هیاهو
از غم ازدست
رفتن منافع
هنوز
قراردادی به
صورت بندهای
مشخص با جمهوری
تودهای چین
به امضاء
نرسیده است.
آنچه به امضاء
رسیده تنها یک
موافقتنامه
با خطوط کلی
برای یک
همکاری ۲۵
ساله با ایران
است. نه بیشتر
و نه کمتر.
آنچه که در
توافق اخیر
مشهود است،
این است که
ایران و چین
یک گام دیگر برای
همکاری به هم
نزدیکتر شدهاند
و مذاکرات
کنونی نشانی
از تصمیمات
نهائی برای یک
همکاری ۲۵
ساله دارد.
این قرارداد
باید به صورت
هر قراردادی،
که با هر
کشوری منعقد میگردد،
شامل نکاتی
باشد که به
صورت مشخص
تعریف و تعیین
گردیده و
اجرائی شوند و
باید بر سر بند
بند این
قراردادهای
اجرائی بحث و
تبادلنظر
گردد. تمام
این
قراردادهای
مشخص بر مبنای
آن خطوط کلی،
که در تفاهمنامه
بدوی از آنها
یاد شده،
تدوین خواهند
شد. اساس آن بر
مبنای سیاست بُرد-
بُرد استوار
است. توافق بر
سر سیاست بُرد
– بُرد، که
باید مبنای
قابل اعتمادی
برای قرارداد
باشد، به این
مفهوم است که طرفین
سود متقابل را
برای خود به
رسمیت میشناسند
و قرارداد را
طوری تدوین و
تنظیم میکنند
که خواست
مفیدبودن
قرارداد برای
طرفین قابل
قبول باشد.
این اساس و
روح قرارداد
است. اینکه
ایران در عمل
بتواند با
اقدامات
کارشناسی،
تکیه به علایق
ملی مردم و
روحیه خدمت به
میهن ما در
این مذاکرات
موفق شود و
امتیازات بیشتری
کسب کند و یا
نکند، بازمیگردد
به روش
حاکمیت، که چه
هدفی را از
نزدیکی به
کشور چین از
طریق این
قرارداد
دنبال میکند.
به نظر ما
این مبتذل
کردن بحث و
جنبه
تهدیدآمیز به
آن دادن است،
چنانچه
بخواهیم این
اقدام
راهبردی و مهم
را در تاریخ
دو کشور تا حد
تلاش جمهوری اسلامی
برای بقای خود
و جمهوری تودهای
چین برای
اسارت ایران
تقلیل دهیم.
البته در این
میان نقش
حاکمیت ایران
مهم است و
باید زیر ذرهبین
داوری مردم
قرار گیرد که
آیا با سیاست روشن
و داشتن
دورنمای
راهبردی، و
شناخت به اینکه
چه میخواهد و
چگونه برای
تحصیل این
خواست عمل مینماید،
با تحقیق و
تعمق،
آمادگی،
مطالعه، همهجانبهنگری،
استفاده از
کارشناسان و
دانشمندان در کلیه
عرصهها و
دوراندیشی در
این مذاکرات
وارد گفتگو با
طرف چینی شود
و یا اینکه
زمام خود را
در اختیار طرف
چینی قرار میدهد.
ایرانیان
میهندوست،
که خواهان
پیشرفت و ترقی
ایران هستند، نوع
برخوردشان به
این قرارداد
با دشمنان ایران،
که نقاب وطنپرستی
به چهره زده،
ولی تا مغز
استخوان نوکر
بیگانه
هستند، تفاوت
دارد. ایرانی
وطندوست با منطق
و کیاست تلاش
میکند بر
اساس این
قرارداد، که
خطوط کلی قابل
قبولی را طرح
کرده است، بیشترین
سود را از آن
کسب کند و از
حمایتی که
چینیها
پیشنهاد میکنند
با توجه به
منافع ایران
بیشترین
مزیتها را
صاحب شود. این
سیاست برای
همه کشورها و
در تمام جهان
از اعتبار
یکسانی
برخوردارند.
اینکه به طور
مشخص رژیم
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی تا چه
حد توانائی و
شایستگی دارد تا
بتواند تا حد
ممکن از این
پیشنهادات به
نفع مردم
ایران
استفاده کند،
مسئله دیگری
است که باید
بر سر آن به
بحث جداگانه
دست زد و نه
آنکه آن را
بهانهای کرد تا
به مطالبی در
توافقنامه
استناد کرد که
اساساً وجود
خارجی ندارند.
با دروغگوئی
و پخش شایعه
بدون برخورد
علمی و مشخص،
خدمتی به
مصالح ایران
نمیشود کرد،
بلکه تأیید
نادانی و یا
افتخار به نوکری
آمریکا و
اسرائیل و
دشمنی آنها با
ایران است.
این
«ایرانی»ها،
حاکمیت ایران
را به علل
تاریخی
گوناگون، که
ما به آن خواهیم
پرداخت، مورد
هجوم قرار میدهند
که گویا در
مقابل چین نمیتواند
از حقوق ایران
دفاع کند و
مذاکره با چین
به ضرر منافع
و مصالح ایران
است. آنها
هرگونه صلاحیت
و شایستگی این
رژیم برای
مذاکره با طرف
چینی را نفی
میکنند. با
منطق این گروه
معلوم نیست که
چرا این حاکمیت
بیعرضه و
فاقد صلاحیت و
فاقد
شایستگی، از
این صلاحیت و
خصوصیت عالی
برخوردار است
تا با آمریکا
و اسرائیل، که
دشمنان سوگند
خورده ایران
هستند به
انعقاد
قراردادهای
مناسب و سودآور
برای ایران
موفق شود؟ این
منطق برای حزب
ما روشن نیست.
یا باید
پذیرفت که
نمایندگان
آمریکائی -
اسرائیلی طرف
گفتگوی احتمالی
با ایران، از
بلاهت عمیق
برخوردارند و
فریب جمهوری
سرمایهداری
اسلامی را میخورند
و یا باید
پذیرفت که
برای افراد
سرسپرده،
منافع و
سرنوشت ایران
به بهانه وجود
جمهوری اسلامی
اساساً مطرح
نیست. آنها با
هرگونه
سرمایهگذاری
و با هرگونه
انعقاد
قرارداد با
ایران، تا
زمانی که
حکومت کنونی
بر سر کار
است، حتی اگر
عمر این حکومت
نکبتبار «خدا
ناکرده» صد
سال هم طول
بکشد، مخالفاند.
ایران به زعم
آنها حق ندارد
به انعقاد قرارداد
بپردازد و یا
حتی نفتش را
بفروشد، زیرا
با منطق کاذب
این عده، پولش
به جیب جمهوری
منفور اسلامی
میرود. برای
این عده گویا
فقط پولی که
به کیسه اسرائیل
و آمریکا برود
حلال است.
برای آنها
گرامیتر است
ایران به قعر
عصر حجر برود
و مردماش علف
بخورند تا
اینکه
احساسات
«بشردوستانه»
غرب و اسرائیل
جریحهدار
نشود. این عده
با انعقاد هر
نوع قرارداد با
چین مخالفاند
و آن وقت
معلوم میشود
که نیت دروغگوئی
و یا ماهیت
انتقاد آنها
از قرارداد
مشترک با چین
اساساً خود
نفس قرارداد
بوده و نه مطالعه
واقعبینانه
مضمون آن.
آنها تنها به
صرف وجود رژیم
جمهوری
اسلامی در
ایران به
عنوان یک طرف
تعیینکننده
قرارداد،
مخالف آن
قرارداد
هستند. آنها
ظاهراً بر این
نظرند تا
موقعی که
جمهوری سرمایهداری
اسلامی در
ایران بر مسند
حکومت نشسته
است، ایران حق
انعقاد هیچ
قراردادی را
ندارد. طبیعی
است که این
منطق به یاوهگوئی
و بستن دهان
مخالفانِ این
رژیم در
برخورد به آنها
و اتخاذ سیاست
روز برای
ادامه فعالیت
خود میانجامد.
آیا خندهدار
نیست که ما به
عنوان ایرانی
مسئول و علاقهمند
به سرنوشت
کشورمان مدعی
شویم که ما تا
زمانی که در
ایران طبقه
کارگر بر سر
کار نیامده و حکومت
کمونیستی
مستقر نکرده
است، با
انعقاد هر
قراردادی مخالفیم؟!!.
باید به این
کمونیستهای
آمریکائی و
هواداران
تحریم و تجاوز
به ایران گفت
که اگر در
ایران
زحمتکشان بر
سر کار آیند و
حکومت وقت
ایران
انقلابی و
کمونیستی شود،
آنوقت تازه
ایران در
محاصره
اقتصادی شدیدتر
و تحریم
شدیدتر قرار
خواهد گرفت و
هیچ کشوری
حاضر نیست با
ایران
قرارداد
عادلانه و
انقلابی امضاء
کند. آیا
نمونه شوروی
سوسیالیستی،
کوبا، جمهوری
دموکراتیک
کره،
ونزوئلا،
نیکاراگوئه
و... فراموش
کردهاید؟
چقدر باید
مغزها کوچک و
محدود باشد تا
بتواند به این
نتایج پوچ نایل
شود که سرنوشت
هر قراردادی
را در ایران
به سرنوشت
حکومت
کمونیستی
آینده گره
زند. تروتسکی
هم از این
اظهار فضلهای
خندهآور
نکرده است.
ولی این اظهار
فضلهای
«کمونیستی»
برای فریب
مردم ایران به
خاطر تمکین از
آمریکا و
اسرائیل
تبلیغ میشود
و ربطی به
انقلابی، چپ و
یا کمونیسم
ندارد.
ولی حتی این
فرضیه حزب ما
نیز نمیتواند
به اندازه
کافی گویا
باشد، زیرا
این «میهنپرستان»
و «انقلابیون»
وقتی قرارداد
«برجام» امضاء
شد و سیل هیئتهای
نمایندگان
اقتصادی دولتها
و کنسرنهای
اروپا از
جمله، آلمان،
فرانسه و
ایتالیا به
ایران جاری
گشتند و
قراردادهای
محرمانه پُر
نان و آبی با
ایران بستند،
صدای این
اپوزیسیون
خودفروخته در
نیامد و پرچم
انتقاد به
جمهوری
اسلامی را
برنیافراشتند
و حتی به
رقاصی و
پایکوبی مشغول
بود. آنها
وقتی ناراحت
شدند که شاهد
گشتند شرکت
فرانسوی
«توتال» از
منافع
امپریالیسم فرانسه
چشم پوشید و
ایران را ترک
نموده و به زیر
قراردادش زد.
زیرا آن
قراردادها
بیشتر منافع
امپریالیسم
غرب را تأمین
میکردند تا
ایران را.
زمانی هم که
این
امپریالیستها
به زیر
امضاهای خود
زده و به
دستور سرکردهشان،
آمریکا، از
اجرای
قراردادهای
خود سرباز
زدند، باز این
اپوزیسیون
خودفروخته
دست به اعتراض
نزد و برضد
آنها به
نمایشات
اعتراضی
متوسل نشد.
شعار این
اپوزیسیون
تهیمغز و آلت
فعل
امپریالیسم
در ایران این
است که ایران
را باید از
همه سازمانهای
جهانی بیرون
کرد، ورزش
ایران را
تحریم نمود و
تحریم
اقتصادی و
سیاسی آمریکا
را با نوع
شدیدتری از
تحریمهای
پیشنهادی
آنها تکمیل
کرد، تا
اتهامی برای
نقض موازین
بینالمللی
به دامن
آمریکای
محبوب آنها
نچسبد و همه
چیز به نام
اپوزیسیون
ایران تمام
شود. آنها
هوادار رژیمی
در ایران
هستند که فقط
با آمریکا و
اسرائیل
قرارداد
محرمانه و اسارتآور
ببندد. مانند
تمام
قراردادهای
محرمانهای
که رژیم شاه
با آنها بسته
بود.
غالب
کشورهای دنیا
و به ویژه در
منطقه خواهان ایران
قدرتمند
نیستند و همه
این ممالک
برای منافع
خود فعالیت میکنند
و از این نظر
ماهیتاً فرقی
میان چین و آمریکا
نیست. هیچ
کشوری دلش
برای ایران
نسوخته است و
فقط دلش برای
منافع خودش میسوزد،
از جمله
کشورهای
جنایتکاری
نظیر آمریکا،
اروپای صنعتی
و اسرائیل، که
تمام تجربه تاریخِ
استعماری
آنها این
واقعیات را
برای آنها، که
کور نیستند،
به نمایش
گذارده است.
اینکه
مطبوعات و
بلندگوهای
آنها فریاد
ازدسترفتن
ایران را سر
دادهاند و
مُشتی دشمنان
ایران و برخی
افراد ناآگاه
را نیز به
جلوی گاری
تبلیغاتی خود
بستهاند،
ناشی از
بشردوستی
آنها و یا
نگرانی برای حفظ
استقلال
ایران، تقویت
صنایع داخلی
ایران،
قدرتمندی
ایران، که
مقام شایسته
خود را در منطقه
داشته باشد،
نیست. نگرانی
آنها از بابت
بختی است که
برای غارت ایران
مانند زمان
شاه به علت
سیاستهای
جنایتکارانه
تحریمی و
قلدری و نقض
حقوق مردم
ایران در جهان
از دست دادهاند.
آنها انقلاب
ایران را، که
شاه نوکر و
دشمن استقلال
و آزادی ایران
را سرنگون
کرد، به رسمیت
نمیشناسند و به
ایرانی
علاقمندند که
مظهر استعمار
جمعی باشد و
بتوانند
منابع کانی آن
را بدون نظارت
و آمار و حتی
قرارداد،
کیسه کیسه از
ایران مخفیانه
بدزدند و
ببرند و مردم
ایران حتی
ندانند که
کشورشان
دارای منابع
اورانیوم است.
آنها در ایران
مجدداً شاه میخواهند
و ایرانی که مظهر
استعمار جمعی
امپریالیستها
باشد و در
کنار سرکوب،
زندان، شکنجه
و اعدام با
نقض حقوق بشر
و اعمال حکومت
مطلقه منافع امپریالیسم
را با حجاب و
یا بدون حجاب
تأمین کند.
آنوقت این
رژیم از نظر
غرب «ملی» و
«متجدد» است.
این مبانی
نگرانی
امپریالیسم و
صهیونیسم است
که با تبلیغات
و عربدهکِشی
به میدان آمدهاند
و برای از دست
رفتن منافع
خود اشک میریزند
و شیون و زاری
راه میاندازند.
برگرفته
ازتوفان
شـماره 254 اردیبهشت
ماه 1400 آوریل
2021
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه
حزب کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی
پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ
حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan