پیشگفتار حزب کار ایران(توفان)

 

پیرامون کتاب تحریف کنندگان تاریخ

 انتشارات دفتر اطلاعاتی شورای وزیران سندی تاریخی ازاتحاد

جماھیر شوروی سوسیالیستی در فوریه١٩٤٨

http://toufan.org/Ketabkhaneh/Tahrifkonandegan%20tarikh%201409.pdf

مطالعه این سند تاریخی را به همه پژوهشگران بی غرض وهمه  کمونیستهای راستین و همه مدافعین آزادی واستقلال  توصیه میکنیم.

******

چرا این سند منتشر می شود

 

تجاوز هیتلر با ایدئولوژی نژادپرستانهﻯ خود به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، بزرگترین خطری بود که در تاریخ بشریت پدید آمد. دیو فاشیسم قصد داشت خلقﻫﺎﻯ جهان را در زیر سلطهﻯ نژاد برتر قرار داده، آزادی آنها را از بین برده، بازارﻫﺎﻯ جهانی را در دست گرفته، سایر امپریالیستﻫﺎ را از میدان بدر کرده و دیکتاتوری پرولتاریا در اتحاد شوروی را نابود کند. 

فاشیسم بهیمی ترین دشمن بشریت، سدّ راه تکامل و ترقی جهان، نمایندهﻯ ارتجاعی ترین، و سیاه ترین قشر بورژوازی بزرگ مالی بود که با تکیه به احساسات سرکوب شده و سوزان تودهﻫﺎﻯ مردم، با انگشت گذاری بر خواستﻫﺎﻯعقب مانده شده و انتقام جویانه و نا آگاهی به ویژه خرده بورژوازی، میلیونﻫﺎ مردم، جهان را به کام مرگ و نیستی کشید. پیروزی و یا شکست فاشیسم برای بشریت، دارای مهم ترین اهمیت بود. پیروزی و یا شکست فاشیسم، راه نیل به استقلال و آزادی و پایان استثمار انسان از انسان و یا راه گشایش اسارت و بندگی بشریت و استثمار بی پایان طبقهﻯ کارگر بود. پیروزی و یا شکست فاشیسم، مسئلهﻯ مرگ و زندگی محسوب می شد و حداقل راه تکامل بشریت برای مدت مدیدی مسدود می گردید. مقاومت در قبال تجاوز افسار گسیخته، تفوق طلبانه، توسعه طلبانه و بربرمنشانهﻯ دیو فاشیسم و افشاء توطئهﻫﺎﻯ این عفریت و طاعون خطرناک از وظایف نیروﻫﺎﻯ صلحدوست و به ویژه طبقهﻯ کارگر جهانی و در رأس آن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به رهبری حزب کمونیست آن و رفیق استالین بود

خلقﻫﺎﻯ سراسر جهان، ملل صلحدوست و طبقهﻯ کارگر جهانی، در قبال جانفشانیﻫﺎ و قهرمانیﻫﺎﻯ خلقﻫﺎﻯ قهرمان اتحاد شوروی، که پوزهﻯ خون آشام فاشیسم را به خاک مالیدند، سر احترام فرود آورده و از دستاوردﻫﺎﻯ پیروزی جنگ ضد فاشیستی که برای جامعه مشترکی از ملتﻫﺎ بر اساس تساوی حقوق، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر و همکاری مشترک بود، حمایت می کنند.

پیروزی بر فاشیسم چهرهﻯ جهان را تغییر داد. از این مبارزهﻯ دیکتاتوری پرولتاریا و نتایج دست آوردﻫﺎﻯ 28 سالهﻯ سوسیالیسم در شوروی سربلند و پیروزمند به درآمد. خلقﻫﺎﻯ اتحاد جماهیر شوروی و طبقهﻯ کارگر قهرمان آن یکپارچه در زیر پرچم حزب کمونیست اتحاد شوروی گرد آمدند و چون تنی واحد کلیهﻯ توطئهﻫﺎﻯ فاشیستﻫﺎ و امپریالیستﻫﺎﻯ انگلیس، فرانسه و آمریکا را نقش بر آب کردند. پیروزی بر فاشیسم، شکست توطئهﻫﺎﻯ امپریالیسم، فروریختن نظام مستعمراتی، پیدایش اردوگاه سوسیالیسم و رشد عظیم جنبش وسیع کارگری در سراسر جهان، حاکی از حقانیت سوسیالیسم بود که در طی دوران طولانی و در عمل برتری خود را به ثبوت رسانده بود.

مردم سراسر جهان می دانند که بسیج و رهبری اتحاد شوروی در جنگ کبیر میهنی، سازمان دادن و رهبری نیروﻫﺎﻯ افسانهﺍﻯ ارتش سرخ که قدرت نظامی آلمان را نابود کرد و بر آن پیروز شد، مبارزهﻯ دیپلماتیک حاد به منظورتأمین صلح عادلانه، پس از جنگ، با نام استالین عمیقاَ" درآمیخته است استالین منبع الهام میلیونﻫﺎ مردم گیتی و طبقهﻯ کارگر جهان ، از پارتیزانﻫﺎﻯ فرانسه تا کمونیستﻫﺎﻯ چینی بود و این حقیقت را با هیچ ساتری نمی توان کتمان کرد

حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی با مهارت و تردستی مبارزهﻯ طبقاتی را در عرصهﻯ دیپلماتیک هدایت کرد و با خنثی نمودن توطئهﻯ امپریالیستﻫﺎﻯ انگلیس، فرانسه و آمریکا و با استفاده از تضادﻫﺎﻯ میان امپریالیستﻫﺎ و ارزیابی مارکسیستی از اوضاع سیاسی جهان، فاشیسم هیتلری را به انزوای کامل کشانید. استالین می دانست که امپریالیستﻫﺎ نمی توانند برای مدت مدید استقرار دیکتاتوری پرولتاریا را در کنار خود تحمل کنند، زیرا این حقیقت که طبقهﻯ کارگر شوروی با آزادی یک ششم کرهﻯ ارض و لغو کار مزدوری و پایان بخشیدن به استثمار، چون منبع الهامی برای طبقهﻯ کارگر، بویژه اروپا بود، همچون خاری در چشمان امپریالیستﻫﺎ می خُلید .استالین با هوشیاری طبقاتی و با درک عمیق خود از تحولات سیاسی و آینده نگری ژرف خود، اتحاد جماهیر شوروی را برای دفع تجاوز فاشیستﻫﺎ و امپریالیستﻫﺎ آماده کرد و به نیروئی قدرتمند برای دفاع از آزادی و دموکراسی و رهائی بشریت بدل نمود.

آنان که امروز نام استالین را از جنگ کبیر میهنی می زدایند، تحریف گر تاریخ و مشتی یاوه گو و عوامفریبند و آنان که در حمله به استالین، به حمایت از هیتلر می پردازند و در معاملات کثیف کنونی خود دست آورد ﻫﺎﻯ سوسیالیسم را در دوران استالین قربانی می کنند، از دار و دستهﻯ همان دشمنان سوسیالیسم و در رأس آنها رویزیونیستﻫﺎﻯ شوروی و فاشیستﻫﺎﻯ آلمانی و امپریالیستﻫﺎﻯ آمریکا، اروپای غربی و ژاپن قرار دارند.

رویزیونیستﻫﺎﻯ نازا و عقیم از زمان قدرت یابی خروشچف، دست آوردی جز نکبت و خواری، جز ورشکستگی و سرشکستگی، جز آشفته فکری و ایجاد تشتت برای نهضت کمونیستی نداشته اند. اگر شوروی استالین آزادی بشریت را مد نظر داشت، رویزیونیستﻫﺎﻯ کنونی و در رأس آنها گورباچُف در زد و بند با آمریکا بر سر مناطق نفوذ، دورنمای اسارت بشریت را ترسیم می کنند که چگونه باید در پای منافع دو قدرت بزرگ قربانی شود و در این راه نیز شرم و حیا به خود راه نمی دهد که از آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا به تقسیم "عادلانه"غنایم بپردازد. اینک به ویژه در پنجاهمین سالگرد پیمان عدم تجاوز شوروی ــ آلمان که تحریف تاریخ توسط مشتی بی وجدان سیاسی آغاز شده است و کلیهﻯ وسایل ارتباط جمعی برای شستشوی مغزی، در اختیار گرفته تا با حمله به سی سال تجربهﻯ دیکتاتوری پرولتاریا در شوروی، گور سوسیالیسم و کمونیسم را برای چند صدمین بار بکنند و خاتمهﻯ کار آن را برای همیشه و چون تجربه ای شکست خورده اعلام دارند،. بر کمونیستﻫﺎﻯ واقعی است که این پرچم را بدست گیرند، دروغﻫﺎ و یاوه گوئیﻫﺎﻯ رویزیونیستﻫﺎ را برملا ساخته و به بشریت دورنمای روشن سوسیالیسم را که تنها راه نجات وی است، نشان دهند. حزب کار ایران و سازمان کارگران مبارز ایران این امر مهم را از وظایف خود می دانند و مصمم اند تا آنچه را که در توان دارند، در راه پاکیزگی مارکسیسم ــ لنینیسم به کار گیرند.

 

اخیراَ" رویزیونیستﻫﺎ و امپریالیستﻫﺎ کار وقاحت را به جائی رسانده اند که در حمله به استالین و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به حمایت از هیتلر برخاسته اند. این جبههﻯ مشترک به قدری بدون مرز است که معلوم نیست  آقای ویکتور سووروزSVWOROWS )) جاسوس سابق شوروی که به خدمت انتلیجنت سرویس انگلیس در آمده، از دستورات کدام ارگان جاسوسی پیروی می کند و چگونه است که جنجال کنونی بر سر کتاب وی با اظهارات آقای گورباچف همزمان می گردد. حقیقتاَ که رویزیونیستﻫﺎ و امپریالیستﻫﺎ دشمن مشترک طبقهﻯ کارگر هستند و مبارزهﻯ ضد رویزیونیستی از مبارزهﻯ ضد امپریالیستی جدا نیست.

ما در زیر بخشی از این اظهارات را به چاپ می رسانیم .

"دشنام سیاسی همیشه روی عدم اصولیت ایدئولوژی، بیچارگی، ضعف و سستی،فوق العادهﻯ، دشنام دهنده سرپوش می گذارد"

[ لنین "اهمیت سیاسی دشنام"]

خروشچف در گزارش مخفی خود که آن را به دست "سیا" رسانید تا در خارج شوروی منتشر کند، گفت: "وه چه خوب بود! اگر استالین ده سال زودتر می مرد" بر همه معلوم است که استالین در سال 1953 چشم از جهان پوشید. اگر استالین ده سال زودتر می مرد،  این درست در سال 1943 می بود که اتحاد شوروی در جنگ میهنی حملهﻯ متقابله را شروع نموده بود. در آن موقع چه کسی آرزو داشت که استالین بمیرد؟  هیتلر!

 [نقل از اثر مسئله دربارهﻯ استالین]

 

آقای خروشچف و دلقکﻫﺎئی نظیر وی در ایراد چنین اتهامات و بیان چنین آرزوﻫﺎئی، تنها نیستند و از باغ ایشان بَر تازه ای رسیده است. نظریات ویکتور سووروز یکی از نمونه نظریاتی است که با الهام از ایدهﻯ خروشچف به رشتهﻯ تحریر آمده و در کتاب " یخ شکن، هیتلر در محاسبات استالین" منعکس شده است. ویکتور سووروز  که ظاهرا" نام مستعار وی می باشد، گویا در سال 1978 از شوروی به انگلستان گریخته است. مطابق اظهاراتی که دربارهﻯ وی می شود دو مدرسهﻯ نظامی را پشت سرگذارده و آکادمی نظامی دیپلماتیک را تمام کرده است. وی به منزلهﻯ ژنرال ستاد باید به عنوان مأمور مخفی سازمان امنیت شوروی GRU در لباس دیپلمات به ممالک اروپای غربی اعزام شده باشد . وظیفه ای که وی به عهده دارد مبارزه علیهﻯ استالین، حمله به وی و دفاع از آلمان هیتلری و تبرئهﻯ فاشیسم می باشد. وی در کتاب خود می نویسد:

"زمانی که فاشیستﻫﺎ به قدرت رسیدند، استالین با سرسختی و پشتکار به جنگ تحریک کرد . پیمان مولوتوف ــ ریبن تروپ اوج این زحمات را نشان می داد. با این پیمان استالین برای هیتلر آزادی عمل در اروپا فراهم کرد و در واقع روزنهﻯ جنگ جهانی دوم را گشود.

دلایل زیادی وجود دارد که زمان عملیات شوروی "صاعقه" (منظور سووروز حمله به آلمان است ــ م.) در 6 ژوئیه 1941 تعیین شده بود در 22 ژوئن 1941 هیتلر نقشهﻯ جنگی شوروی را برهم زد.....

هیتلر به رهبران شوروی اجازه نداد جنگ خود را طوری انجام دهند که در نظر داشتند. "

آقای ویکتور خان پس از توضیحات فراوان از سخنان درگوشی و یاوه گوئیﻫﺎﻯ ساخته و پرداختهﻯ این و آن و اینکه استالین قصد داشته آلمان را تصرف کند، می نویسد:

"برای هیتلر چه راهی باقی می ماند ? باید صبورانه انتظار می کشید تا تبر استالین بر گردنش فرود آید?"

لیکن حقایق تاریخی چهرهﻯ دیگری دارند. پروندهﻫﺎﻯ حکومت رایش، صورت مذاکرات ژنرالﻫﺎﻯ آلمان در 3 فوریه 1933، چهار روز قبل از به قدرت رسیدن هیتلر، یاداشتﻫﺎﻯ جنگی روزانهﻯ فرماندهی ارتش آلمان و رئیس ستاد ارتش، نقشهﻫﺎﻯ پیشروی و تهاجم به اتحاد شوروی در آغاز ژوئن 1940فرمان شمارهﻯ 21 پیشوا برای عملیات "بارباروسا" (مورخ 18 دسامبر 1940)، یاداشتﻫﺎﻯ روزانهﻯ گوبلز. همهﻯ این اسناد انکار ناپذیر از این حکایت می کنند که سیاست امپریالیستی کسب "فضای زندگی" برای آلمانﻫﺎ و ایدئولوژی نژادپرستانه "جنگ نابود کننده" بر ضد اتحاد شوروی این نظام "یهودی بلشویکی" از مدتﻫﺎ قبل تدوین شده بودند و همانگونه که استالین بارها به نحو استادانه و داهیانه ای پیشگوئی کرده بود:

"فاشیسم عکس العمل"بورژوازی در قبال دیکتاتوری پرولتاریا در شوروی بود.

هیتلر در کتاب "نبرد من" نوشت:

آلمان یا به قدرت جهانی بدل می شود و یا از بین می رود. برای تبدیل شدن به قدرت جهانی به آن وسعتی نیاز دارد که در زمان امروزی به وی اهمیت لازم و به شهروندانش زندگی را عرضه کند .....

اگر امروز ما در اروپا از سرزمین و مناطق نوین سخن می گوئیم در درجهﻯ اول فقط می توانیم به روسیه و به ممالک کناری که در اسارت وی هستند فکر کنیم.

گوبلز وزیر تبلیغات آلمان در دفتر خاطرات خود می نویسد:

"حمله به روسیه به محض این که پیشروی ما به اتمام برسد، آغاز می گردد واین تقریبا"در طی یک هفته اتفاق می افتد........ حمله ای دستجمعی به بزرگ ترین سبک خواهد بود.آری قدرتمند ترین حمله ای که تاریخ به خود دیده است. نمونهﻯ ناپلئون تکرار نخواهد شد......روسﻫﺎ دقیقا" در سرحد تجمع کرده اند. این بهترین اتفاقی است که می تواند بیفتد اگر پراکنده در داخل بودند، آنوقت خطر بزرگتری محسوب می شدند

آنها راحت درهم شکسته می شوند.....ما در مقابل یک لشگر کشی پیروزمند بی سابقه قرار داریم."

آقای گورباچف در مقابل روشنفکران لهستانی در طی نطقی اظهار داشت:

"آنچه مربوط به انعقاد قرارداد دوستی میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و آلمان و در همین مورد اظهارات مولوتف می شود، ما بر این نظریم که این نه تنها یک سیاست غلط با نتایج فاجعه بار برای ما، سایر کشورﻫﺎ و برای جنبش کمونیستی بود، بلکه انحرافی تحریک آمیز از لنینیسم، زیر پا گذاردن اصول لنینیسم را نشان می دهد."

آری خروشچف، سووروز و گورباچف همه در یک جبهه قرار دارند، همه بر سوسیالیسم لجن می پاشند و به افترازنی و تحریف تاریخ مشغولند. پندار، گفتار و کردار آنان ضد لنینیسم و ضد کمونیسم است.

 

     ای که هم اکنون در دست دارید، سند معتبری است، که از این دروغﻫﺎ پرده بر می دارد و نشان می دهد دشمنان کمونیسم هر چند گاه به تکرار این دروغﻫﺎ برای فریب مردم جهان مشغولند. لیکن، این تحریف کنندگان تاریخ یک نفر را می توانند بفریبند، چند نفر را برای چندی می توانند بفریبند، ولی همه را برای همیشه نمی توانند بفریبند.

 

سازمان کارگران مبارز ایران

حزب کار ایران (توفان)

نوامبر1988

www.toufan.org