محرمانه
بودن
قرارداد
مخالفان،
که اساساً
مخالف هرگونه
سرمایهگذاری
و قراردادی با
ایران هستند،
مگر اینکه منافع
امپریالیستهای
غرب را در نظر
داشته باشد،
محرمانه بودن
قرارداد اخیر
را بهانه میکنند
و داد سخن میدهند
که البته این
اعتراض بخشاً
نادرست نیست،
ولی همهجانبه
هم نمیباشد. نمیتوان
مسایلی را
مطرح نمود که
به مردم چنین
القاء نماید
که باید همه
نکات و تبصرههای
قرارداد را
علنی کرد و به
بحث عموم
گذارد تا
اولاً آمریکا
خوشحال شود و
ثانیاً بحث
«دموکراتیک»
درباره مضمون
قرارداد توسط
همه مردم ایران
آنچنان به درازا
بیانجامد که
جاده ابریشم
هیچوقت ساخته
نشود. مضحکتر
از همه وضع
«کمونیستهای
تازه به دوران
رسیده» است که
با استناد به «کارل
مارکس» در
مورد انتقاد
به «دیپلماسی
سرّی» و
محرمانه
خواهان حمایت
از تبلیغات و
سیاستهای
آمریکا در
ایران هستند.
چنین
«دموکراسی» کاذبی
را، که در هیچ
کجای دنیا
وجود ندارد و
در آینده نیز
وجود نخواهد
داشت، آمریکا
و اسرائیل و کمونیستهای
کاذب برای
ایران توصیه
میکنند. نقد
بر محرمانه
بودن قرارداد
به معنای عدم
انعقاد
قرارداد بطور
کلی با چین
نیست. مشکل
این ایرانیان
«عقل کل»، که ما
به ماهیت آنها
اشاره کردیم و
در ادامه نیز
به آن خواهیم
پرداخت،
اساساً نه
تنها دشمنی با
هرگونه
انعقاد قرارداد،
بلکه دشمنی با
قراردادهای
ضد آمریکائی و
اسرائیلی است.
آنها هوادار
«دنیای آزاد»
هستند که در
رأساش
آمریکاست و بر
گور میلیونها
چینی، کُرهای،
ویتنامی،
کامبوجی، اندونزییائی،
افغانستانی،
ایرانی،
عراقی، سوری،
لبنانی،
فلسطینی،
یمنی، مصری،
لیبیائی، کنگوئی
و... بنا شده است.
«دنیای آزاد»
این
اپوزیسیون ایرانی،
که هوادار
«چانکایچک»هاست،
مصالح ایران
نیست، اسارت
ایران است، زیرا
تمام تاریخ و
تجربه خلقهای
ایران و جهان
را در مورد
این «دنیای
آزاد» و
امپریالیسم
غارتگر غرب،
که ایران را
به نابودی
کشانده بود،
آگاهانه نفی
میکند.
اطلاعاتی
که در این
زمینه به علّت
محرمانه بودن
قرارداد به
نظر افکار
عمومی رسیده
است، اطلاعات
ناکافی و بر
اساس حدس و
گمان است. حتی
خبرگزاریهای
جهان نیز نتوانستهاند
اسنادی در این
زمینه منتشر
کنند که قابل
استناد باشد.
این خبرگزاریها،
که حتی حمایت
آشکار و پنهان
سازمانهای
جاسوسی غرب را
یدک میکشند و
منبع
اطلاعاتی این
سازمانها
خوراک
تبلیغاتی
آنهاست، در
بهترین حالت به
قراردادهای
مشابه چین با
ممالک
آفریقائی استناد
میکنند که
تازه در مورد
آنها نیز به
علت محرمانه
بودنشان
اطلاعات کافی
در دست ندارند
تا در اختیار
افکار عمومی
مردم جهان
قرار دهند.
علاوه بر این
چنین ادعاها و
«اطلاعاتی»
نیز با توجه به
ماهیت دروغگویانه
و عوامفریبانه
آنها معلوم
نیست که صحیح
و قابل استناد
باشند. ولی در
میان
اپوزیسیون
خودفروخته
ایران، که
واژههای
تحقیق و بررسی
علمی کلمات
بیگانهای
هستند، مشتی
سرسپرده
آمریکائی -
اسرائیلی به
یقهدرانی
مشغولاند که
گویا از تمام
زوایای این
قراردادهای «استعماری»
با خبرند و با
تبلیغات دروغ
و هوچیبازی
نژادپرستانه تلاش
میکنند
ایرانیان
میهنپرستی
را که از
تبهکاری، بیقانونی،
فساد رژیم
جمهوری
اسلامی جانشان
به لب رسیده
است، فریب
داده و آنها
را به صف کرده
بر ضد همکاری
ایران با چین
و روسیه و در آینده
شاید با
هندوستان
بشورانند، تا
راه ورود
غارتگران
جهانی، مانند
زمان شاه، به
ایران باز
گردد و کشور
ما مجدداً به مظهر
استعمار جمعی
امپریالیستهای
غرب بدل گردد
که با و یا
بدون قرارداد
ایران را غارت
میکردند. حزب
ما به خاطر
نمیآورد که
غرب «دموکرات»
قراردادهای
محرمانه و استعماری
خویش از جمله
با ممالک
آفریقائی را بدون
کم و کاست منتشر
کرده باشد.
هم اکنون
دولت چین بر
اساس گزارش
خبرگزاری تسنیم
با بیش از ۵۰
کشور جهان
«مشارکت جامع»
نظیر سند با
ایران، سند
«مشارکت
راهبردی»، و
یا «مشارکت
استراتژیک
جامع» منعقد
کرده است. سند
امضاء شده با
ایران نازلترین
سطح اسناد
منعقد شده
است. در میان
این کشورها
نام آمریکا،
کانادا،
استرالیا،
فرانسه،
آلمان،
ایتالیا،
بریتانیا،
اسپانیا، اتحادیه
اروپا،
لهستان، هند،
ترکیه، الجزایر،
آفریقای
جنوبی،
اتحادیه
آفریقا،
یونان و
سریلانکا و...
همراه با دهها
کشور دیگر به
چشم میخورند.
آیا مضحک نیست
که ما مدعی
شویم کشور چین
سر همه این
کشورها را با
قراردادهای
سحرآمیز خویش
کلاه گذارده
است؟ و یا
مدعی شویم با
همه آنها
قراردادهای
عادلانه بسته
و تنها با ایران
قرارداد
استعماری
منعقد نموده و
سر ما را کلاه
گذارده است؟
مطابق
بررسیهای
بانک جهانی
عملکرد
سرمایهگذاری
خارجی چین در
کشورهای در
حال توسعه و
کم توسعه در
مجموع مثبت بوده
و توانسته است
به توسعه
اقتصادی
کشورهای میزبان
یاری رساند.
این اعتراف
بانک جهانی
است که خود
یکی از
ابزارهای
نفوذ
امپریالیسم
جهانی غرب به
شمار میآید و
نمیتوان
مدعی شد در
مورد چین تعصب
به راستگوئی
دارد. بشریت آگاه
میداند که
استعمار غرب،
آفریقا و
ممالک «دنیای
سوم» را به قعر
فقر و فلاکت
کشانده است.
آنها اساساً
با ممالک فقیر
قراردادی نمیبستند،
سربازان خویش
را گسیل میداشتند
تا ثروتهای
این ممالک را
بربایند و از
آنها برده
بگیرند. کجا
بودند این
منتقدان و
اسلافشان
زمانی که
استعمارگران
غربی آفریقا
را به یغما میبُردند
و میبرند که
حالا این چنین
برای حضور چین
در آفریقا و
«غارت ثروتهای
آفریقائی»ها
اشک تمساح میریزند؟
تمام ممالک
آفریقائی، که
با چین قرارداد
امضاء کردهاند،
از توسعه و
پیشرفت خود
سخن میگویند
و این پیشرفتها
را به رخ
استعمارگران
اروپائی و
غربی میکشند.
آیا این کشور
چین بود که
الجزایر را به
خاک خون کشید
و «پاتریس
لومومبا» را
در کنگو در ظرف
اسید حل کرد؟
آنوقت
اپوزیسیون
دست راستی و دست
«چپی» ایران
طوری سخن میگوید
که گویا در
جهان تنها یک
قرارداد طویلالمدت
بسته شده و آن
هم با ایران
برای غارت
کشور ما بوده
است. بر این
همه تحریف و
هوچیبازی و
نفی واقعیات و
ارزیابی
«منصفانه» چه
نامی جز ریا،
دروغ و تزویر
میتوان
نهاد؟
فراموش
نکنیم که در
قبل از انقلاب
ایران، شاه بود
که تصمیماتاش
قرارداد بود
و از متن آنها
کسی خبر نداشت.
انقلاب ایران
به این وضعیت
نابسامان و ایرانفروشانه
خاتمه داد و
۵۰ هزار
مستشار نظامی
آمریکائی با
حق مصونیت
قضائی
(کاپیتولاسیون)
همراه با
دستگاه
استراق سمعشان
(شنود) در مرز
شوروی را -
درست خواندهاید
نه ۵ هزار نفر
مأموران
حفاظتی، بلکه
۵۰ هزار نفر
نظامی
آمریکائی با
حق مصونیت
قضائی - همراه
با شبکه
جاسوسان
موساد و سیا و
سازمانهای
امنیتی ممالک
غربی، که در
سرکوب آزادیخواهان
ایران فعال
بودند، از
ایران برای
همیشه بیرون
ریخت. آیا
قیام مردم در
۱۵ خرداد ۱۳۴۲
بر ضد
کاپیتولاسیون
شاه را فراموش
کردهاید؟
آیا خوانندگان
میهنپرست
ایرانیِ
علاقمند به
سرنوشت
کشورشان؛ به
خاطر میآورند
که این عده
مخالفان بستن
قرارداد با چین،
به قرارداد
«برجام» که
منافع ایران
را خدشهدار
کرد، ولی در
خدمت منافع
غرب بود،
ایرادی گرفته
باشند؟ آنها
با هر نوع
قراردادی که
ایران در اثر
ضعف خود، با
غرب ببندد و
به آنها
امتیاز بدهد و
منافع و مصالح
ملی ایران را در
پای منافع این
غارتگران
تارانده از
ایران،
قربانی کند،
موافقاند.
چینیها
برای ممانعت
از خرابکاری
غرب و رقابت
در بازارهای
جهانی، آنطور
که بیان کردهاند
بر محرمانه
بودن این
قراردادها
تأکید میورزند.
ناگفته نماند
که همه ممالک
جهان به ویژه
جهان
امپریالیستی
و در رأسشان
آمریکا،
اروپا و
اسرائیل تمام
قراردادهای
خود را یا
محرمانه میبندند
و یا با تبصرههای
محرمانه
همراه میکنند،
به طوری که یا
در پارلمان
آنها مطرح نمیگردد
و یا در
کمیسیونهای
متعدد مورد
اعتماد
«مفقود» میگردند.
بخشهائی از
این بندهای
محرمانه تنها
در کمیسیونهای
ویژه امنیت
ملی مورد بحث
و اظهار نظر
قرار میگیرند.
در حقیقت آن
قراردادهائی
که برای طبقه حاکمه
این کشورها
جنبه حیاتی
دارد؛ هرگز
وابسته به رأی
پارلمانها
نمیگردد و
«نمایندگان
مردم» از حق
اظهارنظر خود
صرفنظر کرده
و یا
حسابگرانه از
ابراز نظر
مُضرّ برای
قرارگرفتن در
فهرست اسامی
نامزدهای انتخابات
بعدی پرهیز میکنند.
به خاطر آوریم
که ممالکی
نظیر
بریتانیا و
آمریکا و
نظایر آنها
چند ده سال
بعد از اقدامات
محرمانه و از
بالای سر
پارلمانهای
این کشورها به
انتشار اسناد
محرمانه خویش
برای استفاده
تاریخنویسان
و... دست میزنند.
آنها حتی به
محرمانه
بودن این
اسناد اعتراف
میکنند. و ما
از ایرانیان
مخالف میپرسیم؛
در کدام
پارلمان
بریتانیا،
آمریکا، فرانسه
و یا هلند در
مورد کودتای
خائنانه و ضد
ملی ۲۸ مرداد
بحث شده و
نمایندگان آن
به اتخاذ
تصمیم دموکراتیک
مبادرت کردهاند؟
در این زمینه
میتوان
نمونههای
فراوان برای
کسانی، که به
بیماری
فراموشی و یا
نوکرصفتی
دچار شدهاند،
نقل کرد. باز
هم فراموش
نکنیم که
بسیاری از این
قراردادها
دارای حجمی
حدود ۱۰۰ تا
۲۰۰ صفحه و یا
حتی بیشترند
که با زبان
ویژه
دیپلماتیک و
حقوقی نوشته
شدهاند و متن
اصلی آنها به
زبان انگلیسی
است، که باید
با حفظ اصالت
مضمون به زبان
ملی کشورها برگردانیده
و مطالعه شود.
«نمایندگان
مردم» نه وقت
مطالعه آنرا
در عمل دارند
و نه کارشناسی
لازم را، تا
بتواند حتی با
کار شبانهروزی
و بحثهای
کافی به
جزئیات این
مسایل
بپردازند. این
واقعیات برای
آن بخش از
اپوزیسیون
ایران، که در
ممالک غرب
زندگی کردهاند
- اگر کمی خود
را با سیاست
درگیر نموده
باشند - ، مثل
روز روشن است.
هر روزی که میگذرد
این نمایش را
میبینند و
شاهدند که
روزنامههای
رسمی این
ممالک در مورد
قراردادهائی،
که به حیاتی
بودن آنها
اعتقاد
دارند، از باز
کردن دل و
روده
قراردادها از
ترس «دشمن
همسایه» خودداری
میکنند،
زیرا این
«مطبوعات
آزاد» و دستپرورده
به وظایف خویش
واقفاند و در
مدارسِ
آموزشِ
خبرنگاری؛
آنها را به
خوبی به سر بهزیری
در سایه چماق
اقتصادی
پروراندهاند.
چنانچه کسانی
در خارج از
کادر منافع
نظام، مقالات
افشاگرانه
رقم زنند، یا
با سونامی اتهام
و توزیع
اکاذیب و
ایجاد فضای
مسموم تحتالشعاع
اخبار جعلی
قرار میگیرند،
یا از شبکه
مجازی حذف میگردند
و یا در اثر
رویدادهای
مالیاتی،
مافیائی،
سوانح غیرقابل
پیشبینی از
صحنه مبارزه
حذف میگردند.
و سرانجام کار
و سرنوشتشان
به دست گروههای
تروریستی میافتد
که آنها و یا
خانواده آنها
را ترور میکنند.
این است که به
نظر ما منافع
ملی یک کشور را
فقط به تصمیم
نمایندگان
انتخابی و یا
«انتخابی» نمیشود
موکول کرد و
آن را تعیینکننده
و تنها معیار
برای ابراز
نظر قطعی قرار
داد. مسئله
محرمانهبودن
قراردادها را
باید به صورت
نسبی و تحلیل مشخص
طرح کرد، زیرا
برای ما نیز
روشن است که نیازی
به اطلاعدهی
مفاد قرارداد
ایران و چین
به آمریکا و اسرائیل
نیست و هر
کشوری باید از
آن پرهیز کند.
در مورد
حقانیت، مفیدبودن
یا مقتضیبودن
یک قرارداد،
آن هم در
شرایط کنونی
جهان، باید
مسایل متعددی
را مد نظر
قرار داد و
همهجانبه به
اظهارنظر
عینی و طبقاتی
پرداخت. هوچیبازی
معیار خوبی
برای قضاوت در
مورد منافع ملی
ایران نیست.
برای پرداختن
به مضمون و
کیفیت قرارداد
کنونی، که به
امضاء رسیده
است، باید هم
شرایط جهانی و
هم شرایط درون
کشور مورد بررسی
قرار گیرند و
نه تنها
محرمانهبودن
قراردادها. در
غیر این صورت
آنچه باقی میماند،
هوچیگری،
دروغگوئی،
تشنجآفرینی
و تحریک احساسات
ناسیونال -
شونیستی و
نژادپرستانه
و حتی آدمخوارانه
ضد چینی توسط
دشمنان بینقاب
ایران است.
برگرفته
ازتوفان
شـماره 254 اردیبهشت
ماه 1400 آوریل
2021
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan