها صادر می کنند. از آنجا که محصولات کشورهای فقیر که بدون یارانه تولید شده اند، قدرت رقابت با محصولات وارداتی را ندارند، تولیدکنندگان به ورطه ورشکستگی سقوط کرده و به خیل بیکاران و فقرا می پیوندند. تاثیر سوء فقر تنها در روستا ها نمی ماند، بلکه به علت مهاجرت روستائیان به شهرها روزبروز بر تعداد بیکاران و بیخانمانها در شهرها افزوده می گردد و فقر و گرسنگی و فساد و فحشاء گسترش می یابد. وجود چنین وضعی که امید و آرزو برای زندگی بهتر در کشورهای فقیر را از مردم سلب کرده است نمی تواند مهاجرت به کشورهای پیشرفته را سبب نگردد. امری که امروز به معضل لاینحل کشورهای غنی تبدیل گشته است. دلایل فقر و فاجعه انسانی موجود در آفریقا را می بایست در میراث برده داری استعمار کهنه(کلونیالیسم) و نیز غارت همه جانبه استعمار نو(نئوکلونیالیسم) جستجو کرد. طبیعتا حکومت های جابر فاسد و وابسته به بیگانه نشسته بر مسند قدرت کشورهای این قاره، که جز به پر کردن جیب خود آنهم به قیمت توسعه فقر و گرسنگی و بیماری، حتی به قیمت خون مردم کشور خود به چیز دیگری نمی اندیشند، نیز در بوجود آوردن این فاجعه عظیم سهیم اند.

امروز حداکثر متوسط سن در قاره آفریقا به 47 سال رسیده است که 22 سال کمتر از شرق آسیا و 31 سال کمتر از کشورهای پیشرفته است. بیماریهای مهلک و لاعلاجی که به مرگ زودرس منتهی می گردد خود یکی از ترمزهای پیشرفت اقتصادی بشمار می آیند.  به عنوان نمونه گرچه امروز مالاریا از بیماریهای علاج پذیر به شمار می آید این بیماری در کل آفریقا "تروپیک"(مناطق مرطوب گرمسیری حاره ای)( به غیر از 5 کشور آفریقای شمالی و کشور آفریقای جنوبی) سالانه بیش از 3 میلیون نفر به ویژه کودکان را به کام مرگ می کشاند. زیرا فقر موجود ما نع از آن است که از شیوع این بیماری جلوگیری کند و یا حتی قادر به درمان آن باشد.

Die Gesellschaft für Technische Zusammenarbeit) GTZ)“ آژانس همکاری مشترک فنی" معتقد است که " تنها 10% از فقر موجود در جهان ناشی از جنگ و فاجعه های طبیعی است. 90% بقیه ناشی از مشکلات سیستم اقتصادی(بخوان سرمایه داری)، اولویت های غلط برخی از حکومت ها(بخوان دزدی ها)، بدهیهای سرسام آور این دولتها(بخوان غارت بانکهای کشورهای امپریالیستی)، تاثیرات منفی اقتصادی و مالی ناشی از جهانی شدن سرمایه(گلوبالیزاسیون)، فساد دولت ها، تغییرات جوی در اثر آلودگی محیط زیست و .. است" به یک کلام در درجه نخست زاییده کل نظام سرمایه داری جهانی، و در رابطه با آن، نظام سیاسی فاسد حاکم در کشورهای فقیر است.

بد نیست که در رابطه با سیاست مزورانه امپریالیست ها که قبلا به آن اشاره کردیم این نکته را نیز اضافه کنیم که مقدار یارانه ای که غرب(آمریکا واتحادیه اروپا) به کشاورزان خود، که عمدتا شرکت های بزرگ کشاورزی هستند، می پردازد 7 برابر مقدار به اصطلاح "کمک های توسعه" ای است که آنها برای کشورهای آفریقایی در نظر گرفته اند. ناگفته پیداست که "کمک های توسعه" نیز اسما کمک است، اما در عمل این کمک ها "جاده صاف کن " امپریالیسم در راه غارت این کشورها به شمار می آیند. زیرا این کمک ها یا صرف هزینه های نظامی می شوند و یا همانند یخی در دست حکام جابر و وابسته به امپریالیسم آب می گردند. آری این کمک ها جاده را صاف می کنند تا شرکت های کشاورزی بزرگ آمریکایی و اروپایی به تولید محصولات cash crops(تولید انبوه محصولات کشاورزی نظیر قهوه، کاکائو، موز و پنبه که صرفا برای صادرات به کشورهای غنی در نظر گرفته شده اند) به پردازند و از این طریق نه تنها به غارت کشورهای آفریقایی و استثمار وحشیانه زحمتکشان جامه عمل پوشند، بلکه با تولید ممتد تک محصولی، مخاطرات جدی برای کل کشاورزی این کشورها نیز ایجاد کنند.

بانک جهانی خود به نمونه دیگری اشاره دارد. در اثر تحقیقاتی که از طرف بانک جهانی صورت پذیرفته است، یکی از دلایل گسترش گرسنگی در جهان مساله تولید بنزین "بیولوژی"(دانه های گیاهی) است.

در حال حاضر نزاع بین کارتل های نفتی و سوپر مارکت های زنجیره ای درگرفته است. اتحادیه اروپا به خاطر 10% از بنزینی که از اِتانول تولید می شود تا با 90% بنزینی که از نفت مشتق می گردد مخلوط گردد، 95% از ذرت مورد نیاز برای تولید اِتانول را از سایر کشورها وارد می کند. در این حالت طبیعی است که به همین مقدار از حجم مواد غذایی مورد نیاز گرسنگان جهان کاسته می شود.

برای نمونه از 300 کیلوگرم غله می توان دوبار باک بنزین یک اتوموبیل را پر کرد. در صورتی که با همین مقدار غله می توان آذوقه یک نفر را در سال تآمین کرد. تمام هم و غم اربابان جدید غرب که بر مزارع وسیع کشاورزی چنگ انداخته اند این است که هر روز بر وسعت مزارع تحت نفوذ خویش بیافزایند. این اربابان با کمک حکومت های فاسد و خود فروخته محلی و با زور سر نیزه، زارعین را از زمین های خود می رانند و عملا آنها را به کام بیگاری، فقر، گرسنگی و مرگ فرو می برند. مضافا اینکه امپریالیستها با اتخاذ چنین روشی اقتصاد این کشورها را وابسته به تولید این محصولات و صادرات آن به کشورهای خود می سازند که این امر عواقب بس خطرناکی برای استقلال این کشورها به همراه دارد. اخیرا Oxfam گزارشی را که خانم فرانسیسکا هومبرگ Franziska Humberg پس از واشکافی 20 مزرعه (پلانتاژ موز و آناناس) تحت عنوان "میوه های شیرین و حقیقت تلخ" تهیه کرده است را منتشر ساخت. این گزارش که در رابطه با تولید میوه های "تروپیک" نظیر موز و آناناس تهیه شده است به عواقب ناگوار محیط زیستی(اکولوژی) و اجتماعی در "کستاریکا" و "اکوادور" اشاره می کند. خانم Franziska Humberg معتقد است در این کشورها زارعین و کارگران و خانواده هایشان شدیدا در معرض مسمومیت سموم نباتی قرار دارند. شرکت هایی که برای سوپرمارکت های زنجیره ای در آلمان نظیر LIDL, ALDI, EDEKA, REWE محصولات تروپیکال در آمریکای مرکزی و جنوبی تولید می کنند از مواد Oxamyl که از طرف سازمان بهداشت جهانی بسیار سمی و سرطان زا شناخته شده و نیز Bromacial که از طرف پارلمان اروپا کاربست آن در اروپا ممنوع اعلام شده است به عنوان ضد افت استفاده می کنند. در اکوادور حتی از ضد افت Mancozeb و Glyphosat نیز استفاده می گردد. معمولا این سم پاشی ها قبل و یا حتی با حضور زارعین بر روی مزرعه انجام می شود. در هر دو کشور یاد شده زارعین و خانواده هایشان که در اطراف این مزارع سکنی دارند از رقم بالای معلولین، سقط جنین، بیماریهای سرطانی، حالت تهوع، سرگیجه و آلرژی های ناشناخته رنج می برند.

خانم Franziska Humberg در عین حال اشاره می کند که در اثر سرکوب سندیکاهای صنعت موز، حقوق زارعین و کارگران در سطحی بسیار نازل قرار دارد. به قسمی که کفاف مخارج روزمره کارگران و خانواده هایشان را نمی دهد. علاوه بر این کارگران هیچگونه قراردادی در دست ندارند. ازاینرو ساعات کار آنها بسیار زیاد است و کارفرمایان حتی زنان باردار را خودسرانه اخراج می کنند. مضحک اینجاست که فروشگاه های مواد غذایی زنجیره ای یاد شده در بالا، محصولات بدست آمده از مزارع سم پاشی شده با سموم خطرناک را تحت نام محصولات "بایولوژی" در سوپرمارکت های آلمان البته با قیمتی گران تر به خورد مشتریان از همه جا بیخبر می دهند!! . در واقع این شرکت ها "هم از توبره می خورند و هم از آخور".

خانم Franziska Humberg در این گزارش با صراحت ذکر می کند که "سوپرمارکت های آلمان حق ندارند به قیمت جان انسانها و نابودی طبیعت تنها به فکر منافع و سودهای کلان خود باشند" (منبع روزنامه Tagesspiegel  برلن 31/5/ 2016)

اما کو گوش شنوا! چنین روش و شیوه ای جزو ذات و جداناپذیر سرمایه داری امپریالیستی است. "ترک عادت موجب مرض است" و این وظیفه همه انسانهای فعال در عرصه های مبارزه برای حفظ محیط زیست وتحقق حقوق بشر و... است که به این عادت خاتمه دهند و روشن سازند که تحقق این خواستهای انسانی که برای بقاء بشریت ضروری است تنها با نابودی نظام سرمایه داری ممکن است.

 

بر گرفته از توفان شـماره 196تیر ماه  1395ـ ژوئیه سال 2016

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

..........................

 وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts