"مشروعیت
مردمی"ومهندسی
"انتخابات"
ریاست جمهوری
"انتخابات"
چهاردهمین
دوره ریاست
جمهوری در
دومرحله با
پیروزی مسعود
پزشکیان به
پایان رسید.
شادمانی
رهبر جمهوری
اسلامی
ازمشارکت
نزدیک به ۵۰ درصدی
مردم ایران در
انتخابات
نشانه بحران وضعف
نظام سیاسی
حاکم است ونه
پیروزی. نرخ
مشارکت دور
دوم انتخابات
نسبت به دور
اول حدود ۱۰ درصد
افزایش یافته
است.مجموعه
شرکت کنندگان
درانتخابات
در داخل وخارج
از کشور ۳۰
میلیون و ۵۳۰ هزار و ۱۵۷ اعلام
گردید.مسعود
پزشکیان با ۱۶
میلیون و ۳۸۴ هزارو ۴۰۳ رای پیروز
انتخابات شد و
سعید جلیلی هم
۱۳ میلیون و ۵۳۸ هزار و ۱۷۹ رای
آورد و در
سومین نامزدی
خود هم
نتوانست به
ریاست جمهوری
برسد.پرسش این
است آیا مسعود
پزشکیان که با
مهندسی و
تائید رژیم به
ریاست جمهوری
انتخاب شده
مشکلی از مردم
را حل خواهد
کرد.این
مشکلات
کدامند
ووظیفه طبقه
کارگردرچنین
شرایطی چیست
وچه باید بکند:
یکم
اینکه همانطور
که حزبمان پیشبینی
کرده بود
تائید صلاحیت
پزشکیان توسط
شورای نگهبان
سیاستی
تصادفی نبود،
هدفمند و با اتاق
فکری رهبری
سیستم جمهوری
اسلامی تنظیم
وسازمان
یافته بود که
این انتخابات
در کدام مسیر
برای حفظ نظام
و"مشروعیت مردمی"
آن باید حرکت
کند وچگونه
باید با کشاندن
اصلاح طلبان
وبخشی از
مردم ولایه
های متوسط
اجتماعی به
پای صندوق رای
جامعه را به
حرکت در آورد.
پس
ازبرگزاری
رسوایی
انتخابات در
سالهای اخیر
با مشارکت ۷ و ۸ درصدی
در تهران و ۳۰ و
چند درصدی در
کل کشوربویژه
در دوره
ابراهیم
رئیسی، نظام
رهبری جمهوری
اسلامی امروز
توانست با
تدارک و
مهندسی یک
انتخابات شبهرقابتی،
«مردمسالاری
اسلامی» را
درعرصه داخلی
و بین المللی معرفی
کند و با
جایگزینی
«چهره ای
ملایم» و متمایل
به غرب وبه
ظاهرمخالف
سیاست خارجی و
عملکرد
ابراهیم
رئیسی در عرصه
بین المللی،فضای
سیاسی را بنفع
خود تغییر دهد. بلوای
اعتراضی دو
سال گذشته
وافزایش تنش
درعرصه داخلی
و بین المللی
و تشدید بحران
اقتصادی
ومعیشتی مردم
و کشمکش سیاسی
درمورد مسئله
حجاب اجباری
وگشت ارشاد
رژیم را بشدت
در تنگنا
قرارداد ومی
بایست چاره ای
می اندیشید.
دوم
اینکه حضور
فردی مانند
سعید جلیلی بر
کرسی ریاست جمهوری
در ایران در
کنار احتمال
بازگشت
دونالد ترامپ
به کاخ سفید،
میتوانست
برای جمهوری
اسلامی،
شرایط سختی را
رقم زند و کار
برای ترامپ
جهت اجماعسازی
حداکثری علیه
ایران را
ساده کند.اما
باانتخاب شدن
پزشکیان، کار
دونالد ترامپ
را سختتر
خواهد کرد. به
خصوص که دول
اروپایی نشان
دادند هیچ روش
و راهبردی را
به گفتوگو با
«رییس جمهور
میانهرو» در
ایران ترجیح
نمیدهند. هر
چند که میدانند
رییسجمهوری
ایران هر که
باشد، سکان
سیاست خارجی
به دست رهبر
جمهوری
اسلامی، علی
خامنهای است. مسعود
پزشکیان
اگرچه
درشرایط
متعارف
نمی توانست
انتخاب اول
رهبر جمهوری
اسلامی باشد
اما نظام
حاکم
راهی نداشت
که چنین تدبیر
اندیشد وبا
مهندسی
انتخابات وی
را بر مسند
ریاست جمهوری
بنشاند.استراتژی
نظام مدتهاست تعیین
شده است،
التزام به خط
رهبر و گردش
به شرق و
همکاری با
بریکس و طرح
جاده ابریشم
است. درچهارچوب
چنین طرحی
دکتر پزشکیان
به میدان آمده
است تا
دررقابت با
جلیلی که
کارشناس شناخته
شده بین
المللی نظام
است، رقابت
کند.
سوم اینکه مسعود
پزشکیان با
اظهار نظریات
نا روشن و
تکیه ضمنی به
وجود فشارهای
اجتماعی و
اینکه وی برای
کاهش این
فشارها
فعالیت خواهد کرد،
بویژه
درمیان
بخشی از مردم
ولایه های
متوسط
جامعه که همه
آنها قربانیان
اجبار هستند،
توانست
هوادارانی
بدست آورد.
مبارزه برضد
ناامنی و
اجبارهای
اجتماعی وگرایش
به غرب
وسازسازش
وتسلیم وعقب
نشینی از سیاست
منطقه ای
طبیعتا بدل
عده ای
که جانشان از
دست
خودسریهای
این رژیم و
ایادی آنها به
لب رسیده است،
می نشیند.این
عده از مردم
متاسفانه
براین تصورند
که وضع بد
اقتصادی
ومعیشتشان
ناشی از سیاست
خارجی رژیم
وعدم نرمش در
مقابل غرب است!!!
مسعود
پزشکیان وعده
کرد که
تحریمها را از
بین می برد،
ولی هیگاه
بطور روشن
نگفت
چگونه وبه چه
قیمتی این کار
را خواهد کرد.
ناروشنی در
گفتار وی برای
شنوندگانی که
به نشریات بدون
سانسور
دسترسی
ندارند، چنین
معنا داد که وی
به نفع منافع
ملی ایران،
تحریمها را از
میان برده و
دراثر لغو
تحریمها
فشارهای بی حد
و حصر ناشی از
تحریمها از
جمله ارزش
پول، بهای
مواد خوراکی و
درمانی، مشکل
بیکاری جوانان
و... بر طرف می
شود. توگوئی
تحریمهای
امپریالیستی
و زورگوئی
امپریالیستها
ناشی از "بداخلاقی"
ایرانی ها
وجناح رقیب
بوده است. پزشکیان
با این سخنان
مبهم و ناروشن
خویش در مردم
القاء شبهه می
کند که به وضع
بد اقتصادی
آنها سرو
سامان می دهد.
زیرا رفع
تحریم مترادف
شکوفائی
اقتصاد و رفاه
آسایش مردم
است. وی برای جلب
اقشار دست
راستی در
جامعه به
واردات از چین
وعدم پرداخت
پول ایران
توسط چین حمله
کرد و چنین
وانمود ساخت
که گویا
مشکلات اقتصادی
کشور ما ناشی
از آن است که
از چین کالا
وارد می شود
ویا چین از
ایران نفت
ارزان می خرد
اما پولش را
به ایران نمی
دهد ، این نوع
اظهار نظر بی
پایه و
عوامفریبانه
با تبلیغات
آمریکائی که
هوادار ورود
اجناس
آمریکائی و یا
اروپائی به
جای چینی به
ایران است،
تلاش کرد بخش
های خاکستری
جامعه را با
یاری اصلاح
طلبان
ورشکسته به
پای صندوق رای
بکشاند.
وی
نگفت مشکلات
وارداتی
ایران که حتی
منجر به ورشکستگی
کارخانجات
دولتی می شود،
کار تجار "محترم"
بازار و
همدستان
مافیائی حاکم
در حکومت و
دوستان خود
آقایان ظریف و
روحانی است.
وی نگفت این
رژیم که بیش
از چهاردهه در
ایران بر سر
کار بوده،
قادر نبوده
است ایران را
به مرحله
خودکفائی
برساند که در
زمان
تحریمهای اقتصادی
چنین محتاج و
فقیر نباشد و
نیازی نداشته
باشد تا از
چین و ماچین
جنس به ایران
وارد کند. وی
در سطح باقی
ماند تا به
مردم القاء
شبهه کند که
برنامه وی
برای بهبود
شرایط زندگی
آنها کامل
است.
مسعود
پزشکیان با
عبارات و
انتقاهای
"دلپسند"
ومعرفی خویش
به عنوان
آلترناتیو کل
جامعه وحمله
به گروه اقلیت
تندروها"
طالبانی" که مسبب
همه بدبختی
های جامعه ایران
تا به امروز قلمداد
شدند، با
ایجاد احساس
نزدیکی با
اصلاح طلبان
غربگرا، با
خاتمی ، ظریف
و روحانی و
بریده های
سرخورده
درداخل
وخارج
کوشید
رای معترضان
و مخالفان
رژیم جمهوری
اسلامی را به
سمت خویش جلب کرده
و آنرا در
مجرای مورد
نظر خود جاری
سازد.
البته
روشن است بخشی
از مردمی که به
پزشکیان رای داده
اند قلبا
هوادار رژیم
جمهوری
اسلامی نیستند،
انتخاب
پزشکیان از جانب
آنها بیانگر
نفرت
زایدالوصف
آنها از رژیم
جمهوری اسلامی
است. آنها خشم
و اعتراض خویش
را به نمایش گذارده
اند. تحریم 60
درصدی مردم در
دور اول
انتخابات که
یک تودهنی به رژیم
استبدای در
ایران بود رژیم را
به وحشت
انداخت
ودردور دوم تمام
تلاش خود را
مصروف داشتند
تا مشارکت
مردم را حداقل
به 50 درصد
افزایش دهند.
پزشکیان در
سخنان خود
چنین جلوه داد
که گویا پیدایش
این همه
مشکلات در
ایران فقط و
فقط به گردن ما
ایرانی ها
بوده است و
همه بار
تقصیرها را ما
به گردن داریم
و این مقصران
در دوره های
قبل بر سریر حکومت
نشسته بوده
اند وحال این
مسعود
پزشکیان است
که باید به
عنوان ناجی
برای نجات
ایران حاضر
شود وبا وحدت
ملی
حماسه سیاسی
اقتصادی
بیافریند.
چهارم
اینکه
بخشی از جریان
معترضی که
بدنبال مسعود
پزشکیان رفت از
جنبه طبقاتی
اساسا از قشر
متوسط جامعه
ایران است،
این قشر متوسط
با فشارهای
اجتماعی و اجبارهای
حکومتی که
بسیار توهین
آمیز است، مخالف
است. چنانچه
رژیم جمهوری
اسلامی قادر
شود به بخشی
از این
خواستها تن در
دهد، عملا
بخشی از این
معترضان را بی
ضرر می کند.
عده ای صرفا
تنها به این
خاطر در رای
گیری شرکت
کرده اند، که
به وعده های
پزشکیان برای
کاهش "اجبارها"ی
اجتماعی باور
دارند. عده ای
حتی رسما می
گویند که می
خواهند آسوده
زندگی کنند و
نیاز به بپا و
مراقب وگشت
ارشاد وحجاب
اجباری ندارند
و آرزو دارند
که این خواست
را پزشکیان
عملی کند.
ایرانی که
آنها می
خواهند، تنها
باید بَری از
فشارهای
اجتماعی باشد.
این جدا سازی
"فشارهای
اجتماعی" از
کل مبارزات
دموکراتیک و اجتماعی
در عرصه ایران
بسیار خطرناک
بوده و ماوائی
برای رشد
میکروبهای
اجتماعی
خواهد شد.
مشغله این عده
که از نظر
اقتصادی
تامین هستند
وبه سرنوشت
سایر
هموطنانشان
بی تفاوت می نگرند،
ظاهرا آینده
ایران نیست،
تنها خود آنها
در مرکز مسایل
اند. البته
دارا بودن
چنین برخوردی
با سیاستهائی
که رژیم
جمهوری
اسلامی در این
چند دهه در
پیش گرفته است
عجیب نیست.
جوانانی
هستند که
بیکارند و در
ناامیدی بسر برده
و آینده ای
برای خویش در
ایران نمی
بینند. آنها
ناظر
بیعدالتیها و
تبعیضات
هستند. آنها سنگینی
بار گرانی را
بدوش خانواده
های خویش حس
می کنند و
طبیعتا با این
وضعیت سر سازش
ندارند. پاره
دیگر فکر می
کنند با روی
کار آمدن
تیم پزشکیان د
فرجی حاصل می
شود و امکان
نفس کشیدن را
فراهم می کند.
همه این آرزوها
در چارچوب
تقدیر و بی
عملی و تمکین
به سرنوشت
محتوم پرورش
می یابد. کسی
از آنها نمی
خواهد خود
شخصا فعال شده
و مسایل را از
اساس حل کند.
انتخاب
پزشکیان بیان
ناامیدی و بی
دورنمائی
جنبش اعتراضی
و شکست خورده
نیزهست. رژیم سرمایه
داری
جمهوری
اسلامی نمی
تواند این
حداقلها را
نیز برای مردم
تامین کند.
ولی وضعیت
بحرانی جامعه
ایران و فشار
خارجی رژیم را
وادار خواهد
کرد از ترس
نارضائی
عمومی به عقب
نشینی هائی
دراین عرصه
حتی اگر موقتی
هم شده است
دست زند تا
بتواند بحران
کنونی را از
سر بگذراند.
رژیم این بار
با پرچم
"مشروعیت
مردمی ووحدت
ملی" به همه
مقاصد خویش
برای تحکیم حکومتش
اقدام خواهد
کرد. از هم
اکنون چک سفید
را در اختیار
دارد و با
پرچم
"مشروعیت
مردمی" دهان
همه را برای
تحکیم رژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی خواهد
بست. جنبش
اعتراضی دوسال
اخیر، غائله
"زن زندگی
آزادی" نه
تنها بطورعینی
نقش مثبتی
درجامعه ایفا
نکرده بلکه تاثیر
بسیار منفی
درسرنوشت
تحولات ایران و
مبارزه مردم
بویژه
کارگران ایران
ایفاء کرده
است.
پنجم
ودر پایان
اینکه
با انتحاب
ریاست جمهوری
پزشکیان
تغییری
درمعیشت
مردم حاصل نخواهد
شد. همان
سیاست هار
نئولیبرالی
چند دهه اخیر
ادامه خواهد
یافت. لیکن
درزمینه
اجتماعی
وحجاب
تغییراتی
محدودی
بوجودخواهد
آمد. گشت
ارشاد درشکل
کنونی ازصحنه
خارج خواهد شد
و فضای
اجتماعی تا
اندازه ای
تغییر می کند.
تضادهای
اجتماعی و
طبقاتی نیز
تشدید خواهد
گشت.پاسخ به
حداقلهای
عدالت
اجتماعی
واحترام به
حقوق کارگران وزحمتکشان
درماهیت،
اراده و توان
پزشکیان و امثال
او
نیست.کارگران
وعناصر اگاه
اردوی کار
وزحمت باید به
فکر سازمان و
تشکل مستقل
خود باشند تا
بتوانند
بعنوان یک
نیروی
اجتماعی در
سپهر جامعه
ایران نقش
ایفا کنند.
برای
مردم ایران
شناخت صحیح
ازماهیت
امپریالیسم
ونیروهای
استعماری
امری حیاتی و
بسیار حائز
اهمیت است.
این مبارزه با
مبارزه علیه
نابرابریهای
اقتصادی و
اجتماعی و ستم
طبقاتی امری
ضروری
است.درغیراینصورت
همواره آلت
دست قرارخواهیم
گرفت جز شکست
و سرخوردگی
حاصلی نخواهد
داشت. بن بست
هردونماینده
دربرزخ بحران
موجود که
بحران نظام
سرمایه داری
است، کاملا مشهود
است وازهمین
رو اکثریت
مردم به آنها
و نمایش
انتخاباتشان
پشت کرده
اند.تحریم
انتخابات از
طرف مردم سیلی
مجددی بود به
گوش حاکمیت که
جز منافع کلان
سرمایه داران
و گروه اتاق
بازرگانی به
چیز دیگری نمی
اندیشند
نیروهای
اپوزیسیون
مردمی باید
مردم را ازاین
توهم بدر
آورند و درعین
حال از نظر
تاکتیکی دولت
پزشکیان را
چنان تحت فشار
بگذارند که اتحادیه
مستقل کارگری
را به رسمیت
بشناسد،رهبران
و فعالان
کارگری را از
زندان آزاد
کند، سانسور
را از بین
ببرد وهمه مطبوعات
را آزاد کند،
باید وی را
مجبور کرد که
به قوه قضائیه
استقلال دهد و
فاسدان را به
محاکمه بکشد،
باید گشت
ارشاد را
برچیند وحجاب
اجباری را
لغوکند و... این
فرصتی است که
باید بدل تاکتیکهای
رژیم را خنثی
سازیم. باید
کاری کرد که
طبقه کارگر به
میدان آید
آنوقت است که
مبارزه
دموکراتیک عمق
و تداوم داشته
و نوسانش به
حداقل می رسد.
از
منظرحزب ما
جناحهای رژیم
بطور مشخص
اصلاح طلبان
از قدرت رانده
شده و صاحب
نفوذ در تمام عرصه
های اقتصادی
وسیاسی
واجتماعی با
جناح رهبر
جمهوری
اسلامی برغم
تضادهای
آشکاربرسرسهم
بیشتردرقدرت
وغارت مردم
وبرای حفظ
نظام اما دراین
انتخابات با
هم کنار آمدند
وانتخاب مسعود
پزشکیان مورد
توافق منافع
کل جناحهای رژیم
برای حفظ نظام
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی است
وجزاین نیز
نمی تواند
باشد.
نقل
از توفان
شماره293ارگان
مرکزی حزب کارایران
مرداد ماه1403
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام