شکست
افزایش حداقل
دستمزد با
فشار مافیای
نولیبرال در
ایران،
پیروزی برای
طبقه کارگر است
پیروزی
اخیر کارگران
ایران تحت
عنوان «پویش حداقل
دستمزد» در
مبارزه با
دولت و
کارفرمایان،
دستآورد
بسیار بزرگی
برای جنبش
کارگری است.
ممکن است گفته
شود که خواست
تصویب حداقل
دستمزد بر
اساس مطالبات
منصفانه و محافظهکارانه
طبقه کارگر با
شکست روبرو شد
به طوریکه
آنها مجبور
گشتند به
عنوان اعتراض
نشست مشترک را
ترک کنند و
نمیشود این
اقدام را یک
پیروزی جلوه
داد. به نظر ما
تنها نباید در
سطح و شکل
باقی ماند
بلکه باید به
کنه مسئله و
نتایج آتی و
تاریخی آن نظر
افکند. این
شکست تاکتیکی،
یک پیروزی
راهبردی بود و
هست. ولی همین
اقدام تاریخی
همبستگی
کارگران را
افزایش داد،
به اعتماد
متقابل آنها
افزود، و
روحیه آنها را
برای برداشتن
گامهای حسابشده
آتی، برآورد
نیروها، بسیج
آنها قبل از
چانهزنی با
کارفرمایان و
دولت آنها
ارتقاء داد.
این حرکت
کارگری برای
ایجاد
کنفدراسیون
اتحادیههای
مستقل،
عمومی، ملی،
دموکراتیک و
غیرحزبی مورد
تائید جامعه
روشنفکری،
نیروهای دموکرات
و اکثریت مردم
ایران و بیست
میلیون جمعیت کارگری
ایران است.
مردم با این
حرکت همدل و
همزبانند.
فراموش
نکنیم شرکت
نمایندگان
پویش حداقل دستمزد
پانزده
میلیونی به
مدیریت کارگر
فعالی به نام
آقای علیرضا
میرغفاری که
فشارهای بیشماری
را تا کنون
تحمل کرده در
نشستی که
نمایندگان
دولت،
کارفرمایان و
نمایندگان
کارگران دستنشانده
شورای اسلامی
کار با حق رای شرکت
دارند، یک
پیروزی مهمی
است. به ویژه
برای کارگران
پارس جنوبی.
ایشان در
معرفی خود
بیان کرد که
وی کارگر
پالایشگاه
دهم مجتمع گاز
پارس جنوبی
است که وظیفه
دارد در سال
جدید به نمایندگی
از طرف
کارگران کشور
در جلسات
شورای عالی
کار با موضوع
تعیین دستمزد
سال 1403 شرکت کند.
حرکتی که وی
مبتکر آن است
ایجاد پویشی
برای تعیین
حداقل دستمزد
کارگران در
میان طبقه
کارگر بود که
از جانب
کارگران با
استقبال
روبرو شد. وی
به صراحت بیان
کرد که اجرای
بند 2 ماده 41
قانون کار
برای خروج از
بنبست کنونی
ضروری است
زیرا این بندِ
فراموششده
حداقل دستمزد
سالانه را
مشروط به
تامین «معیشت
خانواده» میداند.
در نشست شورای
عالی کار به
دلیل برتری تعداد
اعضای دولتی و
کارفرمائی به
نسبت نمایندگان
کارگری، عیان
گشت که شورای
عالی کار یک نهاد
سه جانبه صنفی
نیست و حتی
مصوباتش بدون
دخالت
کارگران با
رای سیاسی
دولت به تصویب
میرسد. یعنی
دولت جمهوری
اسلامی در
حمایت از کارفرمایان
با چماق تهدید
و سرکوب علیه
کارگران اقدام
نموده مسئول
روشن فقر و
فاقه، گرسنگی
دادن به طبقه
کارگر است.
آقای
میرغفاری در
مشاهدات خود
اعلام داشت فرقی
میان
نمایندگان
دولت و
نمایندگان
کارفرمایان
نیست. و به
ویژه مشهود
است که دولت
مسئول سرکوب
ساختار مزدی
است و حرف
خودش را به
زور به پیش میبرد.
ترکیب شورای
عالی کار سه
نفر از
نمایندگان
دولت متشکل
از: وزیر
تعاون کار و
رفاه اجتماعی
به عنوان رئیس
شورای عالی
کار، وزیر صمت
و وزیر اقتصاد
که بعضا در
جلسه شرکت نمیکنند
و
نمایندگانشان
را میفرستند،
سه نفر
نمایندگان
کارفرمایان و
سه نفر
نمایندگان
کارگری دارای
حق رای از طرف
شورای اسلامی
کار معرفی میشوند.
همین
که دولت
سرمایهداری
اسلامی، آقای
رئیسی در
همآهنگی با
کارفرمایان،
بازرگانان
محترم و طبقه
حاکمه اقتصادی
مافیائی و
غارتگر،
مجبور شد
نمایندگان
کارگران را در
ورای سازمانهای
ساختگی
کارگری خودی
که در میان
کارگران ذرهای
نفوذ ندارند،
بپذیرد، گام
بزرگی به پیش
است. از روز
نخست شرکت
کارگران در
مذاکره و سپس
بنا بر وعدهشان
به کارگران،
ترک شجاعانه،
مستقلانه این
مجمع با پرچم
دفاع از
مطالبات
عادلانه
کارگران و از
جمله کسب
حداقل دستمزد
15 میلیون
تومانی، دیگر
وضعیت کنونی
با شرایط
گذشته فرق
کرده و ما
امروز با آن
شرایطی که
نیروی
کارگران در نظر
گرفته نمیشد
و آنها را
تحویل نمیگرفتند
و قدرت آنها
به حساب نمیآمد
روبرو نیستیم
بلکه با حرکتی
روبرو هستیم
که جنبش کارگری
ایران را
سربلند میکند
و تفالههای
چپروی و
منزوی کردن
کارگران را به
دور میافکند،
از تبلیغات
خرابکارانه و
موذیانه «حکومت
شورائی» و یا
شوراهای
کارگری حزبی
که به شدت به
جنبش کارگری
ایران خسارات
جبران ناپذیر
وارد کرده
دوری میجوید
و این ترهات
چپهای
ضدکمونیست را
که میخواستند
با اطلاعیههای
ضدانقلابی
«کارگری» و
منشور
ارتجاعی صهیونیستی
خویش مبارزه
کارگران را به
ابزاری برای
اعمال سیاستهای
امپریالیستی
و صهیونیستی
در ایران بدل
کنند، پایان
میدهد. این
کارگران که
برای اتحادیههای
حرفهای و
صنفی، برای
چانه زدن با
کارفرمایان
مبارزه میکنند،
همه آنها
ایرانی،
وطنپرست،
ضدتحریم، ضدتجاوز
به ایران، همه
ضد نئولیبرال
و مدافع جنبش
فلسطین هستند.
آنها در پی
جلب توده وسیع
کارگران بوده
و تئوریهای
ارتجاعی جلب
«لشگر
انقلابی» و
«کمونیستی» را
که در بهترین
حالت به
جمعیتی در
حدود صد نفر
بدل میشود به
دور افکندهاند.
کسانی که با
چپروی و
تخریب در جنبش
کارگری مانع
شدند تا اتحادیههای
کارگری مستقل
صنفی و
غیرحزبی
کارگری تا به
امروز پا
بگیرد، تا
توده کارگری
به حقوق و به
نیروی خویش
واقف شود، تا
معیشت
کارگران بهتر
گردد، ایمنی
کار به وجود آید،
شرکتهای
بردهداری
پیمانکاران
از بین برود،
امروز کارشان به
انزوا و
سرگردانی و
سکوت کشیده
است. توده کارگران
مشت محکمی به
سینه آنها میزند
تا مانع شود
که با شعارهای
دهان پرکن و
یا با صدور
متون حمایت از
امپریالیسم
برای رابطان
خارج از کشور
خود که با
امپریالیسم و
صهیونیسم
همکاری میکنند،
جنبش کارگری
را به قهقرا
برند و به
شکست بکشانند.
امروز مبارزه
برای تاسیس
کنفدراسیون
اتحادیههای
کارگری حرفهای،
صنفی،
غیرحزبی، ملی
و دموکراتیک
جدا از مبازه
با این چپرویها
و قومگرائیهای
کردی، عربی و
یا آذری نیست.
کارگران
ایران را نمیشود
بر اساس قومیت
تقسیم کرد.
کسانی که این
کار را میکنند
هوادار طبقه
کارگر
نیستند،
تجزیهطلب
هستند که حتی
میخواهند
خواست
ارتجاعی خویش
را با تجزیهطلبی
در تاسیس
اتحادیههای
کارگری آغاز
کنند. امروز
هیچ مماشاتی
با چپهای
ضدکمونیست که
عاملان فریب و
چپروی در
داخل ایران در
جنبش کارگری
هستند جایز نیست.
باید با آنها
به عنوان
منحرفان و حتی
دشمنان نادان
طبقه کارگر
برخورد کرد.
طبیعتا با وضعیت
روشنی که در
جنبش کارگری
مشهود است و
رو به توسعه و
تقویت میباشد،
دیگر جائی
برای این
حامیان
«کارگری»
غائله «زن،
زندگی، آزادی»
برای ویرانی
ایران، عادیسازی
تروریسم،
داعشیسم، آتشافروزی
و سوریهای
کردن ایران
موجود نیست.
جنبش کارگری
ایران نفرت
خود را از این
اغتشاشات
نشان داد، با
آنها همراهی
نکرد و بانیان
فکری این
تفکرات صهیونیستی
ناچار شدند
تنها با لشگر
شکست خورده به
پشت سنگرهای
شبکه مجازی
خود، با ارتش
دروغ و ریاکاری،
با ارتش
شهیدسازی و
قهرمانپروری
عقبنشینی
کنند و حال
باید شاهد
باشند که جنبش
تاسیس
اتحادیههای
کارگری مستقل
با حمایت
فراوان
کارگران با
گامهای سریع
به پیش میرود
و این منحرفان
سیاسی را در
زیر جثه
قدرتمند طبقه
کارگر له
خواهد کرد.
تاریخ جنبش
کارگری ایران
از همان دوران
دهه بیست مملو
از این
منحرفان بوده
است که حزب
توده ایران در
آن زمان که
کمونیست بود،
دسیسههای
تروتسکیستی و
اعتصابآفرینی
آنها در
کارخانههای
تسلیحاتی که به
شوروی
تسلیحات صادر
میکرد را تحت
بهانه حمایت
از کارگران -
که در واقع
دفاع از
نازیسم آلمان
بود- خنثی
نمود. مبارزه
برای آزادی
طبقه کارگر در
تمام عرصههای
اقتصادی،
ایدئولوژیک و
سیاسی از همان
دوران تا به
امروز ادامه
دارد. بیخبران
و ماموران
گروههای
صهیونیستی
متعلق به
منصور حکمت در
خارج و داخل
ایران و
پیروان نظری
آنها به جعل
تاریخ ایران
مشغولند و
تمایلی
ندارند که
طبقه کارگر
ایران از تاریخ
سرشار از
تجربه
مبارزات
اتحادیههای
کارگری ایران
آموزش بگیرند.
آنها مامورند
در این مبارزه
تخریب کنند و
هیچ کادر
کارگری، فعال
حقوق بشری
نباید بر این
خرابکاریها
سرپوش بگذارد
بلکه باید
آنها را مرتب
در فضای مجازی
به صورت مشخص
افشاء کند.
جنبشی که دارد
به صورت بطئی
و نطفهای پا
میگیرد مثبت
بوده و باید
از آن حمایت
کرد. این تازه
آغاز کار است.
نقل
ازتوفان
شماره 290ارگان
مرکزی حزب کارایران
اردیبهشت ماه1403
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام