اخلاقیات
اصولی ما
کمونیستها و
اخلاقیات
بورژواها
رویدادهای
اخیر ایران و
رفتار
غیرمنتقدانه و
فرصتطلبانهای
که بخشی از
اپوزیسیون
ایران در
تبلیغات خویش
در پیش گرفت،
باید ما را به
فکر واداشته تا
این سلوک شگفتانگیز
برای آموزش مورد
ارزیابی و
نتیجهگیری
قرار گیرد.
البته این
برای نخستین
بار نیست که
اپوزیسیونی
که خود را چپ
مینامد در
زمین
بورژوازی
بازی میکند،
ولی نقش اخیر
این جریان در مخدوشکردن
مبارزه
طبقاتی
کمونیستها برای
آینده
مبارزات مردم
میهن ما دارای
اهمیت فراوان و
قابل تامل
است. منطق این
اپوزیسیون
متکی بر نظریه
زیرین است: «هدف
مقدس هر وسیلهای
را توجیه میکند».
تا موقعی
که به عنوان
یک اصل تجریدی
به این حکم
نگاه میکنید
هنوز ابعاد
قبح آن در عمل
آشکار نیست.
ولی اگر از
عرصه تجرید
بگذریم و به
پراتیک اجتماعی
برسیم خواهیم
دید که «تقدس
مبارزه برای سرنگونی
رژیم ملاها»
وسایلی نظیر
همدستی با
فرقه رجوی
تروریست وطنفروش،
جاسوس و دشمن
جمهوری
اسلامی و یا
همدستی با
تجزیهطلبان
به ویژه سازمانهای
سیاسی کُردها
را که خواهان
تجاوز آمریکا
به ایران بودند
و مناطق پرواز
ممنوعه در
ایران را از
آمریکا تقاضا
میکردند و یا
از تحریم و
گرسنگی دادن
به مردم ایران
حمایت میکنند،
توجیه میکند.
این اصل
تجریدی در عمل
به همدستی با
رژیم منفور و
مغلوب گذشته
یعنی رضا پهلوی
و همه اعوان و
انصارش که
موافق «تقدس
مبارزه برای
سرنگونی رژیم
ملاها» حتی به
بهای نابودی
ایران هستند،
منجر میشود. دشمنان
جمهوری
اسلامی با
اتکاء بر اصل
تقدس هدف هر
وسیلهای را حتی
نابودی ایران
را توجیه میکنند.
لشگرکشیهای
مشترکی از این
دستجات و سایر
محافل تجزیهطلب
آذری، عرب،
بلوچ و حتی
نازیهای
اوکرائینی،
صهیونیستهای
اسرائیلی،
فمینیستهای
آلمانی، ... و همجنسگرایان
و دگرباشان
بینالمللی،
حرکت برهنگان
مرفه و... که بر
زمینه تدارک
آگاهانه
امپریالیستی
سازماندهی شد
ادامه و تکامل
همان سیاستهای
گذشته فرصتطلبانه
دادگاههای رنگارنگ
امپریالیستی-
صهیونیستی تریبونال
لندن و
استکهلم بود
که هنوز هم
ادامه دارد.
ولی این اصل
تجریدی مورد
حمایت این چپنماها
تا به امروز به
مسایل و نتایج
عملی غیرقابل
انکار امروزی پاسخ
نمیدادند و
نمیدهند.
مسلما اصل هدف
مقدس وسیله را
توجیه میکند باید
برای کمونیستها
خود طراح این
پرسش باشد که
خود این هدف
را چه چیز
توجیه میکند؟
این پرسش
برای اپوزیسیون
ایرانستیز مطرح
نبود و هنوز
هم نیست. برای
آنها هر
وسیله مانند
اجناس
فروشگاهها دارای
یک بهای «اخلاقی»
است که بر آن برای
جلب مشتری برچسب
زدهاند و در
دکاکین سودا
فروشان عرضه
میشوند. باید
در مبارزه
اجتماعی دخل و
خرج را به
حساب آورد و
با چرتکه
محاسبه نمود
که بهای لحظهای
این کالا چقدر
برایش نفع
دارد. به سخن
دیگر استفاده
از وسیله را
باید بر اساس
سودمندی لحظهای
و نه نتایج
اجتماعی آتی
آن محک زد!
از تئوری
کمی دور شویم
و به عمل و
مشاهدات خودمان
رجوع کنیم.
این امر «تقدس
هدف» که در
افواه اپوزیسیون
و یا کسانی که
تحت تاثیر
تبلیغات آنها
بودند، اشکال
زیرین را به
خود گرفت: - «مهم
رژیم آخوندهاست»،
«همه با هم»،
«حکومت بعدی و
آینده بعد از
سرنگونی رژیم
ملاها»، اتحاد
بر اساس «زن،
زندگی،
آزادی»،
«اختلافات را
باید کنار
گذارد»، همگرائی
«در صف مستقل»،
«رژیم تضاد
عمده است» و... که در
این زمینه میتوان
بسیار نوشت - در
همین سطح
«اتحاد عمل»
نانوشته و یا
«اتحاد عمل»
پشتپرده
محدود نماند، گروههای
چماقدار این
«آزادیخواهان
و دموکراتها»
از طرف همانهائی
که برای نیل
به اهدافشان
در گزینش
وسیله هیچ ابائی
ندارند با قمه
و چماق راه
افتادند تا در
کف خیابانهای
لندن، پاریس،
بروکسل و در
کانادا،
آمریکا،
استرالیا...
دمار از
مخالفان خویش
درآورند و
اراده خود را
در همه جا و در
همه زمینهها
به آنها تحمیل
کنند. آنها به
رفتاری متوسل شدند
که در زشتی و
سبعیت با
رفتار حاکمیت
کنونی فرق
اساسی نداشت. آنها
در خارج از
کشور گشت
ارشاد حکومتی را
با گشت ارشاد
«زن، زندگی،
آزادی»
جایگزین نمودند.
حتی رو کردن
دست ساواک در
سازماندهی
این لشگرکشیها
هنوز اوج
وقاحت نیست و
نبود.
فضای
مجازی یکی
دیگر از عرصههای
تاخت و تاز این
چماقداران
بود. با این
تفاوت که چماقِ
زبان را به
کار گرفتند و
مخالفان را به
مرگ تهدید
کردند که باید
حساب کار خود
را بکنند و بدانند
که از غضب
اوباش
اپوزیسیون در
امان نخواهند
ماند.
آنها که
ترور
دانشمندان هستهای
ایران را
تائید میکردند،
بر جنایات
داعش در
شاهچراغ صحه
گذاردند و با
ترجیعبند
«کار خودشان
است» دنیائی
از دروغ و
تزویر با رنگ
توجیه، تصویر
میکردند، میخواستند
نشان دهند که با
این پیشدرآمد
سیاستِ «هدف
مقدس» در
رویدادهای
اخیر، چه چیز
در چنته دارند.
دشنام دادن،
استفاده از
ادبیات
مستهجن حتی در
داخل دانشگاههای
ایران، توانائی
در استعمال کلمات
رکیک، اتخاذ
رفتار شعبان
بیمخی، تکیه
به دروغهای
شاخدار،
جعلیات،
تصاویر
تقلبی، بزرگنمائی
جزئیات،
تکرار مکررات
به عنوان
آخرین اخبار،
مصاحبههای
جعلی، انتشار
تصاویر
مخالفان و یا
دشمنان و
ترغیب به ترور
آنها با دادن
آدرس و مشخصات،
اتهامزنی،
پخش شایعات،
بهتان،
افترآ، دفن
کردن جسد
خامنهای
برای چندمین
بار، نشاندن
مجتبی خامنهای
به عنوان
جانشین پدر بر
تخت سلطنت
ارثی اسلامی
به صورت
تکراری تا حد
تهوعآور انتشاریافت.
اطلاعیههای
کارگری و
روشنفکری
تقلبی، شعلهور
جلوهدادن
ایران در اثر
اعتصابات
عمومی موهومی
کارگری،
شخصیتسازی
از بیشخصیتهای
سلبریتی
ایرانستیز، قهرمانسازی
و شهیدپروری
از تروریستها،
چاقوکشان،
قمهبدستان،
تمجید
تروریسم و
خشونت، ترغیب
به آتش زدن
اموال عمومی و
کشتن ماموران
انتظامات به
بهانه «جنگ
داخلی» و عروج «انقلاب»
به عنوان
اقدام
انقلابی و
توجیهپذیر و...
نمونههای
نکوهیدهای
هستند که از
مغز این
اپوزیسیون،
که «داعیه
آزادی» ایران
را در سر دارد
تراوش کرده و هنوز
هم میکند.
آیا این
اپوزیسیون
حقیر فکر میکند
اخلاقیاتش
نسبت به
اخلاقیات
حاکمیت جاعل و
دروغپرداز
برترست و در
این عرصه بر
آنها پیروز میشود؟
این اپوزیسیون
با به کار
گرفتن اصلِ «توجیه
وسیله» و به
اصطلاح
سودمندگرائی
وسیله، به
سمتی رفت تا
اخلاق ملموس
تاریخی را در حد
غرایز حیوانی
که خاص زندگی
گلهوار
حیوانات است تقلیل
دهد و محیطی
از خشونت و
خون، دروغ و
دغل، دریدن و
نهراسیدن
برپا کند. این
بود دستآورد
این
اپوزیسیون
فرصتطلب و
فاقد اصول در
فضای مجازی.
اخلاق این
اپوزیسیون
اخلاق تاریخی
همه طبقات
حاکمه ستمگر
اجتماعی تا به
امروز است که
از این وسیله
برای سلطه خود
استفاده کرده
و میکنند و
برای این
منظور نهادها
و سازمانهای
عوامفریب
خویش را تاسیس
کردهاند.
اخلاق یکی از
نقشهای
ایدئولوژیکی
این طبقات
ستمگر در این
مبارزه است.
طبقه حاکمه
همواره هدفهای
خود را بر جامعه
تحمیل میکند
و جامعه را عادت
میدهد تا
تمام آن
وسایلی را که
ناقض این هدفها
هستند،
ضداخلاقی جلوه
دهد. رسالت
اصلی اخلاق
رسمی
بورژوائی
همین است و
طبیعی است که
اخلاق ما
کمونیستها
با این اخلاق
رایج و ظاهرا
بدون «ایراد و
عادی»
بورژوازی فرق ماهوی
دارد و باید
داشته باشد.
پدیده
اخلاق را باید
طبقاتی دید و
آن را در بطن
جامعه متخاصم
طبقاتی که به
سمت رهائی بشریت
با نفی طبقات بطور
کلی سیر میکند،
مورد ارزیابی
قرار داد. در این
جامعه مبارزه
تودهها
آیندهی فردا
را ترسیم میکند،
آینده جامعهای
عاری از ستم و
ریاکاری،
جامعهای
انسانی بدون
دروغ و تزویر،
جامعهای که
در آن انسانی
انسان دیگر را
ندرد و نه
ایجاد جماعتی
همگن، متکی بر
غرایز حیوانی
و متکی بر پستترین
اخلاقیات
طبقات حاکمه
که خود محصول
اجتنابناپذیر
جامعه طبقاتی
بودهاند.
اخلاق
کمونیستی سمت
و سو دارد و
دارای اهداف
عالی انسانی
است و از بطن
روند مبارزه
طبقاتی ساخته
میشود.
سرمایهداری
در روند تکامل
جامعه بعد از
استقرار شیوه
تولید سرمایهداری
متوقف میشود
و آینده و
تحولی به
مرحله بالاتر
ندارد و در
مقابل هر
تغییری که
بساط وی را
تهدید کند،
ایستادگی مینماید
و در این راه
به اخلاقیات نیز
نیاز دارد تا
با انقیاد
فکری و
ایدئولوژیک
به اهداف شوم
خویش برسد.
اخلاق
بورژوازی آن
سپری است که
از آن برای بقاء
و تحکیم خویش
سود میجوید و
آن را به
اجتماع به
عنوان
اخلاقیات رسمی
تحمیل میکند
تا هر نوزادی
در این جامعه
با هنجارهای
اخلاقی رسمی
بورژوائی رشد
کند و آنها را
امری طبیعی و
خداداد و ذاتی
بشری بپندارد.
ریاکاری، دزدی،
رشوهخواری،
مزدوری، وطنفروشی،
رندی، دروغگوئی،
کلاهبرداری،
افترآ،
بهتان، جعل
واقعیات،
«زرنگی»، به
فضیلت بدل میشوند.
ارگانهای
رسمی افکار
عمومیسازی
انحصاری به
شستشوی مغزی
دست میزنند و
اخلاقی را در جامعه
تروج میکنند
که فقط در جهت
تحکیم و بقاء
جامعهایست
که به بنبست
رسیده است و
ظاهرا
جاودانی و
ابدی است.
از نظر
کمونیستها
وسیله و هدف
جای خویش را
به صورت
دیالکتیکی
تغییر میدهند.
امری که امروز
هدف است میتواند
فردا وسیلهای
برای نیل به
هدف بالاتر
باشد. مثلا در
مبارزه
طبقاتی
استقرار
دموکراسی خود
یک هدف است که
در یک روند
مبارزاتی
دیگر وسیلهای
خواهد شد که
انسان را برای
دستیابی به
هدف سوسیالیسم
یاری رساند و
هدف
سوسیالیسم
خود به وسیلهای
بدل میشود تا
بشریت به
دنیای بیطبقه
کمونیستی
ارتقاء یابد.
این دورههای
تاریخی و تحول
گام به گام،
پلههائی
هستند که نیاز
هرکدام برای
ترفیع به سطح بالاتر
ناگزیر است.
هدف در
مبارزه
طبقاتی
کمونیستها
چه مفهوم
دارد. از
دیدگاه
مارکسیسم هدف
پرولتاریا
بیانگر تحقق
منافع تاریخی
این طبقه است
که به رهائی
انسان از قید
و بند جوامع
کهن و استقرار
جامعه بیطبقه
میانجامد.
اگر هدف ما به
مفهوم افزایش
قدرت انسان بر
طبیعت و به
رفع ستم انسان
بر انسان باشد
برای هر
کمونیستی این
هدف قابل
احترام و
توجیه است.
هدف باید به
آزادی انسان و
رهائی وی منجر
شود که امری
تاریخی و تنها
در بستر
مبارزه طبقاتی
و انقلاب
پرولتاریائی
قابل دسترسی
است و از دستبرد
آلودگیهای
بورژوائی و
خرده
بورژوائی در
امان میماند.
با این مضمون،
طبیعتا وسیلهای
که برای نیل
به این هدف
گزیده میشود
نمیتواند
ذاتا با مضمون
مترقی این هدف
در تناقض قرار
گیرد و «تقدس»
آن را مخدوش
نماید و حقانیت
آن را به زیر
پرسش برد.
بدون چشمانداز
انقلابی و
طبقاتی و با
دست و پا زدن
در تفکرات
خردهبورژوائی
ضرورتا راهی
جز سقوط به
منجلاب توجیهگری
هر وسیلهای
برای بهرهوری
از اهدافِ خودساخته
باقی نمیماند.
هنجارها و
قواعد
رفتاری، نوع
برخورد و شیوه
عمل هر کمونیستی
را باید از این
درک تاریخی
استنتاج کرد
که جزء تابع
کل میشود و
نقش بسیار
مهمی در
مبارزه
ایدئولوژیک ایفاء
میکند.
مبارزه در
زمینه
اخلاقیات یک
اسلحه برای طبقات
حاکمه است تا
با تکیه بر
عادیسازی و
نهادینه کردن
اخلااقیات
بورژوائی به عنوان
اخلاقیات عام
و مطلق به
افکار
کمونیستها و
پیروانشان
یورش آورند.
در این عرصه
کمونیستها
باید اهداف
والای انسانی
و طبقاتی خود
را عرضه کنند
و در تمام
زمینهها به
این آرمانها
و ایدآلها
وفادار
بمانند و به
عنوان سرمشق و
نمونههای
برجسته و قابل
احترام به
زبانزد خاص و
عام بدل شوند.
به این
جهت کمونیستها
نمیتوانند
به اشکال کهن
اداره
اجتماعی که
متکی بر
نادانی، ترس،
نیاز،
ناتوانی، بیدورنمائی
و تقدیر است و
یا به غرایز
پست پسمانده
از دنیای
حیوانی توسل
جویند و به
بهانه تقدسِ
وسیله به
ابزار جعلیات
و دروغ و فرصتطلبی
و فقدان
اصولیت در زیر
پوشش «زرنگی» و
یا «سیاستمداری»
و کلک زدن
پنهان شوند
زیرا در عمل و
نه تنها در عمل
بلکه برملا
شدن چنین
رفتار کثیفی
نه تنها به
وحدت و آموزش
طبقه کارگر در
راه صعبی که
برای بنای
دنیای روشن
فردا در پیش
دارد منجر
نخواهد شد، نه
تنها به آن
صدمات جبران
ناپذیر میزند،
بلکه دریائی
مملو از
نوکرمنشی،
ریاکاری،
دروغگوئی،
کلک زدن و
شارلاتانیسم
را که همه
آنها سلوک
ناپسند، قدرتمند
و رسمی
بورژوازی
هستند، ایجاد
کرده و توسعه
میدهد.
ناگفته
پیداست که در
این دریای
متعفن، خردهبورژواها
و بورژواها
ماهرانهتر و
قدرتمندتر
میتوانند
شنا کنند تا
پرولتاریا.
پرولتاریا و
نیروهای آگاه
کمونیست باید
مرز خویش را
با اسلحه ایدئولوژیک
اخلاقی
بورژوازی
برای مردم روشن
کنند. به
اخلاقیات
رسمی و
جاانداخته
بورژوازی به
دیده تحقیر
بنگرند و
مسحور آن
نگردند تا در
میان مردم به
عنوان مردمان
شایسته، قابل
اعتماد و
احترام، دانا
و با جرات،
صریحالهجه،
صدیق،
وفادار،
فداکار،
شریف، مسئول،
یاور، از
خودگذشته،
مملو از صفات
قهرمانی و...
شناخته شوند.
زیرا برای ما
کمونیستها
تنها بهرهوری
و کارآئی
اسلوب مطرح
نیست بلکه
اصولیت اسلوب
دارای اهمیت
ویژه است.
اعتقاد ما بر
این است که به
اهداف انسانی
تنها میتوان
با روشهای
انسانی تحقق
بخشید و گرنه
ما به نقض غرض
در مبارزه
خواهیم رسید
که در درجه
اول بافت فکری
خود ما را
برهم خواهد زد
که حکم خودکشی
ایدئولوژیک
را به همراه
دارد. بیتوجهی
به این امر
مجموعه هویت
اخلاقی و
ایدئولوژیک
کمونیستها
را به زیر
پرسش خواهد
برد و آنها
دیگر قادر
نیستند
خودشان را از
مجموعه جامعه
رسمی اخلاقی
منحرف
بورژوازی
متمایز گردانند
و در نتیجه به
آنجا خواهند
رسید که مردم بگویند
«اینها هم مثل
آنها هستند و
فرقی میانشان
نیست». اخلاق
کمونیستی که
بر خون شهیدان
خلق ما چون لاله
روئیده است،
برای کمونیستها
سرمایه عظیم و
اعتبار بیکرانی
از اعتماد و احترام
به شمار می
آید که در
نقاط عطف
تاریخی به
راحتی میتواند
نقش تاریخی و
قطعی ایفاء
کرده و آنها
را به رهبران
حرکت میلیونی مردم
بدل کند و
مردم به
اعتبار همین
سرمایه
اجتماعی
تاریخی، «چشم
بسته» از
رهنمودهای
کمونیستها
پیروی کنند.
کمونیستها
باید به
ماموریت
تاریخی خود
بیاندیشند و در
جنگ طبقاتی
این چشمانداز
را از دست
ندهند و گرنه
در جنگ سنگر
به سنگر در
اسارت طبقات
حاکمه باقی
خواهند ماند
زیرا که در
عرصههای دشنامدهی،
تاسیس
کارخانههای
انحصاری دروغپردازی،
شایعهپراکنی
با دستگاههای
عظیم و بودجه
هنگفت ارتباط
رسانهای،
ایجاد ارعاب و
توسل به اسلحه
تهدید، جعل اسناد
و اخبار،
استفاده از
مانورهای
طبقاتیِ و... دشمنان
بورژوا با تجربه
طولانی
تاریخی نسبت
به ما دست
بالا را خواهند
داشت. ولی
بورژواها
هرگز قادر
نخواهند شد
این ویژگیهای
اخلاقی
کمونیستی را
که اسلحه آنها
در مبارزه
ایدئولوژیک
است از آنها
گرفته و آنان
را خلع سلاح
کنند.
اپوزیسیونِ
«چپ» فاقد اصول
و مستاصل
ایران، خویش
را مجددا به
اسارت این روش
نکوهیده بورژواها
در آورده و مُهر
همه اقدامات
کریه آنها را
بر پیشانی خود
کوبید و برای
«سرنگونی رژیم
جمهوری
اسلامی» حتی
از تجاوز
اجانب و
دشمنان بشریت
به عنوان متحد
خود دفاع کرد.
در تحریمها
در تمام زمینهها
در کنار
امپریالیسم
ایستاد و حتی
برای افزایش
آن به لشگرکشی
پرداخت،
خواهان بستن
تمام سفارتخانههای
ایران در جهان
به عنوان
موثرترین نوع
تحریمها شد و
موعظه کرد که
باید در کنار
ترور مقامات
رسمی و قانونی
ایران نظیر
سردار قاسم
سلیمانی،
سپاه
پاسداران را
که ارگانی
رسمی در
ساختار حکومتی
و نظامی ایران
است به عنوان
تروریست تحریم
کرد. و این اوج
ننگ و
خیانتکاری
است که فقط آب
به آسیاب ارتشهای
تجاوزکار
ناتو و ارتش
صهیونیستی
اسرائیل میریزد.
در این جاست
که این وسیله
به هدفی برای
اخاذی سیاسی
در میان
اپوزیسیون بدل
شده است. این
اپوزیسیون
ربطی به
مبارزات مردم،
اپوزیسیون
انقلابی
ایران و
کمونیستهای
قهرمان ایران
ندارد. این
اپوزیسیون
فاقد اخلاق
کمونیستی است
و اخلاقش نان
به نرخ روز
خوردن است.
نقل
ازتوفان
ارگان مرکزی
حزب کارایران
شماره 277 فروردین ماه
1402
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan