بعد از فروپاشی شوروی وعده‌های آلمان که ناتو به سمت شرق گسترش نمی‌یابد

 

بلعیدن اوکراین از آرزوهای هیتلر بود که فضای حیاتی می‌خواست و آن را در کتاب «نبرد من» خود نیز نوشته بود. برای آلمان نازی اوکراین انبار غله اروپاست. آنها به این سرزمین ثروتمند با توان کشاورزی و منابع اولیه فراوان نیاز داشتند و دارند. پس روشن است که چرا ناتو به سمت شرق می‌رود و انگیزه آنها نه تنها سیاسی برای تسلط بر جهان، بلکه اقتصادی نیز هست. تسلط بر روسیه، تقسیم روسیه، دست‌یابی به انبار غله جهان، منابع سرشار انرژی و معادن دست نخورده و جنگل‌های فراوان اشتهای غرب را تیز می‌کند. این امر جزئی از رویاهای غرب در غارت روسیه است. تسخیر اوکراین به منزله کلید اورآسیا و برهم زدن پروژه جاده ابریشم و جبهه جهانی ضد دلار و سازمان شانگهای از مسایل مهم سیاست راهبردی امپریالیسم آنگلوساکسون در اروپاست. در این عرصه ملاقات‌هائی میان سران دو کشور بعد از فروپاشی شوروی برگزار شد. مطبوعات در مورد مذاکرات و نزدیکی رهبران شوروی به آمریکا چنین نوشته‌اند:

«دیدار بیل کلینتون و یلتسین پس از شرکت یلتسین در اجلاس عمومی سازمان ملل در تاریخ 1994 انجام شد. پیمان استارت ۲ به تصویب دو کشور رسید و بر اساس آن توافق شد کلاهک‌های اتمی که قرار بود اوراق شوند، بلافاصله از پرتاب‌کننده‌ها پیاده شوند. در این سفر بود که یلتسین از سیاتل در ایالت واشنگتن دیدار کرد. دو رهبر بار دیگر روز پنجم دسامبر در اجلاس امنیت اروپا در بوداپست با یکدیگر دیدار داشتند؛ اوکراین به پیمان عدم اشاعه سلاح‌های اتمی پیوست؛ آمریکا و روسیه توافق کردند کلاهک‌های اتمی خود را از ۹۰۰۰ به حد ۵۰۰۰ تقلیل دهند.

نزدیک شدن روسیه به ناتو تا حد همکاری در برنامه «مشارکت برای صلح» که بخشی از برنامه گسترش ناتو در اروپا بود پیش رفت و توافق‌هایی در زمینه کاهش و کنترل و حتی منع آزمایش اتمی را به میان آورد.

ملاقات‌های دو رئیس‌جمهور بیل کلینتون و بوریس یلتسین در سال ۱۹۹۶ (۱۳ مارس) در شرم الشیخ در مصر، و ۲۰-۲۱ آوریل در مسکو تجدید شد. در این دوره مسئله جدایی‌طلبی چچن و سرکوب روس‌ها از موضوعات حاد بود و کلینتون خواهان راه حل سیاسی برای مساله چچن شد. اولین اصطکاک‌ها برسر گسترش ناتو به سمت شرق در این ملاقات بروز کرد. یلتسین از پذیرش اعضای جدید به ناتو و گسترش ناتو ناراضی بود و حرکت آن را به سمت شرق تهدیدی برای روسیه تلقی می‌کرد، اما موضع کلینتون این بود که این دریچه باید برای همه دموکراسی‌های در حال ظهور اروپایی باز باشد.» (تکیه از توفان).

در زمانی که شوروی فروپاشید و این سند خیانت رویزیونیست‌ها با غرب باید توسط گورباچف و یلتسین به امضاء می‌رسید، آنها شرط خروج خود را از شرق اروپا بر این قرار دادند که اقمار سابق آنها به پیمان ناتو نپیوندند. روس‌ها می‌خواستند یک دیوار حایل میان خود و اروپای غربی داشته باشند و هدفشان بیش‌تر در آن زمان حفظ صلح و دوستی با غرب بود. آلمان‌ها که خود عضو پیمان ناتو بودند با این تقاضا مخالفت کردند، زیرا این امر به آن مفهوم بود که آلمان شرقی عضو پیمان ناتو نباشد و یا اینکه آلمان در مجموع بعد از وحدت جنبه بی‌طرفی به خود بگیرد. روس‌ها به جای اینکه بر بی‌طرفی آلمان تکیه کنند، خائنانه عقب نشسته و مشروط بر اینکه سایر اقمار سابق آنها به عضویت ناتو در نیایند، با عضویت آلمان شرقی در ناتو موافقت کردند. وقتی خرِ غربی‌ها از پل گذشت و آب‌ها از آسیاب‌ افتاد آنها تعهدات خویش را به منوال سنت همیشگی زیر پا گذاردند و در مقابل اعتراضات روس‌ها مدعی شدند که تعهداتی در میان نبوده است، وقتی فیلم سخنان «هانس - دیتریش گنشر» (Hans-Dietrich Genscher) وزیر امور خارجه آلمان منتشر شد و دروغ غربی‌ها برملا گشت، مدعی شدند که این سخنان «هانس دیتریش گنشر» سخنان پیمان ناتو نبوده است و از این گذشته سخنان شفاهی سندیت ندارد و ما هیچ تعهد کتبی به روسیه ندادیم.

البته در علم قضاوت تعهد شفاهی هم در صورت بودن شاهد حکم قرارداد را دارد و فیلم اعتراف آقای «هانس دیتریش گنشر» بهترین سند در این زمینه بود و شاهدی بود که از غیب می‌رسید. این تجاهل غربی‌ها در مورد عدم وجود امضاء کتبی حقیقتا مضحک است تو گوئی که اگر این قراردادها کتبی بودند آنها از هجوم به سمت اوکراین و دخالت در امور داخلی این کشور خودداری می‌کردند. باید پرسید مگر قرارداد برجام کتبی نبود، مگر به امضا 5 بعلاوه یک نرسیده بود، مگر نماینده اتحادیه اروپا آنرا تائید نکرده بود، مگر مورد تائید آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای نبود، مگر در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب نرسیده بود؟ پس چرا غرب آن را پاره کرد و برای امضاء خود پشیزی هم ارزش قایل نیست. مگر غرب منشور ملل متحد را امضاء نکرده است؟ پس چرا به لیبی، عراق، یوگسلاوی و افغانستان حمله کرد؟ که مطمئنا  در آینده نیز خواهد کرد. مگر غرب عضو کنوانسیون حقوق بشر و حمایت از پناهندگان نیست پس چرا کشتار مردم فلسیطین، یمن را می بیند و صدایش در نمی‌آید و پاره کردن تمام تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل توسط اسرائیل را مورد تائید قرار می‌دهد. چرا دریای مدیترانه را به گورستان پناهندگان تبدیل کرده، در لیبی، ایتالیا، یونان اردوگاه‌های اسارت پناهندگان را ایجاد کرده و بر کشتار و سلاخی پناهجویان در مرز لهستان و یا در مرز مکزیک صحه می‌گذارد؟ آیا این پیمان‌ها، اسناد کتبی و امضاءها همه بی‌اعتبارند؟

در یکی از گفتمان‌های رسانه‌ای در آلمان که تمام این جنبه‌ها طرح شد و هواداران هجوم به سوی شرق دچار تناقض بودند یکی از سیاستمداران آلمانی بند را آب داد و اظهار داشت ببینید آن روز که ما تعهد کردیم زورمان نمی‌رسید و به سمت شرق هم نرفتیم ولی حالا زورمان می‌رسد و به سمت شرق می‌رویم و برای تسکین خاطر شما اضافه می‌کنم این کار را اگر روس‌ها نیز زور داشتند می‌کردند. و این دقیقا لُب مطلب بود.

رو قوی شو اگر راحت جهان طلبی  

که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

تا همین امروز هم غرب به دروغگوئی و تعهداتی که به زیرش زده است، ادامه می‌دهد. آنها «اتهامات» پوتین را نسبت به خودشان رد کردند و با جعل تاریخ از «نظام پوتین» سخن گفته و وی را متهم به دروغگوئی نمودند، ولی حضور پوتین در اوکراین همه را مجبور می‌کرد و می‌کند که لباس دروغ را از تن درآورند و در اینجاست که اسناد و مدارک نشان می‌دهند که غرب دروغگو و ریاکار است و تمام اتهامات روسای جمهور روسیه تا کنون منطبق بر حقیقت بوده است. حال به سند زیر مراجعه کنیم:  

«این سند مربوط به صورت جلسه مدیران سیاسی وزارتخانه‌های امور خارجه ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان است که در ۶ مارس ۱۹۹۱ در بن برگزار شد. موضوع چگونگی تقویت ثبات و امنیت در اروپای مرکزی و شرقی با کمک توافقات دوجانبه با کشورهای منطقه و در چارچوب کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا (OSZE) بود.

در آن زمان، پیمان ورشو شکل خود را از دست می‌داد و سیاست‌مداران برخی از کشورهای این بلوک علاقه خود را برای پیوستن به ناتو به کشورهای غربی نشان دادند.(مانند لهستان، مجارستان و جمهوری چک - توفان) با این حال، همانطور که اشپیگل اشاره می‌کند، آنچه از این سند مشخص است این است که انگلیسی‌ها، آمریکایی‌ها، آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها همگی موافق بودند که عضویت اروپای شرقی در ناتو «غیرقابل قبول» است» نقل از مجله اشپیگل به نگارش کلاوس ویگرفه DER SPIEGEL 7/2022 Von Klaus Wiegrefe

این تصمیم و رد درخواست عضویت سه کشور در ناتو بر اساس تعهدی بود که آنها به روس‌ها داده بودند. طبیعتا وقتی چهار چهره مهم سیاسی از چهار کشور مهم ناتو در یک نشست رسمی تائید می‌کنند که بر اساس وعده‌ای که به روس‌ها داده بودند عضویت این کشورها در ناتو «غیرقابل قبول است» و آنرا به صورت کتبی تدوین کرده و در بایگانی محرمانه پنهان می‌کنند، آنوقت این سند دیگر سند کتبی و قابل استناد است، حتی اگر در ملا عام آن را پاره کنند. پس می‌بینیم که روش ترامپ در پاره کردن توافقنامه‌ها در غرب، ریشه‌های تاریخی و سابقه طولانی‌تری دارد و این اصلِ سیاست است. در سیاست بورژوائی دوست و دشمن، قرارداد کتبی و شفاهی وجود ندارد، تنها منافع ملی بر اساس اعمال زور وجود دارد.

حال سند دیگر در مجله اشپیگل مورخ 26/02/2022 را مورد مطالعه قرار دهیم.

«هانس دیتریش گنشر» وزیر امور خارجه آلمان و جان بیکر به گورباچف قول دادند که از گسترش ناتو به سمت شرق خودداری کنند. مجله اشپیگل تحت عنوان «من حتی برای آن حاضرم سوگند بخورم» مصاحبه‌ای با آقای «البه» (Elbe)  که اکنون 80 سال دارد انجام داده است. وی از تاریخ 1987 تا 1992 از همکاران بسیار نزدیک وزیر امور خارجه آلمان بوده و مسئولیت‌های بسیار حساسی را بر عهده داشته است و حتی به عنوان فارغ‌التحصیل رشته حقوق متون مذاکرات فراوانی را برای آقای «هانس دیتریش گنشر» تهیه می‌کرده است.

«اشپیگل: آقای «البه» روسیه و آلمان سال‌هاست به نزاع مشغولند که آیا در چارچوب وحدت آلمان وعده‌ای از جانب غرب داده شده است که ناتو به سمت شرق گسترش نمی‌یابد. خاطرات شما چه می‌گویند؟». وی پس از یک مقدمه تاریخی بدون انکار این وعده اظهار می‌دارد: «اما ما کاملا با حمایت آمریکا حساب می‌کردیم. اما بعدا وزیر امور خارجه آمریکا آقای جیمز بیکر با نطق خود در تاریخ 12 دسامبر 1989 ما را غافلگیر کرد. به این صورت که آمریکا گفت البته از وحدت آلمان مشروط بر اینکه آلمانِ متحد عضو ناتو باقی بماند حمایت خواهد کرد.». آقای «البه» می‌گوید آمریکا با این کارش ما را در وضعیت بسیار نامناسبی قرار داد. زیرا این پیشنهاد که برای روسیه قابل قبول نبود به سادگی از جانب آنها رد می‌شد. وی اشاره می‌کند که وی باید نطقی برای وزیر امور خارجه آلمان در 31 ژانویه 1990 در شهر توتسینگ تهیه می‌کرد که باید نظر هر دو طرف را لحاظ می‌نمود. اگر وزیر امور خارجه آلمان نظر روس‌ها را نادیده می‌گرفت در درون آلمان به خرابکاری در وحدت آلمان متهم می‌شد. و ادامه می‌دهد که ما آن را به این شیوه حل کردیم که مورد تائید آمریکائی‌ها نیز قرار گرفت و جان بیکر نظرات ما را خوب توصیف کرد. وزیر امور خارجه در نطقش به روشنی بیان داشت: «آلمان متحد عضو پیمان ناتو باقی می‌ماند، لیکن ما بر این نظریم که در ادامه تحولات بعدی، ناتو بیان خواهد کرد «صرفنظر از اینکه چه اتفاقی در پیمان ورشو رخ دهد، گسترش ناتو به سمت شرق یعنی نزدیک شدن به مرز روسیه هرگز اتفاق نخواهد افتاد». در این مقاله چهار ستونی به موارد دیگری هم اشاره دارد که مضمون همه آنها با روح این وعده ناتو به روسیه که «هرگز اتفاق نخواهد افتاد» در تناقض نبوده بلکه آن را تائید می‌کند.

 

 

نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 265 فروردین ماه 1401

www.toufan.org

www.toufan.de

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan