افغانستان
آزمایشگاهی
برای شناسائی
ویروسهای
ذوب شده در
ولایت آمریکا
«هدف
مأموریت ما در
افغانستان
هرگز نه ایجاد
یک ملت بود و
نه ایجاد
دموکراسی
متحد و تمرکز
یافته» جو
بایدن
این سخنان
طالبان نیست
سخنان «ولی
فقیه مظهر دموکراسی»
در غرب، آقای
جو بایدن است
که باید به
مثابه میخی در
کلههای پوک
کسانی فرو رود
که فکر میکنند
خلاصی
افغانستان از
دست بزرگترین
جنایتکار
تاریخ بشریت
فاجعهای
برای بشریت
است. فریب
ناله و زاری
آنها را نخوریم،
این عده دلشان
برای مردم
افغانستان نمیسوزد
که یکی از
موانع بزرگ
پیشرفت و ترقی
خویش را از سر
راه برداشتهاند،
بلکه دلشان
برای شکست
مفتضحانه
اربابشان
آمریکا میسوزد.
مخالفت این
عده با سیاست
گردش به شرق
در ایران نیز
از چاکرمنشی
آنها
درپیشگاه
«ولایت آمریکا»
نشات میگیرد.
مشکل آنها
همان جنگ
روانیِ مصنوع
در اندیشکدههای
کشورهای
امپریالیستی
است. از جمله
کلید واژههای
«عدم تساوی
حقوق اجتماعی
زن و مرد، بیحجابی
خانمها، عدم
تحصیل زنان،
تحقق حقوق
بشر». روشن است که
نیازی به
گوشزدِ
حقانیتِ دفاع
از این حقوق انسانی
و دموکراتیک
برای گوشهای
شنوا نیست و
حزب ما جان
رفقای خود را
برای تحقق
آنها در ایران
در طبق اخلاص
گذارده است،
ولی این
برخوردِ غیردیالکتیکی
و غیرعلمی است
چنانچه این
حقوق را به
طور انتزاعی
طرح کنیم و آن
را منتزع از
کل سرنوشت
کشور مد نظر
قرار دهیم. ما
در خارج از
زمان و مکان و
در کره مریخ
زندگی نمیکنیم.
فریبخوردگان
و یا مزدوران
سیاسی از آن
پرچم «انقلابهای
مخملی» میسازند
و تلویزیون بیهویت
«من و تو» متعلق
به سازمانهای
جاسوسی
ضدایرانی و یا
«ایران
انترنشنال» متعلق
به کشور
«سکولار»
عربستان
سعودی که «دلش
برای سعادت
مردم ایران»
چند پاره شده
است، علم میکنند.
تحقق این حقوق
مشروط به وجود
و به رسمیت شناختن
حقوق ملی کشور
افغانستان و
یا ایران در
سطح جهانی است
و نه در ایران
در حال جنگ و
محاصره و یا
افغانستان
اشغال شده در
حالی که اجانب
قدرت سیاسی را
در چنگ گرفته
و حتی ارتش
مزدور و خصوصی
آنها نظیر
«بلاک واتر» در
کنار ارتش حرفهایشان
مستمرا به نقض
حقوق بشر و
کشتار انسانهای
بیگناه
ادامه میدهند.
قوای
اشغالگر،
زنان افغانی
در سراسر کشور
را میکشد،
بمباران میکند
و مجالس عروسی
آنها را به
مجالس عزا
تبدیل مینماید
و آن مراسم
عزا را چنان
مضمحل میگرداند
که حتی نمیتوانند
به تنشان کفن
بپوشانند. آیا
این زنان روستائی
افغانستان که
نصف جمعیت
افغانستان را
تشکیل میدهند
فاقد حقوقاند؟
چون بیحجاب
نیستند و
تحصیل نکردهاند
آیا جانشان بیارزش
است؟ این
چگونه تفکر
ضدبشری و
بیمارگونه
است که مسئله
منافع ملی و
حقوق قانونی
یک کشور را
فقط از دریچه
نگاه اقلیت
ناچیز طبقه
مرفه دستپرورده
آمریکا و به
سخنی
«کولابوراتور»ها
در کابل و
همدستان آنها
در جهان میبیند.
این عده
کوچکترین
قرابتی با
مردم دردکشیده
افغانستان
ندارند. در
کشوری که حقوق
ملی و قانونیاش
نقض شده و
تهدید به
اشغال و تجاوز
میگردد و یا
اشغال شده
است، باید
مبارزه مردم
آن کشور را در
جهت حل صحیح
تضاد اساسی و
عمده سازمان داد
و نشان داد
مقام سایر
عرصههای
مبارزه در این
لشگرکشی
عمومی در کجا
قرار دارد و
حل این
تضادهای
گوناگون به حل
کدام تضاد
عمده وابسته
است. پرسش این
است که آیا
باید نخست به
حل مسئله
استقلال کشور
پرداخت و یا
باید مسئله بیحجابی
را در تحت
اشغال قوای
بیگانه در
دستور کار
قرار داد و
برای رفع و حل
آن کوشید؟ آیا
بیحجابی سد
راه پیشرفت
افغانستان
است؟ آیا تمام
این ممالکِ
زیر سلطهی
استعمارِ
«تمدن» غرب به
بیحجابی
ترغیب نمیشدند؟
آیا استعمار
دستآوردی
برای آنها
آورده است؟
مسلما خیر.
تنها بدور
انداختن یوغ
استعمار میتواند
زمینه
پیشرفت، ترقی
و دموکراسی را
در این گونه
کشورها تامین
کند.
«دموکراسیِ»
استعماری
تنها برای
استمرار نقض
حقوق بشر و ضد
دموکراسی
برای عموم خلق
است. تنها در
یک کشور مستقل
و بدور از
دیکته اجانب،
همه اتباع این
کشور قادرند
در بستر منافع
ملی در مبارزه
دموکراتیک و
انسانی خویش
برای تحقق
حقوق انسانی و
دموکراتیک
خود که یک امر
مبارزه
داخلیِ طبقاتی
است، به
موفقیت نایل
شوند.
امپریالیسم،
حقوقِ
دموکراسیِ
هیچ بنی بشری
را تامین نکرده و
متحقق نمیسازد،
زیرا نفسِ
تولدش برای
نقض حقوق بشر
است.
امپریالیسم
مارهای شانههای
ضحاک است که
تنها با دریدن
مغزِ بشر
زندگی میکند.
تبلیغات گوشخراشش
در مورد حمایت
از حقوق بشر،
حقوق زنان و«نگرانی»
از بیسوادی
آنها تنها
برای ساختن
ابزاری در
خدمت استعمار
و نقض مستمر
حقوق بشر و
انسانها میباشد.
یک افغانی
میهنپرست که
به سرنوشت
کشور و ملتش
فکر میکند در
درجه اول میخواهد
در کشوری
زندگی کند که
مردم کشورش در
مورد حقوق
خودشان تصمیم
بگیرند و نه
اینکه منتظر
دستورات
خارجیان
باشند. وقتی
کشور قربانی تجاوز
و نقض حقوق
ملل شده است و
آن هم به
بهانه اینکه
حقوق بشر باید
اجراء شود!!؟،
انسان بیاختیار
خندهاش میگیرد.
کسانی که حقوق
یک ملت 32
میلیونی را به
رسمیت نمیشناسند،
چگونه میخواهند
حقوق زنان
همان ملت را
به رسمیت
بشناسند؟
کسانی که حتی
برای جان
مردان و حقوق
قانونی و
جهانی آنها
ارزش قایل
نیستند، چگونه
بیکباره هوادار
حقوق زنان در
افغانستان
شده و برای
این حقوق دل
میسوزانند؟
البته میتوان
خودفریبی و
دروغ را
آنچنان
ارتقاء داد تا
امر بر خود
انسان نیز
مشتبه شود.
امپریالیسم
آمریکا برای
تحقق «حقوق
بشر» با
همدستی متحدانش
ممالک لیبی،
عراق، سوریه
و... را به خاک
خون کشید و با
نقض آشکار
حقوق ملل حق
میلیونها زن و
مردِ اتباع
این کشورها را
از بین برد،
آیا این تجربه
کافی نیست که
چشمان برخی
نابینایان
سیاسی، خودفریفتگان
و یا حتی
چشمان کسانی
که خود را عمداً
به کوریزدهاند
باز کند؟
ایرانیهای
فریبخورده و
ساده لوحان
سیاسی و ذوبشدگانِ
در ولایت
فقیهِ دموکراسیهای
غربی، یا به
سخن دیگر این
«جعفرخانهای
از فرنگ
برگشته» و
امروز همدست
فکری ارتجاع
جهانی در
ایران شده، به
جای مشعوف شدن
از شکست
مفتضحانه
امپریالیسم
آمریکا در
کشور همسایه
ما افغانستان
که یک امر
راهبردی در
یکی از نقاط کلیدی
در امر
ژئوپلیتیک
کنونی جهان
بشمار میآید،
نشستهای
سوگواری و
روضهخوانی
بر پا کرده که
چه نشستهاید
آمریکای
«انسان دوست»
که برای
«رهائی بشریت»
بر ضد «اسلام
سیاسی»
(توگوئی فقط
اسلام سیاسی وجود
دارد و نه
یهودیت و
مسیحیت سیاسی
- توفان) در
افغانستان میجنگید،
میدان را با
دسیسهچینی
خالی کرده و
طالبان
ضدبشر،
جنایتکار، ضد
زن، ضد بیحجابی
ضد تحصیل و
شاغل بودن
زنان را بر سر
کار آورده است.
این «جعفرخانهای
از فرنگ
برگشته»
ریاکارانه در
حمایت روشن از
امپریالیسم
آمریکا، چشم
بر تجاوز و
اشغال و
آدمکشی این
نیروی اهریمنی
میبندند و با
تکیه بر
ارتجاعی بودن
طالبان و طالبانهراسی
و سیاهنمائیِ
دستوری؛ میخواهند
به خواننده
القاء کنند
که بهتر
بود آمریکا
افغانستان را
در اشغال خود
نگاه میداشت.
جالب است آنها
برای ملت
افغانستان
بعد و شاید هم
به علت فرار
آمریکا دل میسوزانند
و نگرانند، در
حالی که آنها
دلشان در واقع
برای آمریکا
میسوزد و نه
ملت همسایه ما
افغانستان. گیریم
تئوری توطئه
این عده درست
باشد و آمریکا
با زد و بند
طالبان را بر
سر کار آورده
است، آیا
نباید این عده
منطقا
آمریکای
جنایتکار را که
به این جنایت
فجیع متوسل
شده است محکوم
کرده و بیشتر
افشاء کرده و
مورد تهاجم
قرار دهند؟!
ولی آنها را
با منطق کاری
نیست آنها در
اینجا در پی توجیه
سلطهگری و
جنایات
آمریکای
متجاوز و
اشغالگر هستند
و این تئوریها
را میسازند
تا شکست
مفتضحانه
آمریکا را کم
رنگ کنند.
آنها به مردم
نمیگویند که
این طالبان
مورد انتقاد
آنها حاضر نشد
حتی تحت فشار
آمریکا با
حکومت دستنشانده
کابل وارد
مذاکره شود و
یا دولت انتقالی
مورد نظر
آمریکا را
درست کند.
طالبان از همان
روز نخست
مذاکره اعلام
کرد که دولت
دستنشانده
کابل را به
رسمیت نمیشناسد
و آنها باید
به دنبال اربابشان
خلع ید شوند،
آنها خواهان
خروج بی قید و
شرط آمریکا
شدند و چنین
نیز شد.
طالبان از موضع
قدرت به پای
میز مذاکره
رفت، زیرا
اکثریت مردم
افغانستان و
پیشینه بیست
سال مبارزه
مسلحانه ضد
اجنبی را به
دنبال داشت.
هیچکدام
از این نوکران
رسمی،
غیررسمی و
فکری آمریکا
که سینه چاک
بیحجابی
بانوان،
تساوی حقوق
اجتماعی زن و
مرد در
افغانستان
هستند، یک
کلمه در مورد
تجاوز جنایتکارانه
آمریکا و
متحدانش به
افغانستان و کشتار
صدها هزار
افغانی نمیگویند
و حتی تلاشی
هم نمیکنند
که «مبارزات
دموکراتیک»
خویش را با
مبارزه
ضدامپریالیستی
و ضد قوای
اشغالگر مردم
افغانستان
پیوند زنند.
آنها جنایات
ناتو را در
«خدمت به
دموکراسی» محکوم
نمیکنند.
آنها همگی
هوادار ادامه
اشغال
افغانستان
هستند و هر شب
سر
نمازهایشان
رو به قبلهی
واشنگتن و تل
آویو دعا میکنند
و میطلبند:
خدایا کاری کن
که آمریکا
مجددا به
افغانستان
باز گردد. حال که
ارتجاع بینالمللی
کمرش در
افغانستان
شکسته است
تلاش دارد
میان ایران و
افغانستان با
ایجاد نفرت و
طالبانهراسی،
جنگ ایجاد کند
تا به ویرانی
هر دو کشور
بیانجامد و
اهداف
نافرجام آنها
جامه عمل پوشد.
دروغ پراکنیهای
اصلاحطلبان
که به رجزخوانی
مشغولند تا با
تحریک و دروغ
علیه طالبان،
ایران را به
جنگ با
افغانستان
بکشانند در
راستای همین
نیت شوم قرار
میگیرند. این
عده همان
کسانی هستند
که از عمق سیاست
راهبردی
ایران در
سوریه،
لبنان،
فلسطین، یمن
و...، مرتبا
انتقاد میکنند
ولی با شرکت
ایران در جنگ
نظامی
تجاوزکارانه
در افغانستان
موافقند. بیشرمی
برای آنها حدی
نمیشناسد.
نیروهای
انقلابی در
ایران هرگز
خواهان جنگ با
مردم
دردکشیده
افغانستان
نیستند. ایران
باید در عین
انتقاد از
هنجارسازیها
و قوانین
ارتجاعی
طالبان،
مناسبات حسنه
با افغانستان
برقرار کند و
به این کشور
یاری رساند تا
بتواند بر روی
پای خویش
بایستد. تنها
این سیاست است
که در بستر گردش
به سمت شرق
برای دو ملت
ایران و
افغانستان
آینده دارد.
نباید تسلیم
تبلیغات نفرتانگیز
لیبرالها و
روشنفکران از
«فرنگ برگشته»
در ایران شد که
به بهانه دفاع
از حقوق زنان
افغانی آرزوی
تجاوز به
افغانستان و
حضور آمریکا
در منطقه و
حتی به ایران
را در سرمی
پرورانند. این
روشنفکران ضد
ایرانی و ضد
افغانی هستند
و باید با
آنها - هر نام و
تشکلی که بر
خود مینهند -
مبارزه کرد.
نقل از
توفان ارگان
مرکزی حزب
کارایران
شماره 264 اسفند ماه
1400
www.toufan.de
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan