میخ آخر به تابوت قانون کار

دو سال بعد ازانقلاب در سال 1359 اولین پیش نویس قانون کار اسلامی که توسط توکلی وزیر کار مرتجع و ضد کارگر منطبق با باب اجاره فقه اسلامی در جهت اجیر کردن کارگران و از بین بردن تمام دست آوردهای جنبش کارگری و سندیکائی ایران تنظیم شده بود ، چنان گستاخانه و وقیحانه همه محدودیت ها را از جلو سرمایه داران برداشته بود و دست آنان را در استثمار و ظلم نسبت به توده های میلیونی کارگران باز گذاشته و حتی تا نفی بیمه و تامین اجتماعی و بازنشستگی پیش رفته بود که موج گسترده ای از اعتراضات را برانگیخت و حتی بعد از سه بار اصلاح نتوانستند آنرا به طبقه کارگر تحمیل کنند و بالاخره مجبور شدند آنرا در سال 61 کاملا کنار بگذارند.

قانون کار فعلی که پس از 12 سال از انقلاب 57 و به دنبال پیکار و مبارزه سرسختانه طبقه کارگر با حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی در 29 آبان 1369 به تصویب رسید ، در واقع توافق بر سر حداقل ها از جانب طبقه کارگر ایران بود؛ هر چند همین حداقل ها هم بدون ضمانت اجرائی "که همان حق تشکل آزاد و مستقل و حق اعتصاب و حق قراردادهای دسته جمعی باشد "، همواره مورد تعرض و دستبرد و تجاوز سرمایه داران و کارفرمایان قرار میگیرد ، همچنانکه در 25 سال اخیر شاهدش بودیم و هستیم.

فلسفه وجودی قانون کار دفاع از نیروی کار به عنوان بزرگترین ثروت یک جامعه و اساس و بنیان آن و جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری و ریشه کن کردن فقر و محرومیت است.

نیروی کار سرمایه ای ملی است و دفاع از سرنوشت نیروی کار امری اجتماعی است. تفکر سرمایه داری نیروی کار را کالائی می داند مثل سایر کالاها که عرضه و تقاضای بازار باید سرنوشت آن را تعیین کند و سرنوشت آنرا امری فردی می داند که ربطی به جامعه ندارد . آنها می گویند فروشنده مصلحت و منافع خود را در نظر می گیرد و خریدار مصلحت و منافع خود را ، معامله هم وقتی انجام میشود که فروشنده و خریدار به توافق برسند. آنها می گویند قانون کاری که مدافع نیروی کار باشد هم مانع سرمایه گذاری و جذب سرمایه خارجی است و هم در نهایت مانع اشتغال زائی است و طبعا نباید چنین موانعی وجود داشته باشد. آنها از " آزادی " " توافق " کارگر و کارفرما ئی حمایت می کنند که در واقع مبتنی بر بدترین نوع اجبار و تحمیل است. اجبار فقر و گرسنگی ، اجبار بی خانمانی ، اجبار نداشتن مخارج دارو و درمان ، اجبار نداشتن مخارج تحصیل فرزندان . در واقع توافق نیست بلکه تحمیل ننگ و فلاکت و فاجعه به طبقه کارگر است. کسانی که از " آزادی " کارگر در انتخاب گرسنگی و دربدری حرف می زنند در واقع مستبدترین مدافعان سرمایه هستند. آنها می خواهند کارگر منفرد و تنها را به کام گرگ سرمایه دار بفرستند. کارگر وقتی به تنهائی با سرمایه دار روبرو می شود ، قطعا مظلوم واقع خواهد شد. سرمایه دار هرگز تنها نیست. او متکی به نیروی سرمایه و متکی به طبقه سرمایه دار و حمایت سیاسی حکومت است. اما کارگر اگر متشکل نباشد تنهای تنهاست و مجبور است برای زنده ماندن خود و خانواده اش تحت هر شرایطی نیروی کار و حتی هستی خود را بفروشد و توافق در چنین شرایط نابرابر بین کارگر و کارفرما فقط و فقط به نفع سرمایه دار تمام میشود و سرمایه دار می تواند او را به روز سیاه بنشاند ؛ همچنانکه دهها سال است که شاهد آن هستیم که چگونه پیمانکاران بیش از 90 در صد نیروی کار ایران را به فلاکت و بردگی کشانده اند.

در طی 25 سال اخیر تلاشهای فراوانی در جهت دستبرد و تجاوز به همین قانون کار حداقل ها صورت گرفته است که از جمله خروج کارگاههای کمتر از پنج نفر و سپس ده نفر و بعد کارگران قالیباف از شمول قانون کار و اجرای طرح استاد شاگردی بود.

لایحه اصلاحی و یا در واقع تخریبی و نابودی قانون کار که توسط جهرمی وزیر کار دولت "عدالت گستر " احمدی نژاد به مجلس ارائه شد تلاشی بود و هست در جهت ایجاد امنیت کامل سرمایه و برداشتن موانع از پیش پای آنان برای غارت و چپاول بی در و پیکر طبقه کارگر و نابودی کامل امنیت شغلی آنها.

جهرمی وزیر کار در مصاحبه با خبرگذاری فارس در 18 آذر 86 چنین می گوید : " ما یک حرکت بزرگ و اساسی در کشور در جهت بهبود محیط کسب و کار و حمایت از بخش غیر دولتی را آغاز کرده ایم ... شالوده این اقدامات سازماندهی " بازار کار " و قوانین ناظر بر روابط کارگر و کارفرما را تشکیل می دهد. فرصت برای سرمایه گذاری ، اصلاحات در نظام بانک ها و صنعت بیمه ای و برنامه ریزی کشور ، پیوستن به سازمان تجارت جهانی ، اصلاح و خصوصی سازی بانکها و صنعت بیمه ."

یکی از محورهای اصلی طرح اصلاحی قانون کار در زمینه تسحیل اخراج و مربوط به ماده 27 قانون کار می باشد . قانون در این ماده می گوید : " هرگاه کارگر در انجام وظایف محوله قصور ورزد و یا آئین نامه های انضباطی کارگاه را پس از تذکر کتبی ، نقض نماید ، کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هر سال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان حق سنوات به وی پرداخته و قرارداد را فسخ نماید. در واحدهائی که فاقد شورای اسلامی کار هستند نظر مثبت انجمن صنفی لازم است. "

در پیش نویس اصلاحی " نظر مثبت " شوراهای اسلامی ، انجمن صنفی شورای حل اختلاف در اخراج کارگران را لغو کرده و می گوید: " پس از حداقل دو بار تذکر کتبی در کمتر از پانزده روز ، کارگر جدید جایگزین کند.

 

ازموارد دیگر طرح اصلاحی ماده 112 و 41 قانون است که بر اساس طرح اصلاحی پرداخت 70 در صد حداقل حقوق به کارآموزان و باز آموزان است که میتواند مدت آن تا سه سال باشد.

از موارد دیگر اصلاحی لغو حق داشتن شورای اسلامی کار ، انجمن صنفی و یا نماینده کارگران است.

همچنانکه ملاحظه می کنید در ابتدا با نفی تشکل های مستقل کارگری و حق اعتصاب و حق قراردادهای دسته جمعی در قانون کار، ضمانت اجرائی آنرا از بین بردند و سپس با خارج کردن کارگران کارگاههای کمتر از پنج و سپس ده نفر از شمول قانون کار و پس از آن با واگذاری استخدام به شرکتهای پیمانکار برده داری حدود 90 در صد نیروی کار را از شمول قانون کار حذف کردند و حالا هم با اجرای طرح اصلاحی می خواهند هم امنیت شغلی ده در صد باقی مانده را کاملا از بین ببرند و هم حتی از شر تشکلهای زرد و فرمایشی اسلامی راحت شوند و به این طریق امنیت صد در صد سرمایه را برای تحمیل شرایط برده داری بی قید و شرط به طبقه کارگر مهیا سازند.

 

نقل از توفان الکترونیکی شماره 101 نشریه الکترونیکی حزب کارایران آذر ماه 1393

www.toufan.org