دیپلماسی
متکی بردروغ و
زورعریان
مطبوعات
خبر دادند
نخستین
قطعنامه
شورای حکام
آژانس بینالمللی
انرژی اتمی
علیه ایران از
زمان رویکارآمدن
دولت «حسن
روحانی» صادر
شد و فعالیت هستهای
ایران را
مجدداً
دستمایه
تقابل ایران
با جامعه
جهانی قرار
داد.
ترکیب
آراء به
قطعنامه
ضدایرانی در
شورای حکام
آژانس بینالمللی
انرژی اتمی به
شرح زیر است:
رأی
موافق: استرالیا،
بلژیک،
برزیل،
کانادا،
اکوادور،
مصر، استونی،
فرانسه،
آلمان، غنا،
یونان، مجارستان،
ایتالیا،
ژاپن، کویت،
مراکش، نیجریه،
نروژ،
پاناما،
عربستان
سعودی، سوئد، انگلیس،
آمریکا،
اروگوئه و
آرژانتین
رأی
منفی: چین و
روسیه
رأی
ممتنع:
آذربایجان،
هند،
مغولستان،
نیجر،
پاکستان،
آفریقای
جنوبی و
تایلند.
البته
قبل از صدور
این قطعنامه
زورگویانه و غیرقانونی با
همدستی دستنشاندگان
امپریالیسم، که ناقض
حق حاکمیت ملتهاست، با
تبلیغاتی که
محافل
آمریکائی،
صهیونیستی و
نوکرانشان
بهراهانداخته
بودند، روشن
بود که با
فشارهای «دونالد
ترامپ» و
همکاری
اروپای مزوّر
و دروغگو با
آمریکا و
همدستی
عربستان
سعودی و مصر و سایرین
با آنها
صدور چنین
قطعنامهای
بر ضد ایران
دور از انتظار
نیست. این
قطعنامه کاملاً
سیاسی و
غیرعادلانه و
دشمنانه نسبت
به مردم ایران
و حقوق بینالملل
است.
این
اقدام چندین
پیشگوئی حزب
کار ایران را
در گذشته
تائید کرد و
رژیم جمهوری
اسلامی را، که
دل به
امپریالیستها
سپرده بود و
مصالح مردم
ایران را در
داشتن حق مسلم
استفاده از
انرژی صلحآمیز
هستهای در
اعتماد به
امپریالیسم
قربانی کرد،
افشاء
گردانید.
حزب ما
بارها و بارها
اعلام کرد که
به امپریالیسم
نمیشود
اعتماد کرد.
نقشی که
امپریالیستهای
اروپائی در
پیش گرفتند تا
مانع دستیابی
ایران به حقوق
قانونیاش
شود، با همان
اهدافی صورت
میگیرد که
«أوباما» و
«ترامپ»
خواهان آن
بوده و هستند.
امپریالیستهای
اروپائی با
مهار ایران
موافقاند و
این را بارها
بر زبان آوردهاند.
آنها مدافع حق
ایران در
استفاده از
حقوق قانونی
خویش در
سازمان ملل
متحد نیستند و
در این زمینه
با آمریکا
همکاری نزدیک
دارند و تنها
بر سر چگونگی
نقض این حق و
جلوگیری از
تحقق آن با
آمریکا دارای
اختلافاند.
همه
دنیا میدانند
که آمریکا از
برجام خارج
شده است، همه
دنیا میدانند
که اروپا قادر
نیست و یا نمیخواهد
به تعهدات
خویش در مورد
برجام وفادار
بماند، ولی
آنها با بیشرمی
از ایران میخواهند
که علیرغم
اینکه طرف
مقابل به
تعهدات خودش
پا برجا نیست،
ایران یکطرفه
به تعهدات
خودش وفادار
بماند. این
دیگر نوع
جدیدی از
قراردادهای
بینالمللی
است که ناقضان
قرارداد را
تبرئه میکند و
متعهدان به
قرارداد را
مجازات. این
نوع جدیدی از
استعمار و
قلدری است که
در دنیا رایج
کردهاند.
ایران از موضع
ضعف، خودش را
تسلیم بازی امپریالیستها
کرده بود و
هنوز هم میکند.
این ایران
بوده است که
صنایع هستهای
خود را در
مقابل دریافت
هیچ و پوچ
نابود کرده
است؛ این
حاکمیت ایران
بود که برای
حفظ نظام به
«عقبنشینی
انقلابی» دست
زد «نرمش قهرمانانه»
نشان داد و به
زیر خواستهای
اپوزیسیون
خودفروخته
ایران، که از
همان بدو امر
ضد حق مسلم
ایران بودند و
سیاستهای
اسرائیل و
آمریکا را
تائید میکردند،
مُهر تائید
زد.
هیچ
قراردادی،
اگر زور پشت
آن نباشد،
تضمین اجرائی
ندارد. این
سیاست زور است
که حرف نخست
را میزند نه
مفاد قانون.
مفاد قانون در
آنجا قابل
استناد است و
عملی میگردد،
که زور پشت آن
باشد. «دونالد
ترامپ» با صراحت
به زیر امضای
خود در برجام
میزند و
قرارداد با
ایران را
یکطرفه باطل
میکند و حال
مدافع آن شده
است که ایران
باید قرارداد
باطل شده را
اجراء کند،
وگرنه ناقض
قرارداد است
و باید مجازات
شود. در عرف
حقوقی این
«دونالد ترامپ»
است که
قرارداد با
ایران را
یکجانبه فسخ
کرد و باید
خسارت وارده
به ایران را
نیز جبران
کند، ولی وی
با گستاخی از
این اقدام
سربازمیزند،
مجازاتهای
جدیدی بر ضد
ایران تعیین
میکند و جالب
اینکه نه
شورای امنیت
نه آژانس بینالمللی انرژی هستهای،
که بر این
قرارداد صحه
گذاردهاند و
باید برای
شخصیت خویش
احترامی قایل
باشند و نه
تیم اروپا که
خود را منتقد
«ترامپ» جلوه میدهد،
صدایشان به
اعتراض بلند
نمیشود.
فراموش نکنیم
که نقض حقوق
قانونی ایران سرآغاز
نقض همه
قوانین جهانی
است. کلان از
خُرد برمیخیزد.
خانم
«موگرینی»،
نماینده عالی
اتحادیه
اروپا در
سیاست خارجی و
امور امنیتی
در عصر جمعه
۱۳ اکتبر ۲۰۱۷
و دقایقی پس
از اعلام
استراتژی جدید
«دونالد
ترامپ» علیه
ایران، در یک
نشست خبری بر
حمایت
اتحادیه
اروپا از این
توافق هستهای
تأکید کرد.
او گفت: «توافق
هستهای یک
توافق
دوجانبه نیست.
یک معاهده بینالمللی
هم نیست.
توافق هستهای
یک پیوست
بسیار طولانی
به قطعنامه
شورای امنیت
سازمان ملل
است که به
اتفاق آراء
تصویب شده
است. با توجه
به دانش من،
هیچ کشوری در
این جهان نمیتواند
به تنهایی به
قطعنامه
شورای امنیت
سازمان ملل،
که به تصویب
رسیده است، و
مهمتر اینکه
به اتفاق آراء
به تصویب
رسیده، سپس اجرا
شده و اجرای
آن نیز به
تأیید رسیده
است و بقیه
کشورهای عضو
جامعه بینالملل
به اجرا و
حمایت آن
ادامه میدهند،
خاتمه دهد».
ولی ما شاهدیم
که این دلداریها
پشیزی ارزش
ندارند. در
همان زمان
آقای «جان کری»،
وزیر امور
خارجه
آمریکا،
اعلام کرد:
«بیش از ۸ بار آنهم در
زمانهای
مختلف، آژانس
بینالمللی
انرژی اتمی
اعلام کرده
است که ایران
مطابق این
توافق عمل میکند».
حال علیرغم
این اعترافات
و علیرغم
اینکه ایران
براساس مفاد
روشن همین
قرارداد
تحمیلی عمل
کرده و تمام
اقداماتاش
قانونی و
منطبق بر مفاد
قرارداد است،
باز امپریالیستها
لازم میدانند
ایران را
مجازات کنند و
ثروتاش را در
بانکهای
خویش بالا
بکشند و بذل و
بخشش کنند.
این اروپای
امپریالیست برای
سخنان خانم
«موگرینی»، که
نماینده عالی
اتحادیه
اروپا در
سیاست خارجی و
امور امنیتیاش
بود، پشیزی
ارزش قایل
نیست و سخنان
دیروز خویش را
به زبالهدان
تاریخ ریخته
است. آیا
امپریالیستها
قابل
اعتمادند؟
هرگز! تنها
خلق ایران
قابل اعتماد
است و باید به
نیروی خلق برای
غلبه بر
مشکلات و
دسیسههای
دشمنان تکیه
کرد.
این
وضعیت چند
واقعیت دیگری
را برملا میکند:
شرایط قلدری
کنونی نشان میدهد
که اگر دوران
خاتمه
تحریمات و
محدودیتهای
مربوط به
پژوهشهای
اتمی و
استفاده از
انرژی هستهای،
که ۱۵ سال
تعیین شده
بود، اتمام
یابد، باز هم
تحریمها از
سر ایران دست
نخواهند کشید
و محدویتها
ادامه دارند.
تنها این رژیم
ایران است که
با خیانت ملی
صنایع هستهای
خویش را نابود
کرده است،
بدون آنکه
کوچکترین
امتیازی به
دست آورده
باشد. اعتماد
به این امر،
که پایان
تهدیدات مدتدار
و انقضای
قانونی دوران
تحریم دست
ایران را در
ادامه فعالیتهای
قانونیاش
بازمیگذارد،
خواب شیرینی
است که خیانت
رژیم جمهوری
اسلامی در
توافقنامه
وین برای ملت
ایران به ارمغان
آورده است.
امپریالیسم
هر روز میتواند
به بهانهای
این حقوق
ایران را زیر
پا بگذارد.
حتی امپریالیستها
برای شرایط
امروز نیز از
قبل پیشبینیهای
لازم را کرده
بودند و دست
خود را در
تصویب قطعنامههای
غیرقانونی
علیه ایران
باز گذارده
بودند و ایران
نیز با این
خیانت توافق
کرده بود.
حزب ما
این وضعیت را
در بیانیه
تحلیلی خویش
که در پائین
مجددا درج میکنیم،
پیشگوئی کرد:
«مستخرجی
از: بیانیه
تحلیلی حزب
کار ایران
(توفان)
پیرامون توافقنامه
هستهای در
وین» (نشریه
توفان دوره
ششم سال
شانزدهم
شماره ۱۸۶ مورخ
شهریور ۱۳۹۴
برابر
سپتامبر
۲۰۱۵).
«اختراع
آئیننامه
جدید جهانی
یکی
دیگر از
زورگوئیهای
امپریالیسم
آمریکا، که
آنرا به همه
امپریالیستهای
دیگر و به همه
مردم جهان
تحمیل کرده
است و نقش قوه
مقننه جهانی
را بازی میکند،
دادن جنبه
خودکار و فعالشدن
قطعنامههای
جهانی به صورت
خودبخودی و
بدون اتخاذ
رأی و یا رأی
مجدد است
(تکیه از
توفان در
نشریه ۲۴۵). در
شورای امنیت
سازمان ملل
متحد قطعنامههائی
غیرقانونی بر
ضد ایران و
نقض حقوق مسلم
مردم ایران در
استفاده صلحآمیز
از انرژی هستهای
به تصویب
رسیده است.
آژانس بینالمللی
انرژی هستهای،
که دست دراز
شده
آمریکاست، با
اعمال نفوذ آمریکا
و اسرائیل،
پرونده فنی
هستهای
ایران را با
ارجاع به
شورای امنیت
سازمان ملل
متحد، به امری
سیاسی در عرصه
جهانی بدل کرده
است. آنها به
یاری
امپریالیسم
رسانهای
صهیونیسم
جهانی و
همدستی
اپوزیسیون
خودفروخته
ایران، از بمبهای
اتمی موهومی
ایران سخن میراندند
تا افکار عمومی
مردم جهان را
برای پردهپوشی
اعمال
غیرقانونی
خویش و
محکومیت
ایران جلب
کنند و بر این
اقدامات
تروریستی
سرپوش بگذارند.
در این شورای
«امنیت»، با
همدستی امپریالیسم
روسیه و چین
قطعنامههائی
غیرقانونی بر
ضد ایران به
تصویب رسیدند.
تاکنون وضع به
این منوال بود
که با رفع
دلایلی که
موجبات تصویب
چنین قطعنامههائی
را فراهم
آورده بود، بیاعتباری
آتی این
قطعنامه
اعلام میگشت
و تبعات عملی
آن، که ناظر
بر این
قطعنامه بود،
مرتفع میشد.
به سخن دیگر
رفع تحریمهای
غیرقانونی
علیه ایران
باید محصول
این توافقنامه
اخیر هستهای
در وین میبود.
ولی آقای
اوباما مدعی
است که بطلان
قطعنامه به
هیچوجه مطرح
نیست. این
قعطنامه در
واقع «تعلیق»
میشود و باید
مانند شمشیر
دموکلس بر
بالای سر ایران
نوسان کند.
اینکه چه موقع
فرود میآید
به اراده
امپریالیسم
آمریکا بستگی
دارد. آقای
اوباما با این
کارش حتی اختیارات
سایر اعضاء
دارای حق وتو
را در این شورای
«امنیت» از بین
برده است. از
این به بعد
قطعنامههائی
وجود دارند که
در آتیه اجرا،
تعلیق و یا عدم
اجرایشان
تنها به اراده
امپریالیسم
آمریکا بستگی
دارند و به
رأی تائیدی و
یا رد سایر اعضای
شورای امنیت
بستگی ندارند.
آقای اوباما
یک بدعت جدید
در شورای
امنیت سازمان
ملل متحد به
بهانه «ترس» از
ایران خلق کرده
است و مدعی
است چنانچه
ایران به نقض
مفاد موافقتنامه
بپردازد، این
قطعنامهها
فوراً فعال میشوند
و به وظیفه
خود بدون طرح
مجدد در شورای
امنیت از ترس
وتوی روسیه یا
چین عمل میکنند.
(تکیه از
توفان در
نشریه ۲۴۵).
اینکه چه کسی
تشخیص میدهد
مفاد این
توافقنامه
نقض شده است،
طبیعتاً به
عهده جاسوسان
آمریکاست.
زیرا تصور
سفیهانهای
است اگر کسی
مدعی شود،
ایران به نقض
مفاد توافقنامه
از جانب خودش
«اعتراف» میکند.
از این به بعد
قطعنامههای
شورای امنیت
ماهیت ابدی
دارند،
خودبخود فعال
میشوند و یا
منفعل میگردند.
از این به بعد
درجه فعالبودن
یک قطعنامه را
اراده سیاسی
امپریالیسم تعیین
میکند. این
اختراع جدید
این خاصیت را
دارد که ایران
نمیتواند
گریبانش را از
دست تروریسم
امپریالیستی
رها کند. ایران
پایهی حقوقی
محکمی ندارد و
همیشه در
وضعیت پا در هوا
به سر میبرد.
هر روز میشود
جو سیاسی را
عوض کرد و
فریادهای جنگطلبانه
سر داد. اگر
پرونده تجاوز
به ایران، بنا
بر مصلحت روز
و ناتوانی
انجام آن به
داخل کشوی
آقای اوباما
رفته است،
فردا ممکن است
با تغییر
اوضاع سیاسی و
بازیهای
جدید مجدداً
به روی میز
بیاید. در
واقع توافقنامه
با ایران
توافقی پا در
هوا و بدون
پشتوانه است و
به هوا و هوس
مصالح سیاسی
امپریالیسم
آمریکا بستگی
دارد. همین
اظهار نظر
آقای اوباما
نشانه بیاعتباری
این
توافقنامه و
گویای خفتی
است که تیم مذاکره
کننده
پذیرفته است.
تیم مذاکره
کننده از تحقق
کامل حقوق
مسلم ایران به
امید سخنان واهی
و بیاعتبار و
باد هوای آقای
اوباما عقبنشینی
کرده است».
به این
ترتیب ایران
حق ندارد برای
امنیت ملی خویش
به قدرت
تسلیحاتی
خویش بیفزاید
و از تمامیت
ارضی و حق
حاکمیت ملی
ایران دفاع
کند. ایرانیان
خودفروخته،
که دل به
نوکری آمریکا
بستهاند، از
این قطعنامه
با شادی
استقبال میکنند،
زیرا قدرت
منطقهای
ایران را که
برای حفظ
استقلال کشور
ما مهم و
ضروری است،
تضعیف میکند و
آب به آسیاب
تروریسم
امپریالیسم
دولتی آمریکا
در منطقه میریزد
و موجبات
تقویت داعش را
فراهم میآورد.
برای
اپوزیسیون
خودفروخته
ایران این صهیونیسم
و امپریالیسم
نیستند که
عامل تشنج و جنگطلبی
و تروریسم
عریان در
منطقه هستند،
بلکه این
ایران است که
منطقه را درهم
ریخته است. از
این بهتر نمیشود
ضدِانقلاب
ضدسلطنتی
ایران و ضد
مصالح کشور
ایران بود و
از دشمنان
ایران با نقاب
«چپ» و «ملی»
حمایت کرد.
تصویب این
قطعنامه فقط
بر ضد حق مسلم
ایران در
استفاده
مسالمتآمیز
از انرژی هستهای
نیست، بر ضد
تمامیت ارضی و
حق حاکمیت ملی
ایران است.
رژیم جمهوری
اسلامی که با
سیاستهای
فرصتطلبانه
خود به بن بست
رسیده است،
تنها یک
استراتژی
دارد و آن هم
حفظ نظام
جمهوری
اسلامی به هر
قیمت است. تصویب
قطعنامه اخیر
به این رژیم
میفهماند که
برای تأمین
قدرت خود باید
بیشتر به خیانت
تن در دهد و
مصالح ایران
را در پای
نفوذ امپریالیسم
آمریکا در
منطقه و توسعه
نفوذ سیاستهای
نئولیبرالی
در ایران
قربانی کند.
کسی که انگشت
دست را داد
تمام دست را
خواهد داد.
میلیاردها
دلار هزینه
تأسیسات هستهای
ایران شده
است، ولی کلید
استفاده از آن
در دست
«دونالد
ترامپ» است.
منابع ذخیره
آب سنگین را
زیر نظرات
«اوباما» با
بتون
پوشاندند و
صنایع هستهای
ایران را
تعطیل کردند و
کسی در ایران
پاسخگوی این
خیانت ملی
نیست. راهی
دیگر ظاهراً
برای حکومت
ایران نمانده
است، یا آنقدر
در معاشقه با
اروپا تعطیل
صنایع هستهای
ایران را تا
ابد کش میدهد
و یا مجدداً
به یک «نرمش
قهرمانانه»
دست میزند به
پابوسی
«دونالد ترامپ»
و یا «جو بایدن»
میرود.
برگرفته از
توفان شـماره
245 مرداد
ماه 1399
ژولای
2020
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر
آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan