اکثریت مردم به سیاست اقتصادی نئولیبرالی نه گفتند

درحاشیه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا

 

انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا در25 ماه مه پایان یافت .احزاب وسازمانهای حامی این اتحادیه وحتا بخشی از سازمانهای "چپ" منتقد نیز مردم را فراخواندند تا درانتخابات شرکت نمایند و بر"روند سیاست گذاری این اتحادیه درعرصه های اقتصادی وسیاسی دخیل ومنشاء اثر"باشند. اما صرف نظرازهمه این هیاهویی که به راه انداخته اند بجاست تا مختصرا به علل پیدایش این اتحادیه ، سیاستهای آن و سپس نقش پارلمان اتحادیه اروپا وتاکتیک صحیح درقبال  شرکت ویا عدم شرکت در این انتخابات بپردازیم وپرتوی بر دورنمای این اوضاع  افکنیم .

- تکامل "بازار مشترک اروپا" به "اتحادیه اروپا" پس از فروپاشی بلوک رویزیونیستی شرق ودررقابت با امپریالیست آمریکا، ژاپن و چین بر سرمناطق نفوذ وکسب بازارهای جدید شتاب گرفت. اروپا به سرکردگی امپریالیست آلمان  که دیگر قیمومیت آمریکا را نمی پذیرد میکوشد با تشکیل اتحادیه اروپا، سیاست واحد خارجی، پول واحد،  نیروی واحد نظامی وسرانجام تشکیل "ایالات متحده اروپا" درقالب فدرالیسم بعنوان یک قطب نیرومند امپریالیستی درمقابل سایر رقبا صف آرایی کند.

- سیاست حاکم براین اتحادیه که بیانگراتحاد قدرتهای برتر امپریالیستی اروپا، آلمان وفرانسه وانگلیس و ایتالیا و دول ضعیفتر سرمایه داری وامپریالیستی است، بر ریاضت اقتصادی نئولیبرالی ، خصوصی سازیها، کاهش دستمزدها، لغوپیمانهای جمعی وتضعیف فعالیتهای سندیکایی، تصویب قوانین ضد پناهندگی، افزایش بودجه نظامی وتشدید اختلافات طبقاتی وگسترش بیکاری وفقر.....استوار است. رشد روزافزون خارجی ستیزی، راسیسم وفاشیسم نتیجه طبیعی سیاست افسارگسیخته سرمایه داری نئولیبرالی وهدف گرفتن معیشت اقتصادی کارگران وعموم زحمتکشان است. فاشیسم فرزند خلف سرمایه داری است وشبحی که هم اکنون دراروپا درگشت وگذاراست حاصل بحران اقتصادی سرمایه داری امپریالیستی  است که باید با نابودی دستآوردهای طبقه کارگر وجنگ وخونریزی حل گردد.

- امپریالیستهای اروپایی برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای نئولیبرالی و ارتجاعی خود باید تمام این قوانین رادر قانون اساسی این اتحادیه به تصویب برسانند وبدان قانونیت بخشند. ارگانهایی نظیر شورای اروپا، شورای وزیران اتحادیه اروپا، کمیسیون اتحادیه اروپا، دادگاه اتحادیه اروپا، ارگانهای اجرائیه وتصمیم گیرنده ای هستند که نمایندگانش بدون دخالت مردم و بدون هرگونه انتخاباتی، ازبالا ودرسالنهای دربسته انتخاب میشوند.  پارلمان اتحادیه اروپا که هر پنج سال یکبار برگزار میشود تنها نهادی است که نمایندگانش ظاهرازجانب رای مستقیم مردم انتخاب میشوند.تعداد اعضای  پارلمان اتحادیه اروپا 751 نفر است که برحسب جمعیت  28 کشور عضو تقسیم میشود.

- پارلمان اتحادیه اروپا ارگان قانونگذار نیست ، اگرچه اختیارات این پارلمان بعد از قرادادهای ماستریشت در 1992 و لیسبون در 2007 قدری افزایش یافته است اما علیرغم این رفرم ، دووظیفه بیشتر دراختیار این پارلمان نیست. یکی انتخاب رئیس کمیسون اروپا، دیگری تصویب برخی قوانین که کمیسون اروپا  تنظیم میکند و باید با مشورت شورای وزیران انجام گیرد. بدین رو پارلمان اتحادیه اروپا اساسا ارگان قانون گذارنیست وتمام سیاستهای کلان اتحادیه اروپا توسط کمیسیون اروپا و شورای وزیران اتخاذ میگردد. پارلمان اتحادیه اروپا، پارلمان بی یال ودم واشکمی است که برای آرایش ومشروعیت بخشیدن به اتحادیه اروپا نقش بازی میکند.این یک پارلمان تقلبی است که با پارلمانهای ملی که حد اقل حفظ ظاهررا بجای می آورند وبرطبق قانون اساسی ملی هرچهارسال یک بار برگزار گردد،تفاوت دارد.

 دستگاه عریض وطویل بروکراتیک، حقوقهای کلان نمایندگان پارلمان، وبریدگی از مردم به اندازه ای است که اکثریت مردم درچنین انتخاباتی شرکت نمی کنند ، نسبت بدان بیگانه اند، آن را تحریم و یا اساسا بدان توجه ای ندارند.در انتخابات اخیر فقط 43 درصد از مردم در 28 کشورعضواتحادیه اروپا دراین انتخابات شرکت کردند.

- با توجه به نکات فوق و اهداف ومکانیزمهای اتحادیه اروپا، فراخواندن مردم جهت شرکت دراین انتخابات پارلمانی که برای مشروعیت بخشیدن به اتحادیه امپریالیستی برای فقر وبیکاری بیشتر وجنگ افروزی است، سیاست صحیحی نبوده است.وظیفه احزاب مارکسیستی لنینیستی ونیروهای ترقی خواه فراخواندن مردم برای تحریم این انتخابات وخواست خروج کشورشان از اتحادیه اروپاست. برای تحقق این امر خواست همه پرسی مجدد برای بود ونبود در اتحادیه اروپا یک تاکتیک مشخص  سیاسی برای کشاندن مردم به خیابانها واعتراض عمومی علیه سیاست خانمان براندازنئولیبرالی و سیاست جنگ افروزانه اتحادیه اروپاست.جدایی دولتها ازاتحادیه اروپا وتشدید تضادهای درونی امپریالیستها به نفع مردم است وشرایط را برای پیشبرد مبارزه طبقاتی وحفظ دستآوردهای طبقه کارگر مناسبتر خواهد کرد.پرولتاریا نمی تواند بدون  شعار وتاکتیک صحیح "خروج فوری ازاتحادیه اروپا" مردم را علیه سیاست ریاضت اقتصادی نئولیبرالی بسیج کند.اکنون شرایط برای انقلاب سوسیالیستی وتحقق "اتحادیه مشترک سرخ اروپا" فراهم نیست وتنها تاکتیک صحیحی که می تواند یک گام پرولتاریا را به هدف استراتژیکش نزدیک کندهمانا خواست جدایی فوری ازاین اتحادیه ومنفرد کردن این دستگاه  گران وعریض وطویل انحصارات چند ملیتی امپریالیستی است که شیره جان کارگران وتوده مردم را می مکد و آنها را بسوی جنگ های خونین واروپای متحد فاشیستی وراسیستی رهنمون میسازد. بحران کنونی یونان، گسترش فقر وفاقه وبی خانمانی دراین کشور حاصل سیاست نئولیبرالی اتحادیه اروپاست که کشور را به پرتگاه سقوط وورشکستگی مطلق سوق داده است. فراخوان برخی از احزاب "چپ"  یونان نظیر "حزب کمونیست" یونان"(بخوانید حزب روزیونیست !) مبنی بر شرکت مردم درانتخابات پارلمانی اروپا بجای شعار خروج ازاین اتحادیه نشان ازورشکستگی این جریانات سیاسی دارد که برای چند کرسی پارلمانی به خیانت ملی وطبقاتی تن داده اند. شعله ورشدن جنگ در اوکراین وتقویت فاشیسم وراسیسم دراین کشور که با همدستی امپریالیست آمریکا صورت گرفته است، حاصل  سیاست جنگ افروزانه و دخالت اتحادیه امپریالیستی اروپا درامورداخلی اکراین است.

نتیجه: تشکیل کشورهای متحده اروپا دررژیمهای سرمایه داری امپریالیستی مساویست با سازش درباره تقسیم بازارهای ممالک توسعه نیافته وعقب نگاه داشته شده واین جز زور نمی تواند اساس واصل دیگری برای تقسیم وجوداشته باشد. این اتحاد و سازش موقت از طرفی برای غارت مشترک ثروت و دستآوردهای صد ساله اخیر طبقه کارگر کشورهای عضواین اتحادیه است. ریاضت اقتصادی نئولیبرالی در سر لوحه این این سیاست غارتگرانه امپریالیستی قراردارد.

57 درصد ازواجدین شرایط رای در انتخابات پارلمانی اخیر اتحادیه اروپا شرکت نکرده وآن را  تحریم کرده اند.این خودمبین این امر است که سردمداران نئولیبرال این اتحادیه علیرغم همه زوری که زده اند تا مردم را برای مشروعیت دادن به سیاست ریاضت اقتصادی به پای صندوق رای بکشانند، با شکست روبرو شده اند.این خود مایه امیدواری است تا احزاب وسازمانهای مارکسیستی لنینیستی ونیروهای مترقی با تکیه به کارگران وزحمتکشان وهمه آحاد ملت ، در یک همه پرسی عمومی  خواست خروج فوری دولتهای خود ازاین اتحادیه ارتجاعی را محقق نمایند. ازهم پاشیدگی این اتحادیه، منفرد شدن دولتهای امپریالیستی و تشدید تضادهای آنها بنفع مبارزات طبقه کارگر وخلقهای اروپا وجهان است.

   

نقل از توفان الکترونیکی شماره96   نشریه الکترونیکی حزب کارایران تیرماه 1393

www.toufan.org