بحران آب در ایران، نقش
رژیم حاکم و امپریالیسم جهانی
بحران آب در ایران به شدّت بالا گرفته است، به قسمی که کارشناسان «جنگ
آب» را امری محتوم میدانند. متخصصین معتقدند که سرانه آب در
ایران نشانه آغاز بحران است. «سرانه آب» از جمله نسبت به دو عامل، حجم آب
و جمعیت محاسبه میشود. اگر این نسبت از حد
معینی کاهش یابد وارد بحران شدهایم. حتی
برخی کارشناسان معتقدند که از مرحله بحران فراتر رفته و دچار
ورشکستگی شدهایم. بحران آب در ایران، بحرانی ماندگار
است، که قطعا در آینده با مخاطرات بیشتری در این رابطه
روبرو خواهیم شد.
امروز بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور در معرض بیآبی
قرار دارد. رضا اردکانیان، وزیر نیرو، «سال
۱۳۹۷ را سختترین سال از نظر تأمین آب در
کشور طی نیم قرن اخیر» میداند و اضافه میکند که
«۳۳۴ شهر با جمعیت ۳۵ میلیون نفر
امسال در وضعیت تنش آبی قرار دارند».
امروز ما با مبارزات و اعتراضات خیابانی مردم در شهرهای
مختلف ایران، به ویژه در جنوب مواجه هستیم. در همین
تیرماه گذشته هزاران تن در بُرازجان به علت «کمبود و توزیع نامناسب
آب»، که باعث اختلال در زندگی مردم شده است، دست به اعتراضات
خیابانی زدند. حتی در این تظاهرات از دادن شعارهائي
نظیر «نترسید! نترسید! ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر
دیکتاتور» نهراسیدند، حتی زمانی که امام جمعه و فرماندار
در جمع آنها حضور یافتند، با اعتراض شدید آنها مواجه شدند که مجبور به
ترک محل گشتند.
در شهر «وحدتیه» در آغاز تیرماه در اعتراض به کمبود آب، مردم،
جاده اصلی ارتباط شیراز را مسدود کردند. اعتراضهای مردم در
خرمشهر و آبادان به قطع آب و شوری آن نیز به طور وسیعی به
چشم میخورد، که باعث درگیری با پلیس و زخمیشدن
عدهای و نیز دستگیری ۲۵ نفر گردید. در
آبادان به علت شوری آب «رودخانه بهمنشیر»، که تأمینکننده آب
آشامیدنی در این شهر و خرمشهر است، آب جیرهبندی
شده است. شوری آب این رودخانه به حد شوری آب دریا
رسیده و به همین دلیل برداشت از آن برای تأمین
مایحتاج مردم در خرمشهر و آبادان غیر ممکن گشته است.
مردم میگویند که آب لولهکشی این دو شهر «آبنمک»
است. بدون شک مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران نخواهند
توانست مشکلات فزایندهای که در مسیر تأمین آب شُرب و
کشاورزی پایدار در استان خوزستان وجود دارد، رفع کنند. لذا ما در
آینده با مبارزات خونین و به بیان روشنتر با «جنگ آب» روزافزون
روبرو خواهیم بود.
علاوه براین علیرغم اینکه کمبود آبِ پشتِ سدهای
استان خوزستان بسیار محسوس است و حتی تأمین «حق آبه» تالابهای
«شادگان»، «هویزه»، «میانگران» و سایر تالابها وجود ندارد و در
شهرهای کنار کارون مانند «ایذه» و «باغملک» با تانکر آب به مردم
میرسانند، در شرایطی که پیشه بسیاری از مردم
در مسیر رود کارون، کشاورزی است، که همین امروز به خاطر کمبود
آب به وضع فلاکتباری دچار شدهاند، گویا مسئولین نظام در خفا
بخشی از آب کارون را به سمت بصره در عراق روان ساختهاند. هدایتالله
خادمی، نماینده «ایذه» و «باغملک» معتقد است: «مسأله انتقال آب
کارون به بصره جدی است و قرار است بخشی از این آب را مفت و
مجانی از دست بدهیم». منابع محلی مناطق خوزستان، عربنشین
در همین رابطه اظهار داشتهاند که «این طرح در قالب پروژه عظیم
آبرسانی الغدیر خوزستان، که از
ایستگاه پمپاژ قیصریه در بخش هویزه شهرستان دشت آزادگان
در حال تکمیل است، به اجرا گذاشته خواهد شد که قرار است تا منابع شُرب
بیش از ۲ میلیون شهروند ساکن شهر بصره را تأمین
کند».
از سوی دیگر شبکه ملی «بلادی» عراق با پخش خبری
در این زمینه گفت که «مقامات عالیرتبه ایرانی و
عراقی در رابطه با طرح انتقال آب به تفاهم رسیدهاند». بدون
تردید انتقال آب به کشور عراق بحران آبی خوزستان را تشدید خواهد
کرد. جالب اینجاست که مسئولین جمهوری اسلامی مثل
همیشه تصمیمات به این مهمی را از مردم پنهان میدارند،
زیرا که هم به مردم بیاعتمادند و هم از مقاومت و مقابله مردم
بیم دارند. کمبود و شوری آب در این استان خشم مردم را خواهناخواه
برانگیخته است. عدم صراحت و پنهانکاری رژیم در رابطه با انتقال
آب کارون به بصره نیز این روزها خشم مضاعف مردم را موجب شده، و
برای شایعات نیز زمینه فراهم آورده است.
اما چرا در ایران «بنبست آبی» بوجود آمده است؟
اگر از کاهش بارندگی در ایران بگذریم، عوامل مهم
دیگری نیز در این راستا نقش دارند، که ما در زیر به
طور مبسوط به آنها اشاره خواهیم کرد.
یکم اینکه وزارت نیرو
اعلام کرده است که به علّت کاهش بارندگی در ۲۱ استان کشور نسبت
به سال گذشته – علیرغم بارندگیهای بهار
۱۳۹۷ - در ۳۳۴ شهر «تنش آبی»
بوجود آمده است. میزان باران در مجموع ۲۷ درصد کاهش نشان
میدهد.
حتی حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان با اُفتِ
۴۱ درصد بارش نسبت به سال گذشته بدترین شرایط را با
۷۵ درصد اُفت، داشتهاند. سیستان و بلوچستان
۷۳ درصد، کرمان ۶۹ درصد، فارس ۶۶ درصد و
بوشهر ۶۱ درصد کاهش، کم بارشترین مناطق کشور محسوب میشوند.
به همین دلیل مدیر عامل شرکت مدیریت آب به
سایت خبری ایسنا گفته است که «سال گذشته حجم آبهای
سطحی کشور ۳۲ میلیارد متر مکعب بود و امسال به
۲۵ میلیارد متر مکعب رسیده است». این در
حالی است که این رقم در سال ۱۳۷۰ حدود
۸۰ میلیارد متر مکعب بوده است! طبیعی است
که در چنین وضعی؛ ورودی سدها کاهش چشمگیر داشته باشد و
با ادامه مصرف آب بیرویه تاکنونی، ذخائر آبی نیز
به تدریج از بین بروند.
امروز از میان ۱۷۷ سد در شش حوزه آب ریز
اصلی کشور ۹۰ سد بزرگ از جمله سدهای «زایندهرود»،
«شهید رجائي»، «ساوه»، «کوثر» و «ملاصدرا» کمتر از ۴۰ درصد آب
ذخیر شدهاند. حجم ذخیره مخزن زاینده رود به
۲۵۰ میلیون متر مکعب رسیده است، که فقط
۱۷ درصد حجم سد است. از سوی دیگر سرانه کمتر از
۵۰۰ متر مکعب آب به معنای بحران مطلق است و امروز مثلا در
تهران این رقم به ۳۳۰ متر مکعب رسیده است.
این نکته حائز اهمیت است که مرز برداشت آب از منابع تجدیدپذیر
۲۰ درصد است، ولی در ایران این رقم به
۸۰ درصد رسیده است. چرا؟ زیرا سرانه مصرف آب در
ایران دوبرابر متوسط جهان است. و نظام فاسد و بی عمل جمهوری
اسلامی بزرگترین هنرش قطع آب و جیرهبندی آن است.
***
دوم اینکه قدیم چشمهها و روخانهها منابع آب شُرب
و کشاورزی بودند. امّا از آنجا که این منابع در طول فصول سال
یکسان نبودند، ایرانیان به فکر حَفر قنات یا –
کاریز – در مسیر کوهپایهها، چشمهها و رودخانهها افتادند.
این ابتکار بینظیر چندین هزار سال است که در ایران
قدمت دارد. سیستم قنات از آن جهت مناسبترین است، چون بدون استفاده از انرژی به وسیله
نیروی ثقل به سطح زمین منتقل میشود. این روش هنوز
هم مناسبترین روش تأمین آب در ایران به شمار می
آید.
از ۴ هزار سال پیش به این سو در «یزد»، قنات، مهمترین
منبع تأمین آب ساکنین این منطقه بوده است. تا سال
۱۳۲۰ حدود ۴ هزار قنات، نه تنها آب شُرب و
کشاورزی این شهر را تأمین میکردند، بلکه سنگ هزاران
آسیاب آبی را نیز به گردش درمیآوردند. در
بسیاری از شهرهای ایران علاوه بر یزد، در کاشان،
تهران قدیم، زوّاره، شهر ری، شیراز، اصفهان و ...این
سیستم، آب مصرفی مردم را تأمین میکرده است.
علاوه بر این آبانبار یا حوض، استخر سرپوشیده است که
زیرِ زمین ساخته میشود و در مناطق کمآب و کویری
از آب باران و جویبارهای فصلی پُر میشود. این
سیستم نیز بیش از ۷۰۰ سال در ایران
قدمت دارد. بسیاری از این آبانبارها در صورت نیاز امکان
اتصال به قنوات را نیز داشتهاند. در این سیستم توازن
طبیعی لایههای پُر آب زمین در مناطق گوناگون صورت
میگیرد و مانع اُفت سطح ایستائی آب میگردد.
اما علیرغم هشدار مکرر کارشناسان، چه در دوره نظام شاهنشاهی و چه
در جمهوری اسلامی به ساختن چاههای عمیق، که موجب مرگ
قنوات میگردد، ادامه دادند و به کمبود و یا بحران آب دامن زدند.
با اختراع «چاه» به تدریج چاه جای «قنات» را گرفت که این
امر خود یکی از دلایل عمده کمبود آب در ایران است. پرفسور
پرویز کردوانی اظهار میدارد که «چاههای عمیق و
نیمه عمیق بود که کشور را بیچاره کرد». چاههائی که
بیش از ۵۰ متر عمق دارند، جزء چاههای عمیق به شمار
میآیند. در تهران حتی چاههائی به عمق
۶۰۰ متر هم داریم». پرویز کردوانی اضافه
میکند که «هر چه عمیقتر برویم، آب زودتر تمام میشود».
و ادامه میدهد که «یکی از دلایل خشکشدن سه چهارم دشتها
همین چاهها هستند». چاهها در عین حال خشکشدن قناتها را نیز
به دنبال داشتند، زیرا چاهها حجم وسیعی از آب را یکباره
به سطح منتقل میکنند و در نتیجه در سیستم قنوات خلل مرگآور
ایجاد میکند.
حتی در نزدیکیهای دریا نیز به علت ساختن
چاههای فراوان، آب شور دریا پیشروی میکند و در
نتیجه آب چاه را نیز شور میکند. برای نمونه تنها در
یزد ۸۰۰ قنات خشک شدهاند. حتی مرگ چاههای
عمیق و نیمه عمیق به دلیل اُفت سطح ایستائی و
خالیشدن آبهای فسیلی به تدریج قابل رویت
است.
«نشست زمین» یکی
دیگر از عواقب چاه زدنهای بیرویه است. در تهران در
مناطقی که چاه زدهاند، زمین سالانه ۳۶ سانتیمتر
نشست میکند. هماکنون در «کبودرآهنگ» بزرگترین نشست زمین رخ
داده است. شکستن لولههای گاز، ریختن بعضی از ساختمانها و
شکستهشدن برخی از پُلها، پیآمد همین نشست زمین است. هم
اکنون کارشناسان در رابطه با ریل قطار تهران – مشهد هشدار میدهند که
به دلیل آنکه دشتهای تهران، ورامین، سمنان، سبزوار، شاهرود،
نیشابور و مشهد نشست داشتهاند، امکان شکستگی خط آهن منتفی
نیست.
یکی دیگر از مضرات ساختن چاه، خشکشدن گیاهان است.
ریشه درختان تا عمق ۳۰ متر از زمین آب میگیرند
ولی اگر آب به عمق بین ۵۰ تا ۶۰۰ متر
پائین رود، درختان خشک میشوند و دشتهای سبز نیز به
طریق اولی به بیابان مبدل میشوند. زدن چاهها، حتی
خشکشدن تالابها را تسریع میکند. پروفسور کردوانی میگوید:
«مثلا دریاچه پریشان در کازرون به خاطر زدن چاهها خشک شده است. چاهها
حتی در کمآب و یا خشککردن رودها نیز بیتأثیر
نیستند».کردوانی اضافه میکند که «مسئولین امور این
تکنولوژی(زدن چاه و پمپ آب و ...) را در اختیار مردم قرار دادند، امّا
به آنها نگفتند که آب چاه تمام میشود، یا شور میشود».
سوم اینکه به قول پروفسور کردوانی «شیر و
شلنگ" نیز عامل سومی بود که به کمآبی ضربه زد». امروز چه
در صنعت چه در کارواشها و چه در منازل با مصرف بیرویه آب، این
گوهر گرانبها را به هدر میدهند. برای خروج از بحران آب و یا
حداقل تخفیف شدّت آن، میبایست اولاً هرچه سریعتر به
تعبیه سیستم قنات روی آورد، زیرا قنات یا
کاریز یکی از راههای طبیعی حصول آب بر
مبنای توازن طبیعی لایههای پر آب زمین در
مناطق گوناگون است که در عین حال مانع اُفت سطح ایستائی آب
میگردد. گام مهم بعد راه حل استفاده از سیستم آبیاری
قطرهای است که مستلزم داشتن تکنولوژی لازم و سرمایهگذاری
مورد نیاز میباشد. اصولاً آمایش سرزمینی (برنامهریزی
فضای منطقهای و شهری) در قاموس رژیم فاسد و غارتگر
جمهوری اسلامی نیست. آسانترین و کمهزینهترین
اقدام از جانب این رژیم ضدمردمی همان قطع آب، جیرهبندی
و یا تغییر مسیر این و یا آن رودخانه به
این و یا آن منطقه کم آبتر است. برای تصفیه آب باران و
یا فاضلاب پول ندارند!
چهارم اینکه اداره بیرویه آب سدهای
کشور که تعدادشان هم کم نیستند. یکی دیگر از دلایل
کمبود آب در ایران بشمارمیآید. علی الاصول میبایست
مقداری از آب سدها را برای تالابها اختصاص داد، مقداری را
برای کشاورزی و مابقی را برای شُرب و صنعت. امّا در
جمهوری اسلامی قانونی تصویب کردهاند که طبق آن ابتدا
باید آب شُرب شهرها و سپس صنعت تأمین شود و اگر چیزی
باقی ماند به کشاورزی اختصاص دهند. در این قانون نامی از
تالاب و باتلاق به میان نیامده است! گویا اخیراً نظرشان
تغییر کرده است، که البته «نوش دارو پس از مرگ سهراب» است. برای
نمونه آب زاینده رود را برای شُرب و صنعت ابتدا به اصفهان و کاشان
دادند و سر کشاورزان بیکلاه ماند. در یزد هم همینطور و اکنون
۹۰ درصد روستاهای یزد در اثر بیآبی
تقریباً خالی از سکنهاند. از سوی دیگر «خانه کشاورزان»
شهرستان بهرمان اظهار داشت که «۹۸ درصد باغات پسته رفسنجان رو به
نابودی است». رود کارون نیز به سرنوشت مشابهای دچار شده است.
در واقع خطر به خشکی گرائيدن زاینده رود و کارون هر روز بیش از
روز پیش این دو رودخانه مهم کشور را تهدید میکند. طبعاً
کمبود آب، کمبود محصولات کشاورزی را نیز به دنبال خواهد داشت. مضافاً
اینکه کشاورزی ایران آنطور که باید با فنآوری
پیش نمیرود. در نتیجه ناچاریم که روز به روز مواد
غذائی بیشتری را از خارج وارد کنیم که پیآمدی
جز به خطر انداختن امنیت غذائی کشور نخواهد داشت.
تنظیم تعادل جمعیت و ایجاد امنیت غذائی در
کشور، اقدامات عاجلی هستند که در اثر بحران آب روزبروز بیشتر ضرورت
خود را عیان میسازند. کارشناسان بر این نظر هستند که «اگر طرح
آمایش سرزمینی درست اجرا شود، جمعیت را باید
تشویق کنیم به کنار دریاها و منابع آبی بروند. اما
متاسفانه در این زمینه هیچ کاری نمیکنیم و
جمعیت شهری مانند تهران، گسترش پیدا میکند و برای
تأمین آب این جمعیت مجبور به احداث سد هستیم».
***
بیتوجهای و بیعملی مسئولان جمهوری
اسلامی در قبال سیاست آبی ترکیه عواقب بس ناگوار و نگرانکنندهای
برای مردم کشور ما داشته است. مثلاً احداث «سد آتاتورک» بر روی
رودخانه فُرات، که از آن به عنوان یکی از مهمترین سدهای
«پروژه گاپ» (طرح عمرانی دولت ترکیه) نام میبرند و یا
«سد ایلیسو»، که بر روی رودخانه دجله تعبیه شده است، نه
تنها در خشکسالی و کمآبی در سوریه و عراق تأثیر گذار
بوده است، نهتنها در شور شدن آب در جنوب
عراق نقش داشته است، بلکه تالابهای جنوب عراق را نیز کم آب ساخته،
که با خشکشدن کامل فاصله چندانی ندارند. زیرا ساختن این سدها
که 120 میلیارد متر مکعب آب را ذخیره میکنند در کنار
خشکسالی در خاورمیانه باعث شده است که جریان آب در رودهای
دجله و فُرات ۴۰ درصد کاهش یابد. این روند نه تنها مردم
بومی در عراق را، که حتی کشور ما را نیز تهدید میکند.
«هورالعظیم»، یکی از مهمترین این تالابها است که
بین ایران و عراق قرار دارد. در سالهای گذشته خشکی تالابها
موجب تشدید توفانهای شنی وبروز پدیده ریزگردها در
خوزستان، ایلام، کرمانشاه و دیگر استانهای همجوار بوده، که
عرصه را بر مردم این مناطق تنگ کرده است. ناگفته نماند که افزایش
توفانهای شنی تغییرات محسوسی در
اکوسیستم(نظم طبیعی) میان رودان بوجود آورده است. متخصصان
معتقدند که مسبب همه این بلایا همان «پروژه گاپ» ترکیه است و
دولت ایران در این رابطه هیچ اقدامی و اعتراضی نسبت
به این سیاست خودخواهانه دولت ترکیه انجام نمیدهد.
البته به این نکته نیز باید اشاره کرد که سدسازی
ایران بر روی رودخانههای کارون و کرخه نیز در خشککردن
برخی از تالابهای منطقه و تأثیرات مخرب آن نیز
تأثیر مستقیم داشته است.
در کنار این بیسامانیهای ناشی از فساد
رژیم حاکم در ایران؛ دولت ایران برای کسب ارز و
تامین دزدیهای آقازادهها به صدور میوههای آببر
به امارات متحده عربی پرداخته است. صدور انگور، هندوانه؛ توت فرنگی که
مملو از آب هستند به ممالک عربی خلیج فارس مفهومی جز صدور آب
ندارد. برای تجارِ حاکمیت؛ کسب ارز مهم است، اما اینکه در ایران
آب را "بر روی خانواده امام حسین ببندند و به آنها تشنگی
دهند" و اگر همه ایران نیز "کربلا" شود برای
حاکمیت فاسد و دزد اهمیت ندارد. آنها راه اقامت در کانادا،
استرالیا، زلاند نو و آمریکا را برای خود پیدا کردهاند و
در آن مکانها کمبود آب حس نمیشود. منطق حاکمیت این است
"هر آنکس که دندان دهد نان دهد" و اگر آبی برای طهارت وجود
ندارد مسلمانان تیمم کنند.
در ایران حدود چهل سال بعد از انقلاب هنوز نتوانستهاند از آبهای
مورد بهرهبرداری مردم در شهرهای بزرگ با استفاده از فنآوری
مدرن و ایجاد صنایع زیرساختی؛ لوله کشی، ساختن فاضلآب
و آلودگیزدائی از آبهای آلوده و بهرهبرداری مجدد از
آنها بر این مشکل غلبه کنند.
در زمینه فرهنگی نیز کار رژیم زار است و نمیتواند
از همان دوران نخست آموزشی به کودکان که نسل آینده ایران هستند
تفهیم کند که در مصرف آب صرفهجوئی کنند. برای این کار
باید با روحیه منشفردی مبارزه کرد و مردم را به مشارکت و احساس
همبستگی و همسرنوشتی فراخواند تا اهمیت قدرت جمعی را
برای حفظ بقاء خود حس کنند. تبلیغ فردگرائی از
سیاستهای نئولیبرالی رژیم است و این است که
هر کس متمکن است، حق دارد انواع و اقسام اتومبیلهای شیک خود را
با آب آشامیدنی مردم شستشو دهد و استخرهای آنچنانی در
مساکن خود بسازد و به ریش مردم تشنه بخندد.
بیلیاقتی و
بیتوجهی دولت جمهوری اسلامی نسبت به سیاستهای
مخرب سدسازی در ترکیه، بیتوجهی به چاهسازی
بیرویه در شهرهای ایران، تخریب قناتها، عدم امکانات
لازم جهت تصفیه آب باران و فاضلاب. عدم مدیریت صحیح سدها
و ... که جملگی عواقبی چون خشکی دشتها، توفان
ریزگردهای خفه کننده، جیره بندی و قطع آب و در یک
کلام در بیآبی قرارگرفتن ۷۰ درصد مردم (یعنی56
میلیون نفر ازهموطنان ما)، تحدید امکانات آبرسانی به
کشاورزان، به مخاطرهافتادن امنیت غذائی و ....را به دنبال داشته است،
نشان از ورشکستگی سیاست آبی نظام جمهوری اسلامی و
ایجاد بحران ماندگار در ایران دارد. مبارزات اخیر مردم در
شهرهای مرکزی و جنوبی کشور که در حال حاضر بیش از مناطق دیگر
کشور در معرض پیآمدهای این بحران قرار گرفتهاند، از
یکسو نشانه وخامت اوضاع و از سوی دیگر نشان از
بیداری و شجاعت مردم و در عین حال نفرت آنها از این نظام
زورگو و غارتگر دارد.
باشد تا با تداوم و گسترش مبارزات مردم ایران نظام جمهوری
اسلامی به زانو درآید.
امارات متحده عربی در پی آن هستند که با ایجاد
نیروگاههای هستهای به تبدیل آب شور به شیرین
بپردازند. البته آنها همین کار را با کارخانههای تصفیه آب که
با نیروی فسیلی راهاندازی شدهاند انجام میدهند.
ولی این کار نه از نظر اقتصادی و نه از نظر محیط
زیست و نه از نظر توجه بهارزش مواد فسیلی در سایر عرصههای
علمی و تولیدی به صرفه است. ایجاد نیروگاههای
هستهای برای تامین آب آشامیدنی مردم باید
علیرغم تبلیغات اپوزیسیون خودفروخته و آمریکائی-اسرائیلی
ایران در دستور کار حکومت قرار گیرد. بر سر این مسئله
حیاتی که به بقاء مردم ایران مربوط است هرگز نباید با
امپریالیسم و صهیونیسم سازش کرد. ایران باید
به نیروی مردم کشورش متکی شود و در مقابل زورگوئی
امپریالیسم ایستادگی کند. کاری که متاسفانه از دست
یک رژیم فاسد برنمیآید. آنها حتی آب را از مردم
کشور ما دریغ خواهند کرد.
در ممالک اروپائی با دوراندیشی؛ آبآشامیدنی
مردم را در بطریها ریختهاند و در سراسر جهان بهفروش میرسانند.
امپریالیستها از هم اکنون انحصار تولید و توزیع آب
آشامیدنی مردم جهان را در دست گرفتهاند و وقتی به اندازه
کافی قدرت یافتند تمام سرچشمههای اب را نابود میکنند تا
تمام اهالی کره زمین به نوشیدنیهای در بطری
آنها وابسته شوند. امپریالیسم فرانسه و آلمان در این عرصه
بسیار پیشرفت کردهاند و مانند موریانه پایههای
جهان را میجوند.
به این جهت مبارزه برای تامین آب آشامیدنی مردم
میهن ما تنها یک مبارزه ضد رژیم جمهوری اسلامی
نیست، یک مبارزه منطقهای ضد امپریالیستی و
ضد صهیونیستی نیز خواهد بود. کسانی که در بحران آب فقط
پای رژیم فاسد و دزد سرمایهداری جمهوری
اسلامی را به میان میکشند و از یک برخورد همهجانبه با
غارتگران جهانی پرهیز مینمایند، عمال جاسوسی و
تروریسم بینالمللی هستند و دلشان برای عطش مردم
ایران نسوخته است. آنها در عطش اخاذی از بیگانگان بهسر
میبرند.
بر گرفته از توفان شـماره 224
آبان ماه 1397ـ نوامبر سال 2018
ارگان مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران(توفان)
در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan