صد
سالگی تأسیس
حزب کمونیست
چین و
درماندگی رویزیونیسم
مقاله
زیر را «ای -
الکساندروف»
نگاشته و
روزنامه
«پروادا»
شماره چهارم
سپتامبر ۱۹۷۱
آن را چاپ
کرده است:
«احزاب
مارکسیستی -
لنینیستی
سراسر جهان
ایدئولوژی و
سیاست،
استراتژی و
تاکتیک
مائوئیسم را
با قاطعیت رد
کردند و آنها
را به مثابه
پدیده بیگانه
با مارکسیسم -
لنینیسم، از
نظر عینی بیپایه
و با توجه به
وظایف بینالمللی
و ملی نهضت
کمونیستی و
کارگری و نیز
جنبش
آزادیبخش ملی
زیانبخش و
مورد انتقاد
دقیق و اصولی
قرار دادند.
توجیه
مائوئیستی
جنگ در وسیعترین
محافل افکار
عمومی بینالمللی
با خشم و
اعتراض مواجه
گردید. حزب
کمونیست
اتحاد شوروی
به اتفاق
احزاب برادر
خود، کوشا به
خاطر تحکیم
مواضع وحدت
سوسیالیسم
جهانی، به
خاطر همبستگی
نهضت جهانی
کمونیستی، نیروهای
رهائیبخش
ملی، نیروهای
دموکراتیک و
صلحدوست در
نبرد علیه
امپریالیزم،
ارتجاع و جنگ،
از اصول
مارکسیسم -
لنینیسم و
انترناسیونالیسم
پرولتری
قاطعانه دفاع
نمود.
نهمین
کنگره حزب
کمونیست چین
در سال ۱۹۶۹
میبایستی
اوضاع نظامی -
بوروکراتیک
را در چین تأیید
مینمود. مائو
و گروهاش در
واقع بر آن
شدند که حزب
کمونیست را از
نو بسازند، در
حالی که اصول
سیاسی، مرامی
و سازمانی یک
حزب
مارکسیستی -
لنینیستی را
بدور میافکندند.
اندیشههای
مائو در کنگره
به مثابه
«مارکسیسم -
لنینیسم»
معاصر اعلام گردید.
کنگره نهم حزب
کمونیست چین
یک «نبرد بیامان»
را علیه
«رویزیونیسم
مدرن»، که تحت
آن در پکن
رهبری اغلب
کشورهای
سوسیالیستی و
احزاب
کمونیستی منظور
است، اعلان
داشت. کنگره
بدین ترتیب
مرحله تازهای
را در تکامل
تدریجی بینش
مرامی و سیاسی
مائوئیسم به
منزله
ایدئولوژی
ضدلنینیستی،
خردهبورژوائی
و شونیستی
نشان داد.
مائوتسهدون
و طرفداران وی
میکوشند که
گسستن از سوسیالیسم
جهانی، این
خیانت مسلم به
منافع طبقاتی
زحمتکشان را
از نظر تئوری
مدللّ سازند،
حقانیت خطمشی
خود را که زد و
بند با
امپریالیسم
را در پیش
دارد، اثبات
کنند و بدین
جهت عمداً
مسائل تضادها
را در دنیای
امروز مغشوش
مینمایند،
بدین نحو که
الگوی در پکن
ساخته شده
«چهار تضاد
عمده» را به
جای تضادهای
واقعی و مهمترین
آنها تضاد
میان
امپریالیسم و
سوسیالیسم
قرار دهند.
ماهیت
ایدئولوژیک و
سیاسی
پلاتفرم
مائوئیسم و
هدفگیریهای
استراتژیک آن
با وجود تمام
مانورهای تاکتیکی
رهبری چین
تغییری نمیکند.
بینش اصلی
رهبری چین و
اعمال وی
کمافیالسابق
بر اساس
ایدئولوژی ضد
مارکسیستی ضد
لنینیستی
مائوئیزم
استوار است.
مائوئیسم در عمل
به منزله یک
جریان سیاسی و
ایدئولوژیک
بورژوازی که
اصولا با
مارکسیسم -
لنینیسم
بیگانه است،
افشاء گردیده
که از مبانی
سوسیالیسم علمی
و از تمایل
تودههای خلق
چین به سوی
سوسیالیسم
انگلوار
تغذیه میکند.
هدفها و شیوههای
عمل مائوئیسم
با وظایف نهضت
کمونیستی بینالمللی
و با جنبش
رهائیبخش
منافات
دارند....»
***
در
این گفتار
رویزیونیستهای
شوروی و حزب
توده ایران،
بر اساس
باورهایشان،
به ارزیابی
روشن از ماهیت
دولت چین به
رهبری حزب
کمونیست
پرداخته و
نهاد این دولت
را برملا
ساخته و آن را
همدست
امپریالیسم و
خرابکار در
جنبش
کمونیستی
معرفی کردهاند.
اندیشه
مائوتسه دون
به عنوان یک
ایدئولوژی ضدکمونیستی
در مغایرت
کامل با مارکسیسم
- لنینیسم
پذیرفته شده
است.
کسانی
که در جنبش
کمونیستی
فعال بودهاند،
به خاطر میآورند
«دن سیائو
پینگ» مُبَدِع
تئوری
ارتجاعی «سه
دنیا» همواره
مورد حمله
رویزیونیستهای
شوروی بود،
زیرا این
تئوری ماهیت
سوسیال امپریالیستی
شوروی را
برملا کرد و
برای مبارزه
با این
امپریالیسم،
که آن را
امپریالیسم
عمده در جهان
جا میزد،
خواهان
همدستی با
امپریالیستهای
اروپا به
عنوان «دنیای
دوم» در مقابل
«دنیای اول»
مرکب از
مجموعه
امپریالیسم
شوروی و آمریکا
بود و در عمل
تمام این
مبارزه
«ضدامپریالیستی»
در مبارزه با
سوسیال
امپریالیسم
شوروی محدود
میشد. از این
گفتار چه
نتیجه میگیریم؟
نتیجه میگیریم
که هم اندیشه
«مائوتسه دون»
و هم نظریات
«دن سیائو
پینگ» از نظر
رویزیونیستهای
شوروی ضدمارکسیستی
- لنینیستی
بوده و
هواداران
تئوری «سه
دنیا» عمال
امپریالیسم
آمریکا در هر
کشور مشخص
محسوب میشدند.
حال
با فروپاشی
سوسیال
امپریالیسم
شوروی و ظهور
امپریالیسم
نوخاسته چین
تمام آن
الگوهای فکری
رویزیونیستهای
مرید و دنبالهروی
سوسیال
امپریالیسم
شوروی در هم
ریخته است و
در این آشفته
فکری،
رویزیونیستها
هم اندیشه
«مائو تسه دون»
و هم نظریات
«انقلابی» «دن
سیائو پینگ»
را عین
مارکسیسم - لنینیسم
میدانند!؟
مگر نه این
است که امروزه
این نظریات ایدههای
رهبری کننده
حزب «کمونیست»
چین هستند؟
شگفتا چه
معجزهای از
سال ۱۹۷۱ تا
۲۰۲۱ نسبت به
این نظریات روی
داده است.
«شی
جین پینگ»،
دبیرکل کمیته
مرکزی حزب
کمونیست چین،
روز پنجشنبه
در مراسم
گرامیداشت
صدمین سالگرد
تأسیس حزب
کمونیست چین
گفت که: «کمونیستهای
چین مانند
رفیق مائو تسه
دونگ، رفیق
دنگ سیائوپینگ،
رفیق جیانگ
زهِمین و
رفیق هو جین
تائو سهم برجستهای
برای رستاخیز
کبیر ملتِ چین
ادا کردند. ما احترام
والای خود را
به آنان ابراز
میکنیم. در
عین حال، ما
نیز عمیقا به
نسل قدیم از
انقلابیون و
شهدا که برای
انقلاب،
سازندگی و
اصلاحات چین و
تاسیس، تثبیت
و توسعه حزب
کمونیست چین
سهم مهمی ادا
کردند و
همچنین
افرادی که
برای استقلال
و آزادی مردم
در دوره معاصر
سرسختانه
جنگیدند،
احترام میگذاریم».
سخنان
رهبران کنونی
حزب «کمونیست»
چین روشن است.
برای گذشته
چین و دستاندرکاران
تحولات این
کشور در گذشته
فقط احترام
قایلاند و میدانند
که دستآوردهای
امروز محصول
تاریخی و
ادامه دستآوردهای
قبلی است نه
کمتر و نه
بیشتر. ولی
در گذشته حزب
کمونیست چین
دستآوردهائی
داشت که دفاع
از ایدئولوژی
مارکسیسم -
لنینیسم بخشی
از آن بود. این
دستآوردها
بر دیکتاتوری
پرولتاریا و
سیاست جهانی
انترناسیونالیسم
پرولتری
استوار میگشت
که در سخنان
رهبران کنونی
چین کلمهای
هم از آن بیان
نمیگردد و
برعکس واژههای
غیرطبقاتی
مستمراً بر
زبان آنان
جاری است، فقرزدائی،
رفاه و آسایش
عمومی، غلبه
بر عقبماندگی
و... که همه این
اهداف بدون
مبارزه طبقاتی،
بدون نفی
استثمار
انسان از
انسان در درون
و نابودی
امپریالیسم و
سرمایهداری
در برون مقدور
نیست. مبارزه
طبقه کارگر چین
برای استقرار
سوسیالیسم
بخشی از
مبارزه وی برای
دفاع از جنبشهای
کارگری و نهضتهای
رهائیبخش در
عرصه جهانی
است و
به قول لنین
«پرولتاریای
جهان و خلقهای
جهان متحد
شوید» تا
بتوان به
رهائی بشریت تحقق
بخشید.
استقرار
سوسیالیسم و
گذار از سرمایهداری
و نیل به
کمونیسم بدون
دیکتاتوری
پرولتاریا
مقدور نیست.
البته
اگر هدف
استقرار
سوسیالیسم
نباشد، بلکه
به بهانه «اقتصاد
بازار آزاد
سوسیالیستی»
استقرار
سرمایهداری
و توسعه آن مد
نظر باشد،
آنوقت مصوبات
کنگرههای
حزبی که هم
برای تقویت
بورژوازی چین
و هم برای
فریب
پرولتاریای
چین و جهان
تدوین شدهاند،
قابل فهم میگردند.
حال
به اسنادی
مراجعه کنیم
که در کنگره
اخیر حزب
«کمونیست» چین
به تصویب
رسیدهاند. بر
اساس این
اسناد دیگر
سخنی از
ایدئولوژی
مارکسیسم –
لنینیسم، که
مرکز هدایتکننده
تفکر حزب
کمونیست چین
است، در میان
نیست، بلکه
این مارکسیسم
- لنینیسم نوع
چینی دارای
ویژگیهای
چینی است که ملقمهای
از نظریات
مارکس،
انگلس، لنین،
اندیشه مائوتسه
دون، نظریات
دن سیائو پینگ
و ایدههای
رفیق شی چین
پینگ است که
چین را رهبری
میکند. روشن
است که این
ملقمه ربطی به
مارکسیسم - لنینیسم
نداشته در
خدمت تقویت
سرمایهداری
دولتی نوع
چینی و برآمدن
سوسیال
امپریالیسم
چین است. تمام
استنادات
رهبران کنونی
چین به تاریخ
چین و یا
سیاستهای
آتی چین بازی
با واژهها،
ردیف کردن بیضرر
آنها به صورت
غیرطبقاتی و
یا رخدادهائی
است که وقوع
یافته و
توگوئی
رهبران کنونی
چین نسبت به
آنان بیتفاوت
بودهاند.
روزنامه
«مردم» چاپ چین
امروز دوشنبه
(۷ ژوئن/۱۷ خرداد)
سرمقالهای
را به عنوان
«سوسیالیسم
چین را مأیوس نکرده
است» میآورد:
«در
مواجهه با
عواقب جدی
اشتباهات
«چپ»، نسل دوم
گروه رهبری
مرکزی حزب که
«رفیق دنگ
سیائوپینگ»
محور آن بود،
هرج و مرج را
کنار گذاشته و
تصمیمی
تاریخی برای
انتقال مرکز
کار حزب و
کشور به توسعه
اقتصادی و
اجرای سیاست
اصلاحات و
گشایش را گرفت.
طی بیش از 40
سال با اجرای
سیاست
اصلاحات و
گشایش، مردم
چین گامهای
بلندی در راه
سوسیالیسم با
ویژگیهای
چینی برداشته
و به دستآوردهای
چشمگیرجهانی
دست یافتهاند.
تولید
ناخالص داخلی
چین به طور
مستمر از ایتالیا،
فرانسه،
انگلستان،
آلمان و ژاپن
پیشی گرفته
است و اکنون
بطور استوار
در جایگاه
دومین اقتصاد
بزرگ و بزرگترین
صادرکننده
جهان جای
گرفته است. از
زمان انقلاب
صنعتی در قرن
هجدهم پس از
انگلیس، ایالات
متحده، ژاپن و
آلمان به
«کارخانه
جهانی» تبدیل
شده و در سال ۲۰۱۰ وارد ردیف
کشورهای با
درآمد متوسط
بالا شد.
واقعیات
ثابت کرده که
مسیر سوسیالیسم
با ویژگیهای
چینی تنها راه
صحیحی است که
با شرایط ملی چین
و نیازهای
توسعه
همخوانی
داشته و
موفقیتهای
بزرگی را به
ارمغان آورده
است. فقط این
مسیر میتواند
پیشرفت چین را
هدایت کند و
بر رفاه مردم
بیافزاید و به
رستاخیز ملت
کمک کند؛ هیچ
راه دیگری
برای دسترسی
به این نتایج
وجود ندارد.
این مسیر
جهت آینده را
مشخص و جاده
سرنوشت را تعیین
میکند.
همانطور که
«شی جین پینگ»
دبیرکل کمیته
مرکزی حزب
کمونیست چین
تاکید میکند
«سوسیالیسم با
ویژگیهای
چینی از آسمان
سقوط نکرد.
این دستاورد
اساسی حزب و
مردم است که
با سختیهای فراوان
و قیمتی بالا
به دست میآید.
سوسیالیسم با
ویژگیهای
چینی همان
چیزی است که
ما باید به
پیشرفت آن
ادامه دهیم.
دلیل اصلی آن
تضمین اساسی
برای گشودن
قفل آینده
است».
در ماه
اکتبر گذشته
حزب حاکم
کمونیست چنین
اصلاحاتی را
در قانون
اساسی این
کشور به تصویب
رساند که طی
آن نام «شی جین
پینگ»، رئیس
جمهوری و ایدئولوژی
مورد دفاع وی،
تحت عنوان
«عصر جدیدی از سوسیالیسم
با مشخصههای
ویژه» در
اساسنامه حزب
گنجانده شد و
بدین شکل او
به رهبری
همتراز «مائو
تسه دون»
تئوریسین
مارکسیسم و
بنیانگذار
چین مدرن بدل
گشت.
حال
ببینید که دولت
حزب «کمونیست
چین» در مورد
مالکیت خصوصی بر
وسایل تولید
چه میگوید.
به زعم آنها
تغییر
سوسیالیستی
مالکیت خصوصی
بر وسایل
تولید در چین
تکمیل شده است
که این تکامل
همان سرمایهداری
است وگرنه به
زبان قابل فهم
مالکیت سوسیالیستی
بر وسایل
تولید یعنی
الغاء آن.
«پس
از تأسیس
جمهوری خلق
چین، گذار
جامعه چینی از
یک جامعه
دموکراتیک
جدید به یک
جامعه سوسیالیستی
مرحله به
مرحله اتفاق
افتاد.
دگرگونی سوسیالیستی
مالکیت خصوصی
وسایل تولید
تکمیل شده
است، سیستم
استثمار
انسان توسط
انسان ملغی
شده و سیستم
سوسیالیستی
تأسیس شده
است. دیکتاتوری
دموکراتیک
مردم، به
رهبری طبقه کارگر
و بر اساس
اتحاد
کارگران و
دهقانان،
اساساً
دیکتاتوری
پرولتاریا،
تثبیت و توسعه
یافته است.
مردم چین و
ارتش
آزادیبخش
مردم چین تجاوز،
خرابکاری و
تحریکات
مسلحانه
امپریالیسم و
سلطهطلبی را
شکست داده،
استقلال و
امنیت این
کشور را حفظ
کرده و دفاع
ملی را تقویت
کردهاند.
موفقیتهای
بزرگی در ساخت
و ساز اقتصادی
حاصل شده است،
یک سیستم
صنعتی مستقل و
نسبتاً کامل
سوسیالیستی
به طور کلی
توسعه یافته و
تولیدات
کشاورزی به
سرعت رشد کرده
است. پیشرفتهای
بزرگی در
آموزش، علم،
فرهنگ و سایر تلاشها
صورت گرفته و
نتایج قابل
توجهی در
آموزش ایدئولوژیک
سوسیالیستی
به دست آمده
است. سطح زندگی
تودهها به
میزان قابل
توجهی بهبود
یافته است».
در اسناد
مجدداً آمده
است:
«چین با
هدایت
مارکسیسم -
لنینیسم و
اندیشههای
مائوتسهدون،
تودههای همه
ملیتها در
چین به
دیکتاتوری
دموکراتیک
مردم پایبند
خواهند ماند و
مسیر
سوسیالیستی
را دنبال
خواهند کرد،
به طور مداوم
نهادهای
سوسیالیستی
را تکمیل میکنند،
دموکراسی
سوسیالیستی
را توسعه میدهند،
قانون
سوسیالیستی
را کامل میکنند.
سیستم در
حمایت از
نیروهای خود و
تلاش سخت برای
نوسازی صنعت،
کشاورزی،
دفاع ملی و
علم و فناوری
گام به گام و
ساختن چین به
عنوان کشوری
سوسیالیستی
با تمدن بسیار
توسعه یافته و
دموکراسی بسیار
توسعه یافته»
و یا «وظیفه
اساسی کشور
این است که
تلاشهای خود
را بر نوسازی
سوسیالیستی
در مسیر ساختن
سوسیالیسم با
ویژگیهای چینی
متمرکز کند.
تحت رهبری حزب
کمونیست چین و
با هدایت
مارکسیسم -
لنینیسم،
ایدههای
«مائو تسه
تونگ» و نظریههای
«دنگ
سیائوپینگ»،
تودههای همه
ملیتهای چین
همچنان به
دیکتاتوری
دموکراتیک
مردم ، به
مسیر
سوسیالیستی و
همچنین
پایبندی خود ادامه
خواهند داد.
کامل کردن
مستمر
نهادهای
سوسیالیستی،
توسعه بازار سوسیالیستی
و دموکراسی
سوسیالیستی،
تکمیل سیستم
حقوقی
سوسیالیستی و
تلاش خودمان
برای نوسازی
تدریجی صنعت،
کشاورزی،
دفاع ملی و همچنین
علم و فناوری
و تبدیل چین
به کشور مرفه،
دموکراتیک و
بسیار متمدن
سوسیالیستی».
حال
به ارزیابی
حزب کار ایران
(توفان)
بازگردیم.
نقل از
سند حزب کار
ایران (توفان)
در انتقاد به برنامه
کنگره ششم حزب
توده ایران به
عنوان «حزب
توده ایران
گذار از
رویزیونیسم
به سوسیال دموکراسی».
حزب
توده ايران از
يک تعريف ديگر
حزب «کمونيست»
چين در کنگره
١۶ درباره
تعريف چينی
«نيروهای
مولده» به
حمايت
برخاسته بود،
و حالا همان
تعريف
گريبانش را
گرفته است. در
اين سند میخوانيم:
«یکی از
تغييرات مصوب
کنگره که در
مطبوعات
سرمايهداری
با سر و صدای
فراوان از آن
به مثابه بازشدن
درهای حزب بر
روی سرمايهداران
صحبت شد، بازتعريف
نيروهای مولده
در اقتصاد چين
بود. گزارش
«زِيان مين»
اين نيروهای
مولده را چنين
معرفی میکند:
«همراه با
تعميق
اصلاحات و
بازشدن و توسعه
اقتصادی و
فرهنگی، طبقه
کارگر در چين
مداوماً وسعت
يافته و کيفيت
آن بهبود
يافته است. طبقه
کارگر، که
روشنفکران به
مثابه بخشی از
آن محسوب میشوند،
و دهقانان
هميشه
نيروهای اصلی
برای ارتقاء و
گسترش
نيروهای
مولده
پيشرفته و
پيشرفت اجتماعی
همه جانبه در
کشور میباشند.
در روند
تغييرات
اجتماعی صاحبکاران
و کادرهای
متخصص که در
شرکتهای
علمی و تکنيکی
غيردولتی
اشتغال
دارند، کارمندان
مديريت و
متخصص که در
شرکتهای
تأسيسشده با
مالکيت
خارجی،
آنهايی که
مشاغل آزاد دارند،
صاحبکاران
خصوصی،
کارمندان
کمپانیهای
واسطه،
متخصصان
کنتراتی و
اعضای ديگر اقشار
اجتماعی، همه
در ساختمان
سوسياليسم با
مشخصههای
چينی شرکت
دارند. آنچه
اهميت دارد
درک اين حقيقت
است که حزب کمونيست
چين نقش محوری
طبقه کارگر در
ساختمان سوسياليسم
را در
اساسنامه
جديد خود با
برجستگی
مورد تأکيد
قرار میدهد.
«زيان زمين» در
گزارش خود به
کنگره با اشاره
به تجربيات
گرانبهای
حاصله در عمل
گفت که: حزب
کمونيست چين در
طول ١٣ سال
گذشته درک
عميقتری از
اينکه
سوسياليسم
چيست، چگونه
ساخته میشود
و چگونه حزبی
مورد نياز
است، و چگونه
اين حزب را
بايد ساخت،
بدست آورده
است.... ما
آزمايشهای
گوناگونی را
از سر گذراندهايم
و انواع موانع
را برای تضمين
اينکه حرکت اصلاحات،
بازگشائی و
مدرنيزاسيون
در مسيری صحيح
به جلو رود، از
سر راه خود
برداشتهايم»
(همه جا تکيه
از توفان).
از اين
بهتر نمیشود
از بازگشائی
جامعه چين به
روی سرمايهداران
داخلی و خارجی
سخن گفت و
آنرا پشت «درک
عميقتری از
سوسياليسم» و
«سوسياليسم با
مشخصههای
چينی» پنهان
کرد. حزبی را
که «زِيان مين»
از آن صحبت میکند
که گويا بايد
آنرا در روند
تغييرات
ساخت، همان
«حزب تمام خلق»
است که
رويزيونيستهای
شوروی آنرا
ساختند و در
عمل آزمايش
کردند.
در کنار بازتعريف
«بازار» که نام
«بازار آزاد»
را با برچسب
سوسياليستی به
«سوسياليسم
نوع چينی»
افزودهاند و
برنامهريزی
متمرکز
اقتصادی را که
با رهبری حزب
و برای مبارزه
با هرج و مرج
بازار است، به
دور افکندهاند،
شما با بازتعريف
نيروهای
مولده نيز
روبرو میشويد.
بر اساس اين
تعريف
تجديدنظرطلبانه
در مارکسيسم،
ماهيت
نيروهای
مولده به
يکباره دگرگون
شده است.
ببينيم
که استالين در
مورد
روشنفکران
اتحاد جماهير
شوروی و رابطه
روشنفکران و
کارگران چه میگويد
و آيا
روشنفکران به
ادعای حزب
رويزيونيست
چين همان
کارگران
هستند:
«روشنفکران
اتحاد شوروی
نيز تغيير
نمودهاند. توده
روشنفکران
کاملاً شکل
نوينی به خود
گرفته است. اين
روشنفکرها از
ميان کارگران
و دهقانان بيرون
آمدهاند و
مانند
روشنفکران
سابق به
سرمايهداری
خدمت نمیکنند،
بلکه به
سوسياليسم
خدمت مینمايند.
اکنون
روشنفکران
اعضاء متساویالحقوق
جامعه
سوسياليستی
شدهاند. اين
روشنفکران
همدوش با
کارگران و
دهقانان،
جامعه نوين
يعنی جامعه
سوسياليستی
را ايجاد میکنند.
اينها
روشنفکران
ترازنوين
هستند که به خدمت
خلق کمربستهاند
و از هرگونه
استثمار
آزادند. تاريخ
بشر هنوز چنين
روشنفکرانی
را به خود
نديده است».
(نقل از تاريخ
حزب کمونيست
(بلشويک)
اتحاد شوروی
دوره مختصر،
فصل دوازدهم،
بخش ٣ - کنگره
هشتم شوراها.
تصويب قانون
اساسی نوين
اتحاد جماهير
شوروی
سوسياليستی).
حال اين
درک کمونيستی
از روشنفکران
و رابطهاش با
کارگران را با
ادعاهای حزب
رويزيونيستی
چين در
بازتعريف
نيروهای
مولده مقايسه
کنيد تا متوجه
شويد که در
تعريف چينیها
روشنفکران
همان کارگران
جا زده میشوند.
در
مارکسيسم اين
اعتقاد وجود
دارد که افزار
توليد به خودی
خود اجسامی
هستند بیجان
که چنانچه به
کار نيفتند،
فايدهای نمیرسانند
و چه بسا تحت
شرايط جوی به
تدريج رو به انهدام
مینهند. برای
به کار
انداختن
افزار توليد،
کار و نيروی
زنده لازم
است. از اين رو انسان
که افزار
توليد را به
کار میاندازد
نيروی مولده
اساسی و تعيين
کننده است.
لنين میگفت:
«نخستين نيروی
مولد تمام
بشريت، کارگر
است، زحمتکش
است» مارکسيسم
درباره مقوله
نيروهای
مولده نظريات
روشنی دارد.
ولی خوب است
که قبل از
ورود به اين
بحثِ مربوط به
حزب «کمونيست»
چين و برخورد
رويزيونيستهای
حزب توده،
ببينيم
مارکسيسم در
مورد نيروهای
مولده و
مناسبات
توليدی و
رابطه آنها با
هم چه میگوید: «افزارهای
توليد که نعم
مادی به وسيله
آنها توليد میشود،
انسانها که
افزارهای
توليد را به
کار میاندازند
و در اثر تجربه
توليد و مهارت
در کار به
توليد نعم
مادی تحقق میبخشند
- همه اين
عناصر
مجموعاً نيروهای
مولد جامعه
را تشکيل میدهند.
ولی نيروهای
مولد فقط يک
طرف توليد، يک
طرف شيوه
توليد را به
وجود میآورند،
آن طرف توليد
که روابط
انسانها با
اشياء و
نيروهای
طبيعت را که
در توليد نعم
مادی به کار
میروند،
نشان میدهد.
طرف ديگر شيوه
توليد را
روابط انسانها
با يکديگر در
جريان توليد و
روابط توليد
ميان انسانها
به وجود میآورد.
انسانها نه
به حالت
منفرد، نه به
صورت
پراکنده، بلکه
به اشتراک
يکديگر، به
صورت گروهها،
به صورت جمعی
به مبارزه با
طبيعت و به
استفاده از
طبيعت برای
توليد نعم
مادی دست میزنند.
از اين جهت
توليد هميشه و
در کليه شرايط
توليد
اجتماعی است. انسانها در
حالی که به
توليد نعم
مادی تحقق میبخشند،
بين خودشان
اين يا آن
روابط متقابل
را در عرصه
توليد به وجود
میآورند،
اين يا آن
روابط توليد
اجتماعی را به
وجود میآورند،
اين روابط
ممکن است
روابط همکاری
و تعاون انسانهای
آزاد از
استثمار باشد
و يا روابط
فرمانروائی و
فرمانبری.
همچنين روابط
مذکور ممکن
است روابط
انتقال از
شکلی از روابط
توليد به شکل
ديگر باشد.
اما روابط
توليد هر
خصلتی که
داشته باشد -
هميشه و در
کليه رژيمها
- مانند
نيروهای مولد
جامعه عنصر
ضروری توليد
به شمار میآيد».
(کتاب «سه
رساله از
استالين»
نشريه شماره ٨
سازمان
مارکسيستی- لنينيستی
توفان صفحات
١٢ تا ١٣).
نقل
از توفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 258 شهریور
ماه 1400 خورشیدی
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan